بیجاپور، شهرستان و شهری به همین نام در
ایالت کرناتکه در جنوب هند. بعضی نام بیجاپور را برگرفته از «ویجایاپورا» به معنی
شهر پیروزی، و عدهای آن را مأخوذ از «ویدیاپور» به معنی شهر آگاهی و بینش، نام
مدرسهای قدیمی که در دورۀ چالوکیان بنا شده است و امروزه آثار آن در شهر بیجاپور
دیده میشود، دانستهاند(لاو، 91).
شهرستان بیجاپور با مساحت 078‘17 کم 2 و جمعیت 000‘810‘2 تن (1369ق/1990م) در شمال
ایالت کرناتکه واقع است(بریتانیکا، II/14؛ «اطلس هند1»، 64, 154). وجود رودخانههای
پرآبی چون کریشنا، دُن و بهیما شرایط مناسبی را برای کشاورزی این شهرستان فراهم
آورده است. مهمترین محصولات کشاورزی آن کتان، بادام زمینی، نیشکر و گندم است(«اطلس
بریتانیکا2»، 122؛ «فرهنگ سلطنتی...3»، VIII/176؛ «اطلس هند»، 157, 158, 162).
صنایع نساجی و صنایع غذایی از عمدهترین صنایع شهرستان بیجاپور به شمار
میرود(انکارتا؛ «اطلس هند»، 170). شهر بیجاپور مرکز شهرستان بیجاپور با جمعیتی
حدود 000‘606‘2 تن(1383ش/2004م) در °16 و ´50 عرض شمالی و °75 و ´42 طول شرقی واقع
است(«فرهنگ جهانی4»؛ «اطلس بریتانیکا»، فهرست، 20).
پیشینۀ تاریخی: تاریخ ناحیۀ بیجاپور به سدههای نخستین میلادی میرسد. بطلمیوس در
سدۀ 2م از 3 شهر به نامهای بادامی، اندی5 و کالکری6 در ناحیهای که امروزه بیجاپور
خوانده میشود، نام برده است. در سدۀ 7م هیوئن تسیانگ، زائر چینی در سفرنامۀ خود از
شهر بادامی به عنوان مرکز پادشاهی چالوکیان یاد کرده است. تاریخ ناحیۀ بیجاپور از
زمان چیرگی چالوکیان بر بادامی تا استیلای مسلمانان بر این ناحیه به 4 دوره تقسیم
میشود: 1. دورۀ تسلط چالوکیان براین ناحیه که تا حدود سال 760م به طول انجامید. 2.
دورۀ راشتوکوتها(760-973م). 3. در این دوره که از 973 تا 1190م ادامه داشت، ناحیۀ
بیجاپور میان چندین حکومت محلی دست به دست گشت. 4. دورۀ استیلای یاداواها از 1190م
تا تسخیر این ناحیه به دست مسلمانان در 693ق/1294م («فرهنگ سلطنتی»، VIII/177-178؛
لاو، همانجا؛ نک: «نبرد...7»، 215).
در 693ق علاءالدین نوۀ جلالالدین خلجی پادشاه دهلی، بیجاپور را به تصرف درآورد و
در 748ق/1347م بیجاپور ضمیمۀ قلمرو بهمنیان دکن شد(«فرهنگ سلطنتی»، VIII/178؛
«تاریخ8»). تا این زمان بیجاپور ناحیۀ مرزی دورافتاده و ناآرامی بود، اما پس از آن،
ثبات بیشتری یافت. قلمرو بهمنیان در دورۀ وزارت محمود گاوان، وزیر نامی این خاندان
به 5 ناحیۀ اداری تقسیم شد که یکی از آنها بیجاپور بود(اسپیر، 117). در همین دوره،
محمود گاوان یکی از غلامان گرجی خود به نام یوسف عادلخان را که پسرخواندۀ او نیز
بود، به حکومت بیجاپور منصوب کرد. وی که مدعی بود از فرزندان سلطان مراد دوم عثمانی
است، در 894ق/1489م از فرصت سود جست و در بیجاپور علم استقلال برافراشت و در 895 یا
به روایتی 896ق پادشاهی سلسلۀ عادلشاهیان به مرکزیت بیجاپور را بنیان نهاد(نک:
فرشته، 2/2-5؛ هالیستر، 125-126؛ احمد، 28).
بیشتر پادشاهان سلسلۀ عادل شاهی پیرو مذهب تشیع بودند. یوسف عادل شاه بنیانگذار
این سلسله با پیروی از دودمان صفوی در دادن صبغۀ شیعی به آیین و مراسم عبادی عمومی
در قلمرو خویش مبادرت ورزید. در زمان پادشاهی پسرش اسماعیل عادلشاه(حک
916-941ق/1510-1534م) مذهب تشیع در نظام اداری جا افتاد و نام شاه صفوی در خطبههای
نماز جمعه ذکر میشد(همانجا؛ هالیستر، 126، 129). بیجاپور در زمان فرمانروایی عادل
شاهیان به اوج شکوفایی خود رسید(نک: ندوی، 14).
ریشههای غیرهندی و گرایشهای شیعی پادشاهان بیجاپور به ویژه یوسفعادلشاه سردودمان
این خاندان که تا دوران جوانی در ایران پرورش یافته بود(نک: فرشته، 2/2-3)، به
خدمت گرفتن هنرمندان ایرانی را ترغیب میکرد؛ نفوذ فرهنگ ایرانی در دربار
عادلشاهیان به حدی بود که زبان فارسی به عنوان زبان دربار بهشمار
میرفت(«مقالهها...9»، 197؛ ایرانیکا، IV/254). پادشاهان بیجاپور همواره شاعران و
هنرمندان ایرانی را به دربار خود دعوت میکردند(کمات، «پادشاهی...10»). از جملۀ این
شاعران ظهوری ترشیزی و ملاملک قمی بودند که به بیجاپور مهاجرت کردند(نک: ایرانیکا،
همانجا).
در دورۀ فرمانروایی عادل شاهیان بناهای پرشکوهی در بیجاپور ساخته شد. بنابر برخی
گزارشها در سدۀ 11ق/17م بیجاپور دارای بیش از 100هزار واحد مسکونی و 600‘1 مسجد
بوده است(انکارتا؛ بریگز، 253). مهمترین بناهای به جای مانده از این دوران
عبارتاند از بنای تاریخ گل گمبذ(گنبد) که گنبد آن یکی از بزرگترین گنبدهای جهان
به شمار میرود، درواقع مقبرۀ محمد عادلشاه(هفتمین فرمانروای عادلشاهیان) است که
احداث بنای آن را 1066ق/1656م دانستهاند(«فرهنگ سلطنتی»، VIII/188؛ «تماشا11»،
گلگمبذ؛ براون، 571). از دیگر بناهای بیجاپور بنای ابراهیم روضه است که مزار
ابراهیم عادلشاه دوم و خانوادهاش در آنجاست. این بنا که شاید بزرگترین کار
معماری دوران عادلشاهی باشد، توسط معماری ایرانی برپا گردیده است(نک: «تماشا»،
ابراهیم روضه؛ «فرهنگ سلطنتی»، همانجا؛ EI2, I/1204)، بنای زیبا و پرشکوه مسجد
جامع، مسجد بخارا، مسجد ملکجهان، آثار محل، مهترمحل، گَگَن محل و ملک میدان از
دیگر بناهای به جای مانده از دورۀ عادل شاهیان در بیجاپور بهشمار میرود(نک:
«فرهنگ سلطنتی»، همانجا؛ «تماشا»؛ انکارتا؛ «مقالهها»، 197, 198؛ ندوی، 15).
علاوه برآثار اسلامی چندین معبد کهن هندی در بیجاپور وجود دارد که مشهورترین آنها
معبد پاپاناتها نام دارد(بریگز، 236). کتابخانۀ سلطنتی بیجاپور که متعلق به اوج
گسترش فرهنگ اسلامی در این شهر است، امروزه مجموعهای ارزشمند از آثار خطی و چاپی
را در خود جای داده است(نک: سوامی، 115ff.). مینیاتورهای باارزش به جای مانده در
این شهر بیانگر نفوذ هر چه بیشتر فرهنگ و هنر ایرانی در بیجاپور است(یزدانی،
211ff.).
قلمرو پادشاهی بیجاپور در اوایل سدۀ 11ق/اواخر سدۀ 16م مورد تهاجم اکبرشاه (حک
963-1014ق/1556-1605م) از فرمانروایان مغول هند قرار گرفت. اما پادشاهی بیجاپور با
در پیش گرفتن راه مصالحه استقلال خود را حفظ کرد(روی، 162-165). در 1040ق شاهجهان،
پنجمین پادشاه مغول(حک 1037-1068ق/1628-1658م) سپاهی را برای تصرف بیجاپور گسیل
داشت، اما نتیجهای نگرفت(عبدالرشید، 207-208)؛ سرانجام، اورنگ زیب در 1096ق/1685م
بیجاپور را به تصرف درآورد و اسکندر عادلشاه آخرین پادشاه عادلشاهیان، بیجاپور را
ترک کرد(هالیستر، 140؛ سرکار، 286؛ «برتری12»، 5؛ نیز نک: واتسن، 122).
اورنگ زیب، در اواخر سلطنت خود پسر کهترش کامبخش را به حکومت بیجاپور منصوب کرد و
پس از مرگ اورنگ زیب در 1118ق/1706م، کامبخش دربیجاپور اعلام استقلال کرد. در
1137ق/1725م بیجاپور ضمیمۀ قلمرو نظام حیدرآباد شد، اما در 1174ق/1760م در برابر 6
میلیون روپیه به مراتههها واگذار شد. با برافتادن آخرین «پیشوا» در 1818م، بیجاپور
به تصرف نیروهای بریتانیا درآمد، و از سوی آنها به راجۀ ساتارا واگذار شد و تا
1848م که بیجاپور رسماً ضمیمۀ متصرفات بریتانیا در هند شد، در دست او باقی بود(نک:
EI2, I/1202-1203 «فرهنگ سلطنتی»، VIII/187).
مآخذ: احمد، عزیز، تاریخ تفکر اسلامی درهند، ترجمۀ نقی لطفی و محمد جعفر یاحقی،
تهران، 1367ش؛ فرشته، محمدقاسم، تاریخ، کانپور، 1290ق/1874م؛ ندوی، معینالدین،
معجمالمکنة، حیدرآباد دکن، 1353ق؛ هالیستر، ج. ن.، تشیع در هند، ترجمۀ آزرمیدخت
مشایخ فریدنی، تهران، 1373ش؛ نیز:
Abdurrashid, »Shāh Jahān«, The Mughul Empire, ed. R. C. Majumdar, Bombay, 1974;
An Atlas of India, New York, 1990; Briggs, M. S., »Muslim Architecture in
India«, The Legacy of India, ed. G. T. Garratt, Oxford, 1948; Britannica,
micropaedia, 1978; Britannica Atlas, Chicago, 1996; Brown, P., »Munumemts of the
Mughul Period«, The Cambridge History of India, vol. IV, ed. R. Burn, Cambridge,
1937; EI2, Encarta Reference Library, 2004; »History«, Bijapur.net,
www.bijapur.net/history,htm; The Imperial Gazetteer of India, New Delhi,1981;
Iranica; Kamat, J., »The Adilshahi Kingdom«, Kamat’s Potpourri, www.
Kamat.com/Kalranga/bijapur/adilshahis.htm;law, N. N., Muslim India, Varanasi,
1985; The Maratha Supremacy, ed. R. C. Majumdar, Bombay, 1977; Research
Articles, ed. V. A. Smith, Lahore, 1927; Roy, S., »Akbar«, The Mughul Empire,
ed. R. C. Majumdar, Bombay, 1974; Sarkar, J., »Aurang Zib 1681-1707«, The
Cambridge History of India, vol. IV, ed. R. Burn, Cambridge, 1937,»Sightseeing«,
Bijapur.net, www. Bijapur.net/sightseeing.htm; Spear, P., India, a Modern
History, Michigan, 1961; The Struggle for Empire, ed. R. C. Majumdar, Bombay,
1964; Swami, K. S. K., »The Royal Library at Bijapur«, Islamic Culture, 1934,
vol. VIII; Watson, F., A Concise History of India, London, 1979; The World
Gazatteer, www.world-gazetteer.com/d/d_in_ka.htm; Yazdani, G., »Two Miniatures
from Bijapûr«, Islamic Culture, 1935, vol. IX.
پرویز امین