پورْیایِوَلی، پهلوان محمودخوارزمی، مشهور
به پوریاولی و متخلص به قتالی(د722ق/1322م)، عارف و شاعر، جزء نخست لقب او به
اختلاف روایات پوریار، پوربار، بوربا، پریار، پوریار، پکیار و بوکیار نیز آمده
است(جامی، 504؛ گازرگاهی، 140؛ آذر، 319؛ هدایت، ریاض...، 197؛ اعتمادالسلطنه،
2/620؛ قداراف، 152؛ پرتو، بیضایی، 111-112). برخی نیز او را فرزند پوریای ولی
دانستهاند(اوحدی، 3/940؛ واله، 347؛ علی حسنخان، 382؛ هدایت، سفارتنامه...، 78،
90).
وی در شهر خیوه یا خیوق خوارزم به دنیا آمد. پارهای از مآخذ اصل او را از اورگنج(=
کهنه اورگنج)دانسته، و آوردهاند که پدرش پس از هجوم مغول آنجا را ترک گفت و با
خانوادۀ خود راهی خیوه شد و پهلوان محمود در حومۀ این شهر به دنیا آمد(قداراف،
151).
از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست و شرح احوال او بیشتر با افسانهها در آمیخته
است. برخی تذکرهنویسان او را از ملازمان خواجه بهاءالدین نقشبند، و بعضی دیگر
معاصر و مصاحب شیخ محمد خلوتی دانستهاند(بخاری، 190؛ جامی، همانجا؛ معصوم علیشاه،
2/366). آنچه دربارۀ وی میتوان گفت این است که او در ابتدای حال به ورزش کشتی
اشتغال داشته، و پهلوان خوارزم بوده است. حکایتی از کشتی پوریای ولی در مبارزۀ
پهلوانی و شکستِ عمدی وی از حریف در منابع آمده که نام او را در زمرۀ جوان مردان و
اهل معرفت ثبت کرده است. در این حکایت که با مضمون واحد و جزئیات متفاوت نقل شده،
پهلوان محمود پیش از کشتیگرفتن با پهلوانی ضعیفتر از خود در هندوستان یا خوارزم،
به نیاز او به پیروزی در این کشتی، و نیز دعای ملتمسانۀ مادر پهلوان برای پیروزی
فرزندش پی میبرد. به همین سبب در مبارزه، از سر جوانمردی خود را به دست حریف
میسپارد و پشت برزمین میساید و با این شکست خودخواسته درهای معرفت را به روی خود
میگشاید(گازرگاهی، 138-140؛ هدایت، همان، 90-91).
این حکایت در دورههای بعد به نماد پیوند پایدار میان فتوت و تصوف تبدیل شد و نام
پوریای ولی را به عنوان نماد جوانمردی در میان ورزشکاران جاودان ساخت، چندان که به
اعتقاد برخی، رسم زمین ادب بوسیدن نزد ورزشکاران باستانی هنگام ورود به گود
زورخانه، اشارهای به قدم بوسی پوریایولی و ادای احترام به خاطرۀ جوانمردی و
پهلوانی اوست؛ نیز از همین روست که در زورخانهها، پس از خاتمۀ ورزش و قبل از
کبّاده زدن یا کشتی گرفتن، میاندار برای پهلوانان گذشته ـ به ویژه پوریای ولی ـ طلب
آمرزش میکند(پرتو بیضایی، 31، 37).
به تازگی نیز طوماری به نام «طومار افسانۀ پوریایولی» به دست آمده که ظاهراً به
انشای یکی از قصهخوانان عصر صفوی است و در آن از نژاد پهلوان محمود و چگونگی اتصال
نسل او به پهلوان قدیم ایران و ریاضت و عبادت 12 سالهاش، و رؤیت جمال شاه ولایت و
یافتن 41 نفر از پهلوانان، از جمله پهلوان شیردل کهنه سوار، استاد او و برخی مریدان
شیخ روزبهان و حاجی بکتاش و نیز خادمان امام رضا(ع) که به سوی او آمدند و تا پایان
عمر یار و همراه او بودند، و نیز از فنون مختلف کشتی و آداب پهلوانی که تا امروز در
میان پهلوانان وجود دارد، سخن به میان آمده است(همو، 26، 349؛ بب؛ عباسی، 1/26-47؛
انصافپور، 55-68).
اشعار پوریای ولی در مجموعهای به نام مثنوی کنزالحقائق، گرد آمده است. با آنکه در
پارهای از فهرستهای کتب خطی، این مثنوی به عطار نیشابوری نسبت داده شده، و نیز
نسخهای از آن به نام شیخ محمود شبستری به چاپ رسیده است، اما با توجه به ذکر سال
709ق که در طی مثنوی آمده، و قید نام محمود در بعضی ابیات، و نیز با توجه به اینکه
از قدیمترین تذکرههایی که نام پهلوان محمود در آنها آمده(مثلاً نک: مجالس
العشاقِ گازرگاهی، 140، که در سدۀ 9ق تألیف شده است)، تا تذکرههای مربوط به
سدههای 12 و 13ق، همه به اتفاق مثنوی کنزالحقائق را به او نسبت دادهاند، میتوان
این مثنوی را از او دانست(رازی، 3/330؛ اوحدی، واله، آذر، همانجاها؛ ایمان، 356؛
هدایت، ریاض، 197).
مثنوی کنزالحقائق دارای 300‘1 بیت است که نخست موضوعاتی چون معانی اسلام و ایمان،
شهادت، طهارت، جهادنفس، زکات، روزه، عشق، و معنای نام حضرت مهدی(ع) و صفات آن حضرت
آمده، و پس از آن مطالب عرفانی در ضمن حکایاتی چند بیان شده است(منزوی، 7/372-373؛
آقابزرگ، 18/151؛ شورا، 3/596-597).
علاوه بر این مثنوی، در فهرستهای کتب خطی از دو اثر دیگر به نامهای دیوان
پوریایولی و رباعیات پهلوان محمود نیز یاد شده است(گازرگاهی، آذر، همانجاها؛
قزوینی، 4/90، 91؛ آقابزرگ، 9/159؛ منزوی، 9/2018؛ قداراف، 151). همچنین در بیشتر
تذکرهها و اشعار و رباعیاتی نیز از پهلوان محمود نقل شده است. برخی از محققان با
بررسی این رباعیات، پهلوان محمود را ادامهدهندۀ سنّت خیام نیشابوری، و متأثر از
مضامین فلسفی اشعار او دانستهاند(همو، 153-154).
احوال و اشعار پهلوان محمود تأثیر آشکاری بر مختومقلی فراغی شاعر معروف ترکمن داشته
است، چنانکه وی در اشعار خود از پهلوان محمود همچون انسانی با کرامت، راهنما و
شفابخش نام میبرد و برخی از مضامین اشعار او را در سرودههای خود تتبع میکند(همو،
157).
پهلوان محمود در خوارزم درگذشت. مزار او را در خیوه ـ که عمارت زیبایی برفراز آن
بنا شده ـ زیارتگاه عام و خاص است. وی در میان مردم آن نواحی به محمودآتا، پهلوان
آتا، اسماموت آتا، حضرت پهلوان، پهلوان بابا و پهلوان پیر شهرت دارد(گازرگاهی، 131؛
واله، 347؛ هدایت، همانجا، نیز، سفارتنامه، 90؛ قداراف، همانجا).
مآخذ: آذربیگدلی، لطفعلی، آتشکده، به کوشش جعفرشهیدی، تهران، 1337ش؛ آقابزرگ،
الذریعة؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمداسماعیل رضوانی،
تهران، 1363ش؛ انصافپور، غلامرضا، تاریخ و فرهنگ زورخانه، تهران، 1353ش؛ اوحدی
بلیانی، محمد، عرفات العاشقین، نسخۀ خطی کتابخانۀ ملی ملک، شم 5324؛ ایمان، رحیم
علیخان، منتخب اللطایف، به کوشش محمدرضا جلالی نایینی و امیرحسن عابدی، تهران،
1349ش؛ بخاری، صلاح، انیسالطالبین، به کوشش خلیل ابراهیم صاری اوغلی و توفیق هاشم
پورسبحانی، تهران، 1371ش؛ پرتو بیضایی، حسین، تاریخ ورزش باستانی ایران، تهران،
1337ش؛ جامی، عبدالرحمان، نفحاتالانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1370ش؛ رازی،
امین احمد، هفتاقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، 1340ش؛ شورا، خطی؛ عباسی، مهدی،
تاریخ کشتی ایران، تهران، 1374ش؛ علیحسنخان، صبح گلشن، به کوشش محمد
عبدالمجیدخان، کلکته، 1295ق؛ قداراف، رحمان بردی، «پهلوان محمود پوریای ولی»، نامۀ
فرهنگ، تهران، 1376ش، س7، شم 3؛ قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار،
تهران، 1337ش؛ گازرگامی، کمالالدین حسین، مجالس العشاق، لکهنو، 1897م؛ معصوم
علیشاه، محمدمعصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1318ش؛ منزوی،
خطی مشترک، واله داغستانی، علیقلی، ریاضالشعراء، نسخۀ خطی کتابخانۀ ملی ملک، شم
4304؛ هدایت، رضاقلی، ریاض العارفین، به کوشش مهرعلی گرکانی، تهران، 1344ش؛ همو،
سفارت نامۀ خوارزم، به کوشش علی حصوری، تهران، 1356ش.
حسین لاشیء