responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5294
بهوپال
جلد: 13
     
شماره مقاله:5294

بِهوپال1، شهرستان و شهری به همین نام و مرکز ایالت مدهیاپرداش در مرکز هند. نام این شهر برگرفته از نام راجه‌بهوچ بنیان‌گذار این شهر است(نک‌: دی، 224؛ «بهوپال2» ، تاریخ).
شهرستان بهوپال با وسعت 772‘2 کم‌ 2 و 784‘836‘1 تن جمعیت (1380ش/2001م) در نیمۀ غربی ایالت مدهیاپرداش واقع است(همان، شهرستان؛ «اطلس هند3»، 76). شهر بهوپال مرکز این شهرستان با 100‘519‘1 تن جمعیت (1383ش/2004م) در °23 و´16 عرض شمالی و ° 77 و ´24 طول شرقی در ارتفاع 498 متری از سطح دریا(«فرهنگ جهانی4» ؛ «اطلس بریتانیکا5»، فهرست، 19)، در کنار دو دریاچه که یکی از آنها بزرگ‌ترین دریاچۀ هند است، قرار دارد(رستم‌علی، 58؛ ملکم، I/397؛ «بهوپال، شهر...6»). این دریاچه‌ها بخشی از آب مورد نیاز بهوپال را تأمین می‌کنند(«مسلمانان...7»، VI/375).
میزان بارش باران در این منطقه در فصل مرطوب 780‘1 میلی‌متر و درفصل خشک 500 میلی‌متر، است و درجۀ حرارت از °5/18 تا °5/31 سانتی‌گراد متغیر است(«اطلس هند»، 152). برنج و گندم عمده‌ترین محصولات کشاورزی، و صنایع نساجی، برق، فلزی، شیمیایی و دارویی از مهم‌ترین صنایع این شهرستان به‌شمار می‌رود(نک‌: همان، 160ff.).
تاریخ: پیشینۀ تاریخی بهوپال به سدۀ 5ق/11م به دوران حکومت راجه‌بهوج بنیان‌گذار این شهر باز می‌گردد. این شهر پس از مدتی بر اثر برخی حوادث ویران، و به دهکده‌ای کوچک بدل شد(رستم‌علی، همانجا؛ «بهوپال»، فاجعه). در اواخر سدۀ 9ق/15م بهوپال بخشی از قلمرو گرهه ـ مندله8 که بر نواحی شمالی هند تسلط داشتند، به‌شمار می‌رفت(هیگ، 536).
شهر کنونی بهوپال توسط سرداری افغانی به نام دوست‌محمدخان از اهالی تیراه از طایفۀ میرزایی خیل بنا نهاده شد. دوست محمدخان که در 120ق به هند آمده بود، در 1121ق به پاس خدمات نظامی‌اش به بهادرشاه(حک‌ 1119-1124ق/1707-1712م) اجارۀ پرگنۀ پراسیا9 را دریافت کرد(«فرهنگ سلطنتی...10»، VIII/128). وی پس از تصرف گنور11 در 1135ق/1723م شهر امروزی بهوپال را پایه‌گذاری کرد و یک دژ نظامی در کنار آن ساخت و پس از ساختن دیواری مستحکم به دور شهر بر استحکامات آن افزود(رستم‌علی، 59، ملکم، I/353). در 1150ق/1737م حدود 3 سال پیش از درگذشت دوست محمدخان، نظام‌الملک از وی برضد سلاطین دهلی کمک خواست، اما دوست‌محمدخان پیشنهاد او را رد کرد و به دشمنان او پیوست. چون نظام‌الملک در جنگ پیروز شد، بهوپال را تسخیر کرد و دوست‌محمدخان به ناچار برای حفظ حکومتش پسر خود را به گروگان نزد او سپرد(ملکم، I/353-354).
پس از درگذشت دوست محمد، وزیرانش با نیت در دست نگاه داشتن قدرت، فرزندان کهترش را به حکومت نشاندند، اما نظام‌الملک برادر بزرگ‌تر را که به گروگان بود، با هزار سوار به بهوپال فرستاد(همو، I/3535-356). در دهۀ 1730م بهوپال در معرض درگیریهای نظام‌الملک و نیروهای مراتهه‌ها قرار گرفت و نظام‌الملک با نیرویی بزرگ عازم جنگ با آنها شد؛ اما در بهوپال از آنها شکست خورد و پیمان معروف به بهوپال میان آنها منعقد گردید(«برتری...12»، 89-91؛ چندرا، 234-235).
در سالهای میان 1225-1229ق/1810-1814م بهوپال دوباره مورد هجوم مرتهه‌ها قرار گرفت. آنها در آغاز پیروز شدند و نواب‌نشین بهوپال را تقسیم کردند، اما محمدخان، نواب بهوپال به مقابله با آنها پرداخت، مراتهه‌ها را مغلوب ساخت و بهوپال را مجدداً پس گرفت(رامالینگام، 129). مقارن با این زمان نیروهای انگلیسی که درصدد گسترش نفوذ هرچه بیشتر خود در هند بودند، موفق به انعقاد پیمان دوستی با نواب‌نشین بهوپال شدند(پاول پرایس، 500). بنابر پیمان منعقد میان انگلیسیها و نواب بهوپال که در 1233ق/1818م امضا شد، نواب بهوپال متعهد شد که از تهاجم به همسایگان خود، خودداری کند و درصورت لزوم 600 سواره نظام و 400 پیاده نظام در خدمت دولت انگلیس قرار دهد ونیروهای انگلیسی در هر زمان اجازۀ ورود به بهوپال را داشته باشند(ملکم، II/402-404). با این پیمان نواب‌نشین بهوپال رسماً به تحت‌الحمایگی دولت انگلستان درآمد و با پشت‌گرمی انگلیسیها به توسعۀ قلمرو خود پرداخت، به گونه‌ای که در اوایل سدۀ 20م علاوه بر شهرهای تحت حاکمیت حکومت، حدود 3 هزار روستا نیز در گسترۀ قلمرو نواب‌نشین بهوپال قرار داشت(نک‌: «مسلمانان» VI/357-358؛ ملکم، II/242, 389).
در این دوره، نواب‌نشین بهوپال پس از حیدرآباد مهم‌ترین ایالت مسلمان هند به‌شمار می‌رفت(«مسلمانان»، همانجا) و انجمن نظارةالمعارف‌القرآنیه که در مسجد فاتح‌پوری دهلی برای ترویج علوم قرآنی ایجاد شده بود، از پشتیبانی بیگم بهوپال برخوردار گردید(ماینولت، 30).
در نیمۀ اول سدۀ 20م رهبران بهوپال در مبارزات استقلال‌خواهی ملت هند در کنار سایر رهبران هند قرار داشتند(نک‌: هادسن، 211-212) و نواب بهوپال که از دوستان نزدیک محمدعلی‌جناح بود، از وی درآخرین ایام زندگی مراقبت می‌کرد(نک‌: اقبال، 386, 396)، حکومت بهوپال خواهان الحاق به پاکستان بود(هادسن، 360)، اما پس از استقلال هند، از ایالت منفرد شد و از 1328ش/1949م جزو حکومت مرکزی هند قرار گرفت(همو، 494؛ مجومدار، 1000). در 1952م حکومت نواب لغو شد و بهوپال به یک شهرستان بدل گردید و در 1335ش/1956م در استان مدهیاپرداش ادغام شد و شهر بهوپال به جای شهر ناگپور مرکز آن ایالت شد(بریتانیکا، II/189).
در 1363ش/1984م شهر بهوپال دستخوش حادثۀ مصیبت‌بار انفجار و پخش مواد سمی کارخانۀ آمریکایی «یونیون‌کارباید» شد که چندهزار کشته و دهها هزار معلول به بارآورد(«بهوپال»، فاجعه).
از آثار تاریخی شهر بهوپال 6 دروازۀ قدیمی شهر و حدود 100 مسجد از جمله بزرگ‌ترین مسجد هند به نام تاج‌المسجد و ساختمان شاه‌جهان‌بار در نزدیکی شهر و نیز بناهای یادبود قدیمی بودا در منطقۀ بهوپال را می‌توان نام برد(«مسلمانان»، VI/357؛ پاول پرایس، 60؛ بریتانیکا، همانجا).
مآخذ:
An Atlas of India, Delhi, 1990; »Bhopal«, Wikipedia, en., wikipedia.org/ wiki/bhopal; Bhopal, the City of Lakes, www.bhopal.nic.in/profile.htm; Britannica 1987; Britannica Atlas, Chicago, 1996; Chandra, S., Parties and Politics at the Mughul Court 1707-1740, Aligarh, 1959; Dey, N.L., The Geographical Dictionary of Ancient and Mediaeval India, New Delhi, 1984; Haig, W., »The Native States of Northern India from A.D., 1000 to 1526«, The Cambridge History of India, ed. W.Haig, New York, 1928, vol. III; Hodson, H.V., The Great Divide Britain-India-Pakistan, Karachi, 1969; The Imperial Gazetteer of India, New Delhi, 1981; Iqbal, A., The Life and Times of Mohamed Ali, Lahore,1979; Majumdar, R.C. An Advanced History of India, London, 1958; Malcolm, J., A Memoir of Central India, New Delhi, 1970; The Maratha Supremacy, ed. R.C. Majumdar, Bombay, 1964; Minault, G., The Khilafat Movement, Delhi, 1982; The Moslem World, ed. S.M., Zwemer, New York, 1916; Powell-Price, J.C., A History of India, London, 1955; Ramalingam, J.A., »British Policy in the Context of Bhonsla-Bhopal Relations, 1810-1814«, Islamic Culture, Hyderabad Deccan, 1962, vol.XXXVI; Rustam’Ali, »Táríkh-I Hindí«, The History of India as Told by its Own Historians, ed. J. Dowson, Lahore, 1976, vol. VIII; The World Gazetteer, www.world-gazetteer.com/d/d_in_mp.htm.
پروین امین





















1. Bhopāl 2. »Bhopal« 3. An Atlas… 4. The World… 5. Britannica Atlas. 6.Bhopal, the City… 7. The Moslem… 8. Garha-Mandla 9. Berasiā 10. The Imperial… 11.Gunnour 12. The Maratha…
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5294
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست