بَیْهَسِبْنِصُهَیْب، ابوالمقدام جَرْمی(دح
100ق/718م)، شاعر دورۀ اموی. منابع دربارۀ وی به گفتار مختصرـ و گاه ضدونقیض ـ
بسنده کردهاند. ابنعساکر او را بصری الاصل معرفی کرده است که بعدها به شام کوچید
و در داریّا مسکن گزید(10/528). بیهس با قبایل جَرم، کلب و عُذره، در بادیه و گاه
شهرهای شام نیز زیسته است(ابوالفرج، 22/135؛ بستانی، 5/778؛ زیدان، 1/313).
عشق بدفرجامی که وی در جوانی از سرگذراند، دستمایۀ داستان عاشقانه شد. راویان در
باب«صفرا» که شاعر در سرودههای خود یاد کرده است، همداستان نیستند. از مجموع
روایات چنین برمیآید که صفرا یا همسر مطلقۀ شاعر بوده است، و یا دخترعموی او که
عشق پنهان میان آن دو، هرگز به وصال نینجامید(ابوالفرج، ابنعساکر، همانجاها؛ صفدی،
10/369). بیهس چند سال پس از مرگ معشوق، به هنگام عزیمت به دیار بنیاسد، در موضعی
به نام احض برگور وی توقف کرد و چکامهای 9 بیتی در رثای او سرود(ابوالفرج،
22/138-139).
بیهس همراه مهلببنابیصفره با ازارقه جنگید(کلبی، نسب...، 2/698؛ ابوالفرج،
22/135؛ ابنعساکر، همانجا). پس از جنگ مرج راهط(محلی در شمال دمشق)، چندی نیز به
اتهام قتل جوانی از بنیقیس، در گریز بود و سرانجام از محمدبنمروان امان خواست و
محمد به شرط آنکه حد بر او جاری کند، وی را امان داد و شاعر قطعهای در اینباره
سرود. سرانجام محمد و برادرش عبدالملک با میانجیگری و پرداختن دیۀ مقتول، بیهس و
قومش را از این اتهام نجات دادند.(ابوالفرج، 22/139-141).
بیهس از مهتران سپاه «شریکبناعور» بود و دفاع از وطن را در برابر دشمن واجب
میشمرد؛ لیکن معتقد بود کسانی که زادبوم خود را وانهاده، به یاری مردم دیگر
سرزمینها میشتابند، چون مادری هستند که به گفتۀ ابنجذل کنانی کودک شیرخوارۀ خود
را رها کرده است و نوزاد زنی دیگر را شیر میدهد(طبری، 5/200-201).
از اشعار بیهس حدود 50 بیت باقی مانده که مایۀ اصلی آنها، مرثیههای عاشقانه است.
در این میان «رثای صفرا» که در 14 بیت سروده شده است، جایگاه ویژهای
دارد(ابوالفرج، 22/136-139؛ ابنعساکر، 10/529؛ صفدی، همانجا). از نادر کسانی که وی
مدح گفته، محمدبنمروان است(ابوالفرج، 22/140-141). مضامین این قطعۀ 11 بیتی از
هرگونه نوآوری تهی است. بیهس در قطعهای دو بیتی دلیل اصلی جود و کرم خود را ترس از
عذاب الاهی میداند(کلبی، همانجا؛ ابنعساکر، 10/528). در قطعۀ دو بیتی دیگری از
اسلمبنزرعه، حاکم خراسان میخواهد که از نبش قبر حکم بنعمروغفاری ـ یکی از صحابۀ
پیامبر(ص) و حاکم خراسان در زمان معاویه ـ به قصد یافتن زروسیم بپرهیزد(کلبی،
جمهرة...، 155؛ ابنعساکر، 10/529). در قطعهای 4 بیتی نیز از شجاعت خویش و هولناکی
عرصۀ کارزار سخن میگوید(آمدی، 86).
مآخذ: آمدی حسن، المؤلف و المختلف، به کوشش عبدالستار احمدفراج، قاهره،
1381ق/1961م؛ ابنعساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت،
1415ق/1995م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش علی سباعی و دیگران، قاهره،
1393ق/1973م؛ بستانی، بطرس، دایرةالمعارف، بیروت، 1877م؛ زیدان، جرجی، تاریخ آداب
اللغة العربیة، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، 1957م؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به
کوشش ژاکلین سوبله و علی عماره، بیروت، 1400ق/1980م؛ طبری، تاریخ، ابنکلینی، هشام،
جمهرةالنسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، 1407ق/1986م؛ همو، نسب معد والیمن الکبیر، به
کوشش ناجی حسن، بیروت، 1408ق/1988م.
هادی نظری منظم