بَنىْ مُنَجَّم، يا آل منجم، شهرت خاندان ابن ابى منصور ه م، منجم و رياضىدان بنام ايرانىِ روزگار مأمون. بنى منجم نخست به نجوم و علوم رياضى گرايش داشتند، اما بعداً بيشتر در موسيقى و نيز ادب و شعر عربى نامى شدند. نياي بزرگ اين خاندان، ابان حسيس يا فيروزان مشهور به ابومنصور، منجمِ منصور عباسى بود ابن خلكان، /9. فرزندش، «بزيست» در روزگار مأمون اسلام آورد و نام خود را به يحيى بن ابى منصور ترجمة بزيست پسر فيروزان تغيير داد ه د، /97. يحيى پسر داشت: سعيد، حسن، محمد و على. محمد در ادب عربى، نجوم و موسيقى چيرهدست بود و آثاري از جمله اخبار الشعراء، از خود بر جاي گذاشت ابوالفرج، 6/2؛ ابن نديم، 60؛ قس: شابشتى، 53. همة افرادي كه بعدها از اين خاندان نامى شدند، از فرزندان على بن يحيى بودند. اينك افراد مشهور خاندان: . ابوالحسن على بن يحيى بن ابى منصور 01- 75ق/16 - 88م، مشهور به ابن منجم. او در آغاز از نزديكان محمد بن اسحاق بن ابراهيم مصعبى حكمران فارس بود؛ سپس به خدمت فتح بن خاقان، وزير متوكل درآمد و پس از آن، از نديمان خاص و محرم اسرار متوكل، منتصر، مستعين و معتمد عباسى شد و در بحرانهاي سياسىِ اين دوره نيز دستى داشت. وي در سامرا درگذشت و همانجا به خاك سپرده شد نك: طبري، /16، 29، 53،43-44؛مسعودي،/4 - 5؛ ابن نديم، همانجا. على بن يحيى يكى از شاعران و ادباي به نام روزگار خود بود براي نمونة اشعارش، نك: صولى، اخبار...، 2، 4، چندان كه اديبى چون صاحب بن عباد از وي در زمرة ظريفترين و حاضرجوابترين شعرا ياد كرده است ثعالبى، خاص...، چ امين، 3. برخى از برجستهترين شاعران آن دوره در مدح، و گاه ذم وي، و نيز پس از مرگش در رثاي او ابياتى سرودند ابن معتز، 32؛ بحتري، 622- 625، جم؛ ابن رومى، 7 -9، جم؛ ابن ابى عون، 89؛ مرزبانى، معجم...، 41-42، الموشح، 5-6، 3 -4؛ شابشتى، 0؛ ياقوت، /9، 5/44- 54. على با موسيقىدانان و خنياگران برجستة روزگار خود، بهويژه اسحاق بن ابراهيم موصلى، موسيقىدان مشهور عصر عباسى نشست و برخاست و دوستى داشت؛ از اسحاق درس گرفت، همدم او شد و رسالة اخبار اسحاق بن ابراهيم را دربارة او تأليف كرد كه پس از رسالة حماد بن ابراهيم، كهنترين زندگىنامة اسحاق موصلى بهشمار مىآيد. اين رساله و مطالبى كه يحيى بن على و ديگر ادبا و موسيقىدانانِ آن روزگار از على نقل كردهاند، از منابع مهم ابوالفرج اصفهانى در الاغانى بوده است مثلاً نك: /52، /70-72، 75-79، 86-87، /00، /9، جم؛ صولى، همان، 21؛ نيز فارمر، .126 گفتهاند: متوكل هنگامى كه خواست كتاب احمدبن يحيى بلاذري در خصوص اصلاح تقويم و تأخير خراج را بررسى كند، كسى را شايستهتر از على بن يحيى و محمد بن موسى بن شاكر نيافت ياقوت، 5/45 بب. ياقوت 5/57 و ابن طاووس ص 57 به نقل از نشوار المحاضرة ابوعلى محسن بن على تنوخى - كه وي از نزديك نوادة على بن يحيى را مىشناخته است نك: تنوخى، نشوار...، /5 - آوردهاند كه على بن يحيى باغى، و در آن باغ قصري مجلل، و در آن قصر كتابخانهاي گرانقدر داشت كه خزانة الحكمه ناميده مىشد و مردم از هر سرزمينى به اين كتابخانه مىآمدند و يحيى از ثروت خويش بدانها نفقه نيز مىداد. براساس همين حكايت، ابومعشر بلخى نيز يكى از اين مراجعان بوده است، اما بىترديد اين بخش از روايت باتوجه به روزگار زندگى ابومعشر نادرست است. در متنى كه امروزه از نشوار به چاپ رسيده است، اين مطلب ديده نمىشود و شايد اين دو به بخشى از نشوار كه امروزه مفقود شده است، استناد كردهاند. به هر روي، در بيشتر مآخذ آمده است كه على بن يحيى سرپرست مؤسسهاي به همين نام بوده كه توسط فتح بن خاقان تأسيس شده بوده است. اين امر نيز بعيد نيست كه على پس از همكاريِ احتمالى در دارالعلم موصلى نخستين دارالعلم بغداد، و پس از آن سرپرستىِ خزانة الحكمة فتح بن خاقان، خود به تأسيس مؤسسهاي مشابه اقدام كرده باشد؛ بهويژه آنكه وي در كنار بنى موسى يكى از مهمترين حاميان مترجمان و مؤلفان برجستة آن روزگار بوده است. به هر روي، حنين علاوه بر ترجمة چند اثر از جالينوس و ديگران براي على بن يحيى، به درخواست وي يكى از مهمترين آثار خود را در خصوص آثار ترجمه شدة جالينوس به عربى نوشت. اسحاق بن حنين و حبيش نيز، آثاري را به سفارش يحيى به عربى ترجمه كردند. ثابت بن قره نيز افزون بر تأليف رسالهاي دربارة ابواب علم موسيقى در پاسخ على بن يحيى، كتاب اصول هندسة ارشميدس را نيز براي وي به عربى درآورد حنين، شم 1، 4، 0، 1، 3، 4، 04، 26، 27؛ قفطى، 17. از آثار اوست: . اخبار اسحاق بن ابراهيم؛ . الشعر و الشعراء القدماء والاسلاميين؛ . الطبيخ ابن نديم، 60. . ابوعيسى احمد بن على بن يحيى د 20ق/32م. ابن نديم كتابى به نام تاريخ سنى العالم را بدو نسبت داده است ص 61. برخى همچون ابن شاكر كتبى ص 1، صفدي /28، ثعالبى يتيمة...،/09، 27؛ نيز نك: تحفة...، 27- 28، ياقوت /77، 84 و نيز كحاله /4 بر اثر خلط ميان ابوعيسى احمد و ابوالفتح احمد شم همين مقاله، از اشعار ابوعيسى در مدح صاحب بن عباد، يا از تأليف تاريخ سنى العالم توسط ابوالفتح ياد كردهاند. ابوعيسى كتابى نيز با عنوان اثبات نبوة نبيناً محمد المصطفىع من طريق البرهان المنطقى نوشته كه قسطا بن لوقا د ح 00ق/13م، رياضىدان و مترجم مشهور رسالهاي در پاسخ به آن نگاشته است بيهقى، 10؛ قفطى، 63؛ ابن ابى اصيبعه، /44. . ابو احمد يحيى بن على بن يحيى 41-00ق/55 -12م، از نديمان خاص موفق و خلفاي بعدي، و در شمار متكلمانِ معتزلى بود. در خانة او جلسات مباحثه با حضور جمعى از متكلمان تشكيل مىشد. از جملة آثار او كتاب الباهر فى اخبار و اشعار شعراء مخضرمى الدولتين است كه ناتمام ماند و فرزندش، احمد آن را تكميل كرد ابن نديم، همانجا. مهمترين اثر يحيى بن على رسالهاي است كه در خصوص نظريات اسحاق موصلى در باب موسيقى و تفاوت آن با آراء ابراهيم بن مهدي - كه سبك كهن اسحاق را بسيار دشوار مىشمرد و معتقد به ساده كردن آن بود - نوشت براي آگاهى بيشتر، نك: ه د، /51-52. . ابوالحسن احمدبن يحيى بن على د 27ق/39م. وي اديب، شاعر، متكلم، فقيه و يكى از پيروان مذهب محمد بن جرير طبري بود و آثاري نيز در اين زمينه نگاشت. او را نيز همچون پدرش در زمرة فقهاي معتزلى شمردهاند. ابوالحسن با خلفاي معاصر خود و بهويژه الراضى بالله رابطهاي نزديك داشت ابن نديم، 61؛ ابن مرتضى، 00، 02؛ ثعالبى، خاص، چ نقوي، 24. از آثار اوست: . كتابى دربارة خاندان خود و نسب ايرانى آنها؛ . الاجماع فى الفقه على مذهب الطبري؛ . المدخل الى مذهب الطبري و نصرة مذهبه؛ . الاوقات؛ . تكميل كتاب الباهر پدرش ابن نديم، 60-61. . ابوالقاسم يوسف بن يحيى بن على. او همچون برادرش ابوالحسن از ندماي خلفاي روزگار خود بود و در بيمارستان سيده كه به همت سنان بن ثابت در 06ق/18م تأسيس شد، بر امور اداري و پرداختِ حقوقها نظارت داشت قفطى، 95؛ ابن ابى اصيبعه، /22؛ صولى، الاوراق، . مرزبانى نيز با او مراوده داشته، و مطالبى را از او روايت كرده است الموشح،1، 00، 43، 02، جم. فرزندش احمد يا محمد؟ نيز شرحى بر الثمره منسوب به بطلميوس نوشت قفطى، 8 و نوهاش، ابوالعباس هبةالله بن محمد نيز در علوم مختلف دست داشت. تنوخى مطالب بسياري از هبةالله نقل كرده است نشوار،/1، /36؛ نيز حاتمى، 7. از وي اشعاري در مدح ابوعلى حسن بن احمد يكى از جانشينان صاحب بن عباد در وزارت نقل شده است نك: تحفة، 6؛ ثعالبى، خاص، همان چ، 25، كه اين ابيات را بسيار ستوده است، قس: يتيمة، /86. . ابوعبدالله هارون بن على بن يحيى 51- 88يا89ق/65 - 01 يا 02م. از آثار اوست: . البارع يا اخبار الشعراء المولدين كه گزيدهاي است از اشعار حدود 60 شاعر از بشار بن برد تا محمد بن عبدالملك بن صالح، بدون اشاره به احوال آنان ياقوت، 9/62- 63. ثعالبى كتاب يتيمة الدهر را در ادامة اين كتاب و به عنوان ذيلى بر آن نوشت كه بعدها با ذيلهاي پىدرپى چون دميةالقصر باخرزي، زينة الدهر حظيري و خريدة القصر عمادالدين كاتب تكميل شد ابن خلكان، /49-50؛ ذهبى، 1/46. اين اثر از جملة مآخذ مهم ياقوت، ابن خلكان و ذهبى بوده است. . اخبار العشراءالكبير كه به پايان نرسيد و تنها مطالبى دربارة بشار، ابوالعتاهيه و ابونواس در آن آمد. . كتاب النساء و ما جاء فيهن من الخبر و محاسن ماقيل فيهن من الشعر والكلام الحسن ابن نديم، 61. . ابوالحسن على بن هارون بن على 71-52ق/84 -63م، از دوستان ابن نديم بوده، و وي چيرهدستى و ظرافتش را در شعر ستوده است. از آثار اوست: . شهر رمضان كه براي الراضى بالله تأليف كرد؛ . النوروز و المهرجان؛ . الرد على الخليل فى العروض؛ . رسالة فى الفرق بين ابراهيم بن المهدي و اسحاق الموصلى فى الغناء؛ . كتابى درخصوص نسب خاندانش؛ . كتابى در مقابله با الاغانى ابوالفرج اصفهانى؛ . الفرق و المعيار بين الاوغاد والاحرار ابن نديم، همانجا؛ مرزبانى، معجم، 64. . ابوعبدالله هارون بن على بن هارون بن على بن يحيى 02- 76ق/14-87م. به گفتة ابن نديم وي شاعر و اديب بود و كتاب مختار فى الاغانى را نوشت همانجا؛ اما قفطى او را يكى از منجمان مشهور آن روزگار شمرده، و به آثار ادبى او اشاره نكرده است. به گفتة قفطى زيج هارون بن على در ميان مردم بسيار رايج بوده است ص 38. زوتر ص و كندي ص اين زيج را از آنِ پدربزرگِ وي، و زمان تأليف آن را نيز حدود سال 50ق/64م دانستهاند كه ظاهراً ناشى از خلط نام دو هارون است نيز نك: VI/216 .GAS, . ابوالفتح احمد بن على بن هارون بن على بن يحيى د پس از 77ق/87م. وي اديب و شاعر و از نزديكان صاحب بن عباد، وزير مشهور آل بويه بود نبايد او را با ابوعيسى احمد بن على بن يحيى شم همين مقاله اشتباه كرد. تنوخى وي را از نزديك مىشناخته، و مطالبى از او نقل كرده است. او در 77ق احمد بن على را ديده، شعر او را نيز ستوده است الفرج...،86- 88، نشوار، /84- 85؛ ياقوت، /50-54. مآخذ: ابن ابى اصيبعه، احمد، عيون الانباء، به كوشش آوگوست مولر، قاهره، 299ق/882م؛ ابن ابى عون، ابراهيم، التشبيهات، به كوشش محمد عبدالمعيد خان، كيمبريج، 369ق/950م؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن رومى، على، ديوان، به كوشش حسين نصار، قاهره، 393ق/973م؛ ابن شاكر كتبى، محمد، عيون التواريخ، نسخة عكسى موجود در كتابخانة مركز ازنسخة چستربيتى؛ ابن طاووس، على، فرج المهموم فى تاريخ علماء النجوم، قم، 363ش؛ ابن مرتضى، احمد، طبقات المعتزلة، به كوشش زوزانا ديوالد ويلتسر، بيروت، 380ق/961م؛ ابن معتز، عبدالله، ديوان، به كوشش عزيز افندي زند، قاهره، 891م؛ ابن نديم، الفهرست؛ ابوالفرج اصفهانى، الاغانى، قاهره، دارالكتب المصريه؛ بحتري، وليد، ديوان، به كوشش حسن كامل صيرفى، قاهره، 973م؛ بيهقى، على، تاريخ حكماء الاسلام، به كوشش محمد كرد على، دمشق، 365ق/946م؛ تحفةالوزراء، منسوب به عبدالملك ثعالبى، به كوشش حبيب على راوي و ابتسام مرهون صفار، بغداد، 977م؛ تنوخى، محسن، الفرج بعد الشدة، به كوشش عبود شالجى، بيروت، 398ق/978م؛ همو، نشوار المحاضرة، به كوشش عبود شالجى، بيروت، 391ق/971م؛ ثعالبى، عبدالملك، خاص الخاص، به كوشش حسن امين، بيروت، دار مكتبة الحياة؛ همو، همان، به كوشش صادق نقوي، حيدرآباد دكن، 405ق/984م؛ همو، يتيمة الدهر، به كوشش محمد محيىالدين عبدالحميد، بيروت، دارالفكر؛ حاتمى كاتب، محمد، الرسالة الموضحة، به كوشش محمد يوسف نجم، بيروت، 385ق/965م؛ حنين بن اسحاق، رسالة الى على بن يحيى، به كوشش مهدي محقق، تهران، 379ش؛ ذهبى، محمد، سير اعلام النبلاء، بيروت، 404ق/984م؛ شابشتى، على، الديارات، به كوشش كوركيس عواد، بغداد، 386ق/966م؛ صفدي، خليل، الوافى بالوفيات، به كوشش احسان عباس، ويسبادن، 389ق/969م؛ صولى، محمد، اخبار ابى تمام، به كوشش خليل محمود عساكر و ديگران، بيروت، المكتب التجاري؛ همو، الاوراق، قسم اخبار الراضى بالله و المتقى لله، به كوشش ج. هيورث دن، قاهره، 354ق/935م؛ طبري، تاريخ؛ قفطى، على، تاريخ الحكماء، اختصار زوزنى، به كوشش ليپرت، لايپزيگ، 903م؛ كحاله، عمررضا، معجم المؤلفين، بيروت، 376ق/957م؛ مرزبانى، محمد، معجم الشعراء، به كوشش عبدالستار احمد فراج، بيروت، 379ق/960م؛ همو، الموشح، به كوشش محبالدين خطيب، قاهره، 385ق؛ مسعودي، على، مروج الذهب، قم، 404ق؛ ياقوت، ادبا، نيز: , H. G., A History of Arabian Music, London, 1967; GAS; Kennedy, E. S., A Survey of Islamic Astronomical Tables, Philadelphia, 1956; Suter, H., Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke, Leipzig, 1902. يونس كرامتى