responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5429
پ
جلد: 13
     
شماره مقاله:5429

پ، سومین حرفِ الفبای فارسی، یکی از 4 حرف مخصوص این زبان ـ در مقایسه با الفبای عربی ـ که به «بای فارسی»، «بای عجمی» و «بای معقود»نیز مشهور، و در حساب جُمّل برابر با حرف «ب» عربی(= 2) است(لغت‌نامه...؛آندراج؛ نفیسی؛ نصیرالدین، 30؛ نیز نک‌: «هدایت‌نامه»، 6).
سیبویه(4/306)و حمزۀ اصفهانی(ص82-83)تلفظ آن را میان باء و فاء وصف کرده‌اند و ابن‌سینا(ص85) آن را باء مشدد خوانده است. در برخی از لغت‌نامه‌های کهن فارسی این حرف به صورت «ب» نوشته می‌شده، و بابی مختص خود نداشته، و تعاریف و شواهد آن ذیل باب «ب» می‌آمده است(نک‌: مجتبائی، 11؛ کیا، 12)؛ اما بعدها برای تمایز از حرف هم شکل عربی، برخی از علمای دستور و لغت، نوشتن آن را با 3 نقطه پیشنهاد کردند(میهنی، 5؛ قزوینی، 10/3).
در آواشناسی، واج «پ» صامتِ انسدادی(یا انفجاری)، بی‌واک و دولبی است، یعنی در ادای آن گذرگاهِ هوا با اتصالِ محکم دو لب کاملاٌ مسدود می‌گردد، هوا در پشتِ لبها فشرده، یا حبسِ تام می‌شود و زبان در حالت آمادگی ادای صوت بعدی قرار می‌گیرد؛ آن‌گاه با گشایش دو لب از هم، هوا به شدت بیرون می‌آید و صوتِ «پ» شنیده می‌شود، درحالی که تارهای صوتی بی‌حرکت، یا به تعبیری از هم جدا هستند(خانلری، 1/43-46؛ ثمره، 37-38). واج «پ» صامتی (یا همخوانی) دمیده نیز هست؛ زیرا در ادای آن با آزاد شدن هوای متراکم، از هوای ششها نیز مقداری خارج گشته، سایشی خفیف در چاکنای ایجاد می‌شود. مقدار این دمش به محل قرار گرفتن «پ» در کلمه وابسته است و در آغاز کلمه یا در هجاهای تکیه‌دار بیشتر از پایان کلمه یا میان دو مصوت(واکه) شنیده می‌شود(برای آگاهی بیشتر، نک‌: همو، 26-27، 38؛ باطنی، 27).
تحولات تاریخ واج «پ»یِ ایرانی باستان را می‌توان این‌گونه خلاصه کرد:
1. «پ»یِ آغازی غالباً بدون تغییر به دور میانه و نو رسیده، اما گاه به «ب» بدل شده است: فارسی باستان pitar-، فارسی میانه pid/pidar، فارسی نو«پدر»؛ نیز پادافراه/بادافراه، پدورد/بدورد(نک‌: نیبرگ، II/150؛ هُرن، 74؛ هوبشمان، 175؛ خانلری، 2/71).
2. «پ»یِ میانی و پایانی غالباً، به خصوص در مجاورتِ آواهای واکدار، در دورۀ میانه و نو به «ب» یا «و» بدل شده است: فارسی باستان *nipištanaiy، فارسی میانه nibištan، فارسی نو«نبشتن/نوشتن»؛ نیز چارپا/چاروا، نبرد/نورد (نک‌: هرن، 75؛ هوبشمان، 175, 177-178؛ خانلری، همانجا).
3. «پ»ی باستانی به ندرت به «ف» بدل شده است: فارسی باستان *upasarah-، فارسی میانه abesar، فارسی نو «افسر(=تاج)»؛ نیز پشردن/فشردن(نیبرگ، II/27؛ خانلری، 2/80).
در فارسی نو و نیز در تعریب «پ» به «ف»، «ج»، «غ»، «ک»، «ل» و «م» هم بدل شده است: پیل/فیل؛ پالیز/جالیز؛ پروین/غرویزن؛ پیخ/کیخ؛ سراندیپ/سراندیل؛ سپاروگ/سماروگ؛ گاه نیز در اتباع به جای صامتِ نخستِ کلمۀ دوم به کار رفته است: چرندوپرند.
با آنکه حرف«پ» ویژۀ الفبای فارسی است. در متون حروفیه(از سدۀ 8ق بب‌(، گاهی تأویلها و تفاسیرِ رمزی نیز دربارۀ آن دیده می‌شود(نک‌: «هدایت‌نامه»، 4-7).
مآخذ: آنندراج، محمدپادشاه، تهران، 1335ش؛ ابن‌سینا، مخازن‌الحروف، به کوشش پرویز خانلری، تهران، 1348ش؛ باطنی، محمدرضا، توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی، تهران، 1356ش؛ ثمره، یدالله، آواشناسی زبان فارسی، تهران، 1378ش؛ حمزۀ اصفهانی، التنبیه علیٰ حدوث التصحیف، به کوشش محمدحسن آل‌یاسین، بغداد، 1387ق؛ خانلری، پرویز، تاریخ زبان فارسی، تهران، 1365ش؛ سیبویه، عمرو، الکتاب، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، 1408ق/1988م؛ قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1336ش؛ کیا، صادق، مقدمه بر واژه‌نامۀ فارسی شمس فخری اصفهانی، تهران، 1337ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مجتبائی، فتح‌الله و علی‌اشرف صادقی، مقدمه بر لغت‌فرس اسدی طوسی، تهران، 1365ش؛ میهنی، محمد، دستور دبیری، به کوشش علی رضوی بهابادی، تهران، 1375ش؛ نصیرالدین طوسی، معیارالاشعار، به کوشش جلیل تجلیل، تهران، 1369ش؛ نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، 1343ش؛ «هدایت‌نامه»، مجموعۀ رسائل حروفیه، به کوشش کلمان هوار، لیدن، 1327ق/1909م؛ نیز:
Horn, P., »Neupersische Schriftsprache«, Grundriss der iranischen Philologie, Berlin/New York, 1974, vol. I(2); Hübschmann, H., Persische Studien, Strassburg, 1895; Nyberg, H. S., A Manual of Pahlavi, Wiesbaden, 1974.
فرهاد طاهری
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5429
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست