responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5231
بهار شیروانی
جلد: 13
     
شماره مقاله:5231

بَهارِشیرْوانی، میرزا نصرالله، از شاعران بنام عهدناصرالدین شاه قاجار(سل‌ 1264-1313ق/1848-1895م). وی در شیروان(شروان)قفقاز زاده شد و خاندانش از بزرگان آن سامان به شمار می‌آمدند(هدایت، 4/179؛ برقعی، 1/580). منابع تاریخ تولد او را به اختلاف 1247ق/1831م(تربیت، 71)، 1251ق/1835م(نظمی، 57) و 1252ق(بامداد، 4/350، به نقل از عبرت؛ قس: بینش، 763)ذکر کرده‌اند. بهار در جوانی رهسپار هندوستان شد. برخی از محققان هدف او را از این سفر، سیاحت و تجارت(هدایت، تربیت، همانجاها؛ دیوان بیگی، 1/272)، و برخی دیگر برای فرا گرفتن علم و دانش می‌دانند(برقعی، همانجا).
وی پس از بازگشت به وطن به بسیاری از نقاط کشور سفر کرد و در شهرهای مختلف ایران اقامت گزید. در طول این مدت با شخصیتهای برجسته و نامدار عصر چون ادیب نیشابوری، میرزامحمد کاظم صبوری(پدر ملک‌الشعرابهار)، اختر طوسی، غلامحسین میرزا صدرالشعرا(دراصفهان) و ادیب ناصر دیلمی(در تبریز)آشنایی و مراوده داشت(دیوان بیگی، همانجا؛ جلالی پندری، 115، 119، به نقل از مهدی آذر؛ بینش، 766؛ برقعی، همانجا).
بهار در 1275ق/1859م به تهران آمد و به واسطۀ قریحه و استعداد شاعری، به دربار ناصرالدین شاه راه یافت و لقب ملک‌الشعرایی یافت(«تاریخ...»، 2/124؛ نظمی، 58)؛ دیری نگذشت که رهسپار خراسان گردید و در منزل صبوری مسکن گزید و به روایتی دیوان اشعارش در آنجا به جا ماند(بامداد، 4/349). گفتنی است که شایعۀ فوت بهار شیروانی در منزل صبوری(نک‌: دنبالۀ مقاله)و تصاحب دیوان او از سوی محمدتقی بهار، فرزند صبوری و انتخاب تخلص بهار توسط او، دستاویزی شد که مخالفان محمدتقی بهار، اشعار بلند و نغز شاعر نوجوان را حاصل دستبرد او از اشعار شیروانی قلمداد نمایند(جلالی‌پندری، 118-119، به نقل از مهدی آذر؛ کسروی، 196؛ بینش، 766-768؛ پروین گنابادی، 507-508؛ محیط، 1023). از این‌رو، محمدتقی بهار به ناچار به پاسخگویی این اتهام و هجو حاسدان خویش برآمد(بهار، بهار...، 2/196، دیوان...، 1/104-107، 2/498-499).
بهار شیروانی در سفر مجدد خود به تبریز به سمت منشی کنسولگری فرانسه در تبریز منصوب شد؛ در آنجا ضمن ادامۀ دوستی با صدرالشعرا، آموزش فرزندش ایرج میرزا(1291-1344ق/1874-1925م)را برعهده گرفت(بامداد، 4/350، حاشیه، به نقل از عبرت؛ مرسلوند، 1/315؛ محجوب، نهم، به نقل از عبرت). از دیگر شاگردان برجستۀ او، علی حیدری مهابادی(سالارسعید)را می‌توان نام برد. او فرزند احمدخان وکیل الرعایا، از سرداران ناصرالدین شاه بود و بهار شیروانی به درخواست وی مدتی در ساوجبلاغ کردستان اقامت گزید و به آموزش فرزند او پرداخت(مرسلوند، 3/128؛ برقعی، 2/1202). سال وفات بهار شیروانی را برخی 1300ق/1883م(مدرس، 1/297؛ تربیت، همانجا)و برخی دیگر 1304ق(بامداد، همانجا، به نقل از عبرت؛ برقعی، 1/580) دانسته‌اند.
محمدتقی بهار(بهار، همانجا) برخلاف کسانی که وفات شیروانی را در مشهد و در منزل صبوری دانسته‌اند(نک‌: «تاریخ»، نیز نظمی، همانجاها؛ بینش، 768؛ جلالی پندری، 118، به نقل از مهدی آذر)، معتقد است او در تهران درگذشته، و از ایرج میرزا نقل می‌کند که همسر شیروانی پس از مرگ او دارایی، کتب و اشعار وی را با خود به آذربایجان برده است. برخی نیز محل درگذشت او را تبریز دانسته‌اند(بامداد، به نقل از عبرت، نیز برقعی، همانجا).
بهارشیروانی در سرودن انواع شعر به زبانهای فارسی و ترکی دست داشت. در اشعار او پیروی از شیوۀ متقدمان و گرایش به سبک خراسانی آشکار است، ولی در این شیوه چندان موفق نیست، با اندک تأمل در اشعار پراکندۀ بهار(نک‌: بینش، 769-775)و به استناد تذکره‌ها، می‌توان او را شاعری متوسط دانست که اشعارش خالی از لطف نیست و مضمونهای لطیف و باریک در آنها دیده می‌شود(همو، 769؛ دیوان بیگی، 1/273).
آثار:
1. دیوان اشعار. آقابزرگ دیوان بهارشیروانی را فارسی و مختصر خوانده است(9(1)/146)، درحالی که منابع دیگر به دیوان فارسی و ترکی وی اشاره کرده‌اند(«تاریخ»، همانجا؛ مدرس، 1/296).
2.مثنوی تحفةالعراقین، که به تقلید از خاقانی سروده شده، و نسخۀ خطی آن در لندن است(آقابزرگ، 19/138؛ «تاریخ»، نیز نظمی، بینش، همانجاها).
3. مثنوی نرگس و گل، که نسخه‌ای از آن درلندن نگهداری می‌شود(آقابزرگ، 19/341؛ «تاریخ»، نیز بینش، نظمی، همانجاها).
گفتنی است که تألیف فرهنگ(لغت‌نامه)دوجلدی فرانسه ـ فارسی(قس: آقابزرگ، 18/333؛ برقعی، بامداد، همانجاها، که به اشتباه آن را فارسی ـ فرانسه معرفی کرده‌اند)نیز به بهار شیروانی منسوب است. البته صحت انتساب این لغت‌نامه به وی مورد تردید است و گفته‌اند که نویسندۀ آن ژان باتیست نیکلاست. بهارشیروانی مدتی منشی کنسولگری فرانسه در تبریز بوده، و با نیکلا که در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه رایزن سفارت فرانسه در این شهر بوده، آشنایی و رابطه داشته است. برخی معتقدند نیکلا لغت‌نامۀ بهار را از او خریده، و در فرانسه به‌نام خود چاپ کرده است(برقعی، بامداد، همانجاها؛ شادان‌پور، 31؛ بینش، 763). اما با توجه به آنکه در هیچ یک از منابع به آشنایی بهار با زبان فرانسه اشاره نشده، و از طرفی نیکلا آثار دیگری در این زمینه تألیف نموده است(نک‌: ابوالحمد، 2/28؛ اورکاد، 8؛ مشیری، مقدمه، بش‌ )، صحت انتساب این لغت‌نامه به بهار بیشتر مورد تردید قرار می‌گیرد؛ با این همه، حضور او در سفارت فرانسه و آشنایی با نیکلا احتمال شرکت داشتن وی در تألیف این فرهنگ را محتمل می‌سازد(نک‌: بینش، همانجا).
مآخذ: آقابزرگ، الذریعة؛ ابوالحمد، عبدالحمید و ناصر پاکدامن، کتاب‌شناسی تمدن ایرانی در زبان فرانسه، تهران، 1352ش؛ اورکاد، بنار، «ایران‌شناسی در فرانسه»، ایران‌شناسی در اروپا و ژاپن، ترجمۀمرتضى اسعدی، تهران، 1371ش؛ بامداد، مهدی، شرح‌حال رجال ایران، تهران، 1357ش؛ برقعی، محمدباقر، سخنوران نامی معاصر ایران، تهران، 1373ش؛ بهار، محمدتقی، بهار و ادب فارسی، به کوشش محمد گلبن، تهران، 1371ش؛ همو، دیوان اشعار، تهران، 1335ش؛ بینش، تقی، «بهار شروانی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی مشهد، 1351ش، س8، شم‌4؛ پروین گنابادی، محمد، گزینۀ مقاله‌ها، تهران، 1356ش؛ «تاریخ مختصر ادبیات آذربایجان»، چندسطر در حاشیۀ از صبا تا نیمای آرین‌پور، تهران،1354ش؛ تربیت، محمدعلی، دانشمندان آذربایجان، تهران، 1314ش؛ جلالی پندری، یدالله، زندگی و اشعار ادیب نیشابوری، تهران، 1367ش؛ دیوان بیگی، احمد، حدیقة‌الشعراء، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1364ش؛ شادان‌پور، فرزانه، «مروری بر واژه‌نامۀ فرانسۀ موجود در کانون ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی»، خبرنامۀ کانون ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی، تهران، 1376ش، شم‌ 1؛ کسروی، احمد، «التنبیه علی حروف التصحیف»، آرمان، تهران، 1309ش، س 1، شم‌ 4-5؛ محجوب، محمدجعفر، تحقیق در احوال و آثار و افکار و اشعار ایرج میرزا، تهران، 1353ش؛ محیط طباطبایی، محمد، «نظری به مقالۀ بهار شیروانی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی مشهد، 1351ش، س8، شم‌ 4؛ مدرس، محمدعلی، ریحانةالادب، تبریز، 1346ش؛ مرسلوند، حسن، زندگی‌نامۀ رجال و مشاهیر ایران، تهران، 1369ش؛ مشیری، محمد، مقدمه برفرهنگ فرانسه ـ فارسی نیکلا، تهران، 1348ش؛ نظمی تبریزی، علی، دویست سخنور، تهران، 1363ش؛ هدایت، رضاقلی، مجمع‌الفصحاء، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، 1339ش.
لیلا پژوهنده
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5231
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست