پِلینی، گایوس پلینیوس سکوندوس1(23-79م)،
نظامی، مورخ و طبیعیدان رومی که برای متمایز شدن از خواهرزاده و پسرخوانده و وارث
و زندگینامهنویس او، گایوس پلینیوس کائکیلیوس سکوندوس2 معروف به پلینی کهین3،
پلینی مهین4 خوانده میشود(بریتانیکا، XIV/572).
وی در کوموم5(کوموی امروزی) واقع در شمال ایتالیا، در خانوادهای نه چندان برجسته،
اما توانگر زاده شد. در آن روزگار در زادگاه پلینی معلم کارآمدی نبود و توانگران،
کودکان خود را برای درس خواندن به شهرهای دیگر میفرستادند و از یگانه اثر به جا
مانده از پلینی نیز آشکار میشود که وی در دهۀ 30 و اوایل دهۀ 40م در رم به سر
میبرده است(پلینی مهین، VII/36, VIII/20-22, X/228؛ پلینی کهین، I/279؛ پاولی،
XXI(1)/272, 445).
پلینی در رم، پس از آموزشهای نخستین به فراگیری ادبیات و فنون نظامی پرداخت. وی
همچنین با بزرگان شهر آشنا شد چنانکه در «تاریخ طبیعی6»(کتاب بیست و پنجم)آمده
است، همواره به سراغ آنتونیوس کاستور7، بزرگترین گیاهشناس آن دوران میرفت و از
باغ بزرگ او دیدن میکرد. پژوهشگران محتمل میشمارند که در این دیدارها از آموزشهای
عملی کاستور نیز برخوردار میشده است(پلینی مهین، VII/142؛ پاولی، XXI(1)/273؛
سارتن، III/224).
پلینی پس از پایان آموزشهای رسمی، به خدمت سوارهنظام روم درآمد و در جنگهای رومیان
در سرزمینهای آلمان شرکت جست(پلینی مهین، V/32؛ پلینی کهین، I/173؛ پاولی،
XXI(1)/273-274). در 52م به رم بازگشت و به آموزش حقوق پرداخت. در سالهای بعد، و
سراسر دوران حکومت نرون(54-68م) تنها به مطالعه، تألیف و وکالت حقوقی در رم و
شهرهای دیگر اشتغال داشت و شاید از آنرو که شیوۀ حکومت نرون را نمیپسندید، به هیچ
شغل رسمی دولتی نپرداخت و به طوری که از اشارات وی برمیآید، تنها در57م،
مدتکوتاهی در ارتشراین به خدمات مشغول بودهاست(نک:II/534-536, VIII/286-288,
IX/50, 106, 162؛ پاولی، XXI(1)/275).
پلینی در روزگار امپراتوری و سپازیان به خدمات دولتی بازگشت و در سالهای 70-74م در
ایالتهای ناریون، بلژیک، افریقا(تونس) و اسپانیا، والی یا نایب والی بود و برپایۀ
برخی قرائن، مدتی نیز والی سوریه بوده، و یکی دو سال نیز با عنوان مستشار و سپازیان
و تیتوس در رم به سر برده است(پلینی مهین، V/304, 442؛ پلینی کهین، I/179؛ پاولی،
XXI(1)/276-280؛ بریتانیکا، همانجا). پلینی در آخرین سال زندگیاش به فرماندهی
ناوگان رومی مستقر در میسنوم8 منصوب شد و در این مقام بود که در 24اوت، کوه وزو
آغاز به آتشفشانی کرد. پلینی نخست تصمیم گرفت برای بررسی این پدیده به مرکز آتشفشان
نزدیک شود؛ اما هنگامی که فریادهای یاریطلبی ساکنان آن منطقه را شنید، با قایقهای
ناوگان خود به یاری آنان شتافت و سرانجام در میان دود و باران خاکستر گرفتار شد و
او که پیش از آن دچار بیماری دستگاه تنفس بود، در آن فاجعه جان باخت(پلینی کهین،
I/426-434 ؛ پاولی، XXI(1)/282-284؛ «زندگینامه...9»، XI/38).
پلینی مردی پرکار بود، بسیار کم میخوابید و ساعتهای خواب را در شمار اوقات زندگانی
به حساب نمیآورد. به گفتۀ خود او، زندگی به معنی بیدار بودن است(I/13). همچنین هر
ساعتی را که به کاری غیر از آموزش صرف شود، از دست رفته میشمرد. در پایان زندگانی،
160 دفتر یادداشت از خود به جای گذارد(پلینی کهین، I/174-176؛ پاولی، XXI(1)/280).
آثار: 7 اثر به نام پلینی ثبت شده است: 1. «رساله دربارۀ فن پرتاب زوبین از روی
اسب»(1 جلد)؛ 2. «زندگینامۀ پومپونیوس10»(2 جلد)؛ 3. «تاریخچۀ جنگهای روم در
آلمان»(20 جلد)؛ 4. «دربارۀ فن خطابه»، شامل 6 جزء در 3 مجلد؛ 5. «مسائل دستور
زبان»(8 جلد)؛ 6. «دنبالۀ تاریخ آوفیدیوس باسوس11»(31 جلد)؛ 7. «تاریخ طبیعی»(پلینی
کهین، I/172-174).
از میان این آثار، تنها آخرین اثر یاد شده که پلینی آن را به تیتوس، امپراتور روم
تقدیم کرده بود، به جا مانده است و دیگر آثار او احتمالاً در همان روزگار باستان از
میان رفته، و نقشی در شهرت پلینی نداشتهاند. البته از برخی از آنها، قطعات کوتاهی
در آثار دیگران نقل شده است. شایان ذکر است که نام اصلی یگانه اثر به جا مانده از
پلینی، «دانش طبیعی» است و عنوان «تاریخ طبیعی» به رغم تداول آن در همۀ منابع، حاصل
خطای ترجمه است و چنین عنوانی در روزگار زندگی پلینی متداول نبوده است(پاولی،
XXI(1)/299؛ بریتانیکا، همانجا).
پلینی در کتاب اول، پس از مقدمه، فهرست مطالب 36 کتاب دیگر را میآورد. کتاب دوم
دربارۀ کیهانشناسی، کتابهای سوم تا ششم مربوط به جغرافیا و کتاب هفتم دربارۀ
انسانشناسی است. وی در کتابهای هشتم تا یازدهم به جانورشناسی(ماهیان، پرندگان،
خزندگان، پستانداران و حشرات) میپردازد. کتابهای دوازدهم تا نوزدهم در زمینۀ
گیاهشناسی است و در کتابهای بیستم نت بیست و هفتم از آثار درمانی گیاهان سخن
میرود. کتابهای بیست و هشتم تا سی و دوم دربارۀ داروهایی است که منشاء حیوانی دارد
و کتابهای سی و سوم تا سی و هفتم دربارۀ کانیشناسی است.
پلینی کهین در اثر پدرخواندۀ خویش را با عبارات «عالمانه، فراگیر و سرشار از تنوع
مانند خود زندگی» میستاید(I/175) و پلینی مهین نیز در مقدمۀ اثر خویش میآورد که
هدف او «بررسی جهان طبیعی، یعنی زندگی است» و میافزاید که نوشتۀ او کار بدیعی است
و تا روزگار او هیچ یونانی به تنهایی، و هیچ رومی، نه یک تنه و نه به یاری دیگران،
دانشهای پراکندۀ دوران باستان را که به «دایرة فرهنگ12» تعلق دارد، در یک مجموعه
گرد نیاورده است(I/8-10). ملاحظه میشود که آنچه او دایرۀ فرهنگ میخواند، همان
واژۀ مرکبی است که بعدها به صورت انسیکلوپدیا (= دائرةالمعارف)درآمد(بریتانیکا،
همانجا؛ «زندگینامه»، XI/39).
نکتۀ جالبتوجه در شیوۀ کار پلینی این است که وی از مآخذ اثر خود به تفصیل یاد کرده
است و این ویژگی برای روزگار وی کممانند است. وی متذکر میشود که برای تألیف این
کتاب، از آثار بیش از 100 مؤلف برجسته که 20هزار دانستنی مهم را عرضه کردهاند،
بهره برده است(I/13). بررسی متن اثر نشان میدهد که شمار مؤلفانی که وی به شکل
مستقیم یا غیرمستقیم از آثار آنان بهره گرفته، و نیز شمار دانستنیهای عرضه شده
بسیار بیش از ارقام یاد شده است(پاولی، XXI(1)/421؛ «زندگینامه»، نیز بریتانیکا،
همانجاها). وی همچنین در مقدمۀ کتاب به کسانی که نوشتههای دیگران را کلمه به کلمه،
اما بدون ذکر مأخذ نقل میکنند، حمله میکند(I/15). از این سخن نباید نتیجه گرفت که
وی در همۀ موارد، به درستی از مآخذ تألیف خود یاد کرده است؛ در حقیقت، ذکر مآخذ
بیشتر در فهرست مطالب اثر، یعنی در کتاب نخست صورت گرفته است. وی در بسیاری مواضع
نیز از مآخذ دست دوم بهره گرفته، از جمله، در کتاب هفتم آورده است که 50 کتاب ارسطو
در جانورشناسی را تلخیص کرده، و خود نیز مطالبی به آنها افزوده است(III/35).
بررسی نوشتههای پلینی نشان میدهد که وی آثار جانورشناسی ارسطو را به احتمال
بسیار، در اختیار نداشته است(پاولی، XXI(1)/302, 427). خطاهای این اثر نیز بسیار
است. پلینی از دانش ریاضی لازم برای توجیه حرکات اجرام آسمانی برخوردار نبود، از
اینرو در زمینۀ حرکات خورشید و سیارات سخنان متناقض گفته است(نک: I/206-214,
222). به گزارش وی پس از قتل سزار و نیز در دوران جنگ میان آنتونیوس و آوگوست،
گرفتگی خورشید تقریباً یک سال طول کشیده است(I/242).
پلینی گاه نیز سخنان منجمان بابلی و کلدانی را تکرار میکند. به گفتۀ او، سیارات و
ستارگان دنبالهدار که کلدانیان آنها را نیز از سیارات میشمردند، آذرخش پدید
میآوردند. همچنین شمار 72 صورت فلکی در اثر وی، با نظریات کلدانیان هماهنگ
است(I/222-226, 274-276). بدینسان، چنین مینماید که پلینی در حفظ بخشی از میراث
کهن کلدانیان سهم دارد. به دشواری میتوان دریافت که وی این نظریات را از کدام منبع
برگرفته است. پژوهشگران احتمال میدهند که در این زمینه از آثار بوسیدونیوس13 و
شاید هم تیمایوس بهره برده باشد(پاولی، XXI(1)/302-303).
در بخشهایی که به جغرافیا اختصاص یافته است، گاه چنین مینماید که پلینی از
سادهترین آگاهیهای مربوط به جغرافیای طبیعی نیز برخوردار نیست. آنچه او دربارۀ
برخی سرزمینها، از جمله اتیوپی، و نیز ساحل شرقی شبه جزیرۀ عربستان و «دریای فارس»
آورده، مجموعۀ آشفتهای از مطالب نادرست است(نک: II/390, 448-450؛ پاولی،
XXI(1)/303-304).
کتابهای 8-11 که پلینی در آن به جانوران میپردازد نیز سرشار از آشفتگی است. در این
کتابها، وی به ترتیب از جانوران خشکی و دریا، پرندگان و حشرات سخن میگوید، اما در
کتاب هشتم، در بخشی که به پستانداران اختصاص یافته است، به انواع مارها نیز
میپردازد(III/28-30, 62). وی بیشتر مایل است در هر بخش، از جانوران بزرگتر آغاز
کند، اما به این نظم نیز همواره وفادار نمیماند. مطالب این کتابها بیشتر
سرگرمکننده و کمتر علمی است و گاه نیز به مطالبی میپردازد که ربطی به جانورشناسی
ندارند؛ مثلاً در کتاب نهم از علاقۀ مردم رم به غذاهای گرانبها و از جمله خوراک صدف
و رواج تجملپرستی در این شهر سخن میگوید(III/276-280؛ پاولی، XXI(1)/309).
در بخش گیاهشناسی(کتابهای 12-19)پلینی بهطور عمده از تئوفراست14 و تا حدودی نیز
از دیوسکوریدس15، و البته از منابع دیگر بهره گرفته، و مجموعۀ یادداشتهای گردآمده
از این منابع را، ماهرانه درهم آمیخته است. در اینجا نیز از گیاهشناسی واقعاً
علمی، چیزی به چشم نمیخورد(همان، XXI(1)/319-322).
در بخش گیاهشناسی کتابهای 20-31 که در آنها از داروهای گیاهی و حیوانی سخن میرود،
پر از مطالب مربوط به پزشکی عامیانه و خرافات است: دربارۀ تأثیر جادویی خربق، و
زهرآگین بودن خون گاو نر(III/572, VI/58, VII/170-132, VIII/104)؛ مهردارو و نیز
داروی رهایی از عشق(VII/154, VIII/548)؛ اثر چرک گوش در درمان یرقان(VIII/337)؛
کنهای که از گوش چپ سگ سیاهی گرفته شده باشد، طلسمی است که همۀ دردها را برطرف
میکند(VIII/330-332).
گذشته از این شیوههای خرافی در زمینۀ درمانهای پزشکی، اندیشههای خرافی در سراسر
اثر فراوان است. پلینی گرایش شدیدی به نقل شگفتیها دارد و البته گاه ناباوری خود را
نسبت به این شگفتیها ابراز میکند، اما در بیشتر موارد چنین مینماید که خود نیز به
آنچه نقل میکند، اعتقاد دارد: در اتیوپی سگی شاه قبیلهای بوده است و مردم قبیله،
فرمانهای او را از حرکات او در مییافتهاند(II/480). هیاهوی جنگی که حدود سال
510قم در شهر سوباریس16 روی داده، و به ویرانی کامل شهر انجامیده، در اولمپیا
شنیده میشده است(II/562).
در کتاب دهم نقل میکند که برخی پرندگان از توان آموزش فلسفه برخوردارند، و آنگاه
حکایت غازی را میآورد که برای آموختن حکمت در پی لاکیدس17 حکیم به راه افتاده بود
و هرگز او را ترک نمیکرد(III/324)؛ زردشت یگانه انسانی بود که در نخستین روز
زندگیاش خندید(II/552)؛ مهرداد بزرگ 22 زبان میدانسته، و با همۀ رعایای خود
بییاری مترجم سخن میگفته است(VII/138-140) و این سخنی است که برخی مورخان روزگار
ما نیز آن را جدی گرفتهاند. «تاریخ طبیعی» از اشتباهات خرد و کلان دیگری نیز
انباشته است که به گفتۀ پژوهشگران از ضعف آشنایی وی با زبان یونانی و درک نادرست او
از متون این زبان سرچشمه گرفتهاند و البته میتوان محتمل شمرد که برخی از این
خطاها، حاصل ناآگاهی نسخهنویسان بوده باشد(پاولی، XXI(1)/428-429).
در این اثر به سخنان اخلاقی و انساندوستانه نیز برمیخوریم که بیگمان برای مردمان
کتابخوان، از روزگار وی تاکنون، جاذبۀ بسیار داشته است. شکوههای او از تضاد
دهشتناک میان فقر و ثروت در جامعۀ روم، آموزههای مصلحان اجتماعی را در یادها زنده
میکند. در کتاب هجدهم از توانگری یاد میکند که در جنگ داخلی بخش بزرگی از ثروت
خود را از دست داده و بینوا شده است و با این همه، هنوز 116‘4 برده، 600‘3 جفت گاو
و 257 هزار حیوان دیگر، و نیز 60 میلیون سسترس18 پول نقد دارد(IX/102). به اعتقاد
او، پول مایۀ بدبختی بشر شده است. زیرا به وسیلۀ آن، عدهای توانستهاند مال
بیندوزند و به تنآسایی پردازند، درحالیکه اکثریت مردم ناگزیرند بیش از توان خود
کار کنند. افسوس میخورد که چه بسیار دستها که از کار میافتد تا زیوری ظریف روی
مفصلی لطیف ساخته شود. از تجملپرستی و وارد کردن زر و زیور از کشورهای دیگر، به
ویژه از خاور زمین، و چپاول کالاهای گرانبهای ساکنان سرزمینهای اشغال شده، شکوهها
دارد. آرزو میکند که کاش آهن هرگز کشف نشده بود تا جنگ میان مردمان اینقدر
وحشتناک نشود و مرگ اینگونه با شتاب بر سر انسانها فرود نیاید. این سخنان از یک
فرمانده سپاه روم که در کشورگشاییهای یک ابرقدرت آن روزگار شرکت داشته است، دلکش
مینماید(III/242-254, 378, IV/4-6, VI/168-170, IX/4-50, 228-236, X/184-186).
برخی از مورخان با استناد بر خطاها و خرافات و سخنان عامیانه در «تاریخ طبیعی»،
برآناند که اگر این اثر، مانند دیگر آثار پلینی از میان رفته بود، اکنون
میتوانستیم دربارۀ دانش روم باستانی داوری مثبتتری داشته باشیم. به حقیقت، این
اثر در مقایسه با آثار دانشمندان یونان باستان که رومیان برآن تسلط یافته بودند، پس
رفت علمی غمانگیزی را نشان میدهد؛ آغاز انحطاط فرهنگی مغرب زمین در این کتاب به
خوبی جلوهگر میشود.
بهرغم این ضعفها و خطاها، «تاریخ طبیعی» برای آشنایی با دانشها و آثار روزگار
باستان، منبع بسیار مهمی است، به ویژه آنکه در آن، از کتابهایی یاد شده که اکنون
هیچ نشانی از آنها بهجا نمانده است. این اثر در سراسر سدههای میانه، از منابع
عمدۀ دانش طبیعی به شمار میرفت. در سدههای بعد از روزگار پلینی، تلخیصهای بسیاری
از «تاریخ طبیعی»، به ویژه از بخشهای پزشکی و جغرافیایی آن فراهم آمد(پاولی،
XXI(1)/430-431). از سدۀ 9ق/15م به بعد، چندین بار در ایتالیا، فرانسه، هلند و
آلمان ترجمه شد و انتشار یافت(همان، XXI(1)/435-436). تا اواخر سدۀ 15م، کسی به نقد
این اثر نپرداخت، در 1492م، پس از انتشار اثری با عنوان «اشتباهات پلینی19»، از
اعتبار «تاریخ طبیعی» کاسته شد، با این همه، تا سدۀ 19م دانشمندان بر اهمیت تاریخی
آن تأکید میورزیدند، و گاه نیز آن را مهمترین اثر علمی در تاریخ طبیعات
میشمردند(«زندگینامه»، XIV/572؛ بریتانیکا، XIV/572-573).
مآخذ:
Britannica, 1978; Dictionary of Scientific Biography, New York, 1975; Pauly;
Pliny (the Elder), Natural History, tr. H. Rackham, Cambridge/Massachusetts,
1947-1975; Pliny (the Younger), Letters and Panegyricus, tr. B. Radice,
Cambridge/Massachusetts, 1969; Sarton, G., Introduction to the History of
Science, Baltimore, 1947.
محمدعلی مولوی
1. G. Plinius Secundus 2. G. Plinius Caecilius Secundus 3. the Younger 4. the
Elder 5. Comum 6. Natural… 7. Antonius Castor 8. Misenum 9. Dictionary… 10.
Pomponius 11. Aufidius Bassus 12. enkyklios paideia 13. Poseidonios 14.
Theophrastea 15. Dioscorides 16. Sybaris 17. Lacydes 18. Sesterce 19. De
Erroribus Plinii.