بَیّاسه1، شهری از ایالت جَیّان(خائن2) در
جنوب اندلس و در 48 کیلومتری شمال شرقی شهر خائن، مرکز این ایالت. این شهر در دورۀ
ایبریها ساخته شده، و به گفتۀ بطلمیوس، بیاتْر نام داشته است(EI2). در تقسیمات
اداری منسوب به قسطنطین، بیاسه از شهرهای استان ششم اندلس به مرکزیت اشبیلیه
بود(ابوعبیده، 2/893). در دوران اسلامی، بیاسه با شهرهای مجاور جیان و اُبَّده(ه
م) تشکیل قلمرو واحدی میداد(ابن حیان، 201).
بیاسۀ کهن بر روی تپهای بنا شده، و بر وادیالکبیر3 یا نهر قرطبه که از جنوب آن
میگذشت، مشرف، و برگرد آن بارویی کشیده شده بود و بازارهایی چند در آن وجود داشت.
پیرامون آن را کشتزاهای سبز احاطه کرده بود. از محصولات کشاورزی آن زعفران بود که
به نقاط مختلف صادر میشد(ادریسی، 2/568-569؛ ابنسعید، 2/71؛ مقری، 3/217). نیز
درختان انجیر و انگور بسیار داشت(مقدسی، 235) و در تپههای شمالی جلگۀ میان بیاسه و
ابده جنگلهای زیتون بود(عنان، الآثار...، 229-230) که امروزه نیمی از آن ناحیه را
میپوشاند(EI2). منطقۀ جنگلی اطراف بیاسه همچنین به تولید چوب ـ که در صنعت
کشتیسازی استفاده میشد ـ معروف بود(مکناسی، 68؛ مونس، 253).
بیاسه امروزه شهری متوسط با خیابانهای طولانی است و چهرهای جدید دارد و هیچگونه
آثاری از دوران اسلامی در آنجا باقی نمانده است(عنان، همان، 229). جمعیت شهر در
1383ش/2004م حدود 14هزار تن برآورد شده است(«فرهنگ...4»).
در زمان خلافت امویان، ابن حفصون(ه م) بر نواحی وسیعی از جنوب اندلس از جمله بیاسه
مستولی شد(ابنخطیب، الاحاطة، 4/39). بعدها عبدالرحمان سوم(حک 300-350ق/913-961م)
سلطۀ خود را بر این متصرفات گسترد(عنان، دولة...، 2/376). پس از فروپاشی خلافت که
قاسمبنحمود(407-412ق/1016-1021م) حکومت قرطبه را به دست گرفت، بیاسه، جیان و قلعۀ
رباح5 را به زهیرالفَتیٰ، غلام منصوربنابیعامر به اقطاع داد(ابن اثیر، 9/273؛ ابن
عذاری، 3/168-169). هنگامی که ابوالحزم جهوربنمحمد در 422ق/1031م بر قرطبه و مناطق
میانی اندلس از جمله بیاسه مستولی شد(عنان، دول...، 21)، ظاهراً زهیر را در مقام
خود ابقا کرد و وی تا اواخر سال 429ق که در جنگ با بادیسبنحَبّوس، حاکم غرناطه
کشته شد، در بیاسه حکومت کرد(ابناثیر، 9/286). از آن پس، بیاسه میان حاکمان
المریه، دانیه، غرناطه و اشبیلیه دست به دست گشت(نک: عبدالله زیری، 62-63؛
ابناثیر، 9/291؛ ابنابیزرع، 154؛ عنان، همان، 136-137).
در 3 صفر 484ق/27مارس1091م، مرابطون بیاسه را فتح کردند(ابنابیزرع، همانجا). از
آن پس مسیحیان قشتاله بارها بر بیاسه تاختند و با سپاه مرابطی وارد نبرد شدند(نک:
ابنعذاری، 4/61؛ عنان، عصر...، 1/142-143). سرانجام، در جمادیالاول 542/اکتبر1147
امیریحییبنغانیه، آخرین بازماندۀ مرابطون در اندلس، دو شهر مهم بیاسه و ابده را
در برابر فشار آلفونسوی هفتم پادشاه قشتاله، تسلیم مسیحیان کرد(ابناثیر،
11/121-122؛ ابنخلدون، 6(3)/488؛ عنان، همان، 1/332). اما موحدون در 552ق/1157م
این شهرها را بازپس گرفتند(یاقوت، 1/773؛ قس: ابنابیزرع، 193-194، 264، که
بازپسگیری بیاسه و دیگر شهرهای اشغالی را در 547ق دانسته است). چندی بعد در 554ق
ابن مردنیش سلطۀ خود را برپارهای از قلمرو موحدون، از جمله بیاشه گسترد و آنجا را
به پدرزن خود، ابن هَمُشک سپرد(ابنخطیب، الاحاطة، 2/125-126، اعمال...، 261). اما
ابنهمشک در پی اختلاف با ابن مردنیش در 564ق/1169م به فرمان موحدون درآمد(عنان،
همان، 2/39-40).
در حدود سال 606ق/1209م حملات آلفونسوی هشتم به اراضی مسلمانان در منطقۀ جیان و
بیاسه آغاز شد(همان، 2/288) و در صفر609/ژوئیۀ1212 سپاه الناصر موحدی در نبرد عِقاب
نزدیک بیاسه شکستی سخت یافت(همان، 2/310-314). در پی این هزیمت، ساکنان بیاسه به
ابده گریختند و مسیحیان فاتح وارد بیاسه شدند و آنجا را به آتش کشیدند. پس از
عقبنشینی مسیحیان، شهر بازسازی شد. در زمستان سال بعد آلفونسوی هشتم آنجا را در
محاصره گرفت، اما بدون نتیجه عقب نشست(EI2).
هنگامی که در 621ق/1224م عبداللهبنمنصور، ملقب به العادل خود را خلیفۀ موحدی
خواند، عبداللهبنمحمد، نوادۀ عبدالمؤمن و امیرجیان، ادعای استقلال کرد و از بیعت
با العادل خودداری نمود. وی بیاسه را مرکز قیام خود قرار داد واز اینرو، به بیاسی
معروف شد. پس از آن شهرهای جیان و قرطبه و قیجاطه و دژهای ثغر اوسط را با خود همراه
کرد. العادل در اواخر سال 621ق برادرش ابوالعلا ادریسبنمنصور را برای نبرد با
عبدالله بیاسی و تصرف بیاسه فرستاد، اما به سبب سرمای شدید کاری از پیش نبرد و با
گرفتن گروگان صلح کرد و به اشبیلیه بازگشت. العادل لشکری دیگر به فرماندهی
عثمانبنابیحفص به بیاسه گسیل داشت. بیاسی که از پیش روابط دوستانهای با
فردیناند سوم، پادشاه قشتاله برقرار کرده بود، با وعدۀ واگذاری بیاسه و قیجاطه، از
وی یاری خواست و لشکر العادل را به سهولت شکست داد. بیاسی در پی آن بیاسه راترک کرد
و در قرطبه مستقر شد. پس از آن در ذیحجۀ 623/دسامبر1226 بیاسه به تصرف قشتالیان
درآمد(ابن عبدالمنعم، 121؛ قس: ابنابیزرع، 246، 273: در 622ق؛ نیز نک: عنان،
همان، 2/352-354، 362-363).
در سدههای 7و8ق/13و14م بیاسه به عنوان پایگاهی نظامی در مرز بین قشتاله و غرناطه
نقشی مهم در مبارزات بنیمرین و بنینصر برای بازپسگیری سرزمینهای اسلامی اندلس
ایفا کرد. در 674 و 682ق/1275 و 1283م ابویوسف یعقوب، سلطان
مرینی(656-685ق/1258-1286م) به اندلس لشکر کشید و در نواحی تحت سلطۀ مسیحیان از
جمله بیاسه پیشروی کرد و پس از گرفتن غنایمی بازگشت(ابنابیزرع، 315، 339؛ ابن
خلدون، 7(2)/426). در 724ق اسماعیلبنفرج، سلطان نصری(713-725ق/1313-1325م) به
بیاسه حمله کرد و آنجا را در محاصره گرفت تا شهر تسلیم شد(عنان، نهایة...، 120)،
اما مسلمانان نتوانستند آنجا را نگه دارند؛ بار دیگر در 810ق/1407م آنجا را محاصره
کردند که نتیجهای نداد(همو، الآثار، 229).
از بیاسه دانشمندانی برخاستهاند که از آن جملهاند:
ابوالعباساحمدابنیوسفبننامیعمریبیاسی، ادیب و شاعر(یاقوت، همانجا؛ ابنابار،
2/253 بب (؛ ابنحسنونمحمدبنعلیحمیریکتامیبیاسی(د604ق/1207م)، مُقری و
محدث(انصاری، 6/452-453)؛ و ابوالحجاجیوسفبنمحمدبیاسی، مورخ و
شاعر(د653ق/1255م). ابوالحجاج ذیلی بر تاریخ ابنحیان نوشت و حوادث را تا زمان خود
ادامه داد(نک: ه د، بیاسی؛ ابنسعید، 2/73).
مآخذ: ابنابار، محمد، الحلةالسیراء، به کوشش حسین مونس، قاهره، 1985م؛
ابنابیزرع، علی، الانیسالمطرب، رباط، 1972م؛ ابناثیر، الکامل؛ ابنحیان، حیان،
المقتبس، به کوشش عبدالرحمان علیحجی، بیروت، 1983م؛ ابنخطیب، محمد، الاحاطة، به
کوشش محمدعبداللهعنان، قاهره، 1394-1397ق/1974-1977م؛ همو، اعمالالاعلام، به کوشش
لویپرووانسال، بیروت، 1956م؛ ابنخلدون، العبر؛ ابنسعید، علی، المغرب فی حلی
المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، 1955م؛ ابن عبدالمنعم، محمد، الروضالمعطار، به
کوشش احسانعباس، بیروت،1980م؛ ابنعذاری، احمد، البیانالمغرب، ج3، به کوشش کولن و
لوی پرووانسال، بیروت، 1983م، ج4، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1983م؛ ابوعبیدبکری،
عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لون و ا. فره، تونس، 1992م؛ ادریسی، محمد،
نزهةالمشتاق، بیروت، 1409ق/1989م؛ انصاری، محمد، الذیل و التکملة لکتابی الموصل و
الصلة، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1973م؛ عبدالله زیری، مذکرات، به کوشش لوی
پرووانسال، قاهره، 1955م؛ عنان، محمدعبدالله، الآثارالاندلسیة الباقیة فی
اسبانیا و البرتغال، قاهره، 1381ق/1961م؛ همو، دولةالسلام فی الاندلس، قاهره،
1408ق/1988م؛ همو، دولالطوائف، قاهره، 1380ق/1960م؛ همو، عصرالمرابطین و الموحدین
فیالمغرب و الاندلس، قاهره، 1384ق/1964م؛ همو، نهایةالاندلس، قاهره، 1408ق؛ مقدسی،
محمد، احسنالتقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ مقری، احمد، نفحالطیب، به کوشش
احسان عباس، بیروت، 1388ق/1968م؛ مکناسی، محمد، الاکسیرفی فکاک الاسیر، به کوشش
محمدفاسی، رباط، 1965م؛ مونس، حسین، تعلیقات بر الحلة السیراء(نک: هم، ابن ابار)؛
یاقوت، بلدان؛ نیز:
EI2; The World Gazetteer, www.world-gazetteer.com/fr/f_es.htm.
محمدرضا ناجی