بَهَتِنده1، شهر و شهرستانی به همین نام در
ولایت پنجاب هند. نام پیشین این مکان تبرهنده2 بود و اقوام مالوایی در سدۀ 2قم آن
را بهتنده نامیدند(روی، 111؛ دوموهان، 48-49 ؛ برای وجه تسمیه، نک: «تاریخ...3»،
II/438 ). نویسندگان اسلامی آن را بهاتیه، بهاطیه، تبرهنده، تبرهند و پاتینده(نک:
عتبی، 275؛ گردیزی، 178؛ باقر، 60 ). نامیدهاند و در منابع دیگر به اشکال متفاوت
آمده است(کانینگم، I/216 ). کانینگم احتمال داده است که بهتنده همان ماتیلا یا
مهاتیلا4 ، یعنی یکی از 6 دژ بزرگ سند در سدۀ 7م بوده باشد(همانجا).
شهرستان بهتنده با وسعت 564‘5 کم 2 در دشت رسوبی مسطح جنوب رودخانه سوتلج در شمال
غربی هند قراردارد. شهر بهتنده در °30و´13 عرض شمالی و °75 طول شرقی قرار دارد. این
شهر درگذشته دارای دیوارهای بلند و محصور در میان خندقها بوده است(نک: ابن اثیر،
9/184)و امروزه از مراکز مهم خطوط راهآهن شمال غربی هند و شهرهای نزدیک پاکستان به
شمار میرود(اسپیت، 541؛ گانگولی، EI1,IX/183;7).
شهرهای مهم شهرستان بهتنده عبارتاند از کوت کَپورا، فَریدکوت، مانسا و
تَلوَندیسابو. بهتنده مرکز بازرگانی محصولات کشاورزی مناطق همسایه است. آبراههای
حفرشده در این منطقه کمبود باران را جبران میکند. تولیدات کشاورزی آن گندم، پنبه،
نیشکر و حبوبات است و کارخانههای تولید آرد و نساجی نیز دارد(بریتانیکا، چ1978م،
میکرو، I/1043، چ1986م، II/187). در 1360ش/1981م شهرستان بهتنده 606‘304‘1تن و شهر
بهتنده 453‘124تن جمعیت داشته است(همانجا).
پیشینۀ تاریخی: بنای شهر بهتنده را به سدۀ 4قم و اسکندر مقدونی نسبت دادهاند(نک:
کانینگم، همانجا). این منطقه در سدۀ 2قم محل عبور اقوام هندی ـ یونانی و مالوایی
برای مهاجرت به سایر نقاط بود(دوموهان، 48-49). بیرونی آورده است که در بهتنده برای
کتابت، خطی موسوم به اردناکری به کار میرفته است(ص82). در 393ق/1003م سلطان محمود
غزنوی از نواحی مولتان گذشته و قصد بهتنده کرد و در خارج از شهر موضع گرفت. راجۀ
بهتنده لشکری گران به مقابلۀ او فرستاد و پس از جنگی سخت مغلوب شد و سلطان محمود
ثروت بسیار از جمله 280 فیل از این شهر به غنیمت برد(گردیزی، همانجا؛ احمد، 1/8-9).
سال بعد که سلطان محمود مجدداً به هند بازگشت، امیدوار بود که راجۀ بهتنده در
لشکرکشی سلطان محمود به سوی جی پال، فرمانروای پنجاب به او یاری کند، اما او چنین
نکرد و محمود بهتنده را گرفت و قصد داشت تا با وادار کردن مردم به پذیرش اسلام،
بهتنده را به سرزمینهای تحت فرمان خود ملحق کند، اما سیل او را وادار به بازگشت
کرد(گانکولی، همانجا؛ هیگ، 14؛ پاول پرایس، 102).
در 587ق/1191م محمدغوری به هند تاخت و بهتنده را تصرف کرد و حکومت آن را به
ضیاءالدین توکلی سپرد. پس از این، بهتنده مورد هجوم فرمانروایان غیر مسلمان هند
قرار گرفت و 13ماه در محاصره بود(سیهرندی، 7، 9؛ باقر، همانجا). بعدها بهتنده زیر
سلطۀ سلاطین مملوک قرار گرفت(نک: حبیبالله، 131-132).
از آثار تاریخی بهتنده دژی عظیم با دیوارهایی به بلندی 36متر است که در سدۀ 16م بنا
گردیده است. مدفن خواجه رتن(بابارتن) نیز در بهتنده واقع است(بریتانیکا، چ1978م،
میکرو، I/1043).
مآخذ: ابناثیر، الکامل؛ احمد، نظامالدین، طبقات اکبری، کلکته، 1935م؛ بیرونی،
ابوریحان، تحقیق ماللهند، به کوشش ادوارد زاخاو، لندن، 1887م؛ سیهرندی، یحیى، تاریخ
مبارک شاهی، به کوشش محمدهدایت حسین، کلکته، 1931م؛ عتبی، محمد، تاریخ بمبئی، ترجمۀ
ناصح جرفادقانی، به کوشش جعفرشعار، تهران، 1345ش؛ گردیزی، عبداللهی، زینالاخبار،
تهران، به کوشش عبداللهی حبیبی، 1347ش؛ نیز:
Bāqir, M., Lahor, Past and Present, Lahor, 1952; Britannica; Cunningham, A., The
Ancient Geography of India, Varanasi, 1963; Dev Mohan, M. v., The North-West
India, Ludhiana, 1974; EI1; Ganguly, D. C., »The Ago of Prithviraja III«, The
Struggle for Empire, ed. R. C. Ma jumdar, Bombay; Habibullah, A.B.M., »The
Mamluk Sultāns of Delhi«, ibid; Haig, W.,»The Ghaznavids«, The Cambridge History
of India, New Delhi, 1987, vol. III; The History of India, ed. H.M. Elliot,
Allahabad, Kitab Mahal; Powell-Price, J.C.P., A History of India, London,1955;
Roy, S., »Akbar«, The Mughul Empire, ed. R.C. Ma jumdar, Bombay, 1984; Spate,
O.H.K. et al., India, Pakistan and Ceylon, London, 1960.
پرویزامین
1. Bhatinda 2. Tabarhinda 3. The History… 4. Matila/Mahātila