responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5188
بونت
جلد: 13
     
شماره مقاله:5188

بونْت، یا البونت، شهری مرزی و کوچک در شرق اندلس. این شهر در شمال غرب استان والنسیا(بلنسیه)و در جنوب شرق شنتمریه در دامنۀ شرقی دره و رود گوادا لاویار ـ توریا و در 100 کیلومتری بلنسیه قرار دارد و جمعیت آن حدود 4 هزارتن است. راه آهن زیرزمینی به طول 514’1متر آنجا را به راه اصلی بلنسیه ـ مادرید متصل می‌سازد(شکیب ارسلان، 3/237). نام این شهر را به صورتهای بُنت، الفُنت و بُونت نیز آورده‌اند. این نام در زبان اسپانیایی به صورت «آلپوئنته»(به معنای پل)آمده است(EI2؛ عنان، 2/260).
درویرانه‌های قلعۀ این شهر که بر روی بلندایی با شیب بسیار تند باقی مانده است، می‌توان آثار معماری رومی و اسلامی را مشاهده کرد(ابن‌سعید، 2/395؛EI2 ).
ابوطاهراسماعیل‌بن‌عمران‌فهری بونتی و عبدالله‌بن‌فتوح‌بن‌موسى‌فهری بونتی و شمار دیگری از ادیبان و قاریان به این شهر منسوب‌اند(نک‌: ابن‌بشکوال، 1/280-281؛ ابن‌عبدالمنعم، 115؛ یاقوت، 1/763؛ شکیب ارسلان، 3/237-240).
مورخان اسلامی تا اوایل سدۀ 5ق هیچ اشاره‌ای به شهر بونت نکرده‌اند و تنها از 418ق/1027م به بعد است که نام این شهر دربرخی منابع آمده‌است. از همین سال تا حدود 500ق خاندان بنوقاسم در منطقۀ مرزی بونت فرمان راندند. این خاندان در اصل از قبیلۀ بربری کُتامه، و با قبلۀ عربی فِهری هم پیمان بودند(ابن حزم، 501) و خود را از نسل عبدالملک‌بن‌قطن فهری می‌شمردند(عنان، همانجا). نخستین فرمانروای این خاندان ابومحمدعبدالله‌بن قاسم، ملقب به نظام‌الدوله بود که از سوی مردم قرطبه به خلافت برگزیده شد(ابن عذاری، 3/215؛ ابن خطیب، 131، 138، 208؛ ابن‌سعید، همانجا).
پس از کشته شدن مرتضى، خلیفۀ امویان اندلس به دست بربرها در غرناطه، برادرش، ابوبکرهشام‌بن‌محمدبن‌عبدالملک‌بن عبدالرحمان ناصر، ملقب به المعتدبالله به قلعۀ بونت گریخت و در پناه عبدالله‌بن‌قاسم فهری(ابن عذاری، 3/127، 145-146؛ ابن‌اثیر، 9/272، 282؛ ابن خطیب، 131، 138)، و به روایتی دیگر در پناه ابوعبدالله‌محمدبن‌عبدالله‌بن قاسم(حُمیدی، 1/59؛ ابن‌سعید، 1/55)قرار گرفت. حاکم بونت در طول مدت اقامت المعتدبالله با احترام کامل با وی رفتار کرد؛ تا اینکه در 418ق/1027م از سوی مردم قرطبه به خلافت برگزیده شد و بیش از دو سال ونیم از آغاز خلافتش در بونت به سر برد(حمیدی، ابن‌سعید، ابن‌خطیب، ابن‌اثیر، همانجاها؛ ابن‌عذاری، 3/127، 145).
دومین فرمانروای بونت از بنوقاسم، ابوعبدالله‌محمدبن عبدالله، ملقب به یُمْن‌الدوله بود. او پس از مرگ پدرش در 421ق/1030م به امارت رسید و در434ق/1043م وفات یافت. مورخان کوچک‌ترین اشاره‌ای به حوادث دوران 13سالۀ وی نکرده‌اند(نک‌: ابن‌سعید، 2/396؛ ابن‌خطیب، 208).
در434ق حکومت منطقۀ بونت به احمدبن‌محمد‌بن‌عبدالله‌بن قاسم، ملقب به عزالدوله رسید. او نیز پس از 6 سال حکومت درگذشت(عنان، 2/261؛ ابن‌خطیب، همانجا). اخیراً قبر وی در بونت کشف شده است(نک‌: شکیب ارسلان، 3/237‌-238، حاشیه).
پس از مرگ عزالدوله احمد در 440ق/1048م یاران وی حکومت بونت را به فرزند خردسالش، محمد که 7 ساله بود، سپردند و قاسم، جد مادر‌اش که نقش مهمی در تعیین وی داشت، سرپرستی امیر خردسال را بر عهده گرفت(ابن خطیب، 208). چند ماهی نگذشته بود که عبدالله‌ابن محمد، عموی امیر خردسال که خود را شایسته‌تر از هر کسی برای تصدی امارت بونت می‌دید، اقدام به عزل امیر خردسال و حبس قاسم، جد مادری وی کرد(همانجا).
در پی این توطئه ابومحمدعبدالله‌بن محمد به عنوان پنجمین، آخرین و نامدارترین فرمانروای بونت زمام امور را به دست گرفت و خود را جناح‌الدوله(نک‌: شکیب ارسلان، 3/238، حاشیه) ملقب ساخت و آن‌گاه برای جلوگیری از هر گونه دسیسه‌ای بیوۀ برادر(مادر امیرمخلوع)را به همسری خود درآورد و قاسم پدر همسرش را از زندان رها ساخت و به جایگاهی که در زمان برادرش برای او مقرر شده بود، بازگرداند. او به تنهایی و بی‌رقیب حکومت کرد و با ممالک هم‌جوار در صلح و آشتی به سر برد و به سرعت اوضاع بونت را سروسامان بخشید(ابن‌خطیب، ابن‌سعید، عنان، همانجا).
عبدالله‌بن محمد بیش از 40 سال در بونت به آسودگی فرمان راند، تا آنکه در 482ق/1089م سیدکامپِئادُر به بونت حمله کرد و سرزمینش را ویران ساخت و عبدالله ناگزیر به فرمانبری از پادشاه قشتاله شد و متعهد گردید 10 هزار دینار به وی بپردازد(همانجا).
هنگامی که مرابطون به رهبری یوسف‌بن تاشفین در 485ق/1092م بر بلنسیه چیره شدند، شهر بونت همانند دیگر شهرهای این منطقه به فرمان آنها درآمد(ابن‌سعید، عنان، همانجاها؛ نیزEI2).
امیرعبدالله که از سرنوشت و پایان کار وی اطلاعی دردست نیست، ادیب و شاعری شایسته بود(نک‌: فتح‌بن خاقان، 144- 150). پس از مرابطون شهر بونت به تصرف موحدون درآمد و آن‌گاه که موحدون از اندلس اخراج شدند، یکی از نوادگان عبدالمؤمن به نام ابوسعیدزید با جیمز اول، معروف به فاتح هم‌پیمان شد و شهر بونت را به وی تسلیم کرد. از آن زمان این شهر به جرگۀ شهرهای مسیحی اسپانیا درآمد(EI2).
مآخذ: ابن اثیر، الکامل؛ ابن‌بشکوال، خلف، الصلة، قاهره، 1966م؛ ابن حزم، علی، جمهرةانساب العرب، بیروت، 1403ق/1983م؛ ابن‌خطیب، محمد، اعمال الاعلام، به کوشش لوی پرووانسال، بیروت، 1956م؛ ابن سعید مغربی، علی، المغرب فی حلی المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، 1953م؛ ابن‌عبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1980م؛ ابن‌عذاری، احمد، البیان المغرب، به کوشش کولن و لوی پرووانسال، بیروت، 1930م، حمیدی، محمد، جذوةالمقتبس، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، 1410ق؛ شکیب ارسلان، الحلل السندسیة، بیروت، 1355ق؛ عنان، محمد عبدالله، دولةالاسلام فی الاندلس، قاهره، 1988م، فتح‌بن خاقان، قلائدالعقیان، تونس، 1966م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
EI2
ستارعودی
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5188
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست