responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5393
بیغمی
جلد: 13
     
شماره مقاله:5393

بیغَمی، محمدبن‌احمدطاهری(یا طامری)، مشهور به بیغمی از قصه‌پردازان و راویان سدۀ 9ق/15م. از زندگی، سال تولد و وفات وی اطلاعی در دست نیست. تنها مأخذ موجود دربارۀ بیغمی، روایت مشهورِ او از داستان داراب‌نامه است.
از متن داراب‌نامه چنین مستفاد می‌شود که بیغمی، داستان مذکور را به سنت راویان قصص از حفظ داشته(نک‌: 1/62، 310)، و در حضور گروهی آن را نقل می‌کرده است(2/722) و در این میان، کاتبی به نام محمود دفترخون روایت استاد خود، بیغمی را می‌شنیده، و کتابت می‌کرده است(نک‌: 2/303؛ نیز صفا، مقدمه بر داراب‌نامۀ بیغمی، 1/12).
تنها نسخۀ موجود از داراب‌نامه به تحریر همین محمود دفترخوان است که به تصریح خود او در 887ق/1482م کتابت شده است(همانجا، نیز 2/757)؛ در نتیجه، زمان حیات بیغمی و کاتب نامبرده، نیمۀ دوم سدۀ 9ق است(صفا، تعلیقات بر همان، 2/771، تاریخ...، 4/518). به نظر می‌رسد این سخن که بیغمی در سدۀ 8ق می‌زیسته(نک‌: ایرانیکا، IV/249)، با توجه به اینکه فقط مستند به ‌داراب‌نامۀ موجود است، صحیح نیست.
بیغمی ضمن نقل داراب‌نامه، در چند جا به نام و نسب خود با اندک اختلاف اشاره، و تصریح کرده است که هدف او از روایت و تدوین این داستان ماندگاری نامش در میان اهل سخن بوده است(نک‌: 1/215، 363، 2/372).
داراب‌نامه: تنها نسخۀ منحصر به فرد این کتاب در کتابخانۀ رِوان ترکیه(شم‌ 1517) موجود است. میکروفیلم این نسخه نیز در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می‌شود که در فهرست میکروفیلمها به اشتباه به طرسوسی نسبت داده شده است(نک‌: مرکزی، 81؛ قس: صفا، مقدمه بر داراب‌نامۀ بیغمی، 1/12-13).
صفا با توجه به ترجمۀ عربی این کتاب تحت عنوان قصۀ فیروزشاه ابن الملک داراب که نخستین بار در 1366ق/1947م در مصر به طبع رسیده است و همچنین ناتمام ماندن قصه در متن فارسی، نتیجه می‌گیرد که نسخۀ فارسی داراب‌نامه نیز می‌باید حداقل در 4 مجلد بوده باشد ـ که جلد اول آن توسط نامبرده در دو مجلد منتشر گردیده است(نک‌: مآخذ مقاله)ـ و با توجه به اینکه جلد سوم کتاب نیز در کتابخانۀ دانشگاه اوپسالا یافت شده، لاجرم باید نتیجه گرفت که جلدهای دوم و چهارم این اثر نفیس هنوز مفقود است(نک‌: همو، تعلیقات بر همان، 2/765-767، 771).
ترجمه‌ای هم از این داستان به زبان ترکی با عنوان قصۀ فیروزشاه در دست است که توسط صالح‌بن جلال برای سلطان سلیم‌خان صورت گرفته است(همان، 2/768).
نسخ متعدد دیگری با عنوان داراب‌نامه در کتابخانه‌های هند، ایران و اروپا نیز موجود است(مرکزی، همانجا) که نباید با داراب‌نامۀ بیغمی اشتباه شود، زیرا قبل از کتاب مذکور تحریر شده، و از داستان‌گزاری به نام طرسوسی است(همو، مقدمه بر همان، 1/14؛ نیز نک‌: ه‌ د، طرسوسی). مهم‌ترین تفاوت میان دو اثر مذکور این است که داراب‌نامۀ طرسوسی مطابق نامش، داستان داراب، پادشاه کیانی است، حال آنکه داراب‌نامۀ بیغمی برخلاف عنوانش، شرح ماجراهای فیروزشاه، پسر داراب است(نک‌: صفا، مقدمه بر داراب‌نامۀ طرسوسی، 1/13).
قهرمان اصلی داراب‌نامۀ بیغمی فیروزشاه، پسر داراب است؛ یعنی عمدۀ داستان، شرح ماجراجوییهای فیروزشاه است و از داراب بسیار کم‌سخن به میان آمده است؛ ازاین‌رو، عنوان «قصۀ فیروزشاه» یا «فیروزنامه» بر این داستان مناسب‌تر می‌نماید و ظاهراً انتخاب نام داراب‌نامه برای این کتاب به این علت است که در ادبیات پهلوی و بعد از اسلام، قصه‌های مربوط به داراب، پدر دارای دارایان، آخرین پادشاه داستانی کیانی، مشهور و رایج بوده است(نک‌: همو، مقدمه بر داراب‌نامۀ بیغمی، 1/11).
داراب‌نامه دارای تمام ویژگیهای نوع ادبی «رمانس» است(دربارۀ ویژگیهای رمانس، نک‌: شمیسا، 110-111). بنابراین می‌توان آن را «رمانس فیروزشاه» نامید، به این دلیلها: 1. ماجراهای حماسی آن حول محور عشق است؛ عشق فیروزشاه به عین‌الحیات، دختر شاه یمن. 2. داستانی است مشحون از حوادث هیجان‌انگیز، جادو و وقایع خارق‌العاده. 3. عیاران و فتیان در ماجراهای مختلف، حضور چشم‌گیری دارند. 4. سراسر داستان، سرگرم کننده و شاد است و شکستو ناکامی در آن وجود ندارد؛ چنان‌که فیروزشاه سرانجام، به وصال محبوبۀ خود، عین‌الحیات می‌رسد.
نثر کتاب به دلیل روایت قصه در حضور جمع، سبکی روان، ساده و نزدیک به زبان محاوره است و با سبک رسمی نویسندگان سدۀ 9ق ـ که نثری متکلف و آکنده از واژه‌های عربی است ـ تفاوتی آشکار دارد. فراوانی مفردات، ترکیبات و تعبیرات فارسی در داراب‌نامه‌ به حدی است که می‌توان آن را منبعی ارزشمند در تحقیقات لغوی، دستوری و زبان‌شناسانه در زمینۀ فارسی دری به شمار آورد. در جای جای کتاب بسته به مناسبتها، ابیاتی از شاهنامۀ فردوسی، خمسۀ نظامی، غزلیات معروف شاعران قدیم تا غزلهایی از سعدی، اوحدی و حافظ آمده است که در کار تصحیح متون یاد شده، خالی از فایده نیست. این کتاب همچنین برای تحقیق دربارۀ تاریخ اجتماعی ـ فرهنگی ایران مأخذی بسیار سودمند محسوب می‌شود.
مآخذ: بیغمی، محمد، داراب‌نامه، به کوشش ذبیح‌الله صفا، تهران، 1339-1341ش؛ دفتر خوان، محمود، خاتمۀ کتاب(نک‌: هم‌ ، بیغمی)؛ شمیسا، سیروس، انواع ادبی، تهران، 1373ش؛ صفا، ذبیح‌الله، ‌تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1366ش؛ همو، مقدمه بر داراب‌نامۀ طرسوسی، تهران، 1356ش؛ همو، مقدمه و تعلیقات بر داراب‌نامه(نک‌: هم‌ ، بیغمی)؛ مرکزی، میکروفیلمها؛ نیز:
Iranica.
حمیدرضا شایگان‌فر

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5393
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست