بُنه، اصطلاحى در كشاورزي سنتى ايران به معناي گروهى نظام يافته و مشترك
المنافع در كار توليد زراعى و دامداري. واژة بنه برگرفته از «بُن» در فارسى
به معناي بار و اسباب، مال و دارايى و زاد و توشه، همچنين ريشه و بنياد هر
چيز است لغتنامه...،در پهلوي اين واژه به صورت «بونَك» فرهوشى، 04 آمده
است.
نامهاي گوناگون بنه: اصطلاح بنه مشهورترين و عامترين نام براي نظام
اشتراكى كشاورزي ايران در گويش تهرانى و گويشهاي مردم شهر ري، ورامين،
گرمسار، قزوين و... است. تاكنون بيش از 0 نام ديگر از بنه در فرهنگهاي
مختلف ايران شناسايى شده است. اين نامها مىتوانند پژوهشگران را به گذشته
و تحولات سازمان بنه راهنمايى كنند. اينك به شماري از اين نامها اشاره
مىشود: بجوغ، در كردستان پاپلى، 78؛ بلوك، در اسدآباد بادخورة همدان
يادداشتهاي مؤلف؛ بنه گاو، در خير فارس لمتن، 42؛ بُنك، در سىسخت ياسوج
فرهادي، فرهنگ...، 5؛ بُنكو، در دزفول سلمانزاده، و فيروزآباد فارس
يادداشتهاي مؤلف؛ بنه اصفهانى، در دزفول سلمانزاده، 2؛ بنه قمى، در شهر
ري صفىنژاد، بنه، 56؛ پاگاو پاگو، در سيستان تيت، 73، 74؛ پشك، در اقليد
فارس يادداشتهاي مؤلف؛ پيكال، در دره گز صفىنژاد، همان، ده؛ تسوج، در
برخى روستاهاي ملاير فرهادي، «بنهشناسى: پيشينه...»، 10؛ تيركار، در بيرجند و
قائنات لمتن، 22؛ جفت، در وَرزَقان آذربايجان همو، 40؛ جوغ،در
سنندجهمو،26؛حراثههراسه،در بردسير،رفسنجان، سيرجان، كرمان، جهرم و شيراز
همو، 25؛ فرهادي، همان، 08- 10، فرهنگ، جدول شم ؛ صفىنژاد، همانجا؛ خيش، در
خلفآباد خوزستان، عقيلى شوشتر و باشت كهگيلويه لمتن، 43- 44؛ دانگ، در
فرزيان اليگودرز، گروندشت، خالصة بافت، نى شهر همدان، فرنق و نازي خمين
فرهادي، همان، 46، نيز جدول شم ، عبداللهآباد و رحمتآباد رفسنجان لمتن، 22؛
دانگى، در برخى روستاهاي ملاير فرهادي، «بنهشناسى: پيشينه»، 10؛ دركار، در
كهگيلويه و بهبهان صفىنژاد، همانجا؛ دنگ، در برخى روستاهاي رزن همدان
فرهادي، همان، 11؛ دنگى، در رباط اسلك اراك همو، فرهنگ، 46؛ دونگ، در
حاجىآباد بندرعباس همان، 47؛ سركار، در طبس و فردوس صفىنژاد، همانجا؛
شراكتى، در برخى روستاهاي ملاير فرهادي، «بنهشناسى: پيشينه»، 10؛ صحرا، در
نيشابور، كاشمر، تربت جام، تربت حيدريه صفىنژاد، همانجا؛ گوشته، در دورانه
سر آمل فرهادي، همان، 08؛ لَردكاري، در اشكذر يزد همان، 11؛ هشته بنه، در
برخى مناطق ساري مؤمنى، 8؛ همبازي، در برخى روستاهاي ساري پاپلى، 79؛
يازو، در شمال خراسان همو، 80.
چنانكه گفته شد در دزفول و فيروزآباد فارس به بنه «بنكو» مىگويند. بنكو در
ميان قشقاييها به گروهى از مردم ايل گفته مىشود كه در برخى چيزها، مانند
زمين و مرتع با هم مشتركند و معمولاً خويشاوند يكديگر هم هستند كيانى، 76؛
امان اللهى، 4، 61؛ سلمانزاده، و در ايلات كُرد به اين گروه «خيل»، «مال»
و «بنه مال» گويند طبيبى، 60. در شمال شاهرود و پشت بسطام به محل استقرار
بلوكها و بنههاي دامداري مردانه و كوچنده «بنه» و «آرام» گويند شاه حسينى،
22؛ يادداشتهاي مؤلف.
تعريف بنه: نخستينبار ج. پ. تيت حدود صد سال پيش به تعريف بنه پرداخته،
و آن را يك سازمان روستايى زراعت جمعى و اشتراكى دانسته است. به گفتة
وي: روستاييان به چند گروه كشاورز هم پيشه كه دو گروه را پاگو پاگاو
مىنامند، تقسيم مىشوند و زمينى را اشتراكاً در اختيار مىگيرند. شمار افراد هر
گروه به مقدار و اندازة زمين بستگى دارد و مقدارشان در هر قصبه، ناحيه و
دهكده، هر سال تغيير و تبديل مىيابد ص 73. پاگو دو نوع است: يكى «پاگوي
غمى» بنة عام كه از نفر، و ديگري «پاگوي تويل تحويل يا بنة خاص» كه از تا
0 نفر تركيب مىيابد، در عين حال بيشتر اين گروهها مركب از هفت نفر هستند
همو، 74.
از ايرانيان، نخستين كسى كه از بنه به عنوان اصطلاح كشاورزي سخن گفته
است، تقى بهرامى در فرهنگ روستايى است نك: ص 57. وي بنه را برخلاف تيت
يك «كار رعيتى» نك: ارزيابى...، 49 و واحد كشاورزي فنى و اقتصادي پنداشته
است و نه يك نظام اجتماعى و تعاونى. او بنة هر ده را براساس گاوهايى كه
در آن به كار مىگيرند، ، و گاوي و معمول آن را گاوي دانسته است كه به
شمار هر گاو يك رعيت هم كار مىكند همان، 50، نيز فرهنگ...، همانجا.
صفىنژاد بنه را يك واحد مستقل كشاورزي در دهات تعريف كرده است كه عدهاي
دهقان به مدت يكسال زراعى با مقداري ابزار كار به شركت در آن، به كار
مىپردازند. او مفهوم بنه در ده را برابر مفهوم اداره يا مؤسسه در شهر
دانسته است مونوگرافى...،37. همچنين در تعريف ديگري از بنه، آن را مانند
«سازمانهاي توليد چند خانواري يا جمعى» مىداند نك: بنه، نه. همو در تعريفى
كه بيشتر با بنههاي جنوب تهران در پيش از اصلاحات ارضى سازگار است، و
بنههاي برابر كار بنههاي همتراز پيش و پس از اصلاحات ارضى را در
برنمىگيرد، مىنويسد: بنه عبارت بود از يك واحد مستقل زراعى كه عدهاي
دهقان با سمتهاي مشخص اجتماعى براساس تقسيم كاري كه مبتنى بر امتيازات
اقتصادي و منزلتهاي اجتماعى بود، در يك يا چند قطعه زمين مشخص با مقدار آب
و نيروي شخم گاوكار معين به وسيلة شماري ابزار كار متعلق به بنه به مدت
يك سال زراعى در يك آبادي به كشت و زرع مىپرداختند همان، .
هوشنگ ساعدلو بنه را قطعه زمين زراعى كه عدة جفت گاوهاي آن زمين به بيش
از يك صاحب نسق متعلق باشد و صاحب نسقان زمين هم از يك فرد بيشتر باشند،
تعريف مىكند ص 9. خسرو خسروي بنه را رسم و سنتى از بين رفته قلمداد مىكند
و آن را واحد كار زراعى سنتى در نظام ارباب - رعيتى سابق و مشتمل بر يك يا
چند قطعه زمين زراعى آبى و ديمى كه در آن شماري زارع بهطور جمعى كار
مىكردند، مىداند و مىنويسد: وسعت هر بنه در روستاها متفاوت بود و از يك جفت
گاو تا جفت تغيير مىكرد. در بنهها همكاري نزديكى بين زارعان وجود داشت و
نوعى اشتراك مساعى متقابل در امر توليد بين آنان ديده مىشد
جامعةدهقانى...،3.
جوش دادن تنة بنهها به نظام ارباب و رعيتى، عقيدهاي است كه در كار
نويسندگان بعدي تا به امروز همچنان ادامه يافته است نك: دنبالة مقاله. دو
تن از جغرافىدانان ايرانى در تعريف «يازو» - بنههاي معمول در شمال خراسان
- مىنويسند: يازو يك نظام كهن دسته جمعى در بهرهبرداري از آب و خاك است
كه شماري كشاورز با سمتى يكسان و براساس تقسيم كار تحت سرپرستى و نظارت
يك فرد باتجربه در قلمرو روستا به كشت و زرع مىپردازند پاپلى، 82.
اگر بخواهيم تعريفى جامع و مانع از بنه بدهيم كه هم شامل بنههاي قبل و
بعد از اصلاحات ارضى و هم بنههاي ناهمتراز و همتراز شود، بايد بگوييم: بنه
نوعى تعاون در توليد كشاورزي جمعى چند خانواري برپاية اشكال سنتى زراعت
جمعى است كه محور اصلى ياريگري در آن خودياري است فرهادي، «بنهشناسى:
تعاريف...»، 11.
انگيزههاي پيدايش تداوم بنه: غالباً انگيزههاي پيدايش بنه را با
انگيزههاي تداوم بنه يكى دانستهاند. گرچه بر نظريات پژوهشگران از
جهاتگوناگونمىتواناشكالواردكرد،اماايننظريات چهارچوبههايى براي تفكر و
انگيزههايى براي پژوهش بيشتر فراهم مىسازند همو، «بنهشناسى: پيشينه»، 07.
پتروشفسكى انگيزة پيدايش بنهها را در ايران و كشورهاي همجوار با ناتوانى
خانوادههاي روستايى در خريد نيروي شخم و كارهاي ضروري آبياري مىداند ص 47
-49، اما برخى، شرايط اقليمى، بهويژه در نواحى نيمه صحرايى را كه آبياري
مصنوعى به كمك نهربندي و ساير اقدامهاي مشابه در آنها ضرورت دارد، موجب
پيدايش بنه دانستهاند نك: ضياء توانا، 27. برخى ديگر بنه را حاصل تكامل
«بنه آب»، و سبب پيدايشِ بنه آب را اقتصادي كردن بهرهبرداري از منابع
كمياب آب دانستهاند وديعى، -. ريشة پيدايى بنه و همكاري اشتراكى را در
كمبود آب كاتوزيان، 4 و درنتيجة كمبود باران صفىنژاد، بنه، بيست و يك و يا
مالكيت مالك واحدي بر يك ده ششدانگى همو، اسناد...، / - و باتوجه به پستى
و بلندي زمين نك: فرهادي، همان، 16 دانستهاند. خسروي جامعهشناسى...،2 علت
گسترش بنهها را تشويق مالكان دور از ده، در نظارت آسانتر بر كار رعايا و
ادارة بهتر املاك خود دانسته است نيز نك: ازكيا، 21-22
واقعيات موجود نشان مىدهد كه با حذف و يا تغيير هريك از عواملى كه در
پيدايى بنهها ذكر شده است، برخى بنهها به زندگى خود ادامه دادهاند، ليكن
در مواردي با وجود همة عوامل ياد شده، از ميان رفتهاند فرهادي، «بنهشناسى:
تعاريف»، 16؛ براي آگاهى از اين نظرها و نقد آنها، نك: همو، «بنهشناسى:
پيشينه»، 11-24.
قلمرو زمانى و مكانى بنهها: برخى از بنهشناسان كوشيدهاند براي بنهها قلمرو
زمانى پيشينة تاريخى و قلمرو مكانى محدودة جغرافيايى مشخص كنند. اگر نظر
كسانى را كه پيدايش، گسترش و رواج بنهها را به نظام ارباب و رعيتى، نظام
بزرگ مالكى و يكى از نهادهاي آن نظامها مربوط مىدانند صفىنژاد، بنه، ، 0؛
خسروي، همانجا؛ اشرف، 1، بپذيريم، عمر بنهها را بايد به اندازة عمر نظام
ارباب و رعيتى تصور كنيم. عظيمى ص 7 بنه، صحرا و صورتهاي ديگر همكاري
گروهى بين كشاورزان را از ويژگيهاي كشاورزي ايران، در آستانة اصلاحات ارضى
دانسته است؛ البته گاه به كهن بودن نظام بنه اشاره كرده، و آن را
الگويى از نظام توليد كهن زراعى روستايى دانسته، و گفتهاند كه احتمالاً
زارعان ايرانى در روزگاران بسيار كهن در زراعت به صورت دسته جمعى كار
مىكردهاند خسروي، همانجا. گفتنى است كه ارتباط دادن اصل بنهها به نظام
ارباب و رعيتى نظري است كه در كار نويسندگان بعدي نيز تا به امروز همچنان
مشاهده مىشود. ديرينگى سازمان توليدي بنه، كهنتر از آن است كه آن را
تنها مربوط به عصر ارباب و رعيتى دانست، چه رسد به اينكه آن را از
ويژگيهاي كشاورزي ايران در آستانة اصلاحات ارضى بهشمار آوريم.
نمىتوان براي شروع كار كشاورزي در ايران باتوجه به ابتدايى بودن ابزارها،
نبودن امنيت، وجود مالكيت طايفگى بر زمين، دشواري آبياري مصنوعى و جز آن
از حدود ده هزار سال پيش تاكنون، روشى جز روش زراعت جمعى برپاية خود ياري
تصور كرد. دربارة استقلال نسبى بنهها به عنوان نوعى سازماندهى تعاونى كار،
از نظام حقوقى و نوع مالكيت حاكم بر آب و زمين، مىتوان گفت: اعمال نظر
مالكان در برخى مناطق مىتوانسته است سبب تقويت و تداوم بنهها، يا تضعيف
آنها گردد و نه پيدايش آنها فرهادي، همان، 23.
«بنه» و «واره» هر دو احتمالاً به تدريج از سازمانهاي تعاونى كهنتر جدا
شدهاند همان، 00. ادامة حيات بنهها در بخشهايى از ايران پس از اصلاحات
نشان دهندة وجود ساز و كار منسجم سازمان بنه است كه موجب تداوم آن در
نظامهاي گوناگون شده است. زايش و افزايش بنههاي خود انگيختة غالباً
«مهاجركار» و صيفىكار در دهة گذشته در برخى مناطق گرمسيري در جنوب «خط خرما»
در سرزمين ايران تأييدي بر اين مدعاست همان، 9.
توجه به قلمرو جغرافيايى بنهها نيز مىتواند در تعيين نسبى عمر بنهها مفيد
باشد. بيشتر كسانى كه دربارة بنه پژوهش كردهاند، بنهها را گروهها و
سازمانهايى كاملاً محلى پنداشتهاند و تصور وجود بنه در اغلب مناطق ايران
براي آنها دشوار بوده است. علت اين امر، ظاهراً نو و غريب بودن موضوع، و
كمبود يا نبود اطلاعات دربارة نظامهاي كشاورزي سنتى بوده است.
صفىنژاد در اولين داوري دربارة قلمرو بنهها مىنويسد: واحدهاي توليد زراعى
جمعى كه نوعى تعاونيهاي سنتى كهن بهشمار مىروند، منحصراً در منطقة
كمباران نيمة شمالى منطقة شرقى به وجود آمدهاند. اگر مرز اين واحدهاي
توليدي زراعى را با خط همباران 00 ميلىمتر مقايسه كنيم، در مىيابيم كه
تقريباً برهم منطبقند نك: مبانى...، 95-96. برخلاف اين نظر، مطالعات بعدي
نشان مىدهد كه بنهها در مناطق پرباران ايران، همچون آذربايجان و كردستان
و حتى در مناطق بسيار پرباران مازندران، و مناطق پرآب خوزستان وجود داشته
است فرهادي، همان، 22.
در يوگسلاوي و روسية قديم نيز سازمانهاي تعاونى سنتى توليد كشاورزي وجود
داشته است كه بسيار به بنه شبيه بودهاند. در ميان كشاورزان صربستان و
بهطور كلى بين ملل اسلاو، همكاري و تعاون به نحو بارزي رايج بوده است.
مثلاً در روسية قديم جوامع «مير» و در يوگسلاوي «زادروگا» رواج داشت طالب
بيگى، 4. كاتوزيان شباهتهايى بين بنه در ايران و مير در جامعة روستايى روسية
قديم، مىبيند و با چشمپوشى از ويژگيهاي خاص هريك، مىنويسد: بنه در مقايسه
با مير نهادي است سستتر كه شمول كمتري هم دارد، چون هريك از روستاهاي
روسيه يك مير واحد داشت، حال آنكه روستاهاي ايران معمولاً در قالب دو يا
چند بنه سازمان مىيافت ص 4.
بقاياي بنه حتى در اروپا و روستاهاي فرانسه نيز مشاهده شده است. جست و
جوي بيشتر در اين زمينه بىگمان وجود آن را در اقصى نقاط جهان روشن خواهد
كرد. برخى شيوة تقسيم زمين به قطعات كوچك در كشتزارهايى با كرتهاي دراز را
معلول سازمان جمعى كشت و زرعى دانستهاند كه رفته رفته جاي خود را به
بهرهبرداريهاي مستقل داده است هالبواكس، 9.
گونههاي بنه: تيت ص 73-74 بنه پاگو = پاگاوهاي سيستان را به پاگوي تويل
بنة خاص و پاگوي غمى بنة عام تقسيم كرده است؛ پاگوي تويل بر روي
زمينهايى كه كدخداها مستأجران يا سردارها براي خود نگه مىداشتند، تشكيل
مىشد. افراد اين پاگو برخلاف پاگوي غمى از انجام دادن كارهاي عامالمنفعه
معاف بودند، اما در عوض مىبايستى در باغها و مزارع ترياك كدخداها كار كنند.
صفىنژاد نيز بنهها را براساس در اختيار داشتن همه و يا برخى از عوامل توليد،
به بنههاي «ارباب و رعيتى» و بنة «گاوبندي» تقسيم كرده، و نوعى از بنة
گاوبندي را به سبب اهليت سربنه و اعضاي آن، «بنه قمى» نام نهاده است
بنه،، 0، 56 بب. او مىنويسد: بنهكاران را كه پيش از اصلاحات ارضى از عوامل
پنجگانة توليد فقط صاحب نيروي كار بودند، «خمس كاران» و پس از اينكه مالك
عوامل پنجگانه شدند - بهويژه پس از اصلاحات ارضى - «برابركاران»
مىناميدند همان، پانزده - شانزده.
در آخرين گونهشناسى بنه براساس ابعاد و وجوه مختلف، 4 نوع بنه از هم باز
شناخته شده است. اين گونهشناسى برپاية شدت و دوام خودياري، مالكيت اموال
غيرمنقول بنه زمين و آب، اهليت بنهكاران، مداخله يا عدم مداخلة مستقيم
نهادهاي حكومتى، نوع آبياري، نوع كشت و سرانجام سلسله مراتب و ميزان سهم
اعضا صورت گرفته است فرهادي، «بنهشناسى: تعاريف»، 12-23.
اهميت مطالعة بنهها: بنا بر اطلاعات موجود، تخميناً تا 320 ش حداقل يك
ميليون كشاورز ايرانى در تعاونيهاي بنه شركت داشتهاند همو، «بنهشناسى:
پيشينه»، 7- 8. افزون بر اهميت بنهها در اقتصاد كشاورزي و تاريخ كشاورزي
ايران مطالعة بنهها در ايران و جهان مىتواند فوايد كاربردي نيز داشته باشد؛
بهويژه در ايران به سبب اجراي اصلاحات ارضى و وجود قانون ارث و كوچك
شدن دائمى زمينهاي كشاورزي، همچنين به سبب لزوم استفادة بهينه از امكانات
كمياب و از آن جمله آب، اين اميدواري وجود دارد كه مطالعة بنهها بتواند
پايهاي براي استقرار نظامها و تعاونيهاي توليد كشاورزي جديد در ايران باشد.
زايش و افزايش بنههاي مهاجركار و صيفىكار در دهة گذشته، چنانكه قبلاً به
آن اشاره شد، تأييدي است بر اين مدعا كه بنهها با تمام دگرگونيها و افت و
خيزشان هنوز يكى از نظامهاي زنده و پوياي كشاورزي ايران است فرهادي،
همانجا؛ سلمانزاده، ؛ عجمى، 78-79.
مآخذ: ازكيا، مصطفى، جامعهشناسى توسعه و توسعه نيافتگى روستايى ايران،
تهران، 365ش؛ اشرف، احمد، «دهقانان، زمين و انقلاب»، مسائل ارضى و دهقانى،
تهران، 361ش؛ امان اللهى بهاروند، سكندر، كوچنشينى در ايران، 360ش؛
بهرامى، تقى، ارزيابى كشاورزي، تهران، 325ش؛ همو، فرهنگ روستايى، تهران،
317ش؛ پاپلى يزدي، محمدحسين و جليل حسنپور رضوي، «يازو، نمونهاي از نظام
سنتى بهرهبرداري جمعى در شمال خراسان»، مجموعة مقالات سمينار جغرافيايى،
مشهد، 365ش، شم ؛ پتروشفسكى، ا. پ.، كشاورزي و مناسبات ارضى در ايران عهد
مغول، ترجمة كريم كشاورز، تهران، 355ش؛ تيت، ج. پ.، سيستان، ترجمة غلامعلى
رئيس الذاكرين، مشهد، 362ش؛ خسروي، خسرو، جامعة دهقانى در ايران، تهران،
357ش؛ همو، جامعهشناسى روستاي ايران، تهران، 358ش؛ ساعدلو، هوشنگ، مسائل
كشاورزي ايران، تهران، 357ش؛ سلمانزاده، سيروس، «نوآوري در نظام كشاورزي
سنتى شمال خوزستان»، مجلة علمى كشاورزي، اهواز، 356ش، شم ؛ شاه حسينى،
عليرضا و عنايتالله رنجبر، ايلها و عشاير استان سمنان، تهران، 378ش؛
صفىنژاد، جواد، اسناد بنهها، تهران، 356ش؛ همو، بنه، تهران، 353ش؛ همو،
مبانى جغرافياي انسانى با اشاراتى به جغرافياي انسانى ايران، تهران،
363ش؛ همو، مونوگرافى طالبآباد و نمونة جامعى از بررسى يك ده، تهران،
355ش؛ ضياء توانا، حسن، «نقش عوامل توليد در شكليابى روشهاي توليد گروهى و
ساختار قدرت»، مجموعة مقالات سمينار جغرافيايى، مشهد، 365ش، شم ؛ طالب بيگى،
فيروز، انديشة تعاون، تهران، 350ش؛ طبيبى، حشمتالله، مبانى جامعهشناسى و
مردمشناسى ايلات و عشاير، تهران، 371ش؛ عجمى، اسماعيل، ششدانگى، تهران،
356ش؛ عظيمى، حسين، «توزيع زمين و درآمد در آستانة اصلاحات ارضى»، مسائل
ارضى و دهقانى، تهران، 361ش؛ فرهادي، مرتضى، «بنهشناسى: پيشينة پژوهش و
نقد آراء در چگونگى پيدايش بنه»، فصلنامة علوم اجتماعى، تهران، 372ش، شم و ؛
همو، «بنهشناسى: تعاريف و گونهشناسى»، فصلنامة تحقيقات جغرافيايى، مشهد،
371ش، شم 4؛ همو، فرهنگ ياريگري در ايران، تهران، 373ش؛ فرهوشى، بهرام،
فرهنگ زبان پهلوي، تهران، 358ش؛ كاتوزيان، محمدعلى، جامعهشناسى تاريخى
ايران، ترجمة عليرضا طيب، تهران، 377ش؛ كيانى، منوچهر، سيه چادرها تحقيقى در
زندگى مردم ايل قشقايى، تهران، 371ش؛ لغتنامة دهخدا؛ لمتن، ا. ك. س.،
مالك و زارع در ايران، ترجمة منوچهر اميري، تهران، 345ش؛ مؤمنى، باقر، مسألة
ارضى و جنگ طبقاتى در ايران، تهران، 359ش؛ وديعى، كاظم و مهدي هاشمى،
نهضت تعاونى در ايران، تهران، 355ش؛ هالبواكس، موريس، طرح روانشناسى
طبقات اجتماعى، ترجمة علىمحمد كاردان، تهران، 375ش؛ يادداشتهاي مؤلف.
مرتضى فرهادي