responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5562
پندنامه
جلد: 13
     
شماره مقاله:5562


پَنْدْنامه، مجموعه‌ای از حکمتها، مواعظ و دستورهای تربیتی و اخلاقی، دینی و کشوری. این آثار که اندرزنامه، نصیحت‌نامه، وصیت‌نامه، اخلاق و آداب نیز خوانده می‌شوند(نک‌: ثروتیان، 32-33؛ شیروانی، 2/559-562)، در زمرۀ ادبیات تعلیمی قرار دارند و آثار و نوشته‌هایی را دربر می‌گیرند که موضوع آنها اخلاق، راه و رسم‌آمیزش با مردم و نیز رهنمودهایی است که جنبه‌های دینی زندگانی انسان را دربرمی‌گیرد(ریپکا، 92). اندرز که مهم‌ترین محتوای پندنامه‌ها به شمار می‌آید، حاصل تجربه‌هایی است که بزرگان دینی و کشوری، دانشمندان، کاتبان، دبیران و شاعران از واقعه‌ای به دست آورده‌اند(فوشه‌کور، 17؛ زرین‌کوب، 41؛ ثروتیان، 32).
بنیاد پندنامه‌ها بر اخلاق نهاده شده است و چون اخلاق شاخه‌ای از حکمت عملی است، می‌توان گفت که پندنامه‌ها از جملۀ آثار حکمت عملی(شیروانی، 2/548؛ زرین‌کوب، همانجا، فوشه‌کور، 18) و ادبیات شفاهی محسوب می‌شوند که همراه با تغییراتی از نسلی به نسلی انتقال یافته(تفضلی، 181)، و گاه از گذشتگان و ملتهای دیگر اقتباس شده‌اند؛ چنان‌که از پندهای منسوب به انوشیروان(نک‌: منزوی، خطی، 2(2)/1552-1553) و بزرگمهر(همو، خطی مشترک، 4/2260؛ نیز نک‌: بیهقی، 333)، در ادب فارسی، می‌توان به پندهای اسکندر و ارسطو در فرهنگ یونانی رسید(نک‌: فوشه‌کور، 22؛ ثروتیان، 23).
تأثیر پندهای برگرفته از فرهنگهای گوناگون، یعنی مصر باستان، خاورمیانه، هند، یونان و روم امری انکارناپذیر است. وجود عبارتهای حکیمانۀ افلاطون، فیثاغورث، سقراط، ارسطو، جالینوس و بطلمیوس و جز آنها در ادب فارسی این مدعا را اثبات می‌کند(فوشه‌کور، 18-19، 22؛ نیز نک‌: حمدالله، 63-66؛ غزالی، 127-129، 151).
پندنامه‌ها از نوع ادبیات رسمی و جدی به‌شمار می‌آیند که رهبران دینی خطاب به پیروان خود، بزرگان یک کشور خطاب به ملت خویش، دانشمندان برای اهل علم یا برای عامۀ مردم، ویا پدران برای فرزندان خود نوشته‌اند، مانند نصیحة الملوک امام محمدغزالی و قابوس‌نامۀ عنصرالمعالی. برخی از پندها به شکل سؤال و جواب، استفهام انکاری، کلمات قصار و حکایتهای اخلاقی مطرح می‌شوند و برخی نیز به صورت طنز و کنایه، هجو و یا به زبان نماد و اشاره تدوین شده‌اند، مانند «پند اهل دانش و هوش» از بهاءالدین عاملی(نک‌: شیخ‌بهایی، 209؛ بب‌؛ نیز فاضل، 2/717)، «موش و گربه» و «صدپند» عبیدزاکانی(نک‌: ص 330-333، نیز 203بب‌( و مثنوی طنزآمیز «نان و حلوا»(نک‌: شیخ بهایی، 149بب‌ ؛ نیز شیروانی، 2/561؛ ثروتیان، 32).
بیان پند و امثال در قالب داستانهای فشردۀ اخلاقی نیز رواج فراوان دارد و مشرق زمین موطن اصلی این‌گونه داستانهاست. نخستین کسی که به نوشتن چنین متونی مبادرت کرد، کاهنی هندی به نام پیلپا بود که داستانهایی حاوی پند و امثال به زبان سنسکریت نوشت. اندک اندک برخی از این نوشته‌ها به زبان پهلوی ترجمه شد و در اوایل دورۀ اسلامی، برخی با استفاده از ترجمۀ پهلوی، آنها را به زبان عربی برگرداندند و بدین ترتیب این شیوه رواج یافت(گئورگیان، 77). نمونۀ بارز این آثار کلیله و دمنه(ه‌ م) و مرزبان‌نامه(ه‌ م) است(مرزبان‌بن‌رستم، جم‌ ؛ نیز نک‌: ثروتیان، همانجا؛ معین، یوشت‌فریان...، 7). افزون بر این، صدها کتاب دیگر همچون گلستان، بوستان و سخنان کوتاه و بلند عارفان، رساله‌های پندآمیز، توصیه‌ها و رهنمودهای دینی و اخلاقی در بخش حکمت عملی و مطالب مربوط به پندواندرز قابل بررسی است. مجموعه‌های شعر بسیاری از شاعران پارسی‌گوی هر چند عنوان پندنامه ندارند، اما مشحون از پندواندرزند و از نظر موضوعی می‌توان آنها را پندنامه به شمار آورد(نک‌: ثروتیان، 33-34). حتیٰ برخی از شاعران همچون ناصر خسرو(نک‌: ص326، بیتهای 49، 50) و دقیقی (ص56، بیت172)دیوان خود را «پندنامه» خوانده‌اند.
پندنامه‌ها از جهت قالب بر 3 قسم‌اند:
1. پندنامه‌های منثور، مانند نصیحةالملوک غزالی(ه‌ م)و قابوس‌نامۀ عنصرالمعالی(ه‌ م). برخی از این‌گونه پندنامه‌ها به نثر مسجع نوشته شده‌اند، مانند گفتاری از خواجه‌عبدالله انصاری(2/461).
2. پندنامه‌های منظوم، که بیشتر در قالب قطعه، مثنوی و قصیده سروده شده‌اند(نک‌: ثروتیان، 32)، مانند پندنامۀ انوشیروان که بدایعی بلخی آن را در 200 بیت و در قالب مثنوی سروده است. اصل این پندنامه به زبان پهلوی است و ترجمۀ فارسی آن به ابن‌سینا منسوب است(آقا بزرگ، 19/132؛ منزوی، خطی، 2(2)/1552)، و اندرزنامۀ علی‌اکبر نواب شیرازی ملقب به بسمل(ه‌ م) که خطاب به دو فرزندش سروده است(آقا بزرگ، 2/366؛ منزوی، همان، 2(2)/1543).
3. پندنامه‌های منثور آمیخته به نظم، مانند پندنامۀ شاه‌آبادی از حمیدالله شاه‌آبادی، خطاب به فرزند خویش(همان، 2(2)/1553) و «نصیحةالملوک» سعدی(نک‌: ص871 بب‌ ؛ منزوی، خطی مشترک، 4/2483). گفته‌اند که بهترین شیوه برای بیان اندرز، اظهار این سخنان در قالب کلمه‌های قصار و سخنان کوتاه است و از کهن‌ترین نمونه‌های این‌گونه سخنان نامۀ جاویدان خرد را می‌توان نام برد(نک‌: ثروتیان، 35؛ فوشه‌کور، 10).
پندهای پهلوی: مهم‌ترین بخش ادبیات پهلوی را پندنامه تشکیل می‌دهد. پندنامه‌های پهلوی به زبان ساده و روان و با جمله‌های کوتاه، از نوع کلمات قصار نوشته شده است و اگر در آنها از صنایعی چون تشبیه، تمثیل و کنایه استفاده شده، هدف برانگیختن بیشتر توجه خوانندگان و هر چه بیشتر تأثیر نهادن بر آنهاست. اندرزنامه‌های پهلوی یا از نوع حکمتهایی است که از تجارب زندگی برآمده‌اند، یا از نوع اندرزهای دینی است و بیشتر آنها به بزرگان حکومتی، روحانیان و شاهان منسوب است. بیشتر این آثار عنوانی ندارند و عنوانهای کنونی را کاتبان و نسخه‌پردازان یا مصححان به این متون داده‌اند(تفضلی، 180-181، 199). این‌گونه پندنامه‌ها، در دوران اسلامی، بر آثار ادبی و اخلاقی که به زبان عربی و فارسی نوشته شده است، تأثیری بسزا نهاده‌اند(همو، 180). از بزرگان دورۀ ساسانی که به اندرزنامه‌نویسی نام بردارند، آذربادمَهر سپَندان(آذربدمارسپندان)، زردشت پسر آذرباد، بخت آفرید، انوشیروان، بزرگمهر، بهزاد فرخ‌فیروز و آذر فرنبغ را می‌توان نام برد(معین، مجموعه...، 1/181).
مهم‌ترین پندنامه‌های پهلوی اینهاست: 1. کتاب ششم دینکرد، که مفصل‌ترین و بزرگ‌ترین پندنامۀ پهلوی است و برخلاف بیشتر اندرزهای دینی که در آنها بر آداب و جنبه‌های عملی تأکید شده، در اندرزهای دینی دینکرد، تکیه بر اندیشه و تفکر مذهبی است(همان، 1/135، 181). 2. اندرزهای آذرباد مهر سپندان(همان، 1/181-184؛ زرین‌کوب، 44-45؛ مشار، 1/530؛ متون پهلوی، 100). 3. پندنامۀ بزرگمهر، از بزرگمهر بختگان. این پندنامه به صورت سؤال و جواب است و در دوران اسلامی از اهمیت و شهرت بسزایی برخوردار بوده، و ترجمۀ بیشتر بخشهای آن به عربی در جاویدان خرد آمده، و فردوسی نیز آن را به نظم آورده است(ابوعلی مسکویه، 84بب‌ ؛ فردوسی، 8/305بب‌ ؛ تفضلی، 185؛ کرسیتن سن، 95). 4. اندرز اوشنردانا، که برخی از بندهای آن به صورت سؤال و جواب و یک بند آن به صورت استفهام انکاری است(معین، همان، 1/182؛ تفضلی، 186؛ مشار، همانجا). 5. اندرز پوریوتکیشان(نک‌: «گزیده...»، جم‌(. 6. اندرز خسروقبادان، که در واقع وصیت‌نامه‌ای است از خسرو انوشیروان(تفضلی، 187-188؛ معین، همان، 1/184؛ زرین‌کوب، 44؛ مشار، همانجا). 7. اندرز دستوران به بهدینان. 8. اندرز بهزاد فرخ. 9. اندرز دانایان به مزدیسنان. 10. خیم و خرد فرخ مرد. 11. پنج خیم روحانیان. 12. داوری خرسندی. 13. خویشکاری ریدکان. 14. رسالۀ روزها. 15. اندرز منسوبه آذر فرنبغ فرخزادان. 16. اندرز خوبی کنم به شما کودکان. 17. آراء دین به مزدیسنان. 18. اندرزنامۀ منسوبه به بخت‌آفرید. 19. اندرز منسوب به آذرباد زردشتیان، نوۀ آذرباد مهر سپندان(تفضلی، 94، 190-196؛ متون پهلوی، 94، 112بب‌ ؛ زرین‌کوب، 45؛ قس: کریستن‌سن، همانجا؛ نیز نک‌: معین، همان، 1/185-186). 20. داستان مینوی خرد. این متن را به سبب در برداشتن اندرز و حکم بسیار می‌توان در شمار پندنامه‌ها یاد کرد. مطالب کتاب به شکل پرسش و پاسخ است و احتمال می‌رود که در دورۀ ساسانی تألیف شده باشد(تفضلی، 196-198).
پندنامه‌های دوران اسلامی: بسیاری از مواعظ پهلوی در دوران اسلامی ایران توجه دانشمندان مسلمان را به خود جلب کرد و به عربی ترجمه شد و به کتابهای فارسی نیز راه یافت(همو، 202؛ نیز نک‌: صفا، 1/133-134). اندرزهای سده‌های نخستین هجری و پیش از آن منشأ اصلی اندیشه‌های اخلاقی است که در سراسر ادبیات فارسی به چشم می‌خورد. شاعران و نویسندگان دوران اسلامی معانی و مضامین اخلاقی و تربیتی این اندرزها را برگرفته‌اند و بنابه ضرورت، نسبت به تفکرات مذهبی که پایۀ استوار این اندرزها محسوب می‌شود، توجه چندانی نکرده‌اند(نک‌: فوشه کور، 22، 40). ابن‌ندیم در فصلی از کتاب خویش شماری از کتابهای اخلاقی و تعلیمی پهلوی را که در سده‌های آغازین هجری به عربی ترجمه شده است، نام می‌برد که از آن جمله است: 1. کتاب مهرآذر گشنسپ فرمدار به بزرگمهر بختگان، که ظاهراً به صورت نامه‌ای مشتمل بر مواعظ و حِکَم بوده است و احتمالاً علی‌بن‌عبیدۀ ریحانی، معاصر مأمون، آن را ترجمه کرده است(نک‌: ص377؛ نیز تفضلی، 203). 2. کتاب موبدان موبد، دربردارندۀ کلمات قصار. 3. سیره‌نامه از خدابود، پسر فرخزاد. 4. کتابی مشتمل بر مطالبی در تدبیر مملکت، فراهم آمده به فرمان اردشیر(ابن‌ندیم، 377-378؛ تفضلی، 203-204؛ صفا، 1/134، 139-140؛ ثروتیان، 34).
افزون بر اندرزنامه‌هایی که از دوران پیش از اسلام برجای مانده جمله‌ها و عبارتهای پندآمیزی نیز از شاهان و بزرگان ایران کهن در آثار ایران اسلامی نقل شده است که از میان آنها نام اردشیر، بزرگمهر و انوشیروان بیشتر به چشم می‌خورد(تفضلی، 204؛ برای سخنان انوشیروان، نک‌: غزالی، 182؛ عنصرالمعالی، 51-55؛ برای سخنان اردشیر، نک‌: غزالی، 158، 159، 176، 180، 238؛ نیز برای سخنان بزرگمهر، نک‌: همو، 129، 132، 151، 184، 222-223، جم‌ ؛ حمدالله، 67-70؛ بیهقی، 333). برخی برآن‌اند که پندهای منسوب به بزرگمهر(نک‌: منزوی، خطی، 2(2)/1553، خطی مشترک، 4/2260)، در ادبیات فارسی تأثیر بسزایی داشته، و گذشت از اشعار و نوشته‌هایی که براساس پندنامۀ او سروده یا نوشته شده است، بسیاری از کتابهای اخلاقی از قابوس‌نامه تا گلستان سعدی از این سخنان تأثیر پذیرفته است(میراث ایران، 327).
علاوه بر کسانی که از آنان سخن رفت، بزرگان دیگری نیز بوده‌اند که پندهای آنان زینت‌بخش آثار دوران اسلامی است(نک‌: تفضلی، 205-206؛ فوشه‌کور، 22)، مانند لقمان، فیثاغورس، جاماسب، بقراط، سقراط، افلاطون، ارسطو، جالینوس و اسکندر(نک‌: حمدالله، 62-66؛ نیز نک‌: غزالی، 127-129، 151، 159، 182، 188، جم‌(.
بسیاری از پندهای مربوط به عصر ساسانی بدون ذکر نام گویندۀ آنها در متون دوران اسلامی آمده است و از میان مجموعه‌های پندآمیز منسوب به حکیمان ایرانی از دو اثر اطلاع بیشتری در دست است: 1. جاویدان خرد، که مجموعه‌ای‌ است از پندهای گوناگون، به زبان پهلوی، که اصل آن از میان رفته، اما ترجمۀ آن از ابوعلی مسکویه(د421ق) به زبان عربی باقی است. تقی‌الدین ارّجانی شوشتری در زمان نورالدین جهانگیرشاه(1014-1037ق)، پادشاه گورکانی هند، و به امر او کتاب را به فارسی ترجمه کرد(برای اطلاع بیشتر، نک‌: تفضلی، 206-209؛ ثروتیان، 45، 62، زرین‌کوب، 47). 2. اندرزهای مَردَک. مردک از حکمای دورۀ ساسانی است و سخنان حکیمانه‌ای از وی در کتابهای عربی نقل شده است. این سخنان را ابن‌مقفع از پهلوی به نثر عربی برگرداند و ابان لاحقی آنها را به شعر عربی درآورد(تفضلی، 209-210).
افزون بر این مجموعه‌ها در متون دوران اسلامی از پندهایی سخن رفته است که بر گور بزرگان ایرانی پیش از اسلام یا روی تاج و بر پرده‌های رنگین سلطنتی و یا برسینۀ کوهها حک شده، و نویسندگان و شاعران از آنها الهام گرفته‌اند(همو، 211-213؛ فوشه‌کور، 49؛ نیز نک‌: حمدالله، 111، 118). گفتنی است که پندنامه‌ها در آثار دوران اسلامی پرورده‌تر و کامل‌تر شد(فوشه‌کور، 7، 22). آیات قرآن‌ کریم، اخبار و احادیث نبوی و مواعظ موجود در نهج‌البلاغه، تأثیر بسزایی در اشاعۀ پندهای دینی داشتند و از آنجا که این پندها به صورت مجموعه‌ای از قوانین اخلاقی متضمن سعادت مادی و معنوی انسان به شمار می‌آمد، به تدریج اندرز خسروان، رنگ حکومتی خود را از دست داده و صورت مردمی و مذهبی بیشتری یافت(نک‌: ثروتیان، 30-31).
نویسندگان دوران اسلامی مطالب پندآمیز بسیاری نوشته‌اند که بسیاری از آنها در فهرست نسخه‌های خطی و چاپی ادبیات اسلامی یاد شده است(همو، 32). آثار پندآمیز ثبت شده در این فهارس به نام و عنوانهای گوناگون معرفی شده‌اند، مانند اندرز و اندرزنامه(نک‌: مشار، 1/530-532؛ بونکو، 1/381، 600؛ شورا، 6/12)؛ پندو پندنامه(نک‌: منزوی، خطی، 2(2)/1552-1553، خطی مشترک، 4/2257-2374؛ آقابزرگ، 3/199، 19/132؛ صادق‌پور، 220؛ ملک، 2/68-69؛ هاشم‌پور سبحانی، فهرست... مغنیسا، 24، 111، 245، 246، 281، فهرست... بروسه، 22-28، 153، 276، 278؛ راهی، 53، 59؛ حبیب‌الرحمان، 11، 13، 32)؛ و نصیحت‌نامه و نصایح(نک‌: منزوی، خطی، 2(2)/1703-1706، 3/3276، 3278، خطی مشترک، 4/2482-2483، 2486، 2487؛ آقابزرگ، 24/169، 172، 181-183؛ مشار، 2/3277-3280؛ آستان...، 583-584؛ مرعشی، 8/74، 322، 12/132، 13/228-229؛ عباسی نوشاهی، 206، 323، 488؛ هاشم‌پور سبحانی، همان، 322، 397، 399).
برخی از پندنامه‌های معرفی شده در این فهارس عبارت‌اند: 1. پندنامۀ عطار نیشابوری، در قالبِ مثنوی، حدود 800بیت، که از نوع پندنامه‌های عرفانی است و روزگاری دراز از کتابهای درسی شبه‌قارۀ هند بوده است(راهی، 53)؛ 2. پندنامۀ افسر، از محمدهاشم میرزا، متخلص به افسر(منزوی، خطی مشترک، 4/2696؛ شاکری، 81)؛ 3. پندنامۀ گروسی(صادق‌پور، همانجا)؛ 4. پندنامۀ اهوازی یا آیین پزشکی، از علی‌بن‌عباس مجوسی اهوازی؛ 5. پندنامۀ منسوب به لقمان(نوشاهی، 398)؛ 6. پند ابن‌مقفع، معروف به الادب الوجیز(منزوی، خطی، 2(2)/1552)؛ 7. پندهای افلاطون(نک‌: نصیرالدین، 401؛ منزوی، همانجا).
در این فهارس پندنامه‌های غیر ایرانی و غیراسلامی نیز معرفی شده است که از جملۀ آنهاست: پندنامۀ مارکوس اورلیوس، قیصر روم که عبدالرحیم طالبوف تبریزی آن را از روسی به فارسی برگردانده است(صادق‌پور، همانجا؛ منزوی، همان، 2(2)/1554). اندرزنامه‌ای به زبان ترکی معروف به نصیحت‌نامه نیز معرفی شده است که منظومه‌ای از شاه‌اسماعیل صفوی در 354 بیت است(آقابزرگ، 24/183).
مآخذ: آستان قدس ف‌.، فهرست؛ آقابزرگ، الذریعة، ابن‌ندیم، الفهرست؛ ابوعلی مسکویه، احمد، جاویدان خرد، ترجمۀ تقی‌الدین شوشتری، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، 1355ش؛ بونکو، تویو، فهرست کتابها چاپی فارسی موجود در ژاپن، توکیو، 1362ش؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش قاسم غنی و علی‌اکبر فیاض، تهران، 1324ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376ش؛ ثروتیان، بهروز، مقدمه بر جاویدان خرد(نک‌: هم‌ ، ابوعلی مسکویه)؛ حبیب‌الرحمان، حکیم، ثلاثۀ غسّاله، ترجمه و تعلیقات عارف نوشاهی، اسلام‌آباد، 1989م؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362ش؛ خواجه عبدالله انصاری، مجموعۀ رسائل، به کوشش محمد سرور مولایی، تهران، 1372ش؛ دقیقی، محمد، دیوان، به کوشش محمدجواد شریعت، تهران، 1368ش؛ راهی، اختر، ترجمه‌های متون فارسی به زبانهای پاکستانی، اسلام‌آباد، 1986م؛ ریپکا، پان و دیگران، تاریخ ادبیات ایران، ترجمۀ کیخسرو کشاورزی، تهران، 1370ش؛ زرین‌کوب، عبدالحسین، از گذشتۀ ادبی ایران، تهران، 1375ش؛ سعدی، کلیات، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، 1365ش؛ شاکری، رمضانعلی، فهرست کتب خطی کتابخانۀ عمومی فرهنگ وهنر مشهد، مشهد، 1348ش؛ شورا، خطی؛ شیخ بهایی، محمد، کلیات اشعار و آثار فارسی، به کوشش علی کاتبی، تهران، نشر چکامه؛ شیروانی، محمد، «پندنامه‌ها ـ اندرزنامه‌ها، کتب اخلاقی در ادبیات ایران»، مجموعۀ سخنرانیهای دومین کنگرۀ تحقیقات ایرانی، به کوشش حمید زرین‌کوب، 1352ش؛ صادق‌پوروجدی، محمد و جمشید فرآذین، فهرست کتابخانۀ ملی تبریز(کتب چاپی)، تبریز، 1352ش؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1366ش؛ عباسی نوشاهی، خضر، فهرست نسخه‌های خطی فارسی کتابخانۀ دانشگاه پنجاب لاهور، اسلام‌آباد، 1365ش؛ عبیدزاکانی، کلیات، به کوشش پرویز اتابکی، تهران، 1343ش؛ عنصرالمعالی کیکاووس، قابوس‌نامه، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1373ش؛ غزالی، محمد، نصیحةالملوک، به کوشش جلال‌الدین همایی، تهران، 1361ش؛ فاضل، محمود، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانۀ جامع گوهرشاد، مشهد، 1363ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش سعید حمیدیان، تهران، 1373ش؛ فوشه‌کوره‌ش ـ ه‌ .، اخلاقیات، ترجمۀ محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح‌بخشان، تهران، 1377ش؛ کریستن‌سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، 1370ش؛ «گزیدۀ اندرز پوریوتکیشان»، ترجمۀ یحییٰ ماهیار نوایی، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز، تبریز، س12؛ گئورگیان، وارطان، مسائل ادبی، ترجمۀ هرایرخالاتیان، تهران، 1344ش؛ متون پهلوی، به کوشش جاماسب جی دستور منوچهر جی جاماسب ـ آسانا، ترجمۀ سعید عریان، تهران، 1371ش؛ مرزبان‌بن‌رستم، مرزبان‌نامه، تحریر سعدالدین وراوینی، به کوشش محمد قزوینی، تهران، 1363ش؛ مرعشی، خطی؛ مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، 1352ش؛ معین، محمد، مجموعۀ مقالات، به کوشش مهدخت معین، تهران، 1366ش؛ همو، یوشت‌فریان و مرزبان‌نامه، تهران 1324ش؛ ملک، خطی؛ منزوی، خطی؛ همو، خطی مشترک؛ میراث ایران، به کوشش ا. ج. آربری، تهران، 1336ش؛ ناصرخسرو، دیوان، به کوشش جعفر شعار وکامل احمدنژاد، تهران، 1378ش؛ نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، به کوشش مجتبیٰ مینوی، و علیرضا حیدری، تهران، 1369ش؛ نوشاهی، عارف، فهرست نسخه‌های خطی فارسی موزۀ ملی پاکستان، اسلام‌آباد، 1362ش؛ هاشم‌پور سبحانی، توفیق؛ فهرست نسخه‌های خطی فارسی کتابخانۀ بروسه، رشت، 1368ش؛ همو، فهرست نسخه‌های خطی فارسی کتابخانۀ مغنیسا، تهران، 1366ش.
ملیحه مهدوی

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5562
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست