بَیاضی، ابوجعفر مسعود بن عبدالعزیز بن محسن
بیاضی(د ذیقعدۀ 468/ژوئن1076)، شاعر. وی در بغداد زاده شد و در همانجا درگذشت و در
گورستا باب ابرز دفن شد(ابنجوزی، 16/174؛ ابنخلکان، 5/199). ابنخلکان که بیش از
دیگران به وی پرداخته است، نسب او را تا عباسبنعبدالمطلب برمیکشد(5/197، 198) و
ظاهراً از همینروست که لقب شریف یافته است(همو، 5/197؛ ذهبی، 18/409). همچنین
گویند: از آنجا که یکی از اجدادش در محضر خلیفۀ عباسی ـ برخلاف همه که لباس سیاه
پوشیده بودند ـ جامۀ سپید برتن داشت، به کنایت بیاضی خوانده شد و این لقب بر او به
جای ماند(ابنخلکان، 5/199؛ قس: سمعانی، 2/384-385).
از دیوان کوچک بیاضی که ابنخلکان دردست داشته(نک: 5/197-198)، اینک تنها 41 بیت
پراکنده برجای مانده است(نک: باخرزی، 1/378، حاشیه؛ ابنجوزی، 16/100، 175-176؛
ابنخلکان، 5/198-199؛ ابندمیاطی، 230) که غالباً در وصف، غزل و نسیب سروده شده
است و تنها دو بیت هجا در آن میان دیده میشود(نک: باخرزی، همانجا؛ ابنجوزی،
16/149-150). این اندک مقدار که به نظر ابنخلکان نمونۀ گویایی از همۀ دیوان اوست،
نشان میدهد که شعرِ نوگرای ظرافتجوی پراستعارۀ این دوره از فخامت سرودههای
بزرگانی چون ابوتمام و متنبی دوری میگزیند و به زبان عامۀ مردم نزدیک میشود و
هنوز در چنگال صنایع دچار خفقان نشده، و ظاهراً، به همین سبب است که ذهبی شعر او را
«در اوج» وصف کرده است(18/140). علاوه بر اشعار مذکور یادداشتهایی از وی بر یک
قصیدۀ 108 بیتی از شریف رضی در کتابخانۀ برلین موجود است(نک: آلوارت، شم
(8471(69a).
مآخذ: ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادرعطا و مصطفیٰ
عبدالقادر عطا، بیروت، 1412ق؛ ابنخلکان، وفیات؛ ابن دمیاطی، احمد، المستفاد من ذیل
تاریخ بغداد، به کوشش قیصر ابوفرح، حیدرآباد دکن، 1399ق/1978م؛ باخرزی، علی،
دمیةالقصر، به کوشش محمد تونجی، دمشق، 1391ق؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به
کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقوسی، بیروت، 1405ق/1984م؛ سمعانی، احمد، الانساب،
به کوشش عبدالرحمان معلمی بمانی، حیدرآباد دکن، 1383ق/1963م؛ نیز:
Ahlwardt.
مریمصادقی