responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5427
بیهقی، ابوالحسن
جلد: 13
     
شماره مقاله:5427

بِیْهَقی، ابوالحسن‌علی‌بن‌زیدبن‌محمد(19شعبان 490-565ق/اول اوت1097-1170)، حجةالدین، ظهیرالدین و فریدالدین و فریدخراسان، عالم بزرگ که در غالب دانشهای روزگار خود دست داشت.
نسب او به خُزیمةبن‌ثابت‌انصاری، مشهور به «ذوالشهادتین»، صحابی پیامبر اکرم(ص) می‌رسید(بیهقی، تاریخ...، 2، 101؛ نیز نک‌: یاقوت، 4/1760). در سلسله نسب او نام فندق به عنوان یکی از نیاکان وی ذکر گردیده، و از مؤلفان متقدم، سبکی(د771ق)، به این نام توجه کرده است(1/217؛ نیز نک‌: حاجی خلیفه، 2/1100-1101). تا آنجا که اینک می‌دانیم، در منابع متقدم، عطاملک جوینی او را «ابن‌فندق البیهقی» خوانده(2/1)، و شهرت ابن‌فندق در میان برخی از محققان معاصر رواج بیشتری داشته است(نک‌: بهمنیار، «ج»؛ لغت‌نامه...؛ زرکلی، 4/290).
اقامتگاه اصلی بیهقی خانوادۀ بیهقی ده سیوار از توابع والشتانِ بُست(در افغانستان کنونی)بوده است. نیای بزرگ او، فندق بن‌ایوب(د419ق/1028م)، پس از آنکه از سوی محمود غزنوی به منصب قضا در نیشابور گمارده شد، به این شهر مهاجرت کرد، اما اندکی بعد از این شغل «استعفاخواست» و در ناحیۀ بیهق، در ده سرمستانه سکنا گزید. به نظر می‌رسد که وی در بیهق منصب قضا داشته است، زیرا گفته‌اند کسی را به نیابت از خود بر این شغل گمارده، و نیز مقام قضا در بسطام و دامغان را به دو پسر خویش سپرده بود(بیهقی، همان، 101-102). دربارۀ شغل پدرش زید(447-517ق/1055-1123م)چیزی نمی‌دانیم؛ جز آنکه به گفتۀ بیهقی، سالیان درازی در بخارا سکنا داشته، و در این مدت، ضمن معاشرت با علمای شهر، از ایشان پاره‌ای از چندگونه علوم را فراگرفته بوده است(همان، 106). بیهقی همچنین بدون ذکر آگاهیهای بیشتر، از اقامت پدرش در کاروان‌سرایی نزدیک بغداد، سخن به میان آورده است(غرر...، گ173آ).
مادرش نیز چنان که بیهقی خود آورده است، افزون بر حفظ قرآنکریم، بر وجوه گوناگون تفسیر آگاهی داشت(نک‌: یاقوت، 4/1762؛ برای تفصیل درخصوص خاندان بیهقی، نک‌: دانش‌پژوه، 62بب‌ ، طیب، 15بب‌(.
بیهقی خود در یکی از روستاهای سبزوار به نام شِشتَمَد(نک‌: لغت‌نامه، ذیل همین عنوان)، به دنیا آمد(بیهقی، تاریخ، 44؛ نیز نک‌: یاقوت، 4/1760). در شرح حال خود نگاشتِ بیهقی، در نسخه‌ای از کتاب اکنون مفقودِ مشارب التجارب ـ که یاقوت در دست داشته ـ تاریخ تولد وی روز شنبه 27شعبان 499ثبت شده بوده است(نک‌: همانجا؛ نیز ذهبی، 20/585؛ زرکلی، همانجا؛ قس: کحاله، 7/96-97، که 27رمضان آورده است)، ولی تاریخ مذکور با قول دیگر بیهقی مبنی بر اینکه او به هنگام قتل فخرالملک وزیر در محرم 500ق کودکی نوآموز بوده است(بیهقی، همان، 76)، توافق ندارد(نیز نک‌: نفیسی، 345). محمد مشکوٰة برای حل این تناقض، با فرض وقوع تصحیف در متن، طی محاسباتی، تاریخ دقیق ولادت بیهقی را در شعبان 493 دانسته است(برای تفصیل، نک‌: قزوینی، «یب»؛ نیز نک‌: طباطبایی، «نهج‌البلاغه...»، 154-155؛ مرعشی، 1/57). اما تصحیف «ثلاث و تسعین» به «تسع و تسعین» در کتابت، بسیار بعید به نظر می‌رسد. افزون براین، فصیح خوافی ذیل حوادث سال 544ق آورده است که در محرم این سال، بیهقی در سن 54سالگی، تألیف تاریخ بیهق را پایان داد(2/242). با توجه به نوشتۀ فصیح خوافی که بی‌گمان مأخذی مکتوب در دست داشته، تاریخ تولد بیهقی 490ق بوده است. اما در این سال، 27شعبان با روز شنبه مطابق نیست و به احتمال بسیار تصحیف به روز تولد نیز راه یافته است. به گمان ما، اگر عبارت «سابع عشرین شعبان...»، تصحیف «تاسع عشر من شعبان...» باشد، آن‌گاه روز شنبه با 19 شعبان 490 مطابق خواهد بود و به احتمال بسیار بیهقی در این تاریخ به دنیا آمده است.
بیهقی در غالب عمر خویش به فراگیری دانشهای مهم عهد اشتغال داشت. وی نخست در زادگاه خود به فراگیری ادب عربی پرداخت و در 514ق/1120م در نیشابور از ابوجعفر بیهقی(د544ق) و احمدبن‌محمدمیدانی(د518ق)بهره برد(یاقوت، 4/1760). همچنین ابراهیم ابن‌محمدخزاز و علی‌بن‌عبدالله بن‌هیصم نیشابوری استادان او در علم کلام بودند(نک‌: بیهقی، معارج...، 157). بیقهی پس از مرگ پدرش(جمادی‌الآخر 517)، در ذیحجۀ518، به مرو رفت و فقه را نزد ابوسعد یحیی‌بن‌عبدالملک صاعدی آموخت(یاقوت، همانجا، نیز1761).
وی پس از ازدواج در مرو، در ربیع‌الاول 521بار دیگر به نیشابور، و آن‌گاه به بیهق بازگشت و در جمادی‌الاول 526 از سوی شهاب‌الدین محمدبن‌مسعودـ والی وقت ری که با بیهقی نسبت سببی یافته بودـ به مقام قضای بیهق رسید. اما اندکی بعد شغل مذکور را وانهاده و در شوال همان سال به ری سفر کرد. وی در این شهر مورد استقبال بزرگان و علما قرار گرفت و تا جمادی‌الاول 527 که در ری اقامت داشت، توانست تا اندازه‌ای در ریاضیات و جبر و مقابله و احکام نجوم دانش بیندوزد. او بعدها دانش خود را در این زمینه، در خراسان، نزد عثمان‌بن‌جادوکار، تکمیل کرد. وی در ربیع‌الآخر529 به نیشابور، و سپس بیهق بازگشت؛ اما در 530ق برای فراگیری حکمت و فلسفه، نزد قطب‌الدین محمد مروزی به سرخس رفت و پس از دوسال بار دیگر به نیشابور بازگشت(نک‌: همانجا) و تا رجب 536 در این شهر اقامت داشت. گرچه او در شعبان این سال رو به سوی بیهق نهاد، اما اندکی بعد در رمضان 537، چنان‌که خود به طور مبهم اشاره می‌کند، برای رهایی از حسد نزدیکان، ناچار به نیشابور بازگشت(همو، 4/1762). در نیشابور او از اکرام طاهربن‌فخرالملک وزیر و دیگر بزرگان شهر برخوردار بود و در روزهای خاصی از هفته در چند مسجد مشهور نیشابور مجلس وعظ تشکیل می‌داد؛ تا آنکه در رجب 549 برای دیدار با مادرش به بیهق رفت(همانجا). با آنکه زندگی‌نامۀ خودنوشتِ بیهقی در اینجا با ارائۀ فهرستی از تألیفات خودش به پایان می‌رسد(همو، 4/1762-1763)، اما به احتمال قوی او تا هنگام مرگ در زادگاه خود به سر می‌برد(برای تاریخ درگذشت او، نک‌: همو، 4/1759-1760).
پیکر بیهقی در زادگاهش روستای ششتمد سبزوار به خاک سپرده شد و در سالهای اخیر بر اثر درخواست مردم ناحیه که مزار «امام فریدالدین» را مورد توجه خاص قرار می‌دهند، اقداماتی برای ساخت بنای یادبود بر آن صورت گرفته(برای تفصیل، نک‌: بحرالعلومی، 602-603؛ قس: امین، علینقی، 218)، و به شمارۀ 2601 در فهرست آثار میراث فرهنگی ثبت شده است(همشهری).
بیهقی گذشته از آنچه ذکر شد، از محضر عالمان دیگری نیز دانش اندوخته است: نخست پدرش زید‌بن‌محمد(نک‌: بیهقی، معارج، 157)، سپس حسن‌بن‌یعقوب‌بن‌احمدنیشابوری(د 517ق) که نهج‌البلاغه را نزد او خواند(همان، 95)و احمدبن‌حامد نیشابوری در ریاضیات، استاد دیگر او بود(همو، تتمة...، 154). او همچنین، از اسماعیل‌بن‌ابی‌بکر بیهقی(د519ق)(همو، تاریخ، 179، 184، 214) و ابوالغنائم حمزۀ حسینی(د523ق)(همو، لباب...، 2/603) و محمدبن‌فضل صاعدی(د530ق) حدیث استماع کرد(یاقوت، 4/1760) و در دانش نسب‌شناسی نیز از علی‌بن‌محمدحسینی ونکی بهره برد(بیهقی، همان، 2/631).
بیهقی با عالمان مشهور عهد دیدار و ارتباط داشت، مانند عمربن‌سهلان ساوی(زنده در 526ق)(همو، تتمة، 128)، مجدالافاضل عبدالرزاق ترکی(همان، 124)، محمدبن‌عبدالکریم شهرستانی(د548ق)(همان، 138)، اسماعیل بن‌حسن‌جرجانی پزشک(د531ق)(همان، 172)و عالم بزرگ عمر خیام نیشابوری(همان، 116).
بیهقی در 543ق به امر سلطان سنجر رساله‌ای در پاسخ فرمانروای ابخازیه به دو زبان عربی و سریانی نوشت(همو، تاریخ، 163)که این موضوع نشان‌دهندۀ آگاهی او به زبان سریانی نیز هست. بیهقی شاعر نیز بود و قطعاتی از شعر او در مآخذ آمده است(نک‌: طیب، 35-41؛ برای کتاب شعر او، نک‌: یاقوت، 4/1762).
مذهب بیهقی از جمله موضوعات مهم در بررسی زندگی اوست. عالم شیعی، این شهر آشوب(ه‌ م)، از مؤلفی به نام ابوالقاسم‌زید‌بن‌حسین بیهقی یاد کرده، و به او کتابی به نام حلیةالاشراف نسبت داده است و می‌گوید از طریق فرزند این بیهقی، ابوالحسن به کتاب مذکور دسترسی یافته است(معالم...، 51، المناقب، 1/12)؛ سپس از فرزند وی، ابوالحسن‌علی‌بن‌زیدبن‌حسین بیهقی با لقب«فریدخراسان» نام برده، و تنها 3 اثر به او نسبت داده است(معالم، 51-52؛ نیز نک‌: افندی، 5/448). با توجه به این مطلب، برخی از علمای امامیه، ابوالحسن بیهقی را از بزرگان تشیع دانسته، و در کتب خود از وی و آثارش به تفصیل یاد کرده‌اند(نک‌: آقابزرگ، طبقات...، 189-190، الذریعة، 4/266، جم‌ ؛ امین، محسن، 8/243؛ مرعشی، 1/148). همچنین، عبدالجلیل قزوینی رازی، مؤلف نقض نیز از «الشیخ الامام ابوالحسن الفرید» نام برده، و او را در شمار بزرگان شیعه آورده است(ص212).
با این همه، عالم دیگر شیعی، شیخ منتجب‌الدین رازی(زنده در 600ق) در فهرست خود از عالمان شیعی و آثار ایشان، از این بیهقی نامی به میان نیاورده است؛ حال‌آنکه او دست‌کم در دو مورد، حتیٰ به عالمانی که بنابر تقیه، مذهب خود را آشکار نمی‌کرده‌اند، اشاره کرده است(ص 41، 116؛ برای رد احتمال اشارۀ او به پدر بیهقی، نک‌: آقابزرگ، طبقات، 112؛دانش‌پژوه، 65؛ برای تفصیل، نک‌: دنبالۀ مقاله). گذشته از اینکه پاره‌ای از مطالب بیهقی در ذکر فضائل امیرالمؤمنین علی(ع) و اهل بیت(ع)، بی‌گمان مؤید تشیع اوست(مثلاً نک‌: لباب، 1/176-177، معارج، 97؛ نیز نک‌: طیب، 58-59)، وی در آغاز کتاب معارج نهج‌البلاغه از چند تن استادان خود در کلام نام برده، و از آنها بسیار ستایش کرده(نک‌: سطور پیشین)، مانند رشیدالدین عبدالجلیل رازی که از جمله بزرگ‌ترین متکلمان شیعه بوده است(منتجب‌الدین، همان، 110) و علی‌بن‌هیصم نیشابوری، فقیه و ادیب شیعی(نک‌: ه‌ د، ابن‌هیصم، مجدالدین). با این همه، برخی از محققان به ادّلۀ دیگری توجه کرده‌اند که او را از تعلق به تشیع دورنگه‌می‌دارد؛ از جمله وی در مقدمۀ یکی از آثار خود، خلفای نخستین پس از پیامبر(ص) را با القاب ویژۀ آنها ستایش کرده است(نک‌: غرر، گ136ب؛ برای تفصیل، نک‌: دانش‌پژوه، 66؛ طیب، 65-69). همچنین گرچه ابن‌صلاح(1/150، 2/557) و فصیح‌خوافی(2/242) بیهقی را حنفی دانسته‌اند، اما دیگر کسانی که شرح حال حنفی مذهبان را نوشته‌اند، مانند عبدالقادر قرشی و ابن‌قطلوبغا به او اشاره نکرده‌اند. حاجی خلیفه(مثلاً نک‌: 1/609) و به پیروی از او، بغدادی(1/36) نیز بیهقی را شافعی خوانده‌اند؛ شاید سبب چنین انتسابی، وجود کتابی از بیهقی با عنوان وسائل‌الالمعی فی فضائل اصحاب الشافعی باشد؛ اما دو تن از مشهورترین شرح‌حال‌نویسان شافعیان که از کتاب مذکور اطلاع داشته‌اند، یعنی ابن‌صلاح(همانجاها) و سبکی(1/217-345)، بخش خاصی را به ترجمۀ احوال بیهقی اختصاص نداده‌اند.
مسئلۀ مهمی که می‌باید در سرگذشت بیهقی در برخی مآخذ کهن مورد توجه قرار گیرد، خلط او با دو شخصیت دیگر است؛ نخست وزیر شرف‌الدین ابوالحسن علی‌بن‌حسن بیهقی(مق‌ 536ق) که شاعر نیز بود(بیهقی، تاریخ، 224-226؛ برای مدح وی، نک‌: حیص‌بیص، 201-206، 226-227؛ قوامی رازی، 4-7). گویا نخستین بار عماد‌الدین کاتب اصفهانی دچار چنین اشتباهی شد(نک‌: 2/98) و مؤلفانی چون ذهبی(20/585) و ابن‌فوطی(4/342، 5/450) از او پیروی کرده‌اند(یاقوت، 4/1764-1765؛ برای معاصران، نک‌: آقابزرگ، الذریعة، 4/444، جم‌ ؛ اثری، 1/322؛ نجیب، 17؛ برای نقد موضوع، نک‌: محدث ارموی، 181؛ طیب، 11-13). همچنین منتجب‌الدین رازی از فقیهی به نام ابوالحسن زیدبن‌حسن‌بن‌محمد بیهقی که از او حدیث استماع کرده بوده، نام می‌برد(فهرست...،81، الاربعون...، 59) و برخی از علمای امامیه، مانند حرعاملی(2/122)، نوری(3/102) و بحرالعلوم(ص29) او را با بیهقی موضوع این مقاله یکی دانسته‌اند؛ حال آنکه بیهقی مذکور، فخرالدین‌ابوالحسین‌زیدبن‌حسن‌بروقنی است که در 540ق به یمن هجرت کرد(برای تفصیل، نک‌: طباطبایی، تعلیقات...، 81؛ هادی، 56-57).
گفتنی است که محمد مشکوٰة رساله‌ای در شرح احوال بیهقی داشته است(نک‌: آقابزرگ، همان، 7/113-114).
آثار: بیهقی در کتاب مشار‌التجارب فهرستی از آثار خود، شامل بیش از 70 اثر آورده بوده است و ما به واسطۀ نقل یاقوت، از آن آگاهی داریم(4/1762-1763)؛ گرچه ظاهراً چند کتاب او در این فهرست ذکر نشده بوده است، مانند المواهب الشریفة(تألیف: 556ق، نک‌: حاجی خلیفه، 2/1895) و لباب‌الانساب(تألیف: 558ق، نک‌: بخش آثار، شم‌ 7). با توجه به تاریخ تألیف این آثار، می‌توان حدس زد که او فهرست مذکور را در زمان قبل از این دو تاریخ تنظیم کرده است(قس: ندوی، 3/243، که 549ق را تاریخ نگارش فهرست مذکور آورده است). چنان‌که گفته شد، ابن‌شهرآشوب تنها به 3 اثر از ابوالحسن بیهقی اشاره کرده است: تلخیص مسائل الذریعة، الافادة للشهادة و جواب یوسف العراقی الیهودی(معالم، 51-52). در فهرست خودنگاشتِ بیهقی، تنها از کتاب دوم، با عنوان الافادة فی کلمة الشهادة نام برده شده است(نک‌: یاقوت، 4/1762) و بعید نیست اصول الفقه در همان فهرست، همان «تلخیص» مذکور در کتاب ابن‌شهرآشوب باشد. کتاب سوم نیز نه نام، بلکه به احتمال بسیار موضوع آن است.
در اینجا به برخی از مهم‌ترین آثار او اشاره می‌شود(برای فهرستی از آثار او، نک‌: همانجا؛ نیز نک‌: طیب، 42بب‌(:
1. ازاهیر الریاض المریعة و تفسیر الفاظ المحاورة و الشریعة، در توضیح اصطلاحات شرعی(برای نسخه‌ها، نک‌: همو، 43).
2. تاریخ بیهق(ه‌ م).
3. تتمة صوان الحکمة(نک‌: ه‌ د، صوان الحکمة).
4. جوامع احکام النجوم، که به فارسی در 3 مجلد در موضوع رد بر احکام نجوم تألیف شده است(برای نسخه‌های آن، نک‌: آقابزرگ، الذریعة، 5/255؛ طباطبایی«نهج‌البلاغه»، 172-173).
5. طرائق الوسائل الیٰ حدائق الرسائل. نسخه‌ای منتخب از آن در کتابخانۀ چیستربیتی انگلستان(شم‌ 3968)موجود است(همان، 176).
6. غرر الامثال و دررالاقوال، در دو مجلد در موضوع امثال عربی. چاپ تصویری این کتاب به کوشش محمدحسین حسینی جلالی در شیکاگو از روی نسخۀ ناقص موجود در لیدن منتشر شده است. بیهقی این کتاب را به یکی از بزرگان دربار سلطان سنجر، به نام ابوعلی‌احمدابن‌اسماعیل العارض(د 553ق، نک‌: عمادالدین، 1/140؛ نیز نک‌: ابن‌فوطی، 5/475)اهدا کرده است.
7. لباب‌الانساب و الالقاب و الاعقاب، در موضوع نسب‌شناسی. بیهقی این کتاب را میان جمادی‌الآخر ـ رمضان 558، به خواهش نقیب‌السادات بیهق، عمادالدین ابوالحسن‌علی‌بن‌محمد از آل زباریه نگاشت(طیب، 51، شم‌ 66). به نظر می‌رسد که کتاب در دو جلد تألیف شده بوده، زیرا مؤلف مطلبی را به جلد دوم کتاب احاله داده است(بیهقی، لباب، 2/624). این اثر در دو جزء در 1400ق در قم با اغلاط بسیار منتشر شده است.
8. معارج نهج‌البلاغة، در شرح نهج‌البلاغة، بیهقی این کتاب را میان ربیع‌الآخر ـ جمادی‌الاول 552 در دو مجلد نگاشت. وی در کتاب خود تا حد بسیاری بر شرح‌ نهج‌البلاغۀ ابونصراحمدبن‌محمدوَبری خوارزمی حنفی(دح510ق)تکیه داشته است(برای تفصیل، نک‌: دانش‌پژوه، 2-3؛ طباطبایی، همان، 152-153). معارج براساس تنها نسخۀ شناخته شدۀ آن، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه در قم(1406ق)منتشر شد، و بار دیگر نیز به کوشش اسعد طیب با تصحیح دقیق‌تری در همان شهر(1422ق) به چاپ رسید.
9. مشارب التجارب و غوارب الغرائب، در تاریخ روزگار مؤلف که در واقع ادامۀ تاریخ یمینی عبدالجبار عتبی مورخ دربار غزنوی بوده است(بیهقی، تاریخ، 20). از آنجا که کتاب عتبی در 410ق متوقف شده بود، بیهقی اثر خود را از همین سال آغاز کرد و آن را تا حدود سال 560ق ادامه داد(نک‌: قزوینی، «ید، یه»). مشارب‌التجارب مأخذ مؤلفانی چون ابن‌فوطی(2/259)، یاقوت حموی(مثلاً نک‌: 2/696، 3/1684)، ابن‌ابی اصیبعه(ص110)، ابن‌اثیر(11/380)، ابن‌نجار(3/296) و جوینی(2/1بب‌(بوده است.
10. المواهب الشریفة فی مناقب ابی حنیفة. از سخن فصیح خوافی چنین برمی‌آید که این اثر، افزون بر شرح احوال و مناقب منسوبه به ابوحنیفه، شامل ترجمۀ احوال اصحاب او نیز بوده است(2/242). یوسف‌بن‌محمد اهلی در شوال 839 این کتاب را با عنوان تحفةالسلطان فی مناقب النعمان به فارسی ترجمه، و به شاهرخ تیموری اهدا کرد. بعید نیست حاجی خلیفه که توصیفی بلند از المواهب ارائه داده(2/1895)، همین ترجمۀ فارسی را در دست داشته است.
11. وشاح دمیة القصر ولقاح روضة العصر، در شرح احوال و آثار شعرای معاصر مؤلف که تألیف آن در رمضان 535 به پایان آمد(یاقوت، 4/1764؛ برای نقل از آن، نک‌: سمعانی، 3/32؛ یاقوت، فهرست، 7/3510؛ ابن‌فوطی، 5/502؛ ابن‌خلکان، 3/387).
مآخذ: آقابزرگ، الغدریعة؛ همو، طبقات اعلام الشیعة(قرن 6)، قم، 1392ق/1972م؛ ابن‌ابی‌اصیبعه، احمد، عیون‌الانباء، به کوشش نزار رضا، بیروت، دارمکتبةالحیاة؛ ابن‌اثیر، الکامل؛ ابن‌خلکان، وفیات؛ ابن‌شهرآشوب، محمد، معالم العلماء، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، 1380ق/1960م؛ همو، المناقب، قم، انتشارات علامه؛ ابن‌صلاح، عثمان، طبقات‌الفقهاءالشافعیة، به کوشش محیی‌الدین علی نجیب، دمشق، 1413ق/1992م؛ ابن فوطی، عبدالرزاق، مجمع‌الآداب، به کوشش محمدکاظم، تهران، 1416؛ ابن‌نجار، محمد، ذیل تاریخ بغداد، به کوشش قیصر فرح، حیدرآباد دکن، 1406ق/1986م؛ اثری، محمد بهجت، تعلیقات بر خریدة القصر(القسم‌العراقی)عمادالدین کاتب، بغداد، 1375ق/1955م؛ افندی، عبدالله، ریاض العلماء، به کوشش احمد حسینی، قم، 1401ق؛ امین، علینقی، تاریخ سبزوار، به کوشش حسن امین، تهران، 1381ش؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، 1406ق/1986م؛ بحرالعلوم، محمدصادق، تعلیقات بر معالم العلماء(نک‌: هم‌ ، ابن‌شهرآشوب)؛ بحرالعلومی، حسین، کارنامۀ انجمن آثار ملی، تهران، 1355ش؛ بغدادی، ایضاح؛ بهمنیار، احمد، مقدمه بر تاریخ بیهق(نک‌: هم‌ ، بیهقی)؛ بیهقی، علی، تاریخ بیهق، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، 1317ش؛ همو، تتمة صوان الحکمة، به کوشش محمد شفیع، لاهور، 1351ق؛ همو، غرر الامثال و درر الاقوال، نسخۀ خطی کتابخانۀ لوکدونو(هلند)، شم‌ 1044؛ همو، لباب‌الانساب، به کوشش مهدی رجایی، قم، 1410ق؛ همو، معارج نهج‌البلاغة، به کوشش اسعد طیب، قم، 1422ق؛ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، 1911م؛ حاجی خلیفه، کشف؛ حرعاملی، محمد، امل الآمل، به کوشش احمد حسینی، نجف، 1385ق؛ حیص‌بیص، سعد، دیوان، به کوشش مکی سید جاسم و شاکر هادی شکر، بغداد، 1974م؛ دانش‌پژوه، محمدتقی، مقدمه بر معارج نهج‌البلاغة، قم، 1409ق؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النباء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1405ق؛ زرکلی، اعلام؛ سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبریٰ، به کوشش عبدالفتاح حلو و محمود طناحی، قاهره، 1992م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، 1382ق/1962م؛ طباطبایی، عبدالعزیز، تعلیقات بر فهرست(نک‌: هم‌ ، منتجب‌الدین)؛ همو، «نهج‌البلاغة عبرالقرون»، تراثنا، 1414ق، س9، شم‌ 37؛ طیب، اسعد، مقدمه بر معارج نهج‌البلاغة(نک‌: هم‌ ، بیهقی)؛ عمادالدین کاتب، محمد، خریدةالقصر(بخش شعرای خراسان)، به کوشش عدنان آل طعمه، تهران، 1999م؛ فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، 1341ش؛ قزوینی، محمد، مقدمه بر تاریخ بیهق(نک‌: هم‌ ، بیهقی)؛ قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، 1358ش؛ قوامی رازی، بدرالدین، دیوان، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، 1334ش؛ کحاله، عمررضا، معجم‌المؤلفین، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ محدث ارموی، جلال‌الدین، تعلیقات بر دیوان قوامی رازی(ه‌م‌(؛ مرعشی، شهاب‌الدین، مقدمه بر لباب‌الانساب(نک‌: هم‌ ، بیهقی)؛ منتجب‌الدین رازی، علی، الاربعون حدیثاً، قم، 1408ق؛ همو، فهرست، به کوشش عبدالعزیز طباطبایی، بیروت، 1406ق؛ نجیب، محیی‌الدین علی، مقدمه بر طبقات(نک‌: هم‌ ، ابن‌صلاح)؛ ندوی، سلیمان، مؤخره بر المعتبر ابوالبرکات بغدادی، حیدرآباد دکن، 1358ق؛ نفیسی، سعید، «امام ابوالحسین بیهقی و مؤلفان او»، مهر، 1313ش، س2؛ نوری، حسین، خاتمۀ المستدرک، قم، 1415ق؛ هادی، یوسف، مقدمه بر ترجمۀ عربی تاریخ بیهق، دمشق، 1425ق/2004م؛ همشهری، تهران، 11مرداد 1379ش، شم‌ 2181؛ یاقوت، معجم‌الادباء، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1993م.
یوسف هادی
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5427
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست