پَرْده، اصطلاحی در موسیقی ایران و جهان
اسلام که در حوزههای زمانی و مکانی مختلف به معنی مرتبط اما متفاوتی در پیوند با
سیستم مُدال و نیز ساختار سازهای زهی بهکار رفته است. پیشینۀ تاریخی و ریشهشناختی
واژه به پَردَک یا پَرتَک در زبان پهلوی باز میگردد(فرهوشی، 106).
اصطلاح پرده در بسیاری از متون ادبی منظوم و منثور فارسی سدههای 5-7ق/11-13م در
مفهوم مدال و ملودیک، در ترادف با اصطلاحاتی همچون مقام، لحن و راه به کار رفته
است. به عنوان مثال، منوچهری دامغانی، عنصرالمعالی کیکاووس بناسکندر، انوری،
نظامی عروضی، خاقانی، نظامی گنجوی، فریدالدین عطار نیشابوری، سراجالدین قمری آملی،
اوحدالدین کرمانی، محمدعوفی و جلالالدین محمدبلخی در آثار خود اصطلاح موسیقایی
پرده را به کار بردهاند و به اسامی پردههای مختلفی همچون راست، مخالف یا مخالف
راست، عراق، مخالفک، حسینی، راهوی، اصفهان، ماده، بوسلیک، نوا، نهاوند، زنگوله و
عشاق اشاره کردهاند(نک: پورجوادی، 44-57). ساختارها و روابط نغمگی پردههایی با
همین نامها نیز در بسیاری از رسالات موسیقایی به زبانهای فارسی، عربی و ترکی در
تبیین سیستم مُدال موسیقی ایران و جهان اسلام در قالب اصطلاحاتی همچون پرده و مقام
تشریح شده است؛ اگرچه احتمالاً ساختار مدال، ابعاد و روابط نغمگی پردهها یا مقامات
همنام در گسترههای زمانی و مکانی مختلف دارای تفاوتهایی نیز بوده است.
نظام پردههای موسیقی در رسالات موسیقایی مکتب کهن خراسان و ماوراءالنهر(نک:
اسعدی، 67-70)همچون «رسالۀ موسیقی» محمدبنمحمودنیشابوری(ص62-65)و رسالۀ اشجار و
اثمار علاءالدین علیشاهبنمحمدبنقاسم خوارزمی بخاری(نک: مسعودیه، 21؛ پورجوادی،
49)به عنوان اساس سیستم مدال موسیقی ایران در قرنهای 6و7ق/12و13م تشریح شده است.
نیشابوری در رسالۀ خویش عمل موسیقی را مشتمل بر 12 پرده و 6 شعبه، و هر شعبه را
برانگیخته از دو پرده، دانسته است(ص62). وی دربارۀ پیشینۀ پردههای موسیقی
میگوید: «هرچه باربد ساخت و بزد 7 پرده بیش نبود به موافق 7 کواکب»(ص63). بدین
ترتیب، نیشابوری نظام پردهها یا سیستم مدال موسیقی ایران در روزگار خویش را در
تداوم با موسیقی دوران ساسانی میداند. همچنین ذکر «7پرده» و انتساب آن به باربد را
شاید بتوان حاکی از ارجاع به نظام «7خسروانی» منسوب به دوران ساسانی دانست.
نیشابوری افزایش شمار پردهها و گسترش نظام مدال موسیقی ایران از 7 پرده به 12 پرده
را نیز به موسیقیدانی به نام سعیدی ـ که از شاگردان باربد، و در خدمت شاه شروه
بوده است ـ منتسب میکند و «پردۀ راست» را «شاه همۀ پردهها» میداند؛ بدین معنی که
«همۀ پردهها [را] از وی گرفتهاند»(همانجا).
علاء منجم نیز در رسالۀ اشجار و اثمارـ که در حدود سالهای 679-691ق/1280-1292م
نگاشته شده است ـ تقسیمبندی دیگری از نظام پردههای موسیقی را ذکر میکند. وی در
این باب چنین میگوید: «اصل پردهها 7 است و از هریک فرعی تخریج کردهاند مبلغ 14
باشد»(نک: مسعودیه، 20-21؛ قس: پورجوادی، 49-50). همچنین او مانند نیشابوری شمار
پردهها را در اصل 7، و پردۀ راست را «اُم همۀ پردهها»، و هریک را منسوب به کوکبی
دانسته، اما شمار کل پردهها را 14 ذکر کرده است(همانجا). البته در بررسی تطبیقی
چنین مطالبی باید تفاوتهای زمانی، جغرافیایی، و احتمال وجود روایتهای متکثر و مختلف
بهطور همزمان را نیز در نظر داشت.
از اواخر سدۀ 7ق/13م صفیالدین ارموی با نگارش رسالات تأثیرگذاری چون کتاب الادوار
و رسالةالشرفیة فی نسب التألیفیه در بغداد مکتب جدیدی ار در تاریخ علم موسیقی جهان
اسلام پایهگذاری کرد که با عنوان «مکتب منتظمیه» شناخته شده است(نک: اسعدی،
67-71). با شکلگیری این مکتب که سیستم مدال موسیقی را در قالب نظام ادوار، شدود و
مقامات تبیین میکرد، به تدریج اصطلاح «مقام» جایگزین اصطلاح «پرده» شد. صفیالدین
برای تبیین اساس سیستم مدال اصطلاحاتی چون «دور» و «شدّ» را به کار برد و پس از
چندی قطبالدین شیرازی(634-710ق/1237-1310م)در بخش موسیقی رسالۀ درةالتاج علاوه بر
ذکر پردهها، ظاهراً برای نخستینبار از واژۀ «مقام» و «مقامات مشهور» به عنوان
اساس سیستم مدل در قالب نظام ادواری موسیقی استفاده کرد(ص122-124؛ نیز نک:
مسعودیه، 19).
در رسالات شاخۀ فارسی مکتب منتظمیه همچون رسالات عبدالقادر مراغی اصطلاحات پرده و
مقام مترادف با یکدیگر، و به عنوان صورت عجمی اصطلاح عربی شدود ذکر شده است: «پرده
نزد ارباب عمل 12 مقام است که عرب آنها را شدود خواند و عجم پرده و مقام»(مقاصد...،
59). اگرچه در برخی از رسالات فارسی مکتب منتظمیه اصطلاح پرده نیز همچنان بهکار
رفته، اما در مجموع اصطلاح مقام کاربرد و رواج بیشتری داشته است، بدین ترتیب، در
رسالات این مکتب در طی سده های 7-10ق/13-16م به تدریج اصطلاح مقام جایگزین مفهوم
پرده شده است.
در برخی از این رسالات پرده به غیر از این معنی بنیادین در معنای دیگری دربارۀ
ساختار سازهای زهی و مترادف با اصطلاح «دستان»، به مفهوم «علاماتی که بر سواعدِ[=
دستههای ساز] آلات ذوات الاوتار [=سازهای زهی]رسم کنند تا بدان بدانند که هر نغمه
از کدام جزو از اجزاء وتر خارج شود»(همان، 14-15)نیز به کار رفته است. به عنوان
مثال، عبدالقادر مراغی در شرحسازی به نام «شش تای» میگوید: «گاه بعضی بر ساعد آن
پردهها بندند»(جامع...، 199)، یا در توضیح چنگ گفته: «سازی است مشهور... و اوتارِ
[= رشتهها یا سیمهای] آن را بر ریسمانهای مویین بندند؛ چه، ملاوی[پیچکها یا
گوشیهای] آن ساز آن ریسمانها باشد و آن را پردهها خوانند»(همان، 202). در رسالۀ
«کنزالتحف» نیز اصطلاح پرده علاوه بر معنای مدال(ص91-92، 124-125)، در زمینۀ ساختار
سازهای زهی همچون چنگ نیز به کار رفته است(ص115). مراغی همچنین از اصطلاح «سرپرده»
ظاهراً در معنای پرده یا نغمۀ اصلی در یک آهنگ یا مُد استفاده کرده است(همان، 200)
که قابل قیاس با مفهوم کنونی اصطلاح «شاهد» در موسیقی معاصر ایران است.
در مجموع با توجه به مصداقِ محسوس پرده در موسیقی ایرانی، به معنای رشتههایی که
برای علامتگذاری محل استخراج نغمات بر روی دستۀ سازها میبستهاند، اطلاق عنوان
پرده به آهنگها یا مدها را میتوان از نمونههای حال و محل بهشمار آورد، یعنی به
عنوان مثال، پردۀ عشاق را میتوان محلی دانست که مرکز اصلی گردش نغمات در آهنگ یا
مدِ عشاق محسوب میشود. امروزه نیز موسیقیدانان از تعابیری مشابه استفاده میکنند،
به عنوان مثال گفته میشود: فلان آهنگ در پردههای عشاق یا نوا و جز آنهاست.
همچنین در موسیقی کلاسیک عرب و ترکیه هریک از نغمات ـ همچون دستانها یا پردههای
روی ساز ـ دارای نامی خاص است که همنام با اسامی مدهای موسیقی(مقامات یا پردهها)،
و حاکی از نغمۀ اصلی در مدِ موردنظر است(توما، 24-27؛ فلدمن، 197-201). اگرچه نظام
نامگذاری پردههای ساز و مدها در ارتباط با هم در موسیقی معاصر ایران رایج نیست،
اما هاروتین، موسیقیدان ارمنی عثمانی که از 1149تا1151ق/1736تا1738م در ایران
میزیسته است. در رسالۀ موسیقی خویش اسامی پردههای ساز و مدها در موسیقی ایرانی و
عثمانی را باهم قیاس میکند و مینویسد که ایرانیان نیز از این نظام نامگذاری ـ
اگرچه با تفاوتهایی نسبت به عثمانیان ـ استفاده میکردهاند(همو، 199).
با آغاز دوران صفوی موسیقی ایران وارد مرحلۀ جدیدی از تحولات خود میشود و به تدریج
فرهنگهای موسیقایی جهان اسلام در حوزههای ایرانی، عربی و ترکی نظامهای موسیقایی
مستقلتری را شکل میدهند(اسعدی، 71-72). در رسالات موسیقایی فارسی دوران صفوی نوعی
رجعت به برخی از عناصر قدیم ایرانی و اصطلاحات موسیقایی مکتب کهن خراسان و
ماوراءالنهر، همچون «پرده» و «بانگ»، مشهود است. به طورکلی نظام موسیقایی دوران
صفوی را میتوان در قالب مکتبی تلفیقی براساس امتزاج عناصر از مکتب کهن خراسان و
ماوراءالنهر و مکتب منتظمیه مورد بررسی و تحلیل قرار داد. در رسالات این دوره
اصطلاح «پرده» دارای معانی مختلفی است. در بسیاری از موارد این واژه در معنای قدیم،
و همراه و مترادف با اصطلاح مقام بهکار رفته است؛ اما در مواردی اصطلاح پرده در
مفاهیم دیگری نیز مورد استفاده قرار گرفته است(نک: همو، 75-77). به عنوان مثال، در
«رساله در علم موسیقی» اثر مؤلفی گمنام واژۀ پرده در جایی مترادف با واژۀ
مقام(ص110)، و در جایی دیگر در معنایی متفاوت استفاده شده است: «بباید دانست که 6
مقام است که هر کدام نیمپرده است و در آنجا صوتی نمیتوان بست یا نقشی، زیرا که
دستگاه ندارد»(ص112). همچنین در «رسالۀ موسیقی» عبدالرحمان غزنوی نیز چنین آمده
است: «حسینی را در 6 پرده ادا باید نمود، راست را هم در 6 پرده؛ قسم دیگر عشاق را
در 4 پرده ادا میباید کرد، کوچک را نیز در 4 پرده»(ص129-130).
در رسالۀ کرامیه از دورۀ سفرچی نیز مطالبی در همین زمینه ذکر شده است: «باید دانست
که هر مقامی را دو شعبه اختیار کردهاند و هر دو مقام را یک آوازه که مجموعاً 12
مقام و 24 شعبه و 6 آوازه و 48 گوشه و 36 پرده باشد»(ص192). در برخی از این رسالات
اصطلاح پرده در معنایی تقریباً مترادف با مفهوم «بانگ»(نک: نیشابوری، 63)، و به
معنای گستره یا محدودۀ صوتی خاصی بهکار رفته است(اسعدی، همانجا؛ برای مفهومِ بانگ،
نک: مسعودیه، 37-38؛ پورجوادی، 34-35).
در موسیقی معاصر ایران اصطلاح پرده، علاوه بر ترادف با دستان به معنای زه و
رشتههایی بر دستۀ سازها، همچنین به عنوان واحدی در سنجش فاصله یا بُعد موسیقایی و
مترادف با واژۀ تُن نیز بهکار میرود(پرده1، نیمپرده2، ربعپرده3 و...). در
موسیقی عربی نیز واژۀ «پرده» (جمع: بَرَدات، بَردَوات) که صورت معرب پردۀ فارسی
است، به معانی مرتبطی با فواصل یا ابعاد موسیقی بهکار رفته است(فاروقی، 31؛ شوقی،
36؛ حول، 68-70؛ نیز نک: ه د، مقام).
مآخذ: اسعدی، هومان، «نگاهی به پیشینۀ تاریخی موسیقی در ماوراءالنهر»، فصلنامۀ
موسیقی ماهور، تهران، 1378ش، س2، شم 5؛ پورجوادی، امیرحسین، مقدمه بر «رسالۀ
موسیقی»(نک: هم ، نیشابوری)؛ حلو، سلیم، الموسیقی النظریة، بیروت، 1972م؛ «رساله
در علم موسیقی»، به کوشش امیرحسین پورجوادی، فصلنامۀ موسیقی ماهور، تهران، 1380ش،
س4، شم 14؛ «رساله در معرفت علم موسیقی»، به کوشش یحییٰ ذکاء، نامۀ مینوی، تهران،
1350ش؛ سفرچی، دوره، کرامیه(نک: هم ، «رساله در معرفت علم موسیقی»)؛ شوقی، یوسف،
قیاس السلم الموسیقی العربی، قاهره، 1969م؛ غزنوی، عبدالرحمان، «رسالۀ موسیقی»، سه
رسالۀ موسیقی قدیم ایران، به کوشش منصور، ثابتزاده، تهران، 1382ش؛ فرهوشی، بهرام،
فرهنگ فارسی به پهلوی، تهران، 1358ش؛ قطبالدین شیرازی، محمود، درةالتاج، به کوشش
محمدجواد مشکور، تهران، 1324ش؛ «کنزالتحف»، سه رسالۀ فارسی در موسیقی، به کوشش تقی
بینش، تهران، 1371ش؛ مراغی، عبدالقادر، جامعالالحان، به کوشش تقی بینش، تهران،
1366ش؛ همو، مقاصدالالحان، به کوشش تقی بینش، تهران، 1356ش؛ مسعودیه، محمدتقی، ردیف
آوازی موسیقی سنتی ایران، به روایت محمود کریمی، تهران، 1368ش؛ نیشابوری، محمد،
«رسالۀ موسیقی»، به کوشش امیرحسین پورجوادی، معارف، تهران، 1374ش، دورۀ 12، شم1-2؛
نیز:
Al-Faruqi, L. I., An Annotated Glossary of Arabic Musical Terms, London, 1981;
Feldman, W., Music of Ottoman Court, Berlin, 1996; Touma, H. H., The Music of
the Arabs, Cambridge, 2003.
تقی بینش ـ هومان اسعدی