پَتْنه، شهر و ناحیهای تاریخی و مرکز ایالت
بهار(بیهار) در شمال شرقی هند.
پتنه در هند باستان با نامهای سنسکریت پاتلیپوترا1، کوسومپورا2و پوشپاپورا3 به
معنی شهر گلها خوانده میشده است(«بریتانیکا...4»، IV/165؛ بهاتاچاریا، 246). این
شهر در دورۀ حکمرانی گورکانیان به عظیمآباد نیز شهرت یافت(نک: کامورخان، 236؛
«فرهنگ سلطنتی5»، XX/65-66).
پتنه و توابع آن حدود 202‘3 کم 2 وسعت دارد و شهر پتنه در °25 و´37 عرض شمالی و
°85 و´13طول شرقی، در ارتفاع 53 متری از سطح دریا، در محل تلاقی رود گنگ و رودخانۀ
سون6 واقع شده، و حدود 19 کم در جنوب ساحل رود گنگ امتداد یافته است. میزان دمای
آن در تابستان حداکثر °43+ و در زمستان حداقل به °6+ میرسد(جانسن، 422؛
«بریتانیکا»، همانجا؛ «راهنمای...7»).
روایات افسانهای بنیاد این شهر را به شاهزاده پوتراکا نسبت میدهند؛ بنابراین
روایات او با چوبدستی جادویی خود شهر را پدید آورد و نام همسرش ملکه پاتَلی را
برآن نهاد(«فرهنگ سلطنتی»، XX/66-67؛ «راهنمای»). براساس منابع تاریخی، این شهر
توسط آجاتاشاتْرو امپراتور سلسلۀ مگدها8 در سدۀ 5قم بنیان نهاده شد و پس از او
پسرش اودَیا(اودایین یا اودایی بهادا) این شهر را به پایتختی برگزید. پاتلیپوترا
موقعیت خود را به عنوان پایتخت در دورۀ چاندارگوپتا مؤسس سلسلۀ موریا در 321قم نیز
حفظ کرد(«بریتانیکا»، «فرهنگ سلطنتی»، جانسن، همانجاها؛ راپسن، 279؛ کولک، 11). در
همین دوره بود که سلوکوس نیکاتور(حک 312-280قم)سردودمان سلسلۀ سلوکیان، سفیر خود
مگاستنس9 را به پاتلیپوترا فرستاد و او چند سال در این شهر اقامت گزید و حاصل
مشاهدات و اطلاعات باارزش خود را در کتاب مشهورش ایندیکا10 گردآورد(مارشال، 560).
برپایۀ گزارشهای او، شهر در میان دیوار چوبی که در آن سوراخهایی برای تیراندازی
تعبیه کرده بودند، محصور بود. مگاستنس نظم و امنیت و قوانین سخت برای جلوگیری از
هرگونه ناراستی در داد و ستد، تجهیزات لشکری، رونق اقتصادی، رفاه مردم، آیین و
جشنها و زیبایی پاتلیپوتر را ستوده است و این همه، از آبادانی و رونق این شهر در
سدۀ 3قم حکایت دارد(نک: ویلر، I/67-69؛ توماس، 430؛ بوان، 369-370).
اَشوکا امپراتور مشهور سلسلۀ موریا در 269قم در پاتلیپوترا تاجگذاری کرد(«فرهنگ
سلطنتی»، XX/67 قس: داف، 11). در این دوره معابد بودایی شهر بازسازی شد و
پاتلیپوترا شاهد برگذاری سومین انجمن بودایی در سال هفدهم پادشاهی اشوکا بود(همو،
12؛ تهاپار، I/72-73).
پس از درگذشت اشوکا(238قم) از تاریخ پاتلیپوترا به مدت 5 سده و نیم آگاهیهای
روشنی در دست نداریم. با تشکیل دومین امپراتوری گوپتا در 320م، سامودرا گوپتا
جانشین و پسر چاندرا گوپتایی اول، پایتخت خود را از پاتلیپوترا به نواحی غربی هند
منتقل کرد؛ اما از اهمیت این شهر به مثابۀ یکی از کانونهای آیین بودایی کاسته نشد و
به عنوان یکی از دو پایگاه مهم آموزشهای بودایی به حیات فرهنگی و دینی خود ادامه
داد. گزارشهای فا ـ هین11 راهب بودایی که در 399م و هیوئن تسیانگ دیگر راهب بودایی
چینی که در 637م از این شهر دیدار کردهاند، مؤید این نظر است(«فرهنگ سلطنتی»،
XX/68؛ داف، 29؛ مجومدار، «مذهب...12»، 381، «مبادله...13»، 613؛ بهاتاچاریا،
همانجا؛ دیکشیتار، 961).
در سدۀ 7م پاتلیپوترا اهمیت خود را از دست داد و به تدریج رو به ویرانی نهاد، تا
اینکه در حدود 9 سده بعد، شیرشاه سوری حکمران افغانی در 948ق/1541م شهر را آباد
ساخت و با نام پتنه پایتخت بهار قرار داد. از این زمان شهر دوباره روبه رشد نهاد و
دژ عظیم پتنه، مسجد باشکوه آن و بندرگاهی که شیرشاه در پتنه ساخت، یادگار این دوران
پرشکوه است(جانسن، نیز«بریتانیکا»، همانجاها؛ «مسجد...14»، 1).
پتنه در دورۀ حکمرانی اکبرشاه گورکانی(963-1014ق/1556-1605م) پس از نافرمانی داوود
پسرکوچک سلیمان کررانی(د980ق/1572م)حکمران بنگال و بهار، در 982ق فتح شد و غنایم
فراوانی به دست فاتحان افتاد. اهمیت فتح پتنه بدان حد بود که آن را درحقیقت فتح
بنگال دانستهاند(ابوالفضل، 3/96، 98، 100-101؛ بدائونی، 2/182؛ احمد، 2/283-284،
293، 295).
شاهجهان(حک 1037-1068ق/1628-1658م)دو بار به همراه ملکه ممتازمحل ازپتنه دیدار
کرد («پتنه...15»). اورنگ زیب (حک 1068-1118ق/1658-1706م)در آغاز پادشاهی خود صوبۀ
پتنه و بنگال را به برادرش شجاع داد(بختاورخان، 1/92). پس از آنکه اورنگ زیب
نوادهاش، عظیمالشأن بهادر را به حکمرانی پتنه منصوب کرد، شهر نزد مسلمانان به
عظیمآباد شهرت یافت(«فرهنگ سلطنتی»، همانجا). بهادرشاه اول(حک
1118-1124ق/1706-1712م)نیز پس از جلوس، پسر خود عظیمالشأن بهادر را به عنوان
حکمران صوبههای بنگال و پتنه تعیین کرد(کامورخان، 16). در دورۀ عظیمالشأن پتنه
همچنان برتری سیاسی و بازرگانی خود را حفظ کرد(اشر، I(4)/326-327).
پس از درگذشت بهادرشاه اول، فرخسیر، پسر عظیمالشأن نخست خطبه به نام پدر خواند و
سکه به نام او ضرب کرد(خافیخان، 2/710)، اما پس از کشته شدن عظیمالشأن و به قدرت
رسیدن جهاندارشاه در لاهور(1124ق/1712م)، فرخ سیر نیز در همین سال به پتنه رفت و در
آنجا تاجگذاری کرد(کامورخان، 163؛ خافیخان، 2/711؛ مجومدار، «جانشینی...16»،
7-8). در این دوره تمامی صوبهداران پتنه از سوی فرخسیر منصوب میشدند(کامورخان،
236).
از 1029ق/1620م پتنه نزد بازرگانان اروپایی اهمیت بسزایی یافت، تا جایی که در
1042ق/1632م یکی از بزرگترین مراکز مبادلۀ کالاهای تجاری در شرق به شمار میرفت و
انگلیسیها کارخانههایی را در آنجا تأسیس کردند. با تشکیل کمپانی هند شرقی و گسترش
فعالیتهای تجاری و سیاسی انگلیسیها، شعبههایی از دفاتر آنان در پتنه تأسیس شد(EI2,
VIII/286؛ ویلر، I/308؛ «پتنه»).
در مبارزات و شورشهای هندیان که با اتحاد نوابان بنگال و اوده به رهبری شاهعالم
دوم(حک 1172-1221ق/1759-1806م) برضد نیروهای انگلیسی شکل گرفته بود، پتنه از
موقعیتی خاص برخوردار بود. شاه عالم در 1172ق وارد پتنه شد و در کشاکش میان نیروهای
متخاصم حدود دوهزار تن از نیروهای انگلیسی کشته شدند(هیگ، 155-156؛
مجومدار،«تاریخ...17»، 670). اما پس از شکست نیروهای هندی، پتنه بار دیگر در
1177ق/1763م به تصرف نیروهای انگلیسی درآمد و شهر توسط سربازان غارت شد. شاهعالم
نیز با حمایت انگلیسیها در محل دفتر کمپانی هند شرقی در پتنه، دوباره بر تخت نشست و
پتنه در 1179ق به انگلیسیها واگذار شد(ویلر، I/342, 349-353, 350؛ رضوی، 12-14؛
«بریتانیکا»، همانجا).
پتنه از دیرباز از لحاظ بازرگانی و اقتصادی اهمیت خاصی داشت و از راه خشکی و آبی با
سرزمینهای دیگر در ارتباط بود. این شهر به چَمپا که دروازۀ تجاری گنگ بهشمار
میرفت، متصل بود و کشتیهای بازرگانی از آنجا به سیلان و نقاط دیگر
میرفتند(«میراث...18»، 18؛ تهاپار، I/106). انگلیسیها از پتنه بیشتر نیترات
پتاسیم(شوره)، تریاک، ابریشم خام و کتان صادر میکردند و کالاهای تجارتی دیگر نیز
از این شهر به بنگال، دهلی لاهور و از آنجا به آسیای میانه صادر میشد(ویلر،
همانجا). پتنه اکنون دارای کارخانههای بزرگ نساجی، تولید ابریشم، چرم، تنباکو،
مواد شیمیایی و داروسازی است(جانسن، 422؛ «اطلس...19»، 38)، و به عنوان یک مرکز
ارتباطی از طریق جاده به کلکته و دهلی و از طریق پل مهاتماگاندی به شمال بهار متصل
است. این شهر از طریق خط هوایی بانپال، کلکته، دهلی و شهرهای دیگر ارتباط دارد. 79٪
اراضی پتنه زیرکشت قرار دارد و 54٪ آن زمینها به وسیلۀ کانالها، چاهها و پمپها
آبیاری میشود. برنج، گندم، ذرت، حبوبات، نیشکر، سبزیجات و انبه از محصولات کشاورزی
آن است. ماهیگیر نیز از جایگاه ویژه برخوردار است(جانسن، همانجا).
پتنه به سبب اهمیت تاریخی و مذهبی خود(نک : مکندر، 13)، دارای بناهای بسیار است.
مسجد میرزا معصوم که به مثابۀ مسجد جامع شهر بود و مسجد پَتهارکی که به مسجد
سیفخان یا چِمیگات مسجد نیز شهرت دارد و توسط نظر خویشگی20 در دورۀ حکمرانی
شاهزاده پرویز پسر جهانگیر(حک 1014-1037ق/1605-1628م)ساخته شده بود، از مساجد
مشهور پتنه است. از دورۀ شاهجهان(حک 1037-1068ق/1628-1658م) نیز آثاری در پتنه
برجای مانده که بهترین نمونۀ آن مسجد حاجی تاتار است(اشر، I(4)/159, 238-239). از
بناهای دورۀ انگلیسیها در پتنه میتوان از باولیهال21 که اقامتگاه نواب لطفعلیخان
در سدۀ 13ق/19م بود، یاد کرد. این بنا از سبک معماری انگلیسی تأثیر پذیرفته است،
اما در مسجد آن اثری از معماری اروپایی مشاهده نمیشود(همو، I(4)/327-328). ساختمان
دانشگاه(ساخت: 1296ش/1917م) و موزۀ پتنه و بهویژه کتابخانۀ خدابخش واقع در
بانکیپور در بخش غربی شهر قدیمی که حاوی گنجینههای غنی از نسخ خطی فارسی، کتابهای
نایاب و نقاشیهای نفیس است و ساختمان مدرن کالج پزشکی و مهندسی از دیگر مراکز مهم
علمی و فرهنگی پتنه است(«بریتانیکا»، همانجا؛ «پتنه»).
پتنه در نیمۀ اول سدۀ 11ق/17م نیز از مراکز مهم علم و دانش بود و بزرگان بسیاری
تحصیلات و زندگی خود را در این شهر سپری کردند که از آن جمله میتوان از میرزا
محمدصادق مؤلف تاریخ عمومی صبح صادق(تألیف: 1048ق/1638م)نام برد(آفتاب اصغر، 324).
از دیگر محققان برجستۀ پتنه در زمینۀ زبان فارسی میتوان از عطاءالرحمان عطاکاکوری
و سیدحسن یاد کرد(ایرانیکا، IV/253).
جمعیت این شهر در 1383ش/2005م حدود 000‘600‘1 تن برآورد شده است(«فرهنگ جهانی22»)و
مردم آن به زبانهای هندی، اردو و بهاری گفتوگو میکنند(جانسن، همانجا).
مآخذ: آفتاب اصغر، تاریخنویسی فارسی در هند و پاکستان، لاهور، 1986م؛ ابوالفضل
علامی، اکبرنامه، به کوشش احمدعلی و عبدالرحیم، کلکته، 1886م؛ احمد، نظامالدین،
طبقات اکبری، کلکته، 1935م؛ بختاورخان، محمد، مرآةالعالم؛ تاریخ اورنگ زیب، به کوشش
ساجده س. علوی، لاهور، 1979م؛ بدائونی، عبدالقادر، منتخب التواریخ، به کوشش ویلیام
ناسولیس و احمدعلی، کلکته، 1865م؛ خافیخان نظامالملکی، محمدهاشم، منتخباللباب،
به کوشش کبیرالدین احمد، کلکته، 1874م؛ کامورخان، محمدهادی، تذکرةالسلاطین چغتا، به
کوشش مظفر عالم، علیگره، 1980م؛ نیز:
Asher, C. B., The New Cambridge History of India, Cambridge, 1992; An Atlas of
India, Oxford/New York, 1990; Bevan, E. R., »India in Early Greek and Latin
Literature«, The Cambridge History of India, vol. I, ed. E. J. Rapson, Delhi,
1962; Bhattacharyya, N. N., The Geographical Dictionary, New Delhi, 1991; »City
Guide«, Indiainfo.com cityguides. Indiainfo.com/patna/index. Html; Dikshitar, V.
R. R., »Social Life and Economic Condition«, A Comprehensive History of India,
ed. R. C. Majumdar, New Delhi, 1982, vol. III(2); Duff, C. M., The Chronology of
India History, Delhi, 1972; EI2; Haig, W., »The Armies of the East India
Company«, The Cambridge History of India, Vol. VI, ed. H. H. Dodwell, New Delhi,
1987; The Imperial Gazetteer of India, New Delhi, 1972; Iranica; Johnson, B. L.
C., Geographial Dictionary of India, New Delhi, 2002; Kulke. H. and D.
Rothermund, A History of India, London/New York, 1998; The Legacy of India, ed.
G. T. Garratt, Oxford, 1938; Mackinder, H. J., »The Sub-Continent of India«, The
Cambridge History of India, vol. I, ed. E. J. Rapson, Delhi, 1962; Majumdar, R.
C., »Intercourse with the Outside World«, The Classical Age, Bombay, 1970, vol.
III; id, »Political History and Expansion of Dominions«, A Comprehensive History
of india, ed. A. C. Banerjee and D. K. Ghose, New Delhi, 1978, vol. IX; id,
»Religion and Philosophy«, The Classical Age, Bombay, 1970, vol. III; id,
»Succession of Governors-General«, A Comprehensive History of India, ed. A. C.
Banerjee and D. K. Ghose, New Delhi, 1978, vol. IX; Marshall, J. H., »The
Monuments of Ancient India«, The Cambridge History of India, vol. I, ed. E. J.
Rapson, Delhi, 1962; »Patna«, Patna on, www.patna on.net/intro2. htm; Rapson, E.
J., »The Purānas«, The Cambridge History of India, ed. E. J. Rapson, Delhi,
1962, vol. I; Rizvi, A. A., Shāh’Abd al-’Aziz, Canberra, 1982; »Sher Shan Suri
Masjid«, Indiamart, trrvel. Indiamart.com/bihar/
mosques/sher-shah-suri-masjid.html; Students’ Britannica India, /new Delhi,
2000; Thapar, R., A History of India, Baltimore, 1975; Thomas, F. W., »Political
and Social Organisation of the Maurya Empire«, The Cambridge History of India,
vol. I, ed. E. J. Rapson, Delhi, 1962; Wheeler, J. T., Encyclopaedia History of
India, New Delhi, 2001; The World Gazetteer, www.world-gazetteer.com.
هدیٰ سیدحسینزاده
1. Pataliputra 2. Kusumpura 3. Pushpapura 4. Students… 5. The Imperial… 6. Son
7. »City Guide« 8. Magadha 9. Megasthenes 10. Indika= Indica. 11. Fa-hien 12.
»Religion…« 13. »Intercourse…« 14. »Sher… « 15. »Patna…« 16. »Succession…« 17.
»Political…« 18. The Legacy… 19. The Atlas… 20. Nazar Khwishgi 21. Bawli Hall
22. The World…