responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5268
بهره
جلد: 13
     
شماره مقاله:5268

بُهْره، جماعتی از مسلمانان شبه قارۀ هند. بهره‌ها که عمدتاً اصل و نسب هندو دارند، از دو گروه شیعی(اکثریت) و سنی(اقلیت) تشکیل شده‌اند. بهره‌های شیعی همگی اسماعیلی مذهب‌اند و بیشتر آنان به طبقۀ بازرگانان وابسته‌اند، سنی مذهبان ـ که سهم کوچکی از جمعیت بهره‌ها را دارند ـ بیشتر روستایی هستند و به فعالیتهای کشاورزی اشتغال دارند. بهره‌ها که جمعیت آنان در 1382ش/2003م بالغ بر 000‘200‘1تن بوده است(«مسلمانان...1»)، در کشورهای هند و پاکستان، و شمار کمتری نیز در کشورهای شرق افریقا ساکنند(دفتری، 3, 23, 210).
نام بهره2(بهرا) را مشتق از واژۀ گجراتی «وهروو3»(ویوهار) به معنای «تجارت» یا «داد و ستد کردن» دانسته‌اند. از این‌رو، جماعت اسماعیلیان گجرات را بهره نامیدند، زیرا آنان در اصل متعلق به یک جامعۀ تجارت پیشه‌ بودند. برخی دیگر برآن‌اند که اسماعیلیان گجرات را از این‌رو به این نام خواندند که آنان پیش از پذیرفتن کیش اسماعیلی، به «وُهَره» که یکی از طبقات جامعۀ هندوهاست، تعلق داشتند(همو، 299).
اکثریت بهره‌ها به شاخۀ داوودی از دعوت مستعلوی ـ طیّبی اسماعیلیه تعلق دارند(همو، 210؛ برای چگونگی پیدایش این شاخه‌ها، نک‌: ه‌ د، اسماعیلیه).
دعوت اسماعیلیه از نیمۀ قرن 3ق/9م در شبه‌ قارۀ هند ریشه پیدا کرد و سپس تا حدودی گسترش یافت، اما دردورۀ خلافت و امامت المستنصربالله، جماعت جدیدی از اسماعیلیه در گجرات، توسط داعیانی که از یمن بدانجا گسیل می‌شدند، پایه‌گذاری گردید. به موجب روایات سنتی که دربارۀ پیدایش این گروه اسماعیلی دردست است، در 460ق/1068م داعی عربی به نام عبدالله از سوی لمک بن مالک از صُلیحیون یمن به خامبایَت(کمبی4 کنونی) فرستاده شد و در آن منطقه، یعنی گجرات، در اندک مدتی جمعیت بزرگی از هندوها و بعضی از حکمرانان محلی را به کیش اسماعیلی درآورد(دفتری، 299؛ مجدوع، 118، 201؛ همدانی، 79، 224-226). عبدالله و جانشینانش دعوت اسماعیلی را در میان هندوهای گجرات، از پایگاه اصلی خود در خامبایت تبلیغ می‌کردند(نیز نک‌: اسماعیل جی، 53-60)و دعوت آنان با نظارت سلاطین صلیحی یمن ـ که تابع فاطمیان بودند ـ اشاعه یافت. صلیحیون با تأیید المستنصربالله فاطمی برانتخاب و فرستادن داعیان به گجرات نظارت نزدیک و مستقیم داشتند. در این میان، ملکۀ صلیحی موسوم به سیده اروێ که پس از فوت همسرش، احمد مُکَرّم(برهانپوری، 26؛ حامدی، 13-17، 27-28؛ دفتری، 209, 210 ؛ السجلات...، 20، جم‌(به حکومت دولت صلیحی در یمن رسیده بود، از طرف خلیفۀ فاطمی مصر المستنصربالله رسماً مسئولیت امور دعوت در گجرات را نیز یافت(همان، 165-173).
سلسلۀ صلیحیون یمن نقش مهمی در احیای مجدد و گسترش دعوت اسماعیلی در غرب هندوستان ایفا کردند. ملکه اورێ که از دعوت مستعلوی جانبداری کرده بود، پس از قتل الآمر باحکام الله، به حقانیت امامت فرزند او طیب قائل گشت و روابط خود و یمن صلیحی را با قاهره و دعوت مستعلوی ـ حافظی، قطع کرد(نک‌: ه‌ د، 8/696-697). اندکی پس از 524ق/1130م بود که با کوششهای ملکه اروێ، دعوت مستقل طیبیه در یمن پایه‌گذاری گردید(دفتری، 285-286). در حدود سال 526ق، ملکه اروێ، ذؤیب بن موسی‌الوادعی را با اختیارات کامل و به عنوان داعی مطلق، به رهبری دعوت طیبی گمارد و امور دعوت را به نام امام غایب، طیّب، به او سپرد. ملکه سیده اروێ تا زمان مرگش در 532ق/1138م از هیچ کوششی برای استحکام دعوت طیبی فروگذار نکرد. پس از فوت وی و انقراض دولت صلیحی، دعوت طیبی با عنوان «الدعوةالطیبیة» به رهبری داعی ذؤیب ادامه یافت و یمن تا چند قرن پایگاه اصلی دعوت طیبی بود؛ جانشینان ذؤیب عنوان داعی مطلق را همچنان تاکنون حفظ کرده‌اند(همانجا؛ برهانپوری، 69).
دعوت اسماعیلی در گجرات ارتباط نزدیک خود را با مرکز دعوت طیبی در یمن حفظ کرد و جامعۀ جدیدی که در نیمۀ دوم قرن 5ق در غرب هندوستان به وجود آمد، با مرور زمان به جامعۀ مستعلوی ـ طیبی، و سپس به داوودی ـ بُهرۀ فعلی تحول یافت. پس ار مرگ داعی ذؤیب در 546ق/1151م، ابراهیم بن حسین حامدی(د 557ق/1162م) به عنوان دومین داعی مطلق به رهبری دعوت طیبی رسید(دفتری، همانجا). وی رسائل اخوان الصفا را به ادبیات مذهبی اسماعیلیان طیبی یمن وارد کرد وهمچنین درزمینۀ جهان‌شناسی، تلفیق جدیدی از اندیشه‌های حمیدالدین کرمانی ـ آن‌گونه که درکتابش راحةالعقل آورده ـ با عوامل اسطوره‌ای ارائه داد که از آن پس در مرکز نظام اندیشه‌های مذهبی اسماعیلیان طیبی قرار گرفت(نک‌: حامدی، 14، 26، جم‌(. اسماعیلیان طیبی در یمن و سپس بهره‌های طیبی در هند، شمار بسیاری از آثار اسماعیلی دوره‌های مختلف در تاریخ اسماعیلیه را حفظ کرده‌اند.
جماعت بهره‌های اسماعیلی گجرات، به پیروی از سیاست صلیحیون یمن، به امامت مستعلی و سپس آمر، معتقد شدند و در افتراق حافظی ـ طیبی نیز از تشکیلات دعوت طیبی در یمن حمایت کردند. پس از انقراض دولت صلیحی، و حتێ قبل از آن، اسماعیلیان طیبی هند، یعنی بهره‌ها تحت نظارت دقیق داعی مطلق و دستگاه مرکزی دعوت طیبی در یمن قرار داشتند(دفتری، 299-307). این وضع تا نیمۀ دوم قرن 10ق/16م ادامه داشت. طی این دوره، رئیس دعوت طیبی در هند ـ که او را «والی» می‌نامیدند ـ از سوی داعی مطلق منصوب می‌گردید. والی نیز همانند داعی مطلق در یمن، در سلسله مراتب تشکیلات دعوت محلی در هند دستیاران و داعیان زبردستی داشت که از جزئیات آن اطلاعات دقیقی دردست نیست. حکمرانان هندو در گجرات متعرض بهره‌های طیبی اسماعیلی نمی‌شدند، زیرا فعالیتهای آنها را برای خود خطرناک نمی‌دیدند. در نتیجه، تا زمان استیلای سلاطین خلجی بر گجرات که در 697ق/1298م سلسلۀ حکمرانان هندو بر گجرات را برانداختند، جامعۀ بهره‌های اسماعیلی در غرب هندوستان پیوسته در حال گسترش بود. طی این دوره، بسیاری از هندوها، به خصوص در کمبی، پاتَن، سیدپور، و سپس در احمدآباد ـ که پایگاه دعوت طیبی در هند شد ـ مذهب اسماعیلی طیبی را پذیرفتند(همو، 300).
در دوران حکومت مسلمانان بر گجرات، فعالیتهای دعوت طیبی و امور جماعت بهره‌ها در گجرات زیرنظر حکمرانان مسلمان آن منطقه که از سلاطین دهلی متابعت می‌کردند، قرار گرفت. در چنین اوضاع و احوالی بود که بهره‌های اسماعیلی در گجرات ملزم به مراعات تقیه و پذیرش ظاهری مذهب تسنن شدند. با حملۀ ظفرخان به گجرات در 793ق/1391م که بعداً در 810ق/1407م سلطنت مستقل گجرات را بینان نهاد، وضع بهره‌ها وخیم‌ترشد. این اوضاع تا 980ق/1572م که گجرات در سلطنت اکبر، جزو امپراتوری مغولان هند شد، همچنان کم‌وبیش ادامه پیدا کرد. ظفرخان در واقع اولین حکمران گجرات بود که به اشاعۀ مذهب اهل سنت و سرکوبی شیعیان پرداخت. آزار شیعیان گجرات در زمان نوه و جانشین ظفرخان، احمدشاه اول(814-846ق/1411-1442م) ـ که پایتخت جدیدی در احمدآباد بنا کرد ـ شدت یافت. در همین زمان بود که گروهی از بهره‌های اسماعیلی به مذهب اهل سنت گرویدند ودر همان حال، بر اثر مشاجره‌ی بین والی طیبی و مردی از بهره‌ها به نام جعفر، انشعاب مهمی در بهره‌های اسماعیلی پدید آمد وعدۀ بیشتری از آنان به مذهب اهل سنت درآمدند و به نام بهره‌های جعفری شهرت یافتند(همو، 301, 302, 307). از آن زمان، بهره‌های اسماعیلی و بهره‌های سنی مذهب از یکدیگر متمایز شدند(همانجا).
از زمان پنجمین داعی مطلق طیبی، علی بن محمدبن ولید(د 612ق/1215م)، حدود 3قرن، یعنی تا 946ق/1539م، منصب داعی مطلق اسماعیلیان طیبی یمن وهند دردست بنوالولیدالانف که از قریشیان بودند، قرار داشت.طی این دوره، بهره‌های طیبی برای دیدار داعی مطلق خود و کسب آموزشهای مذهبی به یمن سفر می‌کردند(همو، 282-289, 302). در 946ق، منصب داعی مطلق اولین بار به یک بهره موسوم به یوسف بن سلیمان رسید(نک‌: همو، 291) و با مرگ وی در 974ق/1566م، جانشین او، بیست و پنجمین داعی مطلق ـ که بهرۀ دیگری به نام جلال بن حسن بود ـ پایگاه دعوت طیبی را از یمن به احمدآباد در گجرات منتقل کرد. تا آن زمان جمعیت بهره‌های طیبی در هند، به‌رغم آزارها، به میزان قابل توجهی از شمار همکیشانشان در یمن، فزونی یافته بود. درهمان حال حکومت عثمانی که از 923ق/1517م سلطۀ خود را به جنوب عربستان بسط داده بودند، طیبیهای یمن را سخت آزار می‌دادند و زیدیان یمن نیز ـ که همواره با اسماعیلیۀ آنجا مخاصمه داشتند ـ می‌کوشیدند تا بنوالولید را از میان بردارند، در حالی که اسماعیلیان هند اکنون با اغماض دینی امپراتوران مغول مواجه بودند. از این‌رو مرکز دعوت طیبی به گجرات منتقل گشت و این به منزلۀ پایان مرحلۀ دعوت طیبی در یمن و یکپارچگی آنان بود(همو، 303).
جلال بن حسن، بیست و پنجمین داعی مطلق در 975ق/1567م، اندکی بعد وفات یافت و داوودبن عجب شاه جانشین وی گشت. در زمان داوود(975-997ق)، اکبرشاه گجرات را ضمیمۀ امپرواتوری خود کرد. داوود بن عجب شاه جماعت بهره‌ها و تشکیلات دعوت آنها را سامان جدیدی داد و آداب و رسوم مذهبی بهره‌های طیبی را که به علت آزار حکمرانان گجرات مدتهای طولانی رها شده بود، بار دیگر رواج بخشید. با مرگ داوودبن عجب شاه، طیبیها برسرجانشینی او اختلاف پیدا کردند و به دو شاخۀ داوودی و سلیمانی منقسم شدند(همو، 304). بیشتر بهره‌های طیبی هند، داوودبرهان‌الدین بن قطب‌شاه(د1021ق/1612م) را به عنوان بیست و هفتمین داعی مطلق خود شناختند و از آن پس به داوودی شهرت یافتند. گروه کوچکی از اسماعیلیان طیبی در یمن از داوود پشتیبانی کردند. از طرف دیگر، اقلیتی متشکل از گروه کوچکی از بهره‌های طیبی و اکثریت اسماعیلیان طیبی یمن، از سلیمان ابن حسن(د1005ق/1597م) که نوۀ بیست و چهارمین داعی، یوسف ابن سلیمان هندی و نمایندۀ داوودبن عجب شاه در یمن بود و اکنون برای خود ادعای جانشینی می‌کرد، حمایت کردند و وی را داعی مطلق خود خواندند(همو، 304-305). این اسماعیلیان طیبی از این پس در یمن و هند با نام سلیمانی شهرت یافتند(برهانپوری، 215).
از آن پس، طیبیهای داوودی و سلیمانی از دو سلسلۀ داعیان مطلق به طور جداگانه پیروی کرده‌اند(برای فهرستهای این داعیان، نک‌: دفتری، 555-556). برای هر دو سلسله، مقام داعی مطلق به زودی موروثی گردید، چنان که هر داعی، مانند امامان، با نص داعی پیشین منصوب می‌شد. داعیان مطلق داوودی، پس از انشعاب، به اقامت خود در هند ادامه دادند، ولی پایگاه دعوت سلیمانی در یمن مستقر گردید.
در دوره‌های بعد، بهره‌های طیبی ـ داوودی عمدتاً به علت آنکه اعتقاد آنان به مرجعیت داعیان سست‌تر می‌شد، در هند دچار انشعابات مختلفی شدند و در انشعاب نخست که در 1034ق/1624م رخ داد، علی ابن ابراهیم، مرجعیت بیست و نهمین داعی داوودی، یعنی عبدالطیب زکی‌الدین(1030-1041ق/1621-1632م) را مردود شناخت و خود مدعی این مقام شد. وی با پیروان معدود خود، از جماعت بهره‌های داوودی جدا شد و گروه جدیدی از بهره‌های طیبی تشکیل داد که به نام خودش به عَلیّه اشتهار یافتند(همو، 305-306)و داعیانی برای خود برگزیدند(پونا والا، 369-370).
اکنون بهره‌های علیّه جماعت کوچکی در حدود 8هزار نفرند که همراه داعی مطلق خود در شهر بارودا در گجرات متمرکز هستند و طیب ضیاءالدین بن یوسف نورالدین به عنوان چهل و چهارمین داعی مطلق رهبری آنان را برعهده دارد.
در 1204ق/1790م، گروه کوچکی از بهره‌های علیّه جدا شدند و به پایان رسیدن دور اسلام را اعلام کردند. آنان همچنین برخی از اعتقادات هندوها، از جمله گناه خوردن گوشت حیوانات را پذیرفتند و به همین سبب، به «ناگوشیه5» معروف شدند. بهره‌ها ناگوشیۀ گیاه‌خوار، مانند اعضای فرقۀ اصلی علیّه، در حاشیۀ جماعت بهره‌های داوودی زیسته‌اند و اکنون گروه بسیار کمی از آنها باقی مانده‌اند(دفتری، 306).
در این میان، جماعت اصلی بهره‌های داوودی با بهره‌مندی از آزادی مذهبی که امپراتوران مغول و صوبه‌داران یا فرماندارانشان در گجرات به آنها داده بودند، به رهبری داعیان به حمایت خود ادامه می‌دادند. اورنگ زیب که از پیروان سرسخت مذهب حنفی بود، تنها فرد سلسلۀ مغولان هند بود که به اقدامات ضدشیعی پرداخت و به اسماعیلیان و دیگر مسلمانان شیعه مذهب در دوران طولانی سلطنت خود(1068-1118ق/1657-1706م)آزار فراوان رسانید. وی همچنین سی و دومین داعی مطلق، قطب‌خان قطب‌الدین را به الحاد متهم ساخت و سرانجام او را به قتل رسانید. بهره‌های داوودی مقبرۀ او را در احمدآباد به زیارتگاهی تبدیل کرده‌اند(همانجا). در همان حال مساجد بهره‌های اسماعیلی نیز دردست گردانندگان سنی مذهب قرار گرفت و آنان همچنین ملزم به پرداخت مالیاتهای سنگین کیفری گردیدند. در نتیجه، باردیگر بهره‌های اسماعیلی به اجبار به مذهب اهل سنت گرویدند و به تقیه متوسل گشتند(همو، 306-307). در چنین شرایطی بود که سی و چهارمین داعی مطلق داوودیان، اسماعیل بدرالدین(1065-1085ق/1655-1674م)، پایگاه دعوت بهره‌های طیبی ـ داوودی را از احمدآباد به جام نَگَر منتقل کرد(همو، 307). پس از اورنگ زیب، به بهره‌های اسماعیلی بار دیگر اجازه داده شد که آزادانه به زندگی و مراسم عبادی خود بپردازد(همو، 308).
در ایام چهلمین داعی، هبةالله مؤید فی‌الدین(1168-1193ق/1754-1779م) ـ که مقارن با آغاز استیلای بریتانیا بر هندوستان بود ـ یک جنبش جدایی‌طلب دیگر در جامعۀ اسماعیلیان طیبی ـ داوودی پدید آمد. رهبری این نهضت مخالف با داعی اسماعیل بن عبدالرسول مَجدوع، مؤلف فهرست معروف کتب و رسائل اسماعیلی(پوناوالا، 204, 205؛ دفتری، 309؛ نک‌: مجدوع، 108-109، 119)و پسرش هبةالله بود که همو بعدها مدعی شد با امام غایب طیبی تماس دارد. این نهضت در اوجین6 و جاهای دیگر پیروانی پیدا کرد که به «هبتیه» (برگرفته از نام هبةالله) شهرت یافتند. امروزه گروه کوچکی از این فرقۀ بهره‌های اسماعیلی در اوجین زندگی می‌کنند(میسرا، 41-42).
در دوران چهل و دومین داعی مطلق داوودی، یوسف نجم‌الدین(1200-1213ق/1786-1798م)، پایگاه دعوت به سورات که در آن زمان دردست بریتانیاییها بود و از این رو، برای اسماعیلیان محل امنی به شمار می‌رفت، منتقل شد(دفتری، 310). داعی بعدی، عبدعلی سیف‌الدین(1213-1232ق/1798-1817م)، در سورات مدرسه‌ای به نام «سیفی درس» یا «جامعۀ سیفیه» برای تعلیم و تربیت علما و کارگزاران جامعۀ داوودی تأسیس کرد. این مدرسه از آن زمان تاکنون مرکز تعلیمات عالی مذهبی سنتی برای بهره‌های داوودی بوده است. از زمان عبدعلی سیف‌الدین که بریتانیا بر هندوستان استیلای کامل یافت، آزار اسماعیلیان در هند پایان گرفت، اما اختلافات داخلی و نهضتهای جدایی‌طلب که بیشتر بر سرجانشینی داعی مطلق و یا مسائل مالی پدید می‌آمد و نیز درگیری با دیگر گروهای مسلمان و هندوها در هند، همچنان از ویژگیهای تاریخ بهره‌های داوودی در عصر جدید بوده است(همانجا).
از 1232ق مقام داعی مطلق اسماعیلیان طیبی ـ داوودی دردست فرزندان شیخ جیوانجی اورنگ‌آبادی باقی مانده، اما جماعت داوودی پیوسته درگیر منازعات داخلی بوده است؛ به خصوص مشاجراتی که دربارۀ جانشینی چهل و ششمین داعی مطلق، محمد بدرالدین ـ که به طور ناگهانی در 1256ق/1840م در گذشت ـ بدون آنکه به نصّ جلی، یعنی در خطابه‌ای عمومی طبق معمول جانشین خود را تعیین کرده باشد، سبب شکاف عمیقی در جامعۀ بهره‌های داوودی شد که تاکنون ادامه یافته، و منجر به پیدایش نوعی مقاومت دائمی در برابر داعی مطلق شده است(نک‌: همو، 310-313).
در این میان، در 1315ق/1897م انشعاب دیگری در جماعت بهره‌های داوودی پدیدار گشت. در آن سال شخصی به نام عبدالحسین جیواجی، در نَگپور ادعا کرد که با امام غایب اسماعیلیان طیبی ارتباط دارد و امام او را به عنوان حجت خویش برگزیده که مقامی عالی‌تر از داعی مطلق است. عبدالحسین پیروانی در میان بهره‌های داوودی پیدا کرد که به نام محل اقامتشان در نگپور به «مهدی باغ و الاها» شهرت یافتند. بعدها گروه کوچک‌تری از مهدی باغ والاها معتقد شدند که دور کشف در تاریخ اسماعیلیان مستعلوی ـ طیبی آغاز شده است و از این‌رو، دیگر رعایت فرایض و احکام شرعی الزامی نیست. این بهره‌های اسماعیلی به «اتباع ملک وکیل» یا «آرتالیس‌والاها» معروف شدند. جماعت بسیار کوچکی از مهدی باغ‌والاها هنوز در نگپور پایگاه دارند و از رهبران خودشان متابعت می‌کنند(همانجا).
با پنجاه و یکمین داعی مطلق داوودیان، طاهر سیف‌الدین(1333-1385ق/1915-1965م) ـ که دورۀ رهبری او طولانی‌تر از اسلافش بوده است ـ فصل جدیدی در تاریخ جماعت داوودیان گشوده شد. در زمان وی، بهره‌های داوودی به جناح سنت‌گرای حامی او، و جناح اصلاح‌طلب و مخالف با او تقسیم شدند. جناح اصلاح‌طلب‌ خواهان تعلیم و تربیت غیردینی، حقوق فردی و نیز ادارۀ نهادهای دعوت داوودی به صورت دموکراتیک بوده‌اند. در دهۀ 1960م، گروههای اصلاح‌طلب جبهۀ متحدی به نام «پراگتی مندل7»(گروه مترقی) تشکیل دادند؛ ولی طاهر سیف‌الدین با موفقیت، اقتدار مطلق خود را بر امور دینی و غیردینی پیروانش مستولی ساخت و به علاوه ادعای معصومیت کرد. وی همچنین افراد خانوادۀ خود را بر تمامی مناصب عالی در سازمان دعوت برگماشت و سیاستهای خود را، از جمله تکفیر و تحریم، برای کسب اطمینان از اطاعت بدون قید و شرط داوودیان اعمال کرد. رهبر کنونی اسماعیلیان طیبی ـ داوودی، محمدبرهان‌الدین ابن طاهر سیف‌الدین است که در 1344ش/1965م به عنوان پنجاه و دومین داعی مطلق جانشین پدرش شد(همانجا).
داعی مطلق در صدر تشکیلات دعوت داوودی قرار دارد. داعی که «سیدنا صاحب» خطاب می‌شود، درواقع جانشین امام غایب اسماعیلیان مستعلوی ـ طیبی به شمار می‌آید. داعی با نص داعی پیشین منصوب می‌گردد و پس از آن معصوم شناخته می‌شود. داعی مطلق با کمک دستیارانی که خود انتخاب می‌کند، برتمامی شئون جماعت داوودیان ریاست و نظارت مطلق دارد. مقر داعی مطلق در بمبئی موسوم به «الدعوةالهادیه» در محلی است به نام «بدری محل»، ولی پایگاه مرکزی دعوت داوودی در سورات قرار دارد. در هردو مکان، به خصوص سورات، مجموعه‌های نفیسی از دست نوشته‌های اسماعیلی وجود دارد که زیرنظر مستقیم داعی است(همو، 313-315). دستیار اصلی داعی که «مأذون» خوانده می‌شود، ازمیان خویشان نزدیک او انتخاب می‌گردد و معمولاً به مقام داعی مطلق می‌رسد. داعی همچنین یک نفر از میان بستگان خود با عنوان «مُکاسِر» انتخاب می‌کند که نقش دستیار اصلی «مأذون» را به عهده می‌گیرد. پس از مأذون و مکاسر، مشایخ قرار دارند که معمولاً 18 نفرند و از میان اعضای دانشمند جماعت بهره‌های داوودی برگزیده می‌شوند و در مراکز عمدۀ داوودی خدمت می‌کنند(همانجا).
مرتبۀ بعدی در سلسله مراتب دعوت، مقام «عامل» است که از طرف داعی به نزد هر جماعت بهرۀ داوودی که از 50 خانوار بیشتر باشد، گسیل می‌شود. وظیفۀ اصلی عامل رهبری محلی داوودیان، و اجرای مراسم دینی مختلف آنها، مانند ازداوج، دفن و جز آنهاست. عامل همچنین مسئول جمع‌آوری وجوه مختلف مذهبی و هدایا برای داعی مطلق است. عامل از هر فرد داوودی که به 15سالگی برسد، برای امامان طیبی و داعیان آنها دربارۀ رعایت «میثاق» بیعت یا «عهد الاولیاء» سوگند اخذ می‌کند. این عهد را بزرگسالان داوودی نیز هر سال در هجدهم ذیحجه، روز عید غدیرخم، تجدید می‌کنند. متن عهدنامه اکنون متضمن وعدۀ اطاعت مطلق از شخص داعی است(همو، 316-317).
بهره‌های داوودی یک نوع زبان گجراتی که آکنده از واژه‌های عربی است و به خط عربی نوشته می‌شود، به کار می‌برند. آنان بسیاری از آداب و رسوم هندوها را درمراسم ازدواج و دیگر آیینهای خویش رعایت می‌کنند، ولی به طور کلی جماعت اسماعیلیان داوودی از فقه فاطمی، آن گونه که در کتاب دعائم الاسلام قاضی نعمان(د363ق/974م)آمده است، پیروی می‌کنند. این کتاب همواره مرجع فقهی مستند و موثقی برای اسماعیلیان مستعلوی ـ طیبی بوده است. بهره‌های اسماعیلی امین جی بن جلال(د 1010ق/1602م)، پسر بیست و پنجمین داعی مطلق، جلال بن حسن(د 975ق/1567م) را پس از قاضی نعمان مرجعی بسیار مهم در امور فقهی خود می‌شمارند(همو، 303).
بهره‌های داوودی انزواگرا هستند و با افراد خارج از جماعت خود ازدواج نمی‌کنند و ادبیات خود را نیز در نهان حفظ می‌کنند و حتێ خود داوودیان بدون اجازۀ داعی مطلق نمی‌توانند به کار تحقیق در متون اسماعیلی که در کتابخانه‌های شخصی و یا کتابخانۀ مرکزی جماعت داوودی در سورات محفوظ است، بپردازند(همانجا).
از شمار بهره‌های اسماعیلی که عمدتاً از داوودیان تشکیل شده‌اند و اکثریت عظیم جمعیت بهره‌های دنیا را شامل می‌شوند، اطلاعات دقیقی دردست نیست، زیرا دولت هند در سرشماریهای آن کشور، آمار جداگانه برای جوامع مسلمان ذکر نمی‌کند. به موجب آخرین تخمینها، جمعیت بهره‌های دنیا در اواخر سدۀ 20م حدود 900هزارتن بوده است که بیشتر آنان در هندوستان زندگی می‌کنند. بیش از نیمی از بهره‌های داوودی هند ـ که کل جمعیت آنها در حدود 800هزار تن است ـ در گجرات زندگی می‌کنند و بقیه بیشتر در شهر بمبئی و نقاط مرکزی هند متمرکزند. خارج از هند، بیشترین شمار بهره‌های اسماعیلی ـ داوودی در پاکستان ساکن‌اند که جمعیتشان حدود 30هزار تن است و عمدتاً در شهر کراچی مقیم‌اند(همو، 310-314). بزرگ‌ترین اجتماع بهره‌های اسماعیلی، بعد از هند و پاکستان، در کشورهای شرق افریقاست. در اواخر سدۀ 20م، حدود 20هزارتن بهرۀ اسماعیلی ـ که تقریباً اکثریت قریب به اتفاق آنها متعلق به جماعت داوودی بودند ـ در کشورهای تانزانیا، کنیا و اوگاندا مقیم بودند. بهره‌های اسماعیلی، همراه خوجه‌های اسماعیلی متعلق به شاخۀ نزاریه، از جملۀ اولین گروههای آسیایی بودند که از اوایل سدۀ 13ق/19م به شرق افریقا مهاجرت کردند(همو، 314).
جمعیت بهره‌های سلیمانی از حدود 5هزار تن تجاوز نمی‌کند که عمدتاً در بمبئی، بارودا، احمدآباد و حیدرآباد متمرکزند؛ حال آنکه شمار اسماعیلیان طیبی ـ سلیمانی در یمن حدود 70هزار تن است. داعیان مطلق سلیمانیها که متعلق به خاندان مکرمی از قبیلۀ یمن بنویام بوده‌اند، مقر خود را تا نیمۀ دوم سدۀ 20م در نجران در شمال شرق یمن حفظ کرده‌اند. این قسمت که در جنوب عربستان قرار دارد، در دهۀ 1930م جزو قلمرو کشور عربستان سعودی گردید. داعی مطلق کنونی سلیمانیها، شرفی حسین بن حسن مکرمی، در 1355ش/1976م به عنوان چهل و نهمین داعی مطلق به رهبری اسماعیلیان طیبی ـ سلیمانی رسید(همو، 21).
اسماعیلیان سلیمانی سازمان دعوت ساده‌ای دارند. در این تشکیلات، داعی مطلق با کمک چند دستیار، 3جزیره یا منطقه(یمن، هند و پاکستان) را تحت نظارت دارد. داعی در هند دارای نماینده‌ای است که وی را «منصوب» خطاب می‌کنند. منصوب دربارودا که پایگاه دعوت سلیمانی در هند است، اقامت دارد و در آنجا کتابخانه‌ای نیز از آثار خطی اسماعیلی موجود است. منصوب همچنین بر جامعۀ کوچکی از بهره‌های سلیمانی در پاکستان نیز نظارت می‌کند. در هند و پاکستان زبان رسمی دعوت سلیمانی اردو، زبان مشترک اکثریت مسلمانان شبه قارۀ هند است، ولی در مکاتبات بین بهره‌های سلیمانی و داعی مطلق آنها در یمن و عربستان سعودی عربی به کار می‌رود. بهره‌های سلیمانی برخلاف داوودیان، از هرگونه نفاق و انشعاب دوری جسته‌اند. به هرحال، بهره‌های سلیمانی علاوه بر اذیت و آزار حکمرانان سنی مذهب، با مخاصمت بسیار بزرگ‌تر بهره‌های داوودی نیز مواجه بوده‌اند(همو، 321-322).
در حال حاضر بهره‌های سلیمانی گروه مترقی کوچکی را تشکیل می‌دهند که برخلاف بهره‌های داوودی، با تغییرات اجتماعی و آموزش و پرورش مدنی موافقت داشته‌اند و برخلاف بهره‌های داوودی هماهنگی بیشتری با دیگر مسلمانان از جهت زبان، لباس و آداب اجتماعی پیدا کرده‌اند.
ادبیات اسماعیلی تا زمان انشعاب داوودی ـ سلیمانی مورد قبول هر دو شاخۀ داوودی و سلیمانی بوده است، ولی پس از آن هر یک ادبیات جداگانه‌ای پدید آوردند(همو، 322-323؛ پوناوالا، 184-250) که عمدتاً ماهیت جدلی دارد و در رد یا پذیرش ادعاهای داعیان معارض است.
مآخذ: اسماعیل جی، حسن علی، اخبار الدعاة الاکرمین، راجکوت، 1937م؛ برهانپوری، سلیمان جی، منتزع الاخبار فی اخبار الدعاة الاخبار، به کوشش سامر فاروق طرابلسی، بیروت، 1999م؛ حامدی، ابراهیم، کنزالولد، به کوشش مصطفێ غالب، ویسبادن، 1391ق/1971م؛ السجلات المستنصریة، به کوشش عبدالمنعم ماجد، قاهره، 1954م؛ مجدوع، اسماعیل، فهرسةالکتب و الرسائل، به کوشش علینقی منزوی، تهران، 1344ش؛ همدانی، حسین، الصلیحیون و الحرکةالفاطمیة فی الیمن، به کوشش حسن سلیمان محمود جهنی، قاهره، 1955م؛ نیز:
»Bohra Muslims of India«, Commission Magazine on International Christian Missions, http://archives.tconline.org/news/lastfrontier/Bohra_Muslims.html; Daftary, F., The Ismā‘ilis: Their History and Doctrines, Cambridge, 1990; Misra, S. C., Muslim Communities in Gujarat, Bombay, 1964; Poonawala, I.K., Biobibliography of Ismā‘ili Literature, California, 1977.
فرهاد دفتری


















1. »Bohra…«. 2. Bohra/Bohorā 3. vohorvū/vyavahār 4. Cambay 5. Nāgoshia 6. Ujjain 7.Pragati Mandal
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5268
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست