responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5227
به اردشیر
جلد: 13
     
شماره مقاله:5227

بِهْ‌اَرْدَشیر(ویه‌اردشیر)، شهری کهن در کرانۀ باختری رود دجله و یکی از شهرهای هفت‌گانۀ مداین پایتخت ساسانیان که اعراب آن را بَهُرَسیر می‌نامیدند. نام این شهر نخستین بار در سنگ نوشتۀ شاپوراول(سل‌ 241-271م)در کعبۀ زرتشت(واقع در نقش رستم)، به صورت «ویه‌اردشیر»(به پارسی میانه: rthštr (why’آمده است(لوکونین، 64). «وِه1» در زبان پهلوی به معنای به‌ و خوب است(فره‌وشی، 60)و یاقوت نیز به‌اردشیر را به معنی «بهترین شهر اردشیر» آورده است(1/768). یهودیان این شهر را ماحوزه(EI 2, V/945)و مسیحیان بِت‌هَرتَشیر و بت‌هَردَشیر می‌نامیدند(ایرانیکا، IV/93).
به‌اردشیر، چنان‌که از نامش پیداست، ساختۀ اردشیر ساسانی است(طبری، 2/41). او این شهر را پس از پیروزی بر اردوان پنجم اشکانی(224م) و دست یافتن بر شهرهای غربی ایران و سرزمین سورستان(سواد عراق)، بر کرانۀ غربی دجله، در برابر تیسفون که بر کرانۀ شرقی آن بود، بنا کرد(همو، 2/40-41؛ ابن‌اثیر، 1/383-384). به گفتۀ طبری(همانجا)اردشیر این شهر را به صورت کوره(استان) درآورد و شهرهای بهرسیر، رومَکان(رومقان)، کوثى، نهر دُرقیط و نهر جَوبر(گوبر)را به آن ضمیمه کرد و کارگزارانی بر آنجا گمارد. هرکدام از این شهرها بنابر تقسیم‌بندی روزگار ساسانیان یک تسوج به شمار می‌رفته است(ابن‌خردادبه، 7؛ قدامه، 161؛ نولدکه، 66).
بعضی از پژوهندگان دربارۀ بنای به‌اردشیر، بر این باورند که اردشیر شهر جدیدی در این‌جا نساخت، بلکه شهر سلوکیۀ کهن را به دست اویدیوس کاسیوس سردار رومی در 165م ویران شده بود، بازسازی کرد و یا ویرانه‌های آن، شهر تازۀ به‌اردشیر را ساخت(همو، 65-66؛ کریستن سن، 90؛ بارتولد، 210؛ برانر، 758؛ دیاکونف، 416).
به‌اردشیر در میان مجموعۀ شهرهایی(مداین) که پایتخت ساسانیان را تشکیل می‌دادند، یکی از مهم‌ترین آنها بود(کریستن‌سن، 379؛ نولدکه، همانجا)، چنان‌که طبری این شهر را «جایگاه شاهان»(محلۀ الملوک) نامیده است(2/86) و نیز در سنگ نوشتۀ شاپوراول ویه‌اردشیر(وه‌اردشیر)در زمرۀ «شهرهای شاهی» آمده، و نام شهرب(شهربان)آن نیز یاد شده است(لوکونین، همانجا). نام به‌اردشیر در متون مانوی نیز آمده، و گفته شده که مانی(215 یا 216-276م)در این شهر اقامت داشته است(ایرانیکا، همانجا). خسروپرویز در واپسین سال سلطنت(628م)با شیرین همسر عیسوی خود به شهر به‌اردشیر آمد(کریستن‌سن، 487)و در همین‌جا بود که پسرش شیرویه(قباد دوم)بر وی شورید و او را دستگیر و زندانی کرد(طبری، 2/216-217؛ ابن‌خلدون، 2/368). در این شهر کارگاه ضرب سکه‌ای دایر بوده است(برانر، همانجا)که از دورۀ پادشاهی بهرام چهارم(388-399م)آغاز به کار کرد، در حالی که در اَسپانْوَر(شهری دیگر از شهرهای هفت‌گانۀ مداین در شرق دجله که برخی از جغرافی‌نویسان دورۀ اسلامی آن را اَسبانبر نوشته‌اند، نک‌: یاقوت، 1/237؛ یعقوبی، 321)نیز چنین کارگاهی دایر بود. در زمان پادشاهی پیروز(459-483م)کارگاه به‌اردشیر از نظر شمار سکه و نیز تنوع آنها، از اسپانور پیش افتاد. شاید این پیشرفت، نشانۀ برتری کوششهای بازرگانی این شهر بر اسپانور باشد. در این کارگاه، علاوه بر سکه‌های سیمین(درهم)، سکه‌های زرین(دینار)نیز ضرب می‌شد(دربارۀ سکه‌های ضرب شده در به‌اردشیر، نک‌: مشیری، II/267-282). با آنکه مدتی از اهمیت این کارگاه کاسته گردید، ولی به نظر می‌رسد در آغاز دورۀ اسلامی فعال‌تر شد، زیرا سکه‌های عرب ـ ساسانی ضرب شده در این کارگاه، فراوان دیده می‌شود(همو، II/266).
فاصلۀ به‌اردشیر و دیگر شهرهای مداین در باختر دجله را با باغها و کشتزارها پوشانیده بود(محمدی، 2/273)و این باغها و کشتزارها به وسیلۀ «نهر مَلِک»(از شاخه‌های فرات) آبیاری می‌شد(یعقوبی، همانجا). به‌اردشیر شهری بازرگانی، صنعتی و نیز مرکز اداری سرزمینهای ایرانی در غرب دجله بود(EI2 , V/945) که کوچه‌های سنگ‌فرش و بازارهای بزرگ داشت و در کنار خانه‌های آن جایی ویژۀ چارپایان ساخته بودند. بازرگانان یهودی و دیگر سوداگران دست‌فروش از شهروندان فعال شهر محسوب می‌شدند و مردم آن در نتیجۀ رونق تجارت ثروتمند بودند، چندان که زنجیرها و بازوبندهای زرین نزد آنها ارزشی نداشت(کریستن‌سن، 382, 383).
به‌اردشیر از مراکز مسیحیان ایران به شمار می‌رفت(همانجا) و کلیسای بزرگی در آنجا بود که به هنگام تعقیب مسیحیان در زمان شاپوردوم، ویران شد، ولی پس از مرگ این شاه ساسانی آن را دوباره ساختند(همانجا). در عصر پادشاهی خسروپرویز دو کلیسای دیگر به نامهای مریم مقدس و سرگیوس مقدس در آنجا بنا گردید(سامی، 2/172).
طبری به‌اردشیر را «المدینة الدنیا»(شهر نزدیک) خوانده است(4/8)، زیرا در حملۀ عربها به ایران، به‌اردشیر نزدیک‌ترین و نخستین شهر از شهرهای مداین بود که به دست آنها افتاد(محمدی، همانجا). محاصرۀ این شهر توسط عربها پس از نبرد قادسیه رخ داد و به سبب مقاومت مردم، چندین ماه به درازا کشید(بلاذری، 262؛قس: طبری، 4/5-7)و سرانجام در 16ق/637م گشوده شد(همانجا). پس از سقوط به‌اردشیر، یزدگرد پایتخت را رها کرد و عقب نشست(بلاذری، همانجا). از وضع به‌اردشیر در دورۀ اسلامی ـ که نامش به صورت «بهرسیر» تحریف شد ـ آگاهی اندکی در دست است. از فرمانروایان بهرسیر، نام عَدی‌بن حارث شناخته شده است که او را علی(ع) بر این شهر و حوزۀ آن گماشت(دینوری، 153).
ابن‌خردادبه در سدۀ 3ق ناحیۀ بهرسیر را شامل 10روستا دانسته(ص9)، و قدامه در سدۀ 4ق مالیات این ناحیه را 700‘1 کُرّ(کر معادل 200‘1رطل عراقی)گندم ، 700‘1جو، و 150هزار درهم نقد نوشته است(ص163). چنین پیداست که به‌اردشیر در دورۀ اسلامی نیز به همراه 4شهر دیگر از شهرهای هفت‌گانۀ مداین مدتهای دراز همچنان پا برجای بوده است(یعقوبی، همانجا؛ نیز نک‌: لسترنج، 34)و در سده‌های 8و9ق/14و15م شهروندان آن از آیین تشیع پیروی می‌کرده‌اند(ایرانیکا، IV/94).
مآخذ: ابن اثیر، الکامل؛ ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1889م؛ ابن‌خلدون، العبر؛ بارتولد، و.، جغرافیای تاریخی ایران، ترجمۀ حمزۀ سردادور، تهران، 1358ش؛ بلاذری، احمد، فتوح‌البلدان، به کوشش رضوان محمدرضوان، بیروت، 1398ق/1978م؛ دیاکونف، م. م.، تاریخ ایران باستان، ترجمۀ روحی ارباب، تهران، 1346ش؛ دینوری، احمد، الاخبارالطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمال‌الدین شیال، قاهره، 1960م؛ سامی، علی، تمدن ساسانی، شیراز، 1344ش؛ طبری، تاریخ؛ فره‌وشی، بهرام، فرهنگ فارسی به پهلوی، تهران، 1352ش؛ قدامةبن جعفر، الخراج، به کوشش محمدحسین زبیدی، بغداد، 1979م؛ محمدی ملایری، محمد، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، تهران، 1375ش؛ نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمۀ عباس زریاب، تهران، 1358ش؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، «البلدان»، همراه الاعلاق النفیسۀ ‌ابن‌رسته، به کوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ نیز:
Brunner, Ch., »Georgraphical and Administrative Divisions: Settlements and Economy«, The Cambridge History of Iran, vol.III(2), ed. E. Yarshater, London, 1983: Christensen, A., L’Iran sous les Sassanides, Copenhagen, 1936; EI2 ; Iranica; Le Strange, G., The Lands of the Eastern Caliphate, London, 1966; Lukonin, V. G., Kultura sasanidkogo Irana, Moscow, 1969; Mochiri, M. I., Etude de numismatique Iranienne sous les Sassanides et Arabe- Sassanides, Tehran, 1977.
محسن احمدی




























1. veh
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5227
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست