responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5549
پنجابی، ادبیات
جلد: 13
     
شماره مقاله:5549

پَنْجابی، اَدَبیّات، ادبیات مکتوب زبان پنجابی در دورۀ اسلامی آغاز می‌گردد و نخستین کسانی که این زبان محلی را در نوشته‌های خود وسیلۀ بیان احوال و افکار قرار دادند، مسلمانانِ صوفی‌مسلک یا شاعرانی بودند که موضوعات دینی و عرفانی را در این زبان منظوم ساختند. هر چند که پیش از رواج گستردۀ تصوف در این ناحیه و در اواخر دوران غزنویان، مسعود سعد سلمان ـ شاعر پارسی‌گوی آن روزگار که در لاهور زندگی می‌کرد ـ به زبان هندویی نیز شعر می‌گفته، و دیوانی نیز به این زبان داشته است(نک‌: عوفی، 423)، لیکن از این گونه اشعارِ او امروزه خبری در دست نیست و دربارۀ چند و چونِ آن چیزی نمی‌توان گفت، البته روشن است که در این مورد مقصود از زبان هندویی همان زبان رایج و متداول در پنجاب آن دوران است، چنان‌که تا این زمان نیز گاهی زبان پنجابی را هندی و هندویی می‌نامند(قریشی، 29؛ شیرانی، 129، 138؛ باقر، 201)و لاهور ـ که همیشه از شهرهای مهم پنجاب بوده است ـ مردمش بدان زبان سخن می‌گفته‌اند.
دورۀ رشد و تکامل زبان و ادبیات پنجابی در دوران اسلامی و در سایۀ تأثیر زبان و ادب فارسی بوده است؛ از این روی، شمار لغات فارسی(و عربی و ترکی از طریق فارسی)در آن بسیار است(نک‌: تبسم، 16-23)؛ اشکال و قالبهای نظم فارسی نیز در تکوین شعرِ این زبان تأثیر تمام داشته است. نخستین کسانی که زبان پنجابی را به کتابت درآوردند، طبعاً خط فارسی را برای این منظور برگزیدند؛ ولی در آغاز سدۀ 11ق/17م که گورو ارجن، پنجمین گورو یا پیشوای مذهب سیکه‌ به تنظیم و تدوین آدی گرنته‌1 (یا گورو گرنته‌2)پرداخت، رسم الخط خاصی مبتنی بر خطهای مأخوذ از دوناگری سنسکریت برای کتاب مقدسِ مذهب سیکه‌ ترتیب داد که به خط گورموکهی مشهور است، و امروزه در پنجابِ هند رواج دارد.
شعر پنجابی علاوه بر اشکال و صورتهای رایج در ادب فارسی ـ چون غزل و قصیده و رباعی و جز آنها ـ دارای برخی انواع و اشکال خاص خود نیز هست که از دیرباز در میان مردم هند رواج داشته، از آن جمله است:
1. سی حرفی: این نوع مجموعه‌ای از قطعه‌های مرکب از 4 مصراع یا 4 پارۀ هم‌قافیه است که هر قطعه با یکی از حروف الفبا(از الف تا یا) آغاز می‌شود. سی حرفی می‌تواند به هر وزنی باشد، لیکن بیشتر به اوزان بلند شبیه به بحر طویل سروده می‌شود و از لحاظ موضوع و مضمون نیز محدود نیست؛ گرچه غالباً به بیان احوال عارفانه می‌پردازد.
2. کافی(تلفظ عامیانۀ قافیه): این نوع از قطعه‌های سه مصراعی یا چهار مصراعی یا بیشتر تشکیل می‌یابد که در آخرِ هر قطعه قافیۀ قطعۀ او تکرار می‌شود(تقریباً شبیه به ترکیب‌بند). موضوع این نوع شعر همیشه عرفانی و عشق عارفانه است و غالباً در مجالس سماع و قوالی خوانده می‌شود.
3. منظومه‌های داستانی: این نوع به بیان افسانه‌های محلی یا روایات دینی و نقل داستانهای معروف می‌پردازد و غالباً به بحر طویل است، ولی در بحور و اوزان دیگر هم سروده می‌شود و شاعران بزرگِ زبان پنجابی داستانهای مشهور و شناخته شده در میان مردم را در این قالب سروده‌اند. داستانهایی چون هیرورانجا سرودۀ وارث‌شاه(سدۀ 12ق/18م)، سسی وپنون ساختۀ هاشم(سدۀ 12ق)، شاه‌بهرام و گل صنوبر و چندربدن سرودۀ امام بخش(سدۀ 13ق/19م)، سوهنی مهینوال سرودۀ فضل‌شاه(سدۀ 13ق)، سیف‌الملوک ساختۀ میان محمدبخش(سدۀ 13ق)، احسن القصص نقل و اقتباس مولوی غلام رسول(سدۀ 13ق)، و لیلی و مجنون، از فضل شاهِ یاد شده نمونه‌های مهمِ این نوع شعرند.
4. گلزار: این نوع شکل دیگری از منظومه‌های داستانی است که به شرح احوالِ پیامبران اختصاص دارد. از نمونه‌های معروف این نوع شعر گلزار موسیٰ از مولوی محمدمسلم(سدۀ 13ق)، گلزار آدم از مولوی محمد دلپذیر(سدۀ 13ق)، گلزار اسکندری و گلزار محمدی از محمد مسلمِ یاد شده را می‌توان نام برد.
5. وار(منظومه‌های حماسی): این نوع برای شرح فتوحات یا کارهای نمایان شاهان و امیران و قهرمانان به کار می‌رود، چون نادرشاه دی‌وار(حماسۀ نادرشاه) از نجابت (اوایل سدۀ 12ق)، چتهیان دی وار(حماسۀ قوم چتهی) از پیرمحمد(سدۀ 13ق). سکهان دی‌وار (حماسۀ سیکه‌ ها) از شاه محمد(سدۀ13ق). چند «جنگنامه» نیز سروده شده که از نوع وار است و به شرح دلاوریهای بزرگانِ دین اختصاص دارد. معروف‌ترین این گونه آثار جنگنامه‌های مقبل و حامد است در شرح واقعۀ کربلا، جنگنامۀ حضرت علی(ع) از مولوی محمداعظم، و جنگنامۀ بدر از احمدیار.
6. گیت: این نوع سرودهای محلی است به زبان ساده که احوال روحی و عاطفی مردمان روستاها را به آواز بیان می‌کند و دارای اوزان مختلف است؛ گاهی قافیه دارد و گاهی بدون قافیه سروده می‌شود.
7. باره‌ماهی(دوازده ماهه) یا اتهوارت(هشت روزه یا هفتگی): این نوع شکلی از شعر است که شاعر در آن احوال و خواسته‌های خود را در هر یک از 12 ماهِ سال یا 7 روز هفته بیان می‌کند. این نوع شعر باید در این ناحیه سابقه‌ای کهن داشته باشد، زیرا مسعود سعد سلمان نیز منظومه‌هایی از این‌گونه دارد که در آنها به ذکر ماههای سال، روزهای ماه و روزهای هفته پرداخته، و در ضمنِ بیان احوال و شرایط باده‌گساری، سلطان وقت(ملک ارسلان‌بن‌مسعود غزنوی) را مدح گفته است(نک‌: 2/937-955).
8. دوهره: این نوع شعر چهار مصراعی است که هر مصراع آن گاهی پارۀ کوچکی به همان وزن در پی دارد(شبیه به مستزاد) و موضوع آن احوال شخصی و بیان احساسات عاشقانه است.
9. شلوک(پول): شلوک در لغت یک پاره یا مصراعِ شعر است و در ادبیات پنجابی یک بیت شعر صوفیانه یا عاشقانه است که در عین کوتاهی، می‌تواند متضمن معانی لطیف و بلند شاعرانه باشد.
10. نورنامه: این نوع منظومه‌ای است که از لحاظ ترتیبِ قوافی به مثنوی شبیه است، لیکن به اوزان مختلف سروده می‌شود و موضوع آن شرح ولادت رسول‌اکرم(ص) و وصف اخلاق و سیرت آن حضرت است.
11. چرخنامه: چرخه چرخ پشم‌ریسی و یا پنبه‌ریسی زنان روستاهاست که با انواع رشته‌هایی که با آن تنیده می‌شود، پارچه‌های گوناگون و رنگارنگ و لباسهای مختلف می‌بافند. شاعر طرز عمل و حاصل کار این چرخه‌ها را وسیلۀ بیان معانی و مضامین اخلاقی و اجتماعی قرار می‌دهد و از این طریق به ارشاد و راهنمایی خوانندگان و شنوندگان می‌پردازند. رشته‌های چهارلا اشاره به ترکیبِ اخلاط یا عناصر چهارگانه دارد، رشته‌های پنج‌لا نماد ترکیب و همکاری حواس خمسه، رشته‌های شش‌لا نمودار شش جهت و... است.
12. اشترنامه: این نوع شکلی از شعر شبیه به قصیده است که شاعر در آن صفات بردباری، شکیبایی، قناعت و سخت‌کوشی اشتر را شرط کامیابی در ماجراهای عاشقانه و دیگر امور زندگی می‌شمارد(برای این انواع، نک‌: فقیر، 229-250).
نخستین آثار مکتوب‌ باقی‌مانده از زبان پنجابی طبعاً به نظم بوده است و غالباً به دوره‌های اخیر تعلق دارد، هرچند که اشعار منسوب به فریدالدین‌مسعود، معروف به بابافریدالدین گنج‌شکر(ه‌ م)که شماری از سروده‌های او در گوروگرنته‌ (یا آدی گرنته‌(، کتاب مقدسِ پیروان مذهب سیکه‌ مندرج است(نک‌: سبحان، 215-219)، به سدۀ 7ق/13م باز می‌گردد؛ ولی برخی از محققان معاصر ابن‌فریدالدین را شخص دیگری به نام شیخ ابراهیم فریدالدین ثانی دانسته‌اند که با گورو نانک، مؤسس مذهب سیکه‌ (873-945ق/1469-1538م)معاصر بوده است(نک‌: گیانی، 23-24؛ فقیر، 257؛ شردا، 105-106؛ رضوی، II/328-329). در این صورت هم باز سروده‌های فریدالدین در کتابِ یاد شده از آثار باقی‌مانده از سدۀ 9یا10ق/15یا16م، و از کهن‌ترین نمونه‌های موجودِ شعر پنجابی خواهد بود، چنان‌که سروده‌های خود نانک هم که در گورو گرنته‌ آمده است، باید در این شمار قرار گیرد.
در ادبیات پنجابی تنوع اشکال و قالبهای شعری با تنوع موضوعات همراه بوده، و در چند سدۀ اخیر آثار گوناگون در موضوعات مختلف ـ از سروده‌های صوفیانه و داستانهای عشقی تا غزلیات عاشقانه و اشعار طنزآمیز و منظومه‌های علمی و فقهی، از نصاب و قواعد صرفی تا ترجمۀ منظومه‌های عرفانی و عاشقانۀ فارسی ـ به این زبان پدید آمده است. در شعر عرفانی شاه حسین لاهوری(946-1008ق/1539-1599م)، سلطان باهو(1039-1102ق/1630-1691م)، سید بلهی‌شاه(سده‌های 11-12ق/17-18م)، علی حیدر ملتانی(سدۀ 12ق/18م)، هر چهار از سلسلۀ قادری و معتقد به توحید وجودی ابن‌عربی، وارث شاه(سدۀ 12ق)، خواجه فرد فقیر(سدۀ 12ق)، هاشم شاه(سدۀ 12ق)، خواجه غلام فرید(سدۀ 13ق/19م)از سلسلۀ چشتیه، حافظ برخوردار(سدۀ 11ق/17م)، علی حیدر(سدۀ 12ق) و احمدیار(سده‌های 12-13ق)متأثر از عرفان هندویی و مکتب ابن‌عربی، همگی زبان و مضامین و آراء عرفانی را در زبان پنجابی و در قالب سی‌ حرفی و کافی و منظومه‌های بلند و کوتاه بسط تمام دادند(نک‌: رضوی، I/440, II/437-450؛ شردا، 105-180؛ فقیر، 251-285؛ عبدالغنی، 287-329).
از ویژگیهای آثار این شاعران تأثیر افکار عارفانۀ هندویی در مضامین آنها و آمیزش عناصر فکری و روشهای عملی رایج در مکتب بهکتی با آراء و آداب صوفیانه است(نک‌: شردا، فصلهای 9, 11؛ رضوی، II/390-432). آنچه در شعر عارفانۀ پنجابی شایستۀ توجه است، آن است که در آن غالباً معشوق مرد است و عاشق زن، و شاعر همچون زنی که با مرد خود عشق‌ورزی کند، سوز و گداز عاشقانه می‌نماید، و این سنت و رسمی است کهن در بسیاری از مکاتب عرفانی هندویی، خصوصاً در میان ویشنو پرستان(نک‌: شردا، 74-75, 103, 116, 185؛ عبدالغنی 291).
یکی از مهم‌ترین انواع ادبی در زبان پنجابی داستانهای محلی عاشقانه و تاریخی شناخته‌شده و معروفی است که شاعران این زبان به صورتهای مختلف آنها را به نظم درآورده، و با ذوق و سلیقۀ خود رنگ صوفیانه به آن داده‌اند. از بهترین نمونه‌های این نوع شعر منظومه‌های هیرورانجا، سسی‌پنون، و سوهنی مهیوال است که از داستانهای محلی پنجاب بوده‌اند؛ و نیز داستانهای یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون، و احسن‌القصص که از فارسی ترجمه شده‌اند.
گروه دوم پیش از آنکه به پنجابی نقل شوند، در ادبیات فارسی از دیرباز در شمار آثار عرفانی بوده، و شاعرانِ فارسی زبان آنها را وسیلۀ بیان آراء و احوال صوفیانه قرار داده‌اند؛ اما گروه اول در اصل از داستانهای بومی و محلی معروف و متداول در میان مردم پنجاب بوده، و در دوره‌های اسلامی و غالباً از سده‌های 10و11ق به بعد در دست شاعرانِ عارف مسلکِ این ناحیه حالت و کیفیت عارفانه به خود گرفته‌اند. این داستانها در میان طبقات مختلف مردم اهمیت و نوعی قداست یافته‌اند، چنان‌که حافظ برخوردار، شاعر عارف پنجابی(سدۀ 11ق) خواندن داستانهای رمزی و تمثیلی را عبادت دانسته است(شردا، 193).
مهم‌ترین این داستانها اینهاست:
یکم هیرورانجها، که شاعرانی چون دامودر(سده‌های 10-11ق)، احمدگجر(د1104ق/1692م)، مقبل(د1160ق/1747م)، وارث شاه(د1180ق/1766م)، هاشم‌شاه(سدۀ 12ق)، میرن‌شاه(سدۀ 13ق)، احمدیار(سدۀ 13ق)، محمدشاه(سدۀ 13ق)، جوک سنگه‌ (سده‌های 13-14ق) و چند شاعر دیگر (نک‌: ملک، 350)آن را به نظم درآورده‌اند. این داستان پیش از آنکه به نظم پنجابی درآید، در دوران سلطنت اکبرشاه(963-1014ق/1556-1605م) به قلم حیات‌خان باقی کولابی به فارسی منظوم شده بود(ملک، 336-337؛ شردا، 202-204).
دوم سسی پنون، که وارث‌شاه، حافظ برخوردار، هاشم‌شاه تا احمدیار، غلام رسول و میرن‌شاه(سدۀ 13ق) آن را منظوم ساختند. این منظوم را منشی چوت پرکاش هندو مذهب در 1135ق/1723م به نظم فارسی سروده است(ملک، 366).
سوم مرزا صاحبان، که پیلو(سدۀ 11ق)صورتِ داستانی ساده و غیرصوفیانۀ آن را به شعر ساخته بود و حافظ برخوردار آن را به منظومه‌ای عرفانی تبدیل کرد.
چهارم سوهنی مهیوال، که وارث‌شاه، حافظ برخوردار، هاشم‌شاه، میرن‌شاه، احمدیار، سیدفضل‌شاه(سدۀ 13ق) هریک به شیوۀ خود آن را به نظم درآوردند.
از ترجمه‌ها و اقتباساتی که از منظومه‌های فارسی شده است، می‌توان از لیلی و مجنون هاشم‌شاه و فضل‌شاه، یوسف و زلیخای حافظ برخوردار و فضل‌شاه، احسن‌القصص غلام رسول، و شیرین و فرهاد هاشم‌شاه یاد کرد(برای این داستانها، نک‌: همو، 331-382).
ادبیات پنجابی به این‌گونه منظومه‌های عرفانی و اشعار حماسی و عاشقانه و اخلاقی منحصر نبوده، بلکه در موضوعات دینی و علمی نیز آثاری به این زبان موجود است. حافظ برخوردار آثار دیگری در این‌گونه مسائل دارد که از آن جمله می‌توان به رسالۀ نماز، مفتاح‌المصلیٰ، فقه اجمال، نجات المسلمین، میزان شریعت، تنبیه المفسدین و شرف‌النکاح او اشاره کرد(نک‌: فقیر، 266-267)؛ مولوی عبدالکریم(سدۀ 11ق) چند اثر مذهبی دارد، چون نجات المؤمنین، معیار الایمان، و رسالۀ فقهی منظوم که از کتب درسی مدارس بوده، و بارها چاپ شده است(نک‌: همو، 272)؛ مولوی عبدالله لاهوری(سدۀ 11ق)چند تألیف در این‌گونه موضوعات دارد، چون نص فرائض، خلاصۀ معاملات، معرفت الهی، حصار الایمان(اول و دوم)(نک‌: همو، 274-275). خواجه غلام فرید(سدۀ 13ق) علاوه بر اشعار و آثار عرفانی بسیار، ملفوظاتی نیز دارد که به نام مقاییس‌المجالس یا اشارات فریدیه گردآوری شده است(عبدالغنی، 322)؛ و خواجه فردفقیر(سدۀ 12ق)تألیفی در ستایش حرفۀ بافندگی، با عنوان کسب‌نامۀ بافندگان دارد که در آن بافندگی را از کارهای بزرگان و انبیا می‌داند(همو، 312).
تا اواخر سدۀ 13ق/19م شعر و ادب پنجابی از لحاظ ساختار و اسلوب ادامۀ سبک و سیاق شاعران دوره‌های پیش بود و چنان‌که اشاره شد، افکار و موضوعات عرفانی و دینی بر ادبیاتِ این زبان غلبه داشت، ولی در آغاز سدۀ 14ق/20م و آشنایی نزدیک‌تر با فرهنگ و ادب اروپایی، نسل جوان به روشهای نویسندگی جدید روی آورد و در این دوران نهضتی آغاز شد که تاکنون ادامه دارد. شعر نو به روش اشعار شاعران انگلیسی، ترجمۀ آثار ادبی غربی، داستان‌نویسی به اسلوب جدید، نمایشنامه‌نویسی و تحقیقات علمی و ادبی و اجتماعی به این اسلوب رواج گرفت و حرکتهای سیاسی و اجتماعی این دوران و مبارزات آزادی‌طلبی و سرانجام، جدا شده از هند و کسب استقلال سیاسی و تشکیل کشور پاکستان با وقایع و چالشهای بزرگی همراه بود که طبعاً در حیات فکری و روحی مردمان مسلمان پنجاب، و جوانان و طبقۀ روشنفکر این ناحیه تأثیرات بسیار عمیق داشت و انگیزۀ پیدایش جریانهای ادبی و هنری جدید و ایجاد فضای دامنه‌داری گردید که زبان پنجابی را به رغم زبان رسمی اردو، و به موازات آن به صورت زبانی غنی و توانمند درآورد(نک‌: کنجاهی، 395-433).
مآخذ: باقر، محمد، پنجابی قصی فارسی زبان می‌ﮟ، لاهور، 1966م؛ تبسم، غلام مصطفیٰ، «نفوذ فارسی در زبان پنجابی»، هلال، کراچی، 1333ش، ج 2، شم‌ 4؛ شیرانی، حافظ محمود، «پنجابی زبان کی نصاب»، روئداد ادارۀ معارف اسلامیه، اجلاس اول، لاهور، 1933م؛ عبدالغنی، «تصوف اور صوفی شعراء»، تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، لاهور، 1971م، ج13؛ عوفی، محمد، لباب‌الالباب، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1335ش؛ فقیر، فقیرمحمد، «دوسراباب»(نک‌: هم‌ ، عبدالغنی)؛ قریشی، عبدالغفور، پنجابی ادب دی کهانی، به کوشش اقبال صلاح‌الدین، لاهور، 1972م؛ کنجاهی، شریف و عبدالرحمان ملک، «پانچوان باب»(نک‌: هم‌، عبدالغنی)؛ گیانی، عبادالله، گوروگرنته‌ اور اردو، لاهور، 1966م؛ مسعودسعد سلمان، دیوان، اصفهان، 1364ش؛ ملک، عبدالرحمان، «پنجابی کی منظوم داستانین»، تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، لاهور، 1971م، ج13؛ نیز:
Rizvi, A. A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1986; Sharda, S. R., Sufi Thought, New Delhi, 1927; Sobhan, J. A., Sufism It’s Saints and Shrines, New York, 1970.
بخش ادیان و عرفان




1. Ādī Granth. 2. Guru Granth.
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5549
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست