پَنْجابی، مهمترین زبان از شاخۀ شمالغربی
خانوادۀ زبانهای هندو آریایی نو که مرکز اصلی رواج آن ایالتهای پنجاب هند و پاکستان
است. این زبان در ایالتهای هاریانا و هیماچال پرادش هند نیز زبان غالب است. حدود
نیمی از جمعیت پاکستان و یکچهارم جمعیت ساکن در دهلی نو به پنجابی تکلم
میکنند(کنزنر، 181). گویشهای مهم آن اینهاست: دوآبی، پاتیالْوی، مالاوی و
ماجْهی(بهاتیا، 299).
غالباً گویش ماجهی را که در امریتسار هند و لاهور پاکستان رواج دارد، گونۀ معیار به
شمار میآورند(همانجا؛ کمبل، II/1316). گریرسن(I/169, VIII/233, IX/609)دگری1 و
لهندا2 را نیز از گویشهای پنجابی به شمار میآورد، اما اکنون این نظر کمتر طرفدار
دارد(برای مثال، نک: بهاتیا، همانجا).
پنجابی از سدۀ 5ق/11م زبان ادبی بوده، و 3 دورۀ تحول را پشتسر نهاده است: پنجابی
کهن(سدههای 4تا10ق/10تا16م)، پنجابی میانه (سدههای 10تا13ق/16تا19م)، و پنجابی
نو(از سدۀ 13ق/19م تاکنون)(همانجا). پنجابی زبان متون مقدس سیکهاست و خط مخصوص آن
را دومین گورو3(= آموزگار، پیشوا)ی سیکها در سدۀ 16م ابداع کرده است. به همین دلیل،
این خط گورموکهی4 خوانده میشود که به معنای «از دهان گورو» است(کنزنر، همانجا).
کهنترین متن موجود به این خط آدی گرنته 5، کتاب مقدس سیکهاست که تاریخ کتابت آن
1604م است(کمبل، همانجا). پیروان سایر ادیان از خطوط دیگری نیز برای نوشتن پنجابی
استفاده میکنند: هندوان از خط دوناگری6 و مسلمانان از خط فارسی ـ عربی(بهاتیا،
همانجا). خط فارسی ـ عربی از سدۀ 17م برای نگارش زبان پنجابی به کار رفته، و از سدۀ
19م تأثیر قواعد خط اردو در خط پنجابی افزایش یافته است. اکنون پنجابی رایج در
پاکستان فقط به خط فارسی ـ اردو نوشته میشود(شکل، 598).
آوا شناسی: پنجابی دارای 10 مصوت /i, I, e, ε, ə, a, u, U, o, ə/ است و صامتهای آن
اینهاست: /k, kh, g, c, ch, j, ŧ, ŧh, Đ, t, th, d, p, ph, b, ņ, m, ŗ, r, ŀ, I, š,
s, h, y, v/ به علاوه، در گویش تحصیلکردگان صامتهای /x, f, y, z/ نیز کاربرد
دارد(همو، 587, 589). پنجابی از معدود زبانهای هند و آریایی است که نواخت7 در آن
نقش تعیینکننده دارد. این زبان دارای 3 نوع تکیۀ نواختی است: افتاده / ̀ / میانی /
ˉ / و افراشته / َ / مثال: kòŗa «اسب»، kōŗa «تازیانه»، kóŗa «جذامی» (بهاتیا،
همانجا).
صرف: اسم، صفت و ضمیر در زبان پنجابی دارای دو جنس مکر و مؤنث، دو شمار مفرد و جمع،
و 5 حالت فاعلی (یا مستقیم)، غیرفاعلی، ندایی، ازی و دری/بایی است(شکل، 599, 601؛
قس: بهاتیا، 300). صفت پیش از موصوف خود میآید و در صورتی که به صامت ختم شود، صرف
نمیشود(کمبل، II/318). ضمایر شخصی حالت اضافی نیز دارند(بهاتیا، همانجا). برای
نمایاندن نقشهای نحوی کلمات، حروف اضافۀ پسایند نیز وجود دارد که به حالت غیرفاعلی
متصل میشوند(همانجا؛ نیز نک: شکل، 602). تنها شماری از صفات صرفپذیرند و با
موصوف پس از خود از لحاظ جنس، شمار و حالت مطابقت میکنند(بهاتیا، همانجا).
نحو: ترتیب اجزاء جمله در زبان پنجابی فاعل ـ مفعول ـ فعل(SOV) است. در جملههای
ماضی متعدی، فاعل غالباً حرف اضافۀ پسایند -ne میگیرد و فعل با مفعول مستقیم
مطابقت میکند(همو، 301). پنجابی دارای دو نوع فعل واداری(سببی) است: فعل واداری
ساده با افزودن -à- ، و فعل واداری دوگانه با افزودن -Wà- به مادۀ فعل ساخته
میشود: Lə̀bņa «یافتن»، ləbàņa «کسی را به یافتن واداشتن»، ləbwàņa «کسی را به
وادار کردن کسی دیگر به یافتن واداشتن»(همانجا).
واژگان: شالودۀ واژگان زبان پنجابی را واژههای اصیل هندوآریایی تشکیل میدهد، اما
پس از ورود اسلام به شبه قارۀ هند و گسترش زبان فارسی در پنجاب، انبوهی از واژههای
فارسی ـ که برخی از آنها اصل عربی داشتند ـ به زبان پنجابی سرازیر شد. برخی از
واژههای دخیل عربی ـ فارسی که عیناً یا با اندک تغییری در تلفظ یا معنی در پنجابی
به کار میرودند، اینهاست: آسمان، تریجه(میوۀ رسیدهای که از شاخۀ درخت برزمین
میافتد؛ از: ته ریزه)، حق، خدا، رنج، زمین، زندگی، سادی(ساده)، عشق و موت(تبسم،
19-20).
مآخذ: تبسم، صوفی غلام مصطفیٰ، «نفوذ فارسی در زبان پنجابی»، هلال، کراچی، 1333ش، ج
2، شم 4؛ نیز:
Bhatia, T. K., »Punjabi«, International Encyclopedia of Linguistics, ed. W.
Bright, New York/Oxford, 1992, vol. III; Campbell, G. L., Compendium of the
World’s Languages, London/New York, 2000; Grierson, G. A., Lingustic Survey of
India, Delhi etc., vol. I, 1973, vols. VIII-IX, 1968; Katzner, K., The Languages
of the World, London/New York, 2002; Shackle, Ch., »Panjabi«, The Indo-Aryan
Languages, ed. G. Cardona and Dh. Jain, London/New York, 2003.
حسن رضایی باغبیدی