بُیوتاتِ سَلْطَنَتی، مجموعهای از سازمانها،
کارخانهها، کارگاهها و واحدهای خدماتی که وظیفۀ آنها تهیۀ حوایج و ملزومات مورد
نیاز دربار پادشاهان بود. این تعبیر به این مفهوم که تبدیل به اصطلاحی خاص شده بود،
از اوایل عهد صفوی رواج یافت و وارد ادبیات دیوانی گردید؛ درحالی که «بیوتات» در
دورههای پیشین، ظاهراً معانی متفاوت و محدودتری داشته است.
نخستین بار اصطلاح «اهل البیوتات» در منابع اوایل عصر اسلامی به کار رفت. گفتهاند
اهل البیوتات در این منابع به دودمانهای کهن ایرانی، یعنی کسانی که ریاست برخی
ادارات دولتی را برعهده داشتند، اطلاق میگردید(کریستینسن، 130-131). در برخی
منابع کهن چون فتوحالبلدان بلاذری(ص284، 549) این تعبیر در معنایی متفاوت، اما
نزدیک به همین مفهوم به کار رفته است(نیز نک: ه د، بیوتات، اهل؛ بهاءالدین، 122؛
ابناسفندیار، 23).
بیوتات به مفهوم دوایر خدماتی نزدیک به دستگاه سلطنت نخستینبار در عصر سلجوقیان به
کار رفت. خزاین دولتی و وسایل مورد نیاز دربار پادشاهان در این قسمت متمرکز بود؛
اما از اطلاعات مندرج در منابع چنین برمیآید که دوایر بیوتات مستقل و بیرون از
کاخهای سلطنتی بوده است(ابنبیبی، 10، 12، 71). در این زمان در ممالک دیگر اسلامی
چون مصر و شام، دوایری همانند بیوتات سلطنتی در حاشیۀ دربار پادشاهان تشکیل شد که
هریک از آنها «خزانه» خوانده میشد و مجموع آنها را خزاین(= بیوتات) مینامیدند؛
مانند خزانۀ کتب(معادل کتابخانۀ سلطنتی)، خزانۀ سلاح، خزانۀ فرش، خزانۀ شراب(=
شرابخانه) و امثال آن. مجموعۀ آنها خزانۀ سلطنتی را تشکیل میداد و محل آن در کاخ
شاهان قرار داشت(مقریزی، 1/408-420).
در ایرانِ عصر مغول به جای واژۀ بیوتات، به تأسیسات سلطنتی، عنوان «کارخانه» اطلاق
شد. کارخانهها مسئول تأمین حوایج دربار سلطنتی و حاشیهنشینان دربار
بودند(رشیدالدین، 3/539، 542). این اطلاق در عصر تیموریان نیز تداوم داشت. بنابر
تزوکات تیموری کارخانه و کارگاه، محلی برای ساخت و تهیۀ وسایل مورد احتیاج دربار
سلطنتی بود و صنتعگران لایق و کاردان در آنجا به کار اشتغال داشتند(نک: ص200، 210،
216). به این ترتیب، نمیتوان مفهوم کارخانه و بیوتات سلطنتی را کاملاً برهم منطبق
پنداشت.
بیوتات در عصر صفوی: تأسیسات و تشکیلات بیوتات سلطنتی در این دوران گسترش یافت و
اصطلاح بیوتات بهطور مشخص به سازمانهای دربار و واحدهای خدماتی وابسته به آن اطلاق
شد. به عقیدۀ هوفمان در این عصر سایر عناوین دستگاه دربار چون اردوبازار، کارخانه و
امثال آن به کلی متروک، و عنوان بیوتات به همۀ تشکیلات دربار داده شد(نک:
ایرانیکا، IV/421-423). مجموعۀ بیوتات در عصر صفوی به تدریج گسترش یافت و ناظر
بیوتات وظیفۀ اداره و نظارت بر امور آن را برعهده داشت. این ناظر بر همۀ مقامات و
امور دربار سلطنتی ریاست میکرد و همانند وزیر دربار در دوران معاصر از اقتدار
بسیار برخوردار بود(مینورسکی، 83) و در مراسم رسمی، پس از وزیر اعظم و همانند
مستوفیالممالک در کنار شاه جای میگرفت(فلسفی، 2/811). به عقیدۀ شاردن وظایف ناظر
چنان گسترده بود که گاه به دستور شاه و از سوی او در جمیع امور کشور مداخله
داشت(مینورسکی، 83-84). تاورنیه هم ضمن گفتوگو از مناصب اداری و دیوانی، پس از شرح
وظایف اعتمادالدوله وزیر اعظم، حدود وظایف ناظر را شرح داده، و گفته است که او
ریاست تمام بیوتات سلطنتی، املاک خالصه و ایلخیهای پادشاه را برعهده دارد و منصب
ناظر بیوتات مطابق با منصب رئیس دربار فرانسه است(ص572).
از جمله وظایف ناظر، رسیدگی به بودجۀ دربار و چگونگی هزینه کردن آن بود. او موظف
بود مخارج دستگاه سلطنتی را که وزیر بیوتات براساس گزارشهای مشرفان بیوتات تنظیم
میکرد، هر 6ماه یکبار به طور کامل بررسی و تأیید کند و سپس به اطلاع اعتمادالدوله
برساند. برمبنای همین گزارشها هزینههای هر بخش پرداخت میگردید و اجناس مورد
احتیاج تهیه میشد. همچنین ناظر مکلف بود «عملۀ» بیوتات را انتخاب، و برای استخدام
به صدراعظم معرفی کند و پیوسته برکارها و اعمال اینان نظارت و مراقبت تمام داشته
باشد(میرزا سمیعا، 6، 9-12).
عدۀ اجزاء واحدهای تابع ناظر را 32 یا 33 دایره دانستهاند. بیشتر این مراکز،
کارگاهها و کارخانههای سلطنتی بود که وظیفۀ آنها تهیۀ حوایج دربار اعم از پوشاک و
خوراک و سایر چیزها بود(فلسفی، 2/811-812؛ کمپفر، 97-98).
وظیفۀ دیگر ناظر، تعیین سرپرست برای هریک از کارگاهها و کارخانهها بود. این
سرپرستها و اجزاء زیردست آنها، نخست یک سال به طور آزمایشی به کار گمارده میشدند و
در صورت تأیید ناظر، پس از جلب نظر شاه استخدام میشدند یا مدت قرارداد را تمدید
میکردند(همو، 98). هر کارخانه، مباشری هم داشت که ناظر او را معین میکرد(شاردن،
3/1304-1305).
ادارۀ املاک وسیع خاصه یا سلطنتی نیز در حوزۀ اختیار ناظر قرار داشت که با کمک
مستوفی خاصه بر آنها نظارت میکرد(فلور، 15). در اواخر دوران صفویه عنوان کامل
ناظر: «ناظر بیوتات سرکار خاصۀ شریفه» بود. در این زمان وی بجز ادارۀ 33 دایرۀ یاد
شده، برعملۀ عمارتها و باغها ـ که زمانی شمار آنها به 940‘5 نفر میرسید ـ نظارت
داشت(نصیری، علینقی، 20-22).
در کارگاهها و کارخانهها هم گروهی از اهل صنعت و هنر، مشغول بودند و هر رسته را
یکی از آن میان که استاد فن به شمار میرفت، اداره میکرد. شاردن میگوید در هر
کارگاه حدود 150کارگر کار میکردند و ناظر هر سال یکبار در فصل تابستان به امور
آنجا رسیدگی میکرد(4/1420-1421).
با این همه، اختیارات ناظر در ادوار مختلف عصر صفوی متغیر بود(مثلاً نک:
اسکندربیک، 1/163). در اواخر عصر صفوی ناظران قدرت بیشتر یافتند و کسانی چون
حسینخان بیک ناظر بیوتات شدند(واله، 235). شاردن که در سلطنت شاه سلیمان مدتی در
ایران بود، قدرت ناظر وقت را از وزیر اعظم نیز برتر شمرده، و آورده است که امور
کشور تحت امر ناظر قرار داشت(نک: مینورسکی، 90، 107) و مقام او حتیٰ از دیوان بیگی
هم برتر بود(نصیری، محمدابراهیم، 218).
بجز مسئولان کارخانهها و کارگاهها در بیوتات، گروهی نیز که با عنوان صاحب جمع
مسئولیتهای مختلف در دوایر داشتند، از اجزاء زیر فرمان ناظر محسوب میشدند، مانند
صاحب جمع خزانه؛ صاحب جمع قیجاجیخانۀ خاصه که مسئول تهیۀ جامههای مخصوص شاه بود؛
جباخانه که سرپرست آن جبادارباشی بود و امور قورخانه را زیرنظر داشت؛ فراشباشی؛
صاحب جمع میوهخانه؛ صاحب جمع غانات؛ صاحب جمع آبدارخانه؛ صاحب جمع قهوهخانه؛
تحویلدار عمارات مبارکه؛ صاحبجمع رکابخانه؛ صاحب جمع مشعل خانه و نقاره خانه؛
صاحبجمع انبار؛ صاحبجمع اصطبل؛ صاحبجمع شربتخانه؛ ضرابیباشی و صرافباشی(میرزا
سمیعا، 28-34؛ قس: میرزا رفیعا، 107-108). تشکیلات توپخانه هم در بیشتر ادوار جزو
کارگاههای سلطنتی بود و زیرنظر ناظر اداره میشد(بوسه، 216).
در کنار بیوتات سلطنتی، دربار صفوی قسمتهای گوناگون دیگر داشت که مسئولیت آنها هم
به عهدۀ ناظر بود. برخی از این واحدها گاه بخشی از بیوتات محسوب میشدند(کمپفر،
145-150). فهرست کامل اسباب و وسایل موجود در بیوتات در دفترخانه ضبط و ثبت میشد و
توسط ناظر در کلیۀ صفحات مهر میگردید(همو، 154).
در ادارۀ امور بیوتات، وزیر بیوتات زیردست ناظر و در واقع دستیار و معاوی او
بهشمار میرفت. وزیر بیوتات، دبیری داشت که مکلف بود صورت کارهای روزانۀ هر بخش را
که مشرفان بیوتات فراهم میکردند، تنظیم کند و به رؤیت ناظر برساند. وظیفۀ دیگر او
نگهداری حسابهای روزانۀ شخص شاه بود(میرزا رفیعا، 117؛ مینورسکی، 134). پس از ناظر
و وزیر، مستوفی ارباب التحاویل و مشرفان بیوتات قرار داشتند که هریک گوشهای از
امور بیوتات را عهدهدار بودند و روزانه گزارشهایی تهیه میکردند(میرزا سمیعا،
34-35).
محل استقرار ادارات بیوتات در عصر صفوی، در قسمت انتهایی کاخ شاه قرار داشت؛
چنانکه در اواخر این دوران محل بیوتات در انتهای خیابانی بود که از دروازۀ اصلی
کاخ سلطنتی شروع میشد و کارگاهها در قسمت پایانی آن جای داشتند(مینورسکی، 122).
بیوتات از انقراض صفویه تا عصر حاضر: به روزگار افشاریان، از آنرو که نادر پیوسته
در سفر لشکرکشی بود، بیوتات و تشکیلات دربار، دستخوش تغییر گردید و از وسعت آن
کاسته شد. نادر با آنکه در دوایر بیوتات عصر صفوی تغییراتی داد(شعبانی، تاریخ...،
1/220)، اما مقام ناظر همچنان برجای ماند و امام وردیبیک افشار از 1145ق/1732م
عهدهدار این مقام شد(همو، «سازمان...»، 145). وزیر بیوتات در این عصر نیز برخی
امور داخلی دربار را تحت نظارت خود داشت(همو، تاریخ، همانجا). کارمندان دیگر بیوتات
زیرنظر ناظر و وزیر، امور این سازمان را اداره میکردند(محمدکاظم، 1/221).
در دورۀ قاجاریه تشکیلات و ادارات حوزۀ بیوتات همچون عصر صفویه بسیار گسترش یافت و
بر سازمانهای تابع آن افزوده شد. برخی ادارات دولتی از دیوان دولت منتزع شد و به
بیوتات پیوست؛ از جملۀ آنها خزانۀ دولتی بود که رسماً تحت نظارت مسئول بیوتات
درآمد(مستوفی، 1/380).
بیوتات به خصوص در عصر ناصرالدینشاه کلیۀ امور مربوط به شاه و برخی مراکز دولتی
نزدیک به دربار را اداره میکرد. هر یک از دوایر به دنبال نام خود عنوان «خانه» را
نیز همراه داشتند، چون شربتخانه، آبدارخانه، کشیکخانه و امثال آن(همانجا).
کارکنان اختصاصی شاه در مرکز اصلی بیوتات، یعنی «خلوت» شاه مستقر بودند و شاه در
انتخاب و ارتقای آنان نظارت و مراقبت داشت. بر گروه کارکنان دربار یا «عملۀ خلوت»
کسی به نام «ریش سفید خلوت» که مقامی معادل ناظر بیوتات بود، ریاست میکرد. بعدها
ناصرالدینشاه نام او را به وزیر حضور تغییر داد و سپس لقب اعظم به آن اضافه شد. در
زمان مظفرالدین شاه به دارندۀ این مقام رسماً عنوان وزیر دربار داده شد(همو،
1/398-390). این عنوان تا پایان عصر پهلوی و وقوع انقلاب به همین صورت باقی ماند و
مهمترین مقام دربار سلطنتی بهشمار میرفت.
وظایف ناظر بیوتات یا وزیر دربار به خصوص در عصر ناصرالدینشاه گاه افزایش مییافت
و گاه محدود میشد(همانجا). چنانکه برخی سالها به دستور ناصرالدینشاه دوایری از
بیوتات منتزع میشد و به دولت میپیوست. در اواخر عهدناصری وزارت دربار اعظم با
وزارت مالیه وزیری واحد داشت. اعتمادالسلطنه که فهرستی از ادارات کشوری را در
1306ق/1989م در المآثر و الآثار آورده، از بیوتات سلطنتی و سازمانهای تابع آن
بهطور مستقل یاد نکرده، و بخشهای آن را ذیل وزارت مالیه یا سازمانهای دیگر آورده
است(نک: فهرست، نیز 385-398).
به هرحال از مجموعۀ تأسیسات بیوتات سلطنتی در عصر ناصری باید بدین شرح یاد کرد: 1.
خزانه، بزرگترین بخش بیوتات که بودجۀ کشور در آن متمرکز، و با ضرابخانۀ توأم بود.
مسئولیت این بخش در عصر قاجار همواره در دست خاندان معیرالممالک قرار داشت؛ 2.
خزانۀ اندرون، که طلا و جواهر در آن نگهداری میشد و کلید آن فقط در اختیار شاه
بود؛ 3. ضرابخانه؛ 4. آشپزخانه یا خوانسالاری به انضمام شربتخانه(مستوفی،
1/391-393، 395، 402-403)؛ 5. آبدارخانه؛ 6. قهوهخانه؛ 7. فراشخانه؛ 8.
سرایدارخانه؛ 9. بناخانه و فخارخانه؛ 10. صندوقخانه و رختدار خانه؛ 11.
ایشیکخانه؛ 12. کشیکخانه؛ 13. اسلحهخانه(همو، 1/380-411).
ناصرالدینشاه در نگهداری و حفاظت اموال گرانبهای مجموعۀ بیوتات نظارت دقیق داشت؛
چنانکه هم اکنون برخی از آلبومهای اسناد موجود در بیوتات از جمله آلبوم شم 317
متضمن فهرست این اموال است که نشانۀ نگرانی شاه در حفاظت این اموال گرانبها بوده
است. در زمان مظفرالدین شاه بیوتات سلطنتی، نام ادارۀ خاصۀ سلطنتی یافت و دوایر
متعددی چون وزارت خلوت همایونی، کشیکخانه، نظارتخانه، فراشخانه، ادارۀ
مهرسلطنتی، قهوهخانه، باغات سلطنتی، عکاسخانه و چند دایرۀ دیگر در آن قرار داشت،
و در مقایسه با دوران پیش از قاجار گستردهتر شده بود(سپهر، 44-45).
در عصر پهلوی مجموعۀ سازمانها و ادارات تابع دربار سلطنتی موسوم به «وزارت دربار»
بود. یکی از ادارات این وزارتخانه، «ادارۀ بیوتات سلطنتی» بود. وظیفۀ این اداره
تقریباً منحصر و محدود به نظارت در ادارۀ برخی کاخهای سلطنتی چون کاخ گلستان
بود(سوداگر، 142-143) و سایر ادارات و بخشهایی که در دوران پیشین جزو بیوتات سلطنتی
به شمار میرفت، در این زمان تحت حوزۀ نظارتی وزارت دربار قرار گرفت.
مآخذ: ابناسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران،
1320ش؛ ابنبیبی، حسین، اخبار سلاجقۀ روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، 1350ش؛
اسکندربیک منشی، عالمآرای عباسی، تهران، 1350ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و
الآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1363ش؛ بلاذری، احمد، فتوحالبلدان، به کوشش
عبدالله انیس طباع، بیروت، 1407ق/1987م؛ بوسه، ه .، پژوهشی در تشکیلات دیوان
اسلامی، ترجمۀ غلامرضا ورهرام، تهران، 1367ش؛ بهاءالدین بغدادی، محمد، التوسل الی
الترسل، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، 1315ش؛ تاورنیه، ژ. ب.، سفرنامه، ترجمۀ
ابوتراب نوری، تهران، 1336ش؛ تزوکات تیموری، تحریر ابوطالب حسینی تربتی، تهران،
1342ش؛ رشیدالدین فضلالله، جامعالتواریخ، به کوشش عبدالکریم علیزاده، باکو،
1957م؛ سپهر، عبدالحسین، مرآةالوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران،
1368ش؛ سوداگر، محمدرضا، رشد روابط سرمایهداری در ایران، تهران، 1369ش؛ شاردن، ژ.،
سفرنامه، ترجمۀ اقبال یغمایی، تهران، 1374ش؛ شعبانی، رضا، تاریخ اجتماعی ایران در
عصر افشاریه، تهران، 1365ش؛ همو، «سازمان کشوری ایران در عصر افشاریه»، آیین
کشورداری ایرانیان، تهران، 1353ش؛ فلسفی، نصرالله، زندگانی شاهعباس اول، تهران،
1369ش؛ فلور، و.، برافتادن صفویان، برآمدن محمود افغان، ترجمۀ ابوالقاسم سری،
تهران، 1365ش؛ کریستین سن، آ.، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ رشید یاسمی، تهران،
1351ش؛ کمپفر، ا.، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1360ش؛ محمدکاظم،
عالمآرای نادری، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، 1364ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح
زندگانی من، تهران، 1341ش؛ مقریزی، احمد، الخطط، قاهره، 1911م؛ میرزا رفیعا، «دستور
الملوک»، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات، تهران، 1348ش، س16، شم
4؛ میرزا سمیعا، تذکرةالملوک، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، 1332ش؛ مینورسکی، و.،
سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمۀ مسعود رجبنیا، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران،
1334ش؛ نصیری، علینقی، القاب و مواجب سلاطین صفویه، به کوشش یوسف رحیملو، مشهد،
1372ش؛ نصیری، محمدابراهیم، دستور شهریاران، به کوشش محمدنادر نصیری مقدم، تهران،
1373ش؛ واله، محمدیوسف، «خلدبرین»، ذیل عالم آرای عباسی، به کوشش سهیلی خوانساری،
تهران، 1317ش؛ نیز:
Iranica.
علی آلداود