بَیْلَکِ قِبْچاقی(د پس از 681ق/1282م)،
کانیشناس مسلمان و کهنترین گزارشگر بهرهگیری از قطبنما در ناوبری مسلمانان. از
زندگی وی تنها میدانیم که در 658ق/1260م کتاب علمالساعات و العملبها، اثر
ابنساعاتی(ه م) را در قاهره استنساخ کرده(کوپریلی، 1/482-483)، و در 668ق/1270م
در این شهر به دستنویسی از الرسالةالشافیهْ نصیرالدین طوسی دست یافته(کراوزه،
490-491, 496)، و در 681ق نیز کنزالتجار را در قاهره و به نام ملکمنصوردوم(حک
642-683ق/1244-1284م)، حکمران ایوبیحماء نوشته است. البته نام پدر بیلک در دو
دستنویس نخست، عبدالله و در دستنویس کنزالتجار، محمد(شاید تصحیف ابومحمد) آمده
است(نک: وایدا، 420؛ قس: «دائرةالمعارف...1»، VI/68؛ نیز دوسلان، شم 2779، که این
نام نیامده است).
اثر بر جای مانده: کنزالتجار فی معرفةالاحجار، در 30 فصل دربارۀ سنگها و فلزات
گرانبها که یگانه نسخۀ شناختهشدۀ آن ـ ظاهراً به خط مؤلف ـ در پاریس نگهداری
میشود(همانجا). بیلک در مقدمۀ این کتاب از 23 نویسندۀ یونانی و مسلمان، از آن میان
هرمس، بلیناس(آپولونیوس تیانایی)، ارسطو، بطلمیوس، مسعودی، بیرونی، غزالی و دیگران
یاد کرده است. موله که بخشهایی از متن عربی و ترجمۀ فرانسۀ این اثر را آورده، آن را
تقلیدی صرف از ازهار الافکار تیفاشی(ه م) برشمرده که البته برخی اطلاعات و تجربیات
بیلک بدان افزوده شده است(ص12).
بیلک در این کتاب ضمن شرح مسافرت دریایی خود از طرابلس شام به اسکندریه، از ابزاری
که کشتیبانان برای جهتیابی به کار میبردند، یاد کرده است. آنان در شبهای تاریک و
بیستاره، سوزنی را از میان ساقۀ یک گیاه، چلیپاوار گذرانده، در ظرف آبی شناور
میساختند و سپس یک سنگ مغناطیس(آهنربای طبیعی) گرداگرد سوزن میچرخاندند که موجب
چرخش سوزن میشد. پس از دور کردن ناگهانی سنگ، سوزن به تدریج در راستای شمال و جنوب
آرام میگرفت(همو، 174). ظاهراً در مآخذ کهنتر دورۀ اسلامی به چنین نکتهای اشاره
نشده است(رنو، 203، کارا دو وو؛ II/371؛ پلسنر، 532) و برخلاف نظردوزی(ص39؛ نیز
ویدمان، «علوم طبیعی...2»، 20، «مغناطیس3»، 331) ـ که واژۀ قرمیط را در قطعه شعری
مربوط به حدود سال 239ق(نک: ابنعذاری، 2/97)، معرب کالامیت و به معنی آهنربا
دانسته است ـ ربطی به قطبنما ندارد(قس: سارتن، II/630؛ نیز میهلی، 159-160، که
اشارات مبهم عوفی به ابزارهای با کاربرد مشابه را یاد کردهاند). گزارش بیلک تاکنون
به چند زبان اروپایی ترجمه شده است(پلسنر، 533).
مآخذ: ابنعذاری، احمد، البیان المغرب، به کوششدوزی، لیدن، 1849م؛ کوپریلی، خطی؛
نیز:
Carra de Vaux, Les Penseurs de l’Islam, Paris, 1921; De Slane; Dozy, R., Introd,
Al-Bayáno’l-Mogrib, Leiden, 1849; Krause, M., »Stambuler Handschriften
islamischer Mathematiker«, Quellen und Studien zur Geschichte der Mathematik,
Astronomie und Physik, Abteilang B3, 1936, vol. III; Mieli, A., La Science
arabe, Leiden, 1966; Mullet, C., »Minéralogie arabe«, JA, 1868, vol. XI;
Plessner, M., »Baylak al-Qibjāqi« , Dictionary of Scientific Biography, ed. Ch.
C. Gillispie, New York, 1970, vol. I; Reinaud, J.-T., Géographie d’Aboulféda,
Paris, 1848; Sarton, G., Introduction to the History of Science, Baltimore,
1931; Türkiye diyanet vakfi İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1992; Vajda, G.,
Index général des manuscrits arabes musulmans, Paris, 1953; Wiedmann, E., »Über
Magnetismus«, Aufsätze zur arabischen Wissenschaftsgeschichte, New York, 1970;
id, »Über die Naturwissenschaften bei den Arabern«, Sammlung
gemeinverständlicher wissenschaftlicher Vorträge, Hamburg, 1890, no. 97.
محمدحسین احمدی
1. Türkiye… 2. »Über die Naturwissenschaften…« 3. »Über Magnetismus«