بُهْلول، یا بَهلول، نام 3 تن از فرمانروایان
برجستۀ کُرد:
1. بهلول، فرزند امیرجمشید، یکی از امرای طایفۀ دُنبلی، خاندانی که چند سده در
نقاطی از آذربایجان و کردستان فرمانروایی داشتند(زکی، تحقیقی،...، 478؛ دربارۀ
دنبلیها، نک: بدلیسی، 399-402). پدر بهلول نیز از فرمانروایان کرد بود که پیشتر
با غازانخان(حک 694-704ق/1295-1304م)، به ستیز برخاسته، و بعدها در 725ق/1325م در
نبردی با سپاهیان مغول در کوه چلهخانه کشته شده بود(مردوخ روحانی، 3(2)/87، زکی،
همان، 480). بهلول پس از پدر، تبریز را مرکز فرمانروایی خود قرار داد(همو،
مشاهیر...، 1/144). از رویدادهای دورۀ حکومت این یفرمانروای کرد، آگاهی چندانی در
دست نیست، جز آنکه در 760ق/1359م درگذشت و در قلعۀ بای، در کنار آرامگاه نیای بزرگش
امیراحمد مدفون گردید(جواهر کلام، 3/65).
2. بهلول، مشهور به حاجیبیک، فرزند امیرفریدون(امیرقلیچ). پدر بهلول بر آذربایجان،
کردستان و ارمنستان فرمانروایی میکرد و مرکز حکومت خود را شهر خوی قرار داده
بود(زکی، تحقیقی، همانجا). امیرفریدون در 860ق/1456م درگذشت. امیربهلول بجز
سرزمینهای موروثی، طبرستان و داغستان را نیز دراختیار داشت(مردوخ روحانی، همانجا؛
زکی، کورد...، 380).
بهلول معاصر سلطان حیدر(د 893ق/1488م)، پدر شاه اسماعیل اول، بنیانگذار سلسلۀ صفوی
بود و از روی اعتقاد و ارادت سرسپردۀ او گردید(جواهرکلام، 3/62؛ EI2). به دنبال این
سرسپردگی دیگر سران طایفۀ دنبلی نیز از شاهان صفوی اطاعت میکردند و آنها را در
برابر دشمنانشان یاری میدادند(جواهر کلام، همانجا، نیز 4/205). بهلول نه تنها از
نظر سیاسی به خدمت خاندان صفوی کمربسته بود، از نظر اعتقادی نیز باطناً به مذهب این
خاندان (تشیع) گرایش داشت(همو، 4/206). این چرخش سیاسی و مذهبی فرمانروایان کرد
دنبلی در سرنوشت آنان بسیار مؤثر افتاد. آنها پس از این رویداد، استقلال سیاسی خود
را از دست دادند و قلمرو فرمانروایایی آنان به قلمرو شاهان صفوی پیوست و همچنین
آنها که پیش از این، مذهب تسنن داشتند، به پیروی از فرمانروای خود به تشیع
گرویدند(زکی، تحقیقی، 478؛ مردوخ روحانی، 3(2)/85).
بهلول در 880ق/1475م در جنگ سلطان حیدر و شاه خلیل آققویونلو جان سپرد و در دامنۀ
کوهی که آرامگاه خانوادگی آنها بود، به خاک سپرده شد. برای مزار او گنبد ویژهای
ساختند و آن کوه بعدها به نام او به حاجیبیگ معروف شد و امروزه آن را حاجی بیگلو
مینامند(جواهر کلام، همانجا).
3. بهلول، فرزند الوند بیگ فرزند شیخ احمد از خاندان کرد سلیمانیه که در دورۀ
پادشاهی سلطان سلیم(یاووز)(سل 918-926ق/1512-1520م)، بر میافارقین(شهری در
12فرسنگی شمال دیاربکر، نک: اعتمادالسلطنه، 109) امارت داشت(EI2). او در آغاز
کاربه اتفاق برادرش عمرشاه، مدتی طولانی در خدمت اسکندرپاشا، والی دیاربکر به سر
برد. اسکندرپاشا او را به حراست از دژ اسکندریه ـ که آن را میان راه حله و بغداد به
نام خود ساخته بود ـ مأمور کرد(بدلیسی، 348؛ زکی، مشاهیر، همانجا؛ EI2).
بهلول یک بار شخصاً به دیدار سلطان سلیم رفت، سلطان او را ارج نهاد و میافارقین و
توابع آن را به اقطاع تملیک(نک: ه د، اقطاع) او داد و نیز دریافت مالیات زمینِ
برخی از طوایف منطقه را به وی سپرد، تا آنکه برخی از طوایف سلیمانیه، نیز برسر
پرداخت مالیات بر بهلول شوریدند و سرانجام در نبردی که میان او و شهسواربیگ از
طایفۀ بسیان و فرمانده دژ بایزید(از بخشهای ایروان) درگرفت، کشته شد(بدلیسی،
348-350). او را مردی دلیر و بزرگوار دانستهاند(نک: همو، 348).
مآخذ: اعتمادالسلطنه، محمدحسن، تطبیق لغات جغرافیایی قدیم و جدید ایران، به کوشش
هاشم محدث، تهران، 1363ش؛ بدلیسی، شرفخان، شرفنامه، به کوشش محمدعلی عونی، قاهره،
الازهر؛ جواهرکلام، عبدالعزیز، آثارالشیعةالامامیه، ج3، تهران، 1348ش، ج4، ترجمۀ
علی جواهر کلام، تهران، 1307ش؛ زکی، محمد امین، تحقیقی تاریخی دربارۀ کرد و
کردستان، ترجمۀ حبیبالله تابانی، تبریز، 1377ش؛ همو، کورد و کوردستان، بغداد،
1350ق/1931م؛ همو، مشاهیر الکرد و کردستان فیالدور الاسلامی، بغداد، 1364ق/1945م؛
مردوخ روحانی، بابا، تاریخ مشاهیر کرد، به کوشش ماجد مردوخ روحانی، تهران، 1371ش؛
نیز: EI2.
محسن احمدی