responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5557
پنجه
جلد: 13
     
شماره مقاله:5557


پَنْجه(پنج+ های نسبت)، پیکره و نقش دست از مچ‌ تا سرپنج انگشت که آن را از مس، برنج، ورشو، نقره یا طلا می‌سازند و یا بر روی کاغذ، پارچه و چیزهای دیگر می‌اندازند و همچون نماد قدرت و قداست و یا طلسم و تعویذِ دفع شرّ وبلا به‌کار می‌برند.
نیروی جاودانه و قدسیانۀ عدد 5: در فرهنگ و ادبیات دینی و غیردینی ایرانی و اسلامی عدد 5 یک منبع مفهومی و از اعداد نمادینی بوده که ارزش فرهنگی ـ اجتماعی داشته است. مردم برای عدد 5 توان و خاصیت جادویی اثرگذار می‌پنداشته‌اند، و آن را در گاه‌شماری سالنماها، زندگی روزانه و حیات معنوی ـ دینی برجسته و مقدس و همچون افسون ضد شر و چشم‌بد(ه‌ م) به‌شمار می‌آورده‌اند. نقش و اهمیت مفهومی نمادین عدد 5 در فرهنگ ایران و دین مزدیسنا در این شاخصه‌ها آشکار می‌شود: 5 روز بودن هریک از گاهنبارهای ششگانۀ سال و برپا کردن جشن در روز پنجم هرگاهنبار؛ افزودن 5 روز به پایان آخرین ماه از ماههای 30 روزۀ سال به نام «پَنْجه» یا «پَنْجَک»(پنجۀ دزدیده= خمسۀ مسترقه)(کریستن‌سن، 2/479)؛ برگذاری مراسم یادآوری مردگان در ایام پنجه(بلوکباشی، نوروز...، 64)؛ تفأل زدن به هریک از روزهای پنجه (در مازندران «پیتَک» یا «پِتَکْ)) در اونِما(آبان ماه)، آخرین ماه سال طبری، و پیش‌بینی کردن وضعیت کشاورزی در 5 ماه آغاز سال(همان، 49)؛ به حکومت برگزیدن میرنوروزی(ه‌ م)یا پادشاه نوروزی در 5 روز پنجه و فرمانروایی 5 روزۀ او: «سخن در پرده می‌گویم، چو گل از غنچه بیرون آی/که بیش از 5 روزی نیست، حکم میرنوروزی»!(همان، 41؛ حافظ، 317)؛ نوشتن افسون رماندن زهر جانوران گزنده در فاصلۀ دو طلوع فجر و شمس در روز 5 اسفند(روز اسفندارمذ از ماه اسفندارمذ)(نک‌: بیرونی، الآثار...، 229، التفهیم، 259-260؛ نیز تفضلی، 178، 179). پیوند و رابطۀ عدد 5 با ارکان دین و احکام الاهی و شخصیتهای مقدس دینی در فرهنگ اسلامی، مانند 5 ستون دین؛ 5گاه نماز روزانه(ER, VI/188)؛ 5 رکن حج نزد شافعی(آنندراج، 2/943؛ برای آگاهی بیشتر دربارۀ این 5 رکن، نک‌: شیخ‌الاسلام، 136-138، 140-144)؛ 5 پیامبر اولوالعزم؛ پنج تن آل‌عبا(ع) یا «خمسۀ طیّبه»؛ و 5 قدیس بزرگ: بهاءالحق مولتانی، رکن عالم لکهنویی، شمس تبریزی مولتانی، مخدوم جهانیا جهانگشت اوچه و فریدالدین «شکر گنج» پَتَن در فرهنگ شبه‌قارۀ هند(EI2, VIII/252).
همچنین عدد 5 و مضارب آن، مانند «پنج و پانزده» و «پنج و پنجاه» همچون طلسم ضد چشم بد در برخی جامعه‌های مسلمان به‌کار برده می‌شدند. مثلاً مسلمانان مراکش باور داشتند که سفری که 5 روز یا 5 ماه یا 5سال طول بکشد، نیروی جادویی عدد 5 مسافر را از هرگونه گزند حفظ می‌کند(وسترمارک، 27-28).
عدد 5 را برای حفاظت اشیاء بی‌جان نیز به کار می‌بردند و نقش آن را روی سفالها، سینیها، کیسه‌ها، گلیمها، قالیها و جز آن می‌انداختند تا آنها را از آسیب دور سازند. امروزه نقش 5 بر روی این چیزها خصوصیت جادویی گذشتۀ خود را از دست داده، و به صورت نقش تزیینی درآمده است(همو، 33).
پنجشنبه، روز پنجم هفته نیز به واسطۀ عدد 5 دارای قدرت حافظتی دانسته می‌شد. از این‌رو به باور مردم مسلمان مراکش با ادای عبارت «پنج و پنجشنبه» می‌توان از گزند چشم‌بد مصون ماند. یا برای دفع شر از سخن کسی که دربارۀ کودکی به گونه‌ای سخن بگوید که احتمال آسیب رساندن به سلامت او برود. می‌توان با گفتن عبارت «او در پنج و پنجشنبه زاده شده»، کودک را از گزند دورساخت(همو، 28-29).
به همان اندازه که کاربرد عدد 5 برای دفع چشم‌بد سودمند به نظر می‌رسید، کاربرد آن گاهی نزد برخی بزرگان ناروا و ناشایست به‌شمار می‌رفته است. در فاس مراکش هدیه دادن 5 قلم از یک چیز را ناخجسته می‌دانستند و از آن پرهیز می‌کردند؛ مثلاً گرفتن هدایایی مانند 5 کله قند، 5 ماکیان و... را رد می‌کردند(همو، 29).
دست، مظهر5: دست(= پنجه)، به ویژه دست راست، در فرهنگها و ادیان مردم بسیاری از سرزمینهای جهان، به سبب دربرداشتن 5 انگشت، همچون عدد 5 نیروی جاودانه و قدسیانه یافته، و مظهر قدرت، شوکت، فضیلت، عدالت، راستی و پاکی به‌شمار رفته است(بلوکباشی، «مفاهیم...»، 13). بنابر یک روایت اسطوره‌ای در فرهنگ ایران، جمشید پادشاه پیشدادی نخستین کسی بود که انگشتری به دست چپ کرد. از او پرسیدند «که چرا زینت به چپ دادی و فضیلت راست راست؟! گفت: راست را زینت راستی تمام است»(سعدی، 214؛ برای ارزش اجتماعی ـ فرهنگی دست راست، نک‌: ه‌ د، دست).
بر روی مهرهای استوانه‌ای شکل به دست آمده در بین‌النهرین دستی با پنجۀ گشادۀ بالا نگاه داشته شده میان دو الاه دلالت بر قدرت الاهی یا پادشاهی داشت و به «دست عدالت» شناخته شده است. نقش دست بودا ـ که گاهی نماد چرخ قانون بر کف آن نگاشته شده است ـ بر تعلیم و حمایت دلالت دارد(هال، 244-245). در انجیل دست نمادی از قدرت خداوند و ارشادکنندۀ بندگان است(ER، همانجا). در قرآن بارها به دست و قداست و اهمیت آن اشاره شده، و در آیۀ مبایعه، دستِ بیعت با رسول خدا دست بیعت با خدا، و دست خداوند بالای دستها دانسته شده است(فتح/48/10).
تصور دربارۀ قدرت تأثیرگذاری پنجه، آن‌چنان بوده است که در میان برخی جامعه‌های ابتدایی و سنتی چنین می‌پنداشتند که پنجۀ بریدۀ مردگانی که در جنگ یا اعدام و یا در یک رویداد کشته شده‌اند، و پنجۀ کودکانی که در رحم مادر یا به هنگام زایش مرده‌اند، دارای قدرت فوق‌العادۀ اثرگذاری است. از این‌رو، ساحران، افسونگران، درمانگران و برخی مردم از این اندام در اعمال جادویی استفاده می‌کردند(ER, VI/190). همچنین دراز کردن پنجۀ دست راست ونگهداشتن آن در برابر چشم اشخاص شور چشم و گفتن «5 در چشمت» یا «5 روی چشمت» مؤثرترین راه حفظ خود در برابر چشم‌زخم بوده است(وسترمارک، 27).
کارکرد پیکرۀ نمادین پنجه: همان‌طور که دست یا پنجه را مردم حافظ شخص از گزند نگاه دیگران می‌پنداشتند، همین نیرو و خاصیت را هم برای هر چیزی که شکل دست یا پنجه را بنماید، قائل بودند. در جادو تفاوت میان واقعیت و تصویر از میان می‌رود و تصویر همان نقش و اهمیت شیء را در حیطۀ عمل می‌یابد(همو، 29).
نقشهایی از «دست» با خاک سرخ اُخرا در هنر غاری پیش از تاریخ بازمانده که احتمالاً بیشتر برای حفاظت در برابر چشم‌بد و بدبختیهای دیگر بوده است(ER, VI/189). در بین‌النهرین طلسمهایی به صورت پنجۀ گشوده یا مچ‌گره کرده رایج بود که هرکس آنها را همراه خود می‌کرد، از گزند چشم‌زخم در امان می‌ماند(هال، 244).
در میان مسلمانان پنجۀ فلزی یا نقش پنجه، مظهر قدرت و نمادی از اولیاء انگاشته می‌شود و آن را به مثابۀ طلسم، حرز، تعویذ دفع شر و چشم‌بد و حفظ سلامت و خوشبختی به کار می‌برند. در برخی سرزمینهای اسلامی پنجه‌ای را که معمولاً از طلا یا نقره می‌ساختند و یا نقش پنجه‌ای را که بر روی مدال کنده‌کاری می‌کردند، «دست فاطمه» می‌نامیدند که شیعیان آن را نمادی از 5 تن می‌پندارند(ERE, III/459; EI2, X/501). کارادوو طلسم «دست فاطمهْ» رایج در میان مسیحیان را برگرفته از فرهنگ مذهبی شیعیان و صورتی دیگر از پنجۀ مظهر 5 تن دانسته است. به نظر او پیشینۀ این نماد به دورۀ پیش از اسلام می‌رسد و احتمالاً بیانگر مفهوم خورشید است؛ در ادبیات هندو نیز پرتو خورشید به انگشتان دست یا پنجه تشبیه شده است(IV/126). در ادبیات فارسی هم پرتو خورشید را به «پنجه» تشبیه کرده‌اند و می‌گویند «پنجۀ خورشید» یا «پنجۀ آفتاب»، «چون به قصد رقص گردد پای کوبان سرو او/آسمان از پنجۀ خورشید دستک می‌زند»(آنندراج، 2/945). پرتوهای خورشید، نماد خدای آتن، به پنجه‌هایی ختم می‌شود که بر قدرت آفرینندگی او دلالت دارد(هال، همانجا).
پنجۀ فلزی نصب شده بر سر پرچمها، علمها و علامتهای چند تیغه در دسته‌های عزاداری را شیعیان عموماً مظهری از 5 تن و یا دست‌بریدۀ حضرت ابوالفضل عباس(ع)(بلوکباشی، نخل‌گردانی، 100؛ نیز نک‌: ه‌ د، عباس، علم، علامت)و مسلمانان جنوب هند نمادی از دست علی، فاطمه و عباس علمدار(ع) می‌دانند. هندیان مسلمان پنجه‌ای را در روزهای اول، سوم یا چهارم محرم به هنگامی که «عاشورا خانه‌ها» را می‌آرایند، کنار علم می‌گذارند و زیارت می‌کنند(شریف، 159-160). ایرانیان مقیم ترکیه در ایام محرم علمی به نام علم پیامبر(ص) را در دسته‌ها می‌گردانند. روی پارچه‌های این علم نقش پنجه‌ای همراه کتیبه‌هایی گلدوزی شده است(آند، 241). هر یک از حسینیه‌های هزاره‌جات افغانستان دو علم بزرگ و کوچک دارد که علم بزرگ را در بیرون، و علم کوچک را در داخل حسینیه می‌گذارند. بر سر علم کوچک پنجه‌ای مسی نصب کرده‌اند که روی آن آیه‌هایی از قرآن مجید حک شده است. هزاره‌ها این پنجه را همچون دیگر شیعیان نمادی از دست علمدار کربلا، حضرت عباس(ع) می‌دانند و در پای آن عزاداری و حاجت‌خواهی می‌کنند(فرهنگ، 308).
مسلمانان جزیرۀ سوماترای اندونزی در ماه محرم ـ که آن را «سورا» (احتمالاً برگرفته از عاشورا) می‌نامند، پنجه‌ای چوبی را شب هنگام با پارچه و برگ و گل می‌پوشانند. آنان این پنجه را مظهر انگشتان امام حسین(ع) می‌دانند(شهرستانی، 362-363؛ نیز بلوکباشی، همان، 28-29).
روز سوم محرم در دربار ناصرالدین‌شاه علمی به نام علم‌شاه ـ که بر سر آن پنجۀ بزرگ ساخته از زرناب نصب گردیده بود ـ به اندرون می‌آورند و زنان در پای آن عزاداری، سینه‌زنی و نوحه‌خوانی می‌کردند. سپس گروهی علم‌شاه را به حرکت درآورده، به تکیۀ دولت(ه‌ م) می‌بردند و مراسم عزاداری و تعزیه‌خوانی در پای آن اجرا می‌گردید(معیرالممالک، 106).
جریده(ه‌ م)های کاشان همه دارای نشانی از دو دست فلزی با 5 انگشت بسته هستند. این دو دست یا پنجه را بر سر برگهای دو سوی جریده نصب کرده‌اند که آنها را مظهر دستهای از تن جدا شدۀ حضرت ابوالفضل(ع) می‌دانند(معتمدی، 1/559).
شیعیان به نیت برآورده شدن حاجات و گشایش گره از کارشان پنجه‌هایی ساخته‌شده از طلا یا نقره و یا فلزهای دیگر را به در و ضریح امام‌زادگان و پنجره‌ و دیوار سقاخانه‌ها(ه‌ م)دخیل می‌بندند. بر سر برخی گنبدها و گلدسته‌های امام‌زادگان و مساجد پنجه‌هایی با انگشتان گشوده یا بسته، احتمالاً به نشانۀ قدرت و شوکت الاهی، یا «خمسۀ طیبه» کار گذاشته‌اند. در درون جامهای برنجین یا مسین برخی سقاخانه‌ها یا سقاهای دسته‌های سینه‌زنی محرم نیز پنجه‌های فلزی نصب می‌گردد که آن را نماد دست سقای کربلا حضرت ابوالفضل(ع) می‌دانند(یادداشت‌های مؤلف).
پنجه‌های فلزی همواره رایج‌ترین طلسمهای دفع‌ چشم‌زخم در میان مردم مشرق زمین بوده است(جودائیکا، VI/999). شیعیان نقش پنجۀ روی کاغذ و پارچه را برای دفع چشم‌زخم و دور کردن گزند و بلا همراه خود می‌کردند و یا در خانه‌های خود می‌آویختند(یادداشتهای مؤلف). در فاس مراکش زنان در هریک از زیارتگاهها پنجه‌هایی را نصب می‌کردند. در قبایل بربر، پسران حلقه‌ای به شکل پنجه به گوش راستشان می‌آویختند. در قدیم کمتر خانه‌ یا دکانی در شهرهای مراکش یافت می‌شد که به در ودیوار آنها پنجه نصب نگردیده باشد(وسترمارک، 29).
برخی پنجه‌های فلزی یا کاغذی، نقش‌دار یا کتیبه‌دار هستند. روی 5 انگشت برخی پنجه‌ها نام 5تن، یا بر کف دست پنجه‌ها کلمۀ الله یا ابوالفضل(ع) را کنده یا نوشته‌اند. بر روی کف دست پنجه‌ها نیز گاه نقش چشمی را انداخته‌اند(بلوکباشی، همان، 100). پیکره و نقش چشم نیز از وسیله‌های رایج در باطل سحر(ه‌ م) و بی‌اثر کردن نیروی زیان‌رسان چشم‌بد بوده است. به نظر وسترمارک(ص39) همان ‌طور که در پندار مردم آسیب و گزند می‌تواند از چشم انتقال یابد، همان‌طور هم چشم‌ یا نقش چشم می‌تواند این گزند را دور سازد. از این‌رو، چشمِ خشک‌شدۀ حیوان و پرنده و تصویر چشم یا چیزی شبیه چشم در برخی فرهنگها، از جمله فرهنگ ایرانی، همچون طلسم و تعویذی ضد چشم بد به کار برده می‌شود(برای اطلاع بیشتر، نک‌: ه‌ د، چشم‌بد).
پنجۀ دست با نقش چشم بر کف آن بجز در میان مردم ایران در میان هندیها، عربها، افریقاییها و کلیمیان به صورت طلسم و تعویذ نگهدارندۀ انسان و اشیاء و دورکنندۀ چشم‌بد از آنها به کار می‌رود(ERE، بلوکباشی، همانجاها؛ نیز نک‌: ه‌ د، 11/192-193).
پنجۀ گشوده در الجزایر، تونس، سوریه و فلسطین، و در میان صناریها1 و کبابیهای2 سودان و نیز در میان مردم یونان معمول است. در الجزایر، تونس، سوریه و فلسطین معمولاً پنجه را با عبارات «5 در چشم شما»، یا «5 روی چشم شما»، یا «5 برشما» و یا «5 در صورت دشمنان» تلفیق می‌کنند(وسترمارک، 49؛ برای آگاهی بیشتر دربارۀ عدد 5 و دست و چشم و ارزش فرهنگی ـ جادویی آنها در جامعه‌های اسلامی، نک‌: همو، 22-58).
مآخذ: آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1355ش؛ بلوکباشی، علی، «مفاهیم و نمادگارها در طریقت قادری»، مردم‌شناسی و فرهنگ عامۀ ایران، تهران، 1356ش، شم‌ 3؛ همو، نخل‌گردانی، تهران، 1380ش؛ همو، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، 1380ش؛ بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، 1923م؛ همو، التفهیم، به کوشش جلال‌الدین همایی، تهران، 1318ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376ش؛ حافظ، دیوان، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، زوار؛ سعدی، گلستان، به کوشش عبدالعظیم گرگانی، تهران، 1310ش؛ شهرستانی، صالح، عزای حسین(ع)، از زمان آدم(ع) تا زمان ما، تهران، 1393ق؛ شیخ‌الاسلام، محمد، راهنمای مذهب شافعی، تهران، 1337ش؛ فرهنگ، محمدحسین، جامعه‌شناسی و مردم شناسی شیعیان افغانستان، قم، 1380ش؛ قرآن مجید؛ کرسیتن سن، آرتور، نخستین انسان و نخستین شهریار، ترجمۀ احمد تفضلی و ژاله آموزگار، تهران، 1368ش؛ معتمدی، حسین، عزاداری سنتی شیعیان، تهران، 1378ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1351ش؛ هال، جیمز، فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمۀ رقیه بهزادی، تهران، 1380ش؛ یادداشتهای مؤلف؛ نیز:
And, M., »The Muharram Observances in Anatolian Turkey«, Ta‘ziyeh: Ritual and Drama in Iran, ed. P. J. Chelkowsky, New York, 1979; Carra de Vaux, B., La Scolastique la théologie et la mystique, Paris, 1921; EI2; ER; ERE; Judaica; Sharif, J., Islam in India, tr. G. A. Herklots London, 1975; Westermarck, E., Pagan Survivals in Mohammedan Civilisation, Amsterdam, 1973.
علی بلوکباشی













1. Sennaarese 2. Kabābīsh
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5557
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست