پاسْبانْ اوغْلو،
عثمان(1171-1222ق/1758-1807م)، از اعیان و پاشاهای معروف دولت عثمانی در
وِدین1(شمال غربی بلغارستان)، معاصر سلطان سلیم سوم که برضد دربار عثمانی طغیان
کرد. نام و لقب او مشتمل بر واژۀ فارسی پاسبان، در منابع به صورتهای مختلف مانند
پاساوان اوغلو و پاسبانزاده نیز آمده است و سجع مهرش پازواندزاده عثمان بود(EI2,
VIII/284؛ هامرپورگشتال، 5/3631؛ IA, IX/532) که بعدها نام خانوادگی یکی ازمهمترین
خاندانهای ناحیۀ ودین شد.
نیاکان پاسبان اوغلو اصلاً تاتار بودند و در لشکرکشی سلطان بایزید اول به بلغارستان
شرکت داشتند. نیای او موسوم به پاسبانآغا در جنگ عثمان ـ اتریش در سپاه باب عالی
میجنگید و پس از جنگ، دو دهکده در ناحیۀ ودین به او واگذار شد(EI2، همانجا)،
عمرآغا، پدر عثمان در همانجا ثروت و قدرتی به دست آورد و چون مزاحمتهایی برای دولت
مرکزی ایجاد میکرد، در آغاز جنگهای روس ـ اتریش و عثمانی اعدام شد. پاسبان اوغلو
در پی این واقعه گریخت و در آلبانی پنهان شد، اما چندی بعد به افلاق(والاشی در
رومانی)رفت و در سپاه عثمانی برضد اتریش جنگید. وی چون جسارت و قابلیتی نشان داد،
بخشوده، و پارهای از املاک پدر به او بازگردانده شد(جودت، 6/294؛ IA, IX/533). او
نیز به سرعت نفوذ و قدرت یافت و عدهای از مرزداران و دولتمرادن روم ایلی(بخش
اروپایی قلمرو عثمانی) به او پیوستند. در این ایام که بحرانهای متعدد سیاسی و
اقتصادی دربار عثمانی را فراگرفته بود و در بسیاری از ولایات، شورشها و قیامهای
استقلالطلبانه ظاهر میشد(ووسینیچ، 91)، پاسبان اوغلو نیز در ودین به اندیشۀ طغیان
افتاد(کارال، V/78؛ میلر، 19). اصلاحات سلطان سلیم سوم، یعنی «نظام جدید» نیز
کارساز نشد و سلطان جان بر سر این کار نهاد(کارال، V/61, 77-85). پاسبان اوغلو در
این میان ودین را تصرف کرد و استحکاماتی ساخت و دستگاهی پدید آورد که مأمن مخالفان
اصلاحات سلطان سلیم شد(میلر، همانجا).
وی سپاهی مستقل ایجاد کرد و به نام خود سکه زد و مالیات وضع نمود(همانجا؛ EI2,
VIII/258)، و کوشید با فرانسویان ارتباط برقرار کند(میلر، 19-20). آنگاه به توسعۀ
قلمرو خود دست زد، از دانوب تا بالکان و از بلگراد تا وارنا را تسخیر کرد(سامی،
2/1467)؛ و عملاً دست به شورش زد. کوشش دولت مرکزی برای سرکوب او توسط پاشای بلگراد
بینتیجه ماند. با این همه، پاسبان اوغلو با دربار عثمانی تجدید دوستی کرد و بخشوده
شد(IA، همانجا)؛ گرچه پس از آن نیز بارها به شورش و دعوی استقلال برخاست، چنانکه
به رومانی هم هجوم برد(میلر، 20).
تلاش مجدد دولت استانبول برای سرکوب او به جایی نرسید و حتیٰ به سبب مشکلات عدیدۀ
دیگر، مانند حملۀ ناپلئون به مصر، ناچار به صلح با پاسبان اوغلو شد و با خودمختاری
او در ودین موافقت کرد(سامی، همانجا؛ کارال V/29؛ هامرپورگشتال، همانجا)و رتبۀ
وزیری به او داد(سامی، همانجا). این نیز چندان سود نداد و پاسبان اوغلو به حمایت
خانهای استقلالطلب کریمه برخاست. دولت عثمانی رتبۀ او را لغو کرد و عثمان پاشای
گرجی را به حکومت ودین فرستاد. پاسبان اوغلو در برابر، به افلاق و بخارست لشکر
کشید. با فشار کنسولهای دول اروپایی در رومانی، دولت عثمانی با پاسبان اوغلو صلح
کرد و علاوه بر ودین، حکومت نیکبولی نیز به او واگذار شد(IA، همانجا؛ جودت، 7/44).
پاسبان اوغلو پس از این درکنار دولت به مقابله با شورشیان صرب و حملات روسها
برخاست، ولی در همین اثنا در 49 سالگی درگذشت. وی با آنکه مردی جنگی و از مشهورترین
امرای عثمانی در سراسر سواحل دانوب و بالکان به شمار میرفت، بسیار مردمدوست و
نرمخو و اهل آبادانی بود. ازاینرو، میان مردم محبوبیت بسیار داشت. مسجدی که امروزه
به نام او مشهور است، از مهمترین مساجد این ولایات به شمار میرود. مقبرۀ وی در
کنار مسجد مصطفیٰ پاشا در ودین قرار دارد(IA، همانجا).
مآخذ: جودت، احمد، تاریخ، استانبول، 1309ق؛ سامی، شمسالدین، قاموسالاعلام،
استانبول، 1306ق؛ ووسینیچ، وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمۀ سهیل آذری، تهران،
1347ش؛ هامرپورگشتال، یوزف، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمۀ زکی علی آبادی، به کوشش
جمشید کیانفر، تهران، 1369ش؛ نیز:
EI2; IA; Karl, E. Z., Osmanli tarihi, Ankara, 1983; Miller, W., The Ottoman
Empire and its Successors, 1801-1927, London, 1966.
علیاکبر دیانت