responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5555
پنجشیر
جلد: 13
     
شماره مقاله:5555


پَنْجْشیر، رود، دره، شهرستان(ولسوالی) و شهری کهن در استان کاپیسا، واقع در شمال شرقی افغانستان. پنجشیر در نوشته‌های جغرافی‌دانان و نویسندگان متقدم اسلامی به صورتهای بَنجَهیر(اصطخری، 275؛ مقدسی، 303)، بَنجَهار(یعقوبی، 56)، بِنجار(ابن‌خردادبه، 37) و پنجهیر(بیرونی، 2/574؛ حدود...، 29؛ حمدالله، 155؛ یاقوت، 1/743)، آمده است. ابن‌بطوطه آن را «بنج‌هیر» نوشته، و افزوده است که «هیر» به معنی کوه است و بنج‌هیر، پنج‌کوه معنی می‌دهد(ص391). مردمان بومی دربارۀ نام‌گذاری پنجشیر، باورهای دگرگونه دارند: برخی‌گفته‌اند که در روزگار کهن، تاجیکها 5 سردار داشته‌اند که از درۀ پنجشیر در برابر دشمنان پاسداری می‌کرده‌اند وبرخی براین باورند که نام پنجشیر، برگرفته از وجود شیرهایی است که دراین دره می‌زیستند، و گاهی‌وجود شیرماهی در رودخانه و نیز قرارداشتن آرامگاه 5 تن از پیشوایان دین دراین دره را سبب نام‌گذاری پنجشیر دانسته‌اند(کارلس، 159).
رود و درۀ پنجشیر: رود پنجشیر از کوهستان هندوکش و نزدیکی گذرگاه انجمن سرچشمه می‌گیرد و به سوی جنوب شرقی جریان می‌یابد. پنجشیر از میان گدارهای باریک با دیواره‌های بلند می‌گذرد و در مسیر خود چندین شاخۀ دیگر مانند غوربند و پریان دریا را دریافت می‌کند و سپس در حدود 48 کیلومتری شرق کابل به رود کابل می‌پیوندد، پنجشیر از رودهایی دائمی افغانستان است و طول آن به 320کم‌ می‌رسد(حنیفی، 95؛ دوپری، 42).
درۀ بزرگ پنجشیر که در دامنۀ جنوبی کوهستان هندوکش قرار گرفته، دارای عرضی باریک و کناره‌های پرشیب و سنگی است، اما گاهی برپهنای آن افزوده می‌شود. رود پرآب پنجشیر که در این دره جاری است، از ذوب شدن برفها و یخچالهای طبیعی کوههای هندوکش مایه می‌گیرد. طبیعت پنجشیر، آن را به دو بخش پایین دره و بالا دره تقسیم کرده است: پایین دره از گلبهار تا دشت روات کشیده شده است و درحدود 80کم‌ امتداد می‌یابد. بالای دشت روات، دره باریک، و به تنگه‌ای بدل می‌گردد که حدود 24کم‌ طول دارد و سپس گسترده شده، سرانجام درۀ پریان را تشکیل می‌دهد که از پایین دره جدا می‌شود(کارلس، 153-154). درۀ پریان که همان پنجشیر بالاست، 40 کم‌ درازا دارد(همو، 163). در درۀ پنجشیر زمین کشاورزی چندانی وجود ندارد، ولی دارای درختان میوۀ بسیار مانند سیب، انار، آلبالو، بادام، گلابی، گیلاس، انگور است و محصولات صیفی نیز در آن به فراوانی به دست می‌آید(پهلوان، 396). بیشترین فرآوردۀ کشاورزی درۀ پنجشیر توت و زردآلوست(کارلس، 157)و بیشترین غذای مردم آن از گندم، جو، ذرت و حبوبات فراهم می‌گردد(همو، 163).
پنجشیر همواره از جایگاه مهم ارتباطی برخوردار بوده است، چنان که یکی از عوامل پیشرفت و گسترش کابل را، اهمیت ارتباطی آبراه کابل ـ پنجشیر دانسته‌اند. در روزگار کهن راه کاروانهای باخترـ هند در امتداد شمال شرقی بستر این آبراه به موازات رودخانۀ پنجشیر ادامه داشت(گوتسباخ، 46). درۀ پنجشیر نه تنها گذرگاه کاروانهای بازرگانی بود، بلکه نیروهای مهاجم نیز از آن می‌گذشتند. آسان‌ترین گردنه‌ای که کوههای هندوکش را به پنجشیر می‌پیوست، گردنۀ خاوک بود که از اندرآب به پنجشیر می‌رسید و این همان راهی است که سربازان اسکندر مقدونی در 328ق‌م و سواران تیمور لنگ در 800ق/1398م از آن گذشته‌اند(کارلس، 154-155). درۀ پنجشیر همچنین به عنوان یک جادۀ مهم شمال ـ جنوب، برای عشایری که زمستانها را در ناحیۀ لَغمان(لَمغان) ـ جلال‌آباد می‌گذرانیدند و تابستانها را به بدخشان می‌رفتند، گذرگاه مهمی بوده است(دوپری، 12). پس از آنکه در 1309ش/1930م راه اتومبیل‌رو گردنۀ خیبر ساخته شد، پنجشیر اهمیت دیرین خود را به عنوان یک راه بازرگانی از دست داد(کارلس، همانجا).
درۀ پنجشیر زیستگاه تاجیکهای فارسی زبان است که از اقوام کهن ایرانی به شمار می‌روند و در افغانستان غالباً «فارسیوان» نامیده می‌شوند(همو، 153). تاجیکهای پنجشیر دومین گروه بزرگ نژادی را در افغانستان تشکیل می‌دهند(گرگوریان، 32-33). زبان آنها تا حدی همانند گویش خراسانی است(کارلس، 161).
شهرستان پنجشیر: این شهرستان یکی از شهرستانهای (ولسوالیهای)ولایت کاپیساست(دولت‌آبادی، 111؛ لعلی، 108). مرکز ولسوالی پنجشیر شهر گلبهار است(کارلس، 156)که در غرب رود پنجشیر واقع است و دارای کارخانۀ بزرگ پارچه‌بافی است(گروتسباخ، 73). ولسوالی پنجشیر 705 کم‌ 2 مساحت و 137روستا دارد(دولت‌آبادی، 113).
شهر پنجشیر: بسیاری از جغرافی‌نویسان سده‌های نخستین اسلامی و پس از آن، از پنجشیر به عنوان یکی از شهرهای خراسان آن روزگار یاد کرده‌اند(نک‌: ابن‌حوقل، 2/428؛ اصطخری، 277-278؛ حدود، 101؛ مقدسی، 50؛ یعقوبی، همانجا؛ ادریسی، 484؛ حمدالله، همانجا). در منابع جغرافیایی سدۀ 4ق پنجشیر شهری بر فراز کوه، دارای بوستانهای بسیار و با حدود 10هزار تن جمعیت وصف شده است(نک‌: اصطخری، 280؛ ابن‌حوقل، 2/449؛ اشکال...، 171). یاقوت مردم آن را آمیخته (اقوام گوناگون) دانسته است(همانجا). کانهای نقرۀ پنجشیر از دیرباز مشهور بوده است و برخی از جغرافی‌نویسان سدۀ 4ق از آن یاد کرده‌اند. اصطخری نوشته است که نقره‌های پنجشیر به شهر اندرابه(اندرآب)برده می‌شد(ص279) و در آنجا از آن سکه می‌زدند(حدود، 100). مقدسی از کوه نقرۀ (جبل‌الفضة) این شهر یاد کرده و افزوده است که در آنجا، درم(سکۀ سیمین)بسیار است(ص303). این کوه مشرف به شهر و بازار آن بوده است، و به سبب سوراخهای بسیاری که کنده بودند، همچون غربالی به نظر می‌رسیده است(سمعانی، 2/334). کانهای نقرۀ پنجشیر، غنی‌ترین کانهای نقره، در بخش شرقی سرزمین‌های اسلامی به‌شمار می‌آمده است(بارتولد، 1/174). امروزه در پنجشیر، افزون بر نقره، کانهای لاجورد، زمرد و نیز سنگهای گرانیت و مرمر به فراوانی یافت می‌شوند(پهلوان، 394؛ گرومف، 114).
پیشینۀ تاریخی: پنجشیر از زیستگاههای کهن آریاییان به شمار می‌رود. آنان پس از گذشتن از آمودریا، دشت بلخ و گذرگاههای هندوکش، در امتداد رودخانه‌های پنجشیر و کابل فرود آمدند(گیرشمن، 63). از این شهر در تاریخ اسطوره‌ای ایرانیان نیز یاد شده(نک‌: فردوسی، 2/317)، و شهری متعلق به ایران به‌شمار رفته است(عادل، 128). درزمان پادشاهی داریوش بزرگ(522-486ق‌م) بخش کوهستانی پنجشیرـ غوربند جزئی از استان ثته‌گوش1(ستگیدیه2) در قلمرو هخامنشیان به‌شمار می‌رفت(فرای، 47). برخی براین باورند که اسکندر مقدونی، در محل پیوستگی رودهای پنجشیر و غوربند، شهری به‌نام اسکندریه ساخت تا پایگاهی برای حملۀ سپاهیانش به کوهستانیها باشد(دوپری، 278).گویا سپاهیان وی در گذر از پنجشیرو کوههای هندوکش، دچارسرما‌وکمبود آذوقه شده‌اند، ولی سرانجام ازآنجا گذشته، وشهربزرگ بلخ راگشوده‌اند(سایکس، I/267).
در دورۀ اسلامی پنجشیر، چندی در دست سلسلۀ بنی‌بانیجور یا ابوداوودیان(حک‌ 232-372ق/847-982م)طخارستان بود(زامباور، 307) و سکه‌هایی که از سوی آنها در پنجشیر ضرب شده، شناخته شده است(مایلز، 373). در 256ق/870م یعقوب لیث به شرق خراسان تاخت و با پیروزیهایی که در هندوکش به دست آورد، درۀ پنجشیر و کانهای نقرۀ آن به قلمرو او افزوده شد(بازورث، 111). پنجشیر در دورۀ صفاریان یکی از مراکز ضرب سکۀ این دولت بود(لسترنج، 350). نخستین سکه‌های صفاریان به فرمان یعقوب در 259-261ق در پنجشیر ضرب شد، ولی پس از بازگشت او از نواحی شرقی خراسان، این سرزمین بار دیگر به تصرف ابوداوودیان درآمد(بازروث، همانجا). در دورۀ سامانیان نیز پنجشیر یکی از ضراب‌خانه‌های آنها به‌شمار می‌رفت(مایلز، همانجا). تیمورلنگ در یورش خود به سوی کابل، از راه گردنۀ خاوک وارد درۀ پنجشیر شد و از آنجا به کابل رفت(میرخواند، 1079).
پنجشیر هنوز جایگاه خود را به عنوان یکی از مهم‌ترین مناطق نظامی افغانستان حفظ کرده، چنان‌که در جنگها و درگیریهای سالهای اخیر نیز نقش مؤثری داشته، و همچنین خاستگان احمدشاه مسعود یکی از برجسته‌ترین فرماندهان مجاهدان افغانی بوده است(نک‌: گرومف، 114-116).
از بزرگان پنجشیر، می‌توان بنجهیری(پنجهیری، ابوالمظفرمکی‌بن ‌ابراهیم‌بن‌علی‌الپنجهری) را نام برد که از شعرای پارسی‌گو بوده است(سمعانی، 2/335؛ عوفی، 1/46؛ یاقوت، 1/744).
مآخذ: ابن‌بطوطه، رحلة، بیروت، 1384ق/1964م؛ ابن‌حوقل، محمد، صورةالارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1939م؛ ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306ق/1889م؛ ادریسی، محمد، نزهةالمشتاق، پورت سعید، مکتبةالثقاقة الدینیه؛ اشکال العالم، منسوب به ابوالقاسم جیهانی، ترجمۀ علی‌بن‌عبدالسلام کاتب، به کوشش فیروز منصوری، مشهد، 1368ش؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1870م؛ بارتولد، و. و.، ترکستان‌نامه، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1352ش؛ بیرونی، ابوریحان، القانون المسعودی، حیدرآباد دکن، 1374ق/1955م؛ پهلوان، چنگیز، افغانستان عصر مجاهدین و برآمدن طالبان، تهران، 1377ش؛ حدودالعالم، به کوشش منوچهر، ستوده، تهران، 1340ش؛ حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، به کوشش گ. لسترنج، لیدن، 1331ق/1913م؛ دولت‌آبادی، بصیراحمد، شناسنامۀ افغانستان، قم، 1371ش؛ زامباور، معجم‌الانساب و الاسرات الحاکمة، ترجمۀ زکی محمدحسن و حسن احمد محمود، بیروت، 1400ق/1980م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن‌یحییٰ معلمی، حیدرآباد دکن، 1383ق/1963م؛ عادل، محمدرضا، فرهنگ جامع نامهای شاهنامه، تهران، 1372ش؛ عوفی، محمد، لباب‌الالباب، به کوشش محمدعباسی، تهران، 1361ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش مهدی قریب و محمدعلی بهبودی، تهران، 1373ش؛ کارلس، هیو، «تاجیکهای درۀ پنجشیر جبال هندوکش»، ترجمۀ حسن مسعودی، مردم‌شناسی، تهران، 1355ش، س1، شم‌ 4و5؛ گروتسباخ، اروین، جغرافیای شهری در افغانستان، ترجمۀ محسن محسنیان، مشهد، 1368ش؛ گرومف، بوریس، ارتش سرخ در افغانستان، ترجمۀ عزیز آریانفر، تهران، 1375ش؛ لعلی، علیداد، سیری در هزاره‌جات، قم، 1372ش؛ مقدسی، محمد، احسن‌التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ میرخواند، محمد، روضةالصفا، به کوشش عباس زریاب، تهران، 1373ش؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، البلدان، بیروت، 1408ق/1988م؛ نیز:
Bosworth, C. E., »The Tāhirids and Ṣaffārids«, The Cambridge History of Iran, vol. IV, ed. R. N. Frye, Cambridge, 1975; Dupree, L., Afghanistan, Princeton/New Jersey, 1973; Frye, R. N., The Heritage of Persia, London, 1962; Ghirshman, R., Iran, New York, 1978; Gregorian, V., The Emergence of Moden Afghanistan, Stanford, 1969; Hanifi, M. J., Historical and Cultural Dictionary of Afghanistan, Metuchen, 1976; Le Strange, G., The Lands of the Eastern Caliphate, London, 1966; Miles, G. C., »Numismatics«, The Cambridge History of Iran, vol. IV, ed. R. N. Frye, London, 1975; Sykes, P., A History of Persia, London, 1958.
محسن احمد
1. Thatagu- 2. Sattagydia
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5555
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست