responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5201
بهاءالدین باجن
جلد: 13
     
شماره مقاله:5201

بَهاءُالدّینِ باجَن(790-912ق/1388-1506م)، شاعر و از صوفیان طریقۀ چشتیۀ برهانپور. شهرت وی به سرودن اشعار هندی، موسوم به دهره است(نک‌: دنبالۀ مقاله)و او به سبب ویژگیهای این نوع اشعارش تخلص باجن را برای خود برگزید. باجن واژه‌ای هندی مشتق از مصدر بَجنا به معنای نواختن خواندنِ آواز است(جالبی، 1/106؛ هادی، 118؛ پلاتز، 134). باجن فرزند شیخ‌معزالدین، از فرزندان مولانا احمد مدنی ودر تصوف مرید شیخ رحمت‌الله گجراتی بود. وی قسمت اعظم زندگی خود را در گجرات گذراند(نسیم، 6/214؛ جالبی، 1/106).
خزانۀ رحمت و جُنگ‌نامۀ پشواز و ساری و چولی و تهبند و ازار و اشعار صوفیانۀ هندی باجن، از آثار برجا مانده از اوست(صدیقی، 1/386، 418؛ احمد،133). خزانۀ رحمت که می‌توان آن را از نخستین نمونه‌های مدون ادبیات اردو در گجرات به شمارآورد، با عنوانهای دیگری همچون گلستان رحمت و خزائن رحمت‌الله نیز در منابع آمده ، و شامل شرح‌حال و گفته‌های پیر او، شیخ رحمت‌الله به فارسی و کلام صوفیانه و دهره‌های او به هندی است.
دهره نوعی شعر هندی، و آن کلامی موزون و آهنگین است که مضمون حمد و نعت و منقبت دارد و توسط قوالان همراه با ذکرهایی در مدح مشایخ نواخته و خوانده می‌شود؛ چنان که بهاء‌الدین باجن در این گونه سروده‌ها به مدح پیر خود و شناساندن آرامگاه وی و نیز به وصف گجرات می‌پردازد. سرودن این گونه اشعار توسط باجن شاید حاصل اهمیت سماع در میان سالکان طریقۀ چشتیه باشد(جالبی، 1/106-107؛ نیسم، 215-216؛ منزوی، 11/105، 12/2309؛ بشیرحسین، 2/300؛ نیزنک‌: ه‌ د، 7/533). خزانۀ رحمت در مجموعۀ نسخه‌های خطی کتابخانۀ شیرانی و کتابخانۀ انجمن ترقی اردو نگهداری می‌شود. تاریخ کتابت این نسخه، به سبب افتادگی صفحات پایانی آن معلوم نیست(صدیقی، 1/363؛ بشیرحسین، همانجا).
مثنوی جنگ‌نامۀ پشواز و ساری و چولی و تهبند و ازار، شامل 219بیت است که در کتابخانۀ انجمن ترقی اردو نگهداری می‌شود. تاریخ کتابت آن 1161ق، و کاتب آن شخصی است به نام عبدالنبی(صدیقی، 1/362-363، 368، 418).
از خلفا و جانشینان بهاءالدین باجن می‌توان علی‌متقی برهانپوری و شیخ عبدالحکیم(فرزند باجن) را نام برد. شیخ عبدالحکیم به مجالس سماع علاقۀ خاص داشت. وی همچون پدرش اشعاری به زبان هندی سروده است(راشد، 367-368؛ قادری، 348؛ رضوی، II/283 ؛ هادی، همانجا).
باجن اواخر عمر را در برهانپور سپری کرد و در همان‌جا درگذشت و به خاک سپرده شد(یونس شاه، 1/189؛ نسیم،214؛ رضوی، همانجا).
مآخذ: احمد، عزیز، تاریخ تفکر اسلامی، ترجمۀ نقی لطفی و محمدجعفریاحقی، تهران، 1367ش؛ بشیرحسین، محمد، فهرست مخطوطات شیرانی، لاهور، 1969م؛ جالبی، جمیل، تاریخ ادب اردو، لاهور، 1975م؛ راشد برهانپوری، محمد مطیع‌الله، برهانپورکی سندهی اولیاء، حیدرآباد دکن، 1987م؛ صدیقی امروهوی، افسر و سرفراز علی رضوی، مخطوطات انجمن ترقی اردو، کراچی، 1965م؛ قادری، محمدایوب، تذکرۀ علمائی هندی، کراچی، 1961م؛ منزوی، خطی مشترک؛ نسیم، ا.د.، «مشایخ اردوسری مصنفین»، تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، لاهور، 1971م. ج6؛ یونس شاه، تذکرۀ نعمت‌گویان اردو، 1982م؛ نیز:
Hadi, N., Dictionary of Indo Persian Literature, Delhi, Delhi, 1995; Platts, J. T., A Dictionary of Urdū, Classical Hindl, and English, Oxford, 1982; Rizvi, A.A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1983.
مرجان افشاریان
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5201
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست