responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 14  صفحه : 5614
پیرمحمد
جلد: 14
     
شماره مقاله:5614

پیرْمُحَمَّد (781-812 ق/ 1379- 1409م)، فـرزند ارشد عمـرـ شیخ (753-796ق/1352-1394م)،دومین پسر امیر تیمور گورکانی و حکمران فارس. پس از قتل عمر شیخ در لشکرکشی سال 796ق، درقلعۀ خرماتو در نزدیکی بغداد (فصیح، 127)، پیرمحمد به دستور تیمور، جانشین پدر شد و به حکمرانی فارس رفت (شرف‌الدین، 2/367؛ نظام‌الدین، 149).
پیرمحمد بارها در لشکرکشیهای تیمور شرکت کرده، و مأموریتهای مهم یافته بود (نک‌ : فصیح، 202-204؛ فسایی، 1/325؛ قس: بیانی، 97- 98)؛ چنان که در 798ق به دستور تیمور برای سرکوب شورش سلطان محمد، پسر ابوسعید طبسی به یزد رفت. سلطان محمد گریخت و سرانجام به قتل رسید (بافقی، 3/ 739-740).
پیرمحمد در 802 ق در شیراز به اندیشۀ نافرمانی افتاد، اما امیرسعید برلاس که در آن هنگام از سوی تیمور مأمور ادارۀ شیراز بود، پیرمحمد را دستگیر، و در پهن دژ شیراز زندانی کرد و پس از چندی وی را به اردوی تیمور فرستاد (شرف‌الدین، 2/167- 168؛ فسایی، 1/326) و حکومت فارس نیز به رستم، برادر پیرمحمد داده شد‌ (میرخواند، 6/1095). اما در 805‌ ق/ 1402م امیـرتیمور پیرمحمد را بخشود و به حکـومت فارس گماشت (فسایی، 1/327).
پس از درگذشت تیمور (807 ق)، پیرمحمد حمایت خود را از شاهرخ (779-805 ق) اعلام کرد و به نام وی سکه زد و خطبه خواند؛ زیرا مادر پیرمحمد، ملکت آغا پس از قتل همسرش، به امر تیمور به ازدواج شاهرخ درآمده بود (عبدالرزاق، 2(1)/16؛ غفاری، 234). شاهرخ نیز پیرمحمد را بر حکومت فارس ابقا کرد (قزوینی، 311). اختلاف میان شاه‌زادگان تیموری و امرای آنها پس از مرگ تیمور، همواره موجب ناآرامیها و نزاعهای بسیار می‌شد. پیرمحمد نیز با این مشکلات در حوزۀ فرمانروایی خویش مواجه بود. او پس از سازمان‌دهی لشکریان فارس و دیگر نواحی قلمروخویش، امور اداری را سر و سامان داد (عبدالرزاق، 2(1)/17) و حکومت یزد را به برادرش اسکندر سپرد (همانجا؛ یزدی، 14).
در 807ق پیرمحمد همراه اسکندر برای مطیع کردن امیرایدکو، حاکم کرمان بدان سو لشکر کشید. مردم شهر بر اثر محاصره دچار سختی و صدمات بسیار شدند و گروه بی‌شماری مقتول و اسیر گردیدند. سرانجام با میانجیگری صوفی بزرگ، شاه نعمت‌الله ولی محاصره خاتمه یافت و میان طرفین صلح شد (عبدالرزاق، 2(1)/ 19؛ روملو، 11-12). در همین سال امیر سعید برلاس که در زندان برادر پیرمحمد، میرزا رستم بود، گریخت و به شیراز رفت. پیرمحمد نیز او را پناه داد و در زمرۀ امرای خویش درآورد. این پیشامد موجب کدورت میان دو برادر شد (حافظ ابرو، 1/52-53؛ عبدالرزاق، 2(1)/ 19-20).
در 809 ق که امیرایدکو درگذشت، اسکندر طمع در کرمان کرد و پیامی به پیرمحمد فرستاد و بی‌آنکه منتظر پاسخ شود، به سوی کرمان لشکر کشید (حافظ ابرو، 1/174-175). پیرمحمد نیز در مقابل، با حیله او را به شیراز کشاند و دستگیر، و روانۀ خراسان کرد (یزدی، 15، 31). اسکندر به طبس گریخت، سپس به اصفهان رفت و با رستم متحد شد. هر دو برادر در 809 ق برای رویارویی با پیرمحمد رهسپار شیراز شدند و آنجا را به محاصره گرفتند و چون بدان دست نیافتند، نواحی اطراف را غارت کردند (میرخواند، 6/ 1139؛ روملو، 38- 39؛ فسایی، 1/331). پیرمحمد نیز به اصفهان لشکر کشید و برادران را در گندُمان (از نواحی بروجن) درهم شکست (حافظ ابرو، 1/217- 219؛ فصیح، 177). وی پس از سر و سامان دادن به امور اصفهان، آنجا را به پسرش عمر شیخ واگذار کرد و خود به شیراز بازگشت (همو، 178؛ روملو، 41).
در 811 ق پیرمحمد برای به اطاعت درآوردن حکمرانان حویزه (هویزه) و شوشتر، و نیز سعید برلاس‌که در لشکرکشی رستم به شیراز از وی حمایت کرده بود، به خوزستان رفت. آنان هر 3 با تقدیم هدایایی، به اطاعت گردن نهادند (حافظ ابرو، 1/283-284؛ فصیح، 181). در همان سال با وساطت شاهرخ، اسکندر به شیراز بازگشت و با استقبال گرم پیرمحمد روبه‌رو شد (حافظ ابرو، 1/197- 198، 289-291؛ روملو، 54-55). سال‌بعد که پیرمحمد برای تصرف دوبارۀ کرمان بدان سو حرکت کرد، در «منزل دوچاهه» به‌دست خواجه حسین شربت‌دار ــ که پیرمحمد
او را از طبابت به امارت رسانده بود (همو، 56) ــ و نیز چند تن دیگر از مخالفان خود به قتل رسید (حافظ ابرو، 1/341).
مورخان پیرمحمد را به اخلاق و اوصاف حمیده و ادب‌دوستی ستوده‌اند (همو، 1/43- 44، 220؛ صفا، 4/125).

مآخذ: بافقی، محمد مفید، جامع مفیدی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1340ش؛ بیانی، شیرین، تاریخ آل جلایر، تهران، 1345ش؛ حافظ ابرو، عبدالله، زبدة‌التواریخ، به کوشش کمال حاج سید جوادی، تهران، 1372ش؛ روملو، حسن، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1349ش؛ شرف‌الدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، 1336ش؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1363ش؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به کوشش محمد شفیع، لاهور، 1363ق/1944م؛ غفاری قزوینی، احمد، تاریخ جهان‌آرا، تهران، 1343ش؛ فسایی، حسن، فارس نامۀ ناصری، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367ش؛ فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ ، مشهد، 1339ش؛ قزوینی، یحیى، لب التواریخ، تهران، 1363ش؛ میرخواند، محمد، روضة‌الصفا، به کوشش عباس زریاب، تهران، 1373ش؛ نظام‌الدین شامی، ظفرنامه، به کوشش محمد پناهی سمنانی، تهران، 1363ش؛ یزدی، حسن، جامع‌التواریخ حسنی، به کوشش حسین مدرسی طباطبایی و ایرج افشار، کراچی، 1987م. هدیٰ سیدحسین‌زاده

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 14  صفحه : 5614
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست