بَم، شهرستان و شهري در استان كرمان.
شهرستان بم: اين شهرستان با مساحتى حدود 80`9 كم در شرق استان كرمان واقع
است. شهرستان بم از شمال به شهرستان كرمان، از شرق به شهرستان زاهدان در
استان سيستان و بلوچستان، از جنوبشرقى بهشهرستانايرانشهر در استانسيستان و
بلوچستان، از جنوب به شهرستان كهنوج و از غرب به شهرستان جيرفت محدود است
محلاتى، /3؛ نيز نقشه....
شهرستان بم شامل شهر به نامهاي بم، بروات، محمدآباد، فهرج و نرماشير، و
بخش به نامهاي مركزي، ريگان، فهرج و نرماشير، و 3 دهستان است نك:
نشريه...، 2-3. به طوركلى، اين شهرستان از نظر پستى و بلندي شامل دو قسمت
كوهستانى و كويري است. كوههاي بم در واقع ادامة رشته كوههاي مركزي ايران
است كه به جبال بارز شهرت دارند. اين كوهها مانند سدي ميان شهرستان بم و
شهرستان جيرفت واقع شده است و بم را از شهرستان جيرفت جدا مىكند جعفري،
92. مهمترين كوههاي شهرستان بم اينها هستند: كوه آب چكو 40` متر، آب گرمو
58` متر و آفتى 71` متر فرهنگ جغرافيايى كوهها...، /7، 8.
ناحية پست و كويري شهرستان بم شامل بخشى از شنزار و نمكزار لوت و اطراف آن
است و پستترين نقطة آن ميان شوره گز و فهرج واقع، و 00 متر از سطح دريا
بلندتر است جعفري، همانجا. مهمترين رودخانة شهرستان بم رودخانة تهرود است
كه از دامنههاي كوههاي بلند هزار سرچشمه مىگيرد و در مسير خود وارد شهر بم
شده، از اين شهر و روستاهاي اين شهرستان مىگذرد و سپس وارد كوير لوت مىشود
و به رودخانه و يا مسيل شوره گز مىپيوندد. رودخانة تلنگو نيز يكى ديگر از
رودهاي شهرستان بم است افشين، /95-97.
آب و هواي شهرستان بم در ارتفاعات غربى و دامنههاي جبال بارز معتدل، و در
دشت مركزي و خاوري گرم است و از نظر ميزان بارندگى جزو نواحى خشك ايران
به شمار مىرود جعفري، همانجا. اقتصاد شهرستان بم برپاية كشاورزي و باغداري،
دامداري و صنايع دستى استوار است. آب كشاورزي از طريق كاريز و رودخانه
تأمين مىشود. محصولات عمدة آن گندم، جو، پنبه، مركبات و به ويژه خرماي
آن، معروف به مضافتى است كه جنبة صادراتى دارد. صنايع دستى، به خصوص
قالىبافى در اين شهرستان داراي اهميت است. قاليهاي زيبايى با طرحهاي
محلى كرمانى و نقشهاي بته جقهاي و شاه عباسى در شهرستان بم بافته مىشود
فرهنگ جغرافيايى آباديها...، 6. در اين شهرستان معادن سرب و روي نيز وجود
دارد همانجا. جمعيت شهرستان بم برطبق سرشماري 375ش، بالغ بر 00`98 تن بوده
است سرشماري...، شانزده.
شهر بم: اين شهر مركز شهرستان بم، و در 9 و عرضشمالى و 8 و 2 طول شرقى و در
60` متري از سطح دريا واقع است پاپلى، 04. شهر بم در 80 كيلومتري جنوب
شرقى كرمان و در مسير راه كرمان به زاهدان و ايرانشهر، و در منطقهاي
جلگهاي و در 00 متري غرب ارگ بم كه شهر قديم درون آن بوده، واقع شده
است جعفري، همانجا. جمعيت شهر بم برطبق سرشماري عمومى آبان 375، حدود 80
،0تن بوده است سرشماري، سى و نه.
پيشينة تاريخى: قدمت بم را نمىتوان به تحقيق معين كرد. براساس بعضى از
روايات اسطورهاي بم از ساختههاي پادشاه كيانى، بهمن، پسر اسفنديار است
حكيم، 2؛ محلاتى، /9-00. برخى منابع، بناي بم را به اوايل دورة ساسانى
منسوب مىكنند و در واقع، ارگ بم را با قلعة هفتواد يكى مىدانند حمدالله،
تاريخ ...، 03، نزهة...، 40؛ شاه حسين، 02؛ وزيري، 7. هفتواد كه طبري /9 آن
را به صورت ابتنبود آورده، كسى است كه ماجراي نبرد او با اردشير بابكان در
بعضى از منابع كهن نقل شده است نك: كارنامه ...، 6-7؛ فردوسى، /39-54.
با توجه به متن كارنامة اردشير بابكان، بىشك بم در دورة اشكانيان نيز آباد
بوده است. حمدالله مستوفى در نزهة القلوب اشاره كرده است كه چون كرم
هفتواد در آن محل تركيد، آنجا را بم خواندند همانجا. برپاية روايات موجود،
هفتواد مسكن كرم را جايى در ارگ بم قرار داد. شايد از اين روست كه يكى از
دروازههاي ارگ از مدتها پيش، نزد مردم محلى به «دروازة كُتِ كرم» معروف
بوده است. در گويش كرمانى، سوراخ و محل زندگى جانوران را «كُت» مىگويند
وزيري، همانجا، نيز حاشيه؛ ستوده، منوچهر، 31. با توجه به موقعيت طبيعى شهر
بم كه از قديم در مسيري قرار داشته است كه مسافران راه فارس با گذر از
آن به سمت شرق يا شمال شرقى ايران مىرفتند، بم دست كم از دورة ساسانيان
اهميت نظامى و بازرگانى داشته است نك: برونر، و اين ويژگى سبب شده است
كه بم تا قرنها پايدار بماند.
نخستين فتح بم توسط اعراب مقارن با فتح كرمان، پس از 7ق/ 38م، به روزگار
عمر بن خطاب و به دست ربيع بن زياد صورت گرفت. ربيع پس از فتح سيرجان
بم را نيز به صلح گشود، اما پيداست كه استيلاي اعراب بر نواحى كرمان قطعى
نبوده است، زيرا در 9ق/50م يزدگرد سوم به كرمان رفت و در آن زمان هنوز
بيشتر مردم كرمان فرمانبردار او بودهاند نك: بلاذري، 51؛ قدامه، 91؛ نفيسى،
13؛ چنانكه اعراب مجبور به فتح مجدد بم در روزگار خلافت عثمان 3- 5ق توسط
مُجاشع بن مسعود شدند نك: بلاذري، قدامه، همانجاها.
بنا بر گزارش جغرافيانويسان مسلمان، بم در نخستين سدههاي اسلامى شهري
آباد، و بر سر راههاي ارتباطى كرمان به فارس و سيستان واقع بوده است نك:
همو، 1؛ ابن خردادبه، 9. يعقوبى در سدة ق از دژ استوار بم ياد كرده است ص
86. در 59ق/73م يعقوب ليث پس از دست يافتن به نيشابور، محمد بن طاهر
آخرين امير طاهري را به همراه خانوادهاش در دژ بم محبوس ساخت. ارگ بم
به دليل دور بودن از مركز دستگاه خلافت يكى از مراكز خوارج به شمار
مىرفت؛ چنانكه در منابع سدة ق/0م به مسجدي متعلق به خوارج در بم
اشاره شده است حدود ...، 28؛ اصطخري، 66-67؛ ابن حوقل، /12. شايد تهاجم
يعقوب ليث در 54ق، بلافاصله پس از آنكه بر سيستان مستولى شد نيز به دليل
سركوبى خوارج كرمان، به ويژه خوارج بم كه در اين شهر قدرت داشتهاند،
بوده است. يعقوب در جنگى خوارج بم را سركوب كرد و بسياري از آنان را كشت
و بقية خوارج را به همراهاسماعيل بن موسى،رهبر خوارجِ بمبهاسارت گرفت
تاريخ ...، 13؛ بازورث، «طاهريان...»، .112
بنا بر گزارش جغرافيانويسان سدة ق، بم از شهرهاي مهم و بزرگ كرمان به شمار
مىرفته است حدود، همانجا؛ اصطخري، 59. اين شهر از دو بخش تشكيل مىشده كه
بخش عمدة آن در درون قلعه واقع بوده، و به محلههاي چندي تقسيم مىشده
است و داراي چندين گرمابه و مسجد جامع بوده كه يكى از آنها در درون قلعه
و دو ديگر در بيرون از آن واقع بوده است. يكى از اين دو مسجدِ بيرونى از
آنِ خوارج بوده كه در آن صدقات و بيتالمال جمعآوري مىشده است. بيشتر
اهالى بم پيرو مذهب اهل سنت بودهاند و خوارج اقليتى كوچك، اما توانگر را
در بم تشكيل مىدادند. خانهها و ديگر ابنية بم از خشت بنا شده بود و قلعة آن
دروازه به نامهاي نرماشير، كوسكان، اسپيكان و كورجين داشته است. آب اين
شهر از رودخانه و كاريز تأمين مىشده، و براي آشاميدن چندان مناسب نبوده
است، در كنار شهر رودخانهاي روان بوده كه در مسير خود از ميان شهر
مىگذشته، و سپس نخلستانهاي انبوه پيرامون شهر را آبياري مىكرده است. بم
به سبب واقع بودن بر سر راههاي تجاري از اقتصاد پر رونقى برخوردار بوده
است. وجود بازارهاي متعدد كه برخى از آنها در بخش درونى و برخى ديگر در بخش
بيرونى شهر واقع بودهاند، گواه آن است. از ديگر نشانههاي رونق اقتصادي
بم، بازارهايى است كه بهنام اصناف مختلف خوانده مىشد و نشان از تخصصى
بودن صنوف در اين شهر دارد. مردم بم در سدة ق بيشتر به پارچهبافى اشتغال
داشتند و پارچههاي ابريشمى اين شهر از شهرت خاصى برخوردار بوده، و به ديگر
نقاط صادر مىشده است. گونهاي رداي ابريشمى در بم بافته مىشده كه حدود 0
دينار بها داشته است نك: همو، 67- 68؛ مقدسى، 65؛ ابن حوقل، نيز حدود،
همانجاها.
در 24ق/36م معزالدوله امير بويهى بم را تصرف كرد ابن اثير، /24. با بالا
گرفتن كار سلجوقيان و تثبيت حكومتشان در بخشهاي بزرگى از ايران، طغرل بيك
سلجوقى در 44ق/052م قاورد، پسرعمش را با سپاهى از خراسان مأمور تسخير كرمان
كرد. چون اين سپاه به كرمان رسيد، بهرام بن زكى لشكرستان، حاكم كرمان
كه از جانب ابوكاليجار امير بويهى بر كرمان حكومت داشت، آنجا را تسليم قاورد
كرد. ابوكاليجار كه در اين هنگام در خوزستان به سر مىبرد، آهنگ كرمان نمود،
اما در ميان راه درگذشت و همة شهرهاي كرمان از جمله بم، تسليم قاورد شدند
محمد بن ابراهيم، -؛ خواندمير، /36؛ همت، 0؛ افضلالدين، 25-26؛ قس: ابن
اثير، /47 - 48.
بم در روزگار سلجوقيان نيز اهميت خود را از دست نداد و مورد توجه بود. در اين
دوره كرمان به دو ناحية شرقى و غربى تقسيم شده بود. ناحية شرقى شامل بم،
نرماشير و جيرفت مىشد و ناحية غربى، سيرجان و ديگر نواحى كرمان را در
برمىگرفت نك: افضلالدين، 23. در زمان ملك محمد بن ارسلانشاه، از سلاجقة
كرمان حك 37 - 51ق/142-156م بناهايى همچون مسجد، مدرسه و كاروانسراهايى در
بم ساخته شد محمد بن ابراهيم، 2.
در اواسط سدة ق بم مركزيت يافت و براي نخستينبار دارالملك خوانده شد. در
65ق/170م بهرامشاه و ارسلانشاه، از سلجوقيان كرمان پس از مرگ پدرشان،
طغرلشاه متصرفات وي را ميان خود تقسيم كردند. ارسلانشاه بر بخش بزرگتر
ولايت كرمان به دارالملكى بردسير، و بهرام شاه بر بخش ديگر كرمان به
دارالملكى بم حكومت داشتند نك: همو، 9-0؛ بازورث، «تاريخ...»، .173 بم تا
پايان امارت بهرامشاه دارالملك وي بود. بهرامشاه و ارسلان شاه هر دو در
72ق درگذشتند و توران شاه برادر سوم آنها بر تخت شاهى نشست و ولايت كرمان
به مركزيت بردسير يكپارچه شد. در زمان سلطنت تورانشاه و جانشين وي
محمدشاه، ولايت كرمان دستخوش تاخت و تاز غزان به سركردگى ملك دينار شد. از
اين تاخت و تازها بردسير آسيبهاي فراوان ديد. محمدشاه حك 79 -83ق/183-187م
به ناچار دارالملك را از بردسير به بم انتقال داد همان، .174
بنابه گزارش ياقوت، بم در اوايل سدة ق مقارن با هجوم مغولان شهريآباد، و
از نظر اقتصادي پررونق بوده است؛ وي از صنايع نساجى بم، بازارها و سرسبزي
باغهاي ميوه و كاريزهاي آن ياد كرده است /37؛ اما بم در دوران حاكميت
ايلخانيان بر ايران بر اثر كشاكش و درگيريهاي ميان فرماندهان نظامى مغول،
رونق و آبادانى خود را از دست داد و رو به ويرانى نهاد وصاف، 81، 91.
رشيدالدين فضلالله در نامهاي به پسرش محمود، حاكم كرمان از وضع اسفبار
دهقانان كورة بم كه نتيجة بيدادگري و شدت عمل نظاميان مغول بوده است،
صحبت مىكند و دستور مىدهد به مدت سال مردم كورة بم از پرداخت ماليات
معاف باشند و محمود را تشويق به بازسازي ويرانيهاي بم مىكند نك: رشيدالدين،
0-2؛ پتروشفسكى، 7.
پس از زوال دولت ايلخانيان، بم در قلمرو دولت آل مظفر قرار گرفت. امير
مبارزالدين حك 18-59ق/318- 358م از امراي آلمظفر، چون در 42ق از انتظام
امور كرمان فارغ شد، آهنگ قلعة بم كرد كه در اين زمان، از جانب ابوسعيد
بهادرخان آخرين ايلخان مغول در ايران در اختيار اخى شجاعالدين خراسانى
بود. امير مبارزالدين پس از چند سال محاصرة بم و خراب كردن ديوار قلعه،
موفق به گشودن آن شد نك: عبدالرزاق، 94-00؛ كتبى، 7-0. احتمالاً بم بر اثر
اين درگيريها آسيبهاي فراوانى ديد، زيرا شاه شجاعالدين به فرزند خود، سلطان
احمد اهميت بم را يادآوري، و آبادي و بازسازي آن را به وي توصيه كرد نك:
ستوده، حسينقلى، /98. امير مبارزالدين در رمضان 59 بر اثر توطئة پسرانش از
فرمانروايى خلع و زندانى شد و سرانجام در 65ق/364م در قلعة بم كه در آنجا
محبوس شده بود، درگذشت نك: ه د، آل مظفر؛عبدالرزاق، 02-04؛ميرخواند،/06 - 10؛
كتبى، 2.
بر اثر نزاعهاي شاهزادگان گوركانى پس از مرگ شاهرخ ميرزا در 50ق/446م،
سراسر متصرفات گوركانيان، دستخوش نابسامانى و آشوب گشت. بم نيز از اين
نابسامانيها مصون نماند و بار ديگر ويران شد، به حدي كه چندين سال در بم
كشت و زرع مقدور نبود و قحطى بزرگى روي داد و بسياري از مردم بم بر اثر
گرسنگى جان باختند «مقامات...»، 3، 24-31؛ وزيري، 56، نيز حاشيه.
در فاصلة ميان سقوط تيموريان و روي كار آمدن صفويان شهرهاي كرمان، از جمله
بم دچار تاخت و تاز طوايف بلوچ بود همت، 1. در اين دوره، بم تنها به سبب
دارا بودن قلعه و ديوارهاي استوار و موقعيت سوقالجيشى از نظر نظامى اهميت
داشت. واقع بودن اين شهر بر سر راه شهرهاي سيستان و بلوچستان و نواحى
جنوبى افغانستان باعث شده بود هرگونه لشكركشى و دستاندازي به اين مناطق،
مستلزم استقرار لشكريان و يا سپاهيان در بم باشد. در دورة صفويه بم تنها
كاركرد نظامى داشت. با وجود اصلاحاتى كه در زمان برخى از شاهان صفوي صورت
گرفت، اما بم هيچگاه موقعيت اقتصادي گذشتة خود را باز نيافت و ارگ بم تنها
پايگاهى براي دولت به شمار مىرفت كه به وسيلة آن از نواحى شرقى و جنوب
شرقى ايران دفاع كند باستانى، «ارگ...»، 3؛ محلاتى، /20-21. با اين حال،
بسياري از بناهاي موجود ارگ بم در سدههاي 0-1ق و در اوج حكومت صفويان
ساخته شده است خبرگزاري ...، شم 538.
با افول قدرت صفويه، محمود افغان در 132ق/720م از قندهار به قصد تصرف
اصفهان لشكر كشيد. محمود بر سر راه خود، پيش از رسيدن به بم در نرماشير
توقف، و با كوتوال ارگ بم چندين بار مكاتبه كرد و با وعده و وعيد از او
خواست تا قلعه را تسليم وي كند، اما كوتوال قلعه از اين كار سرباز زد و
محمود پس از آن در آباديهاي پيرامون بم دست به قتل و غارت گشود نك:
مرعشى، 2 - 5؛ وزيري، 92-96؛ استرابادي، 2. در حدود سال 138ق افغانها توسط
نادر از ايالت كرمان بيرون رانده شدند و در اوايل حكومت نادرشاه افشار، بم
محل تاخت و تاز امراي محلى شد وزيري، 99-03؛ محلاتى، /23.
در دوران كريمخان زند بر اثر ناسازگاري دو حاكم انتصابى ايالت كرمان كه از
جانب خان زند منصوب شدند، اين ايالت به دو بخش شرقى و غربى تقسيم شد كه
بم در بخش شرقى آن واقع بود نك: وزيري، 29-30؛ پري، .206 ميرزا حسينخان
راينى حاكم بخش شرقى كرمان تسلطى بر بيشتر شهرهاي حوزة حكومتى خود نداشت و
در اين زمان قلعة بم تحت استيلاي محمد حسينخان سيستانى بود وزيري، 30.
مردم ارگ بم كه از تسلط جماعت سيستانى بر بم ناراضى بودند، پس از مرگ
كريمخان زند از بيگلربيگى كرمان براي بيرون راندن سيستانيها از ارگ بم
تقاضاي كمك كردند. محمدحسين خان براي مقابله با بيگلربيگى كرمان از
لطفعلىخان زند كمك خواست؛ لطفعلىخان به كرمان آمد، اما بيگلربيگى كرمان
او را به شهر راه نداد و لطفعلىخان به ناچار به قائن رفت باستانى،
مقدمه... «مح - مط».
لطفعلىخان در 208ق به دعوت مرتضى قلىخان، حاكم كرمان و جمعى از علماي
شهر به كرمان آمد. از سوي ديگر آقامحمدخان با شنيدن اين خبر آهنگ كرمان كرد
و شهر را به محاصرة خود درآورد. لطفعلىخان كه ياراي مقاومت در خود نمىديد از
كرمان به بم گريخت؛ آقامحمدخان نيز سپاهيانى را به دنبال او به بم گسيل
داشت. سپاهيان قاجار با مدافعان سيستانى بم درگير شدند و در اين درگيري
جهانگيرخان پسر محمدحسينخان سيستانى ناپديد شد. برادران جهانگيرخان به
گماناينكه برادرشان به اسارت درآمده، لطفعلىخان را تسليم نيروهاي
آقامحمدخان كردند و بم به تصرف خانِ قاجار درآمد اعتضاد السلطنه، 4- 5؛
شيرازي، 88-90؛ سپهر، /9 -2.
بنا بهدستور آقامحمدخان در محلى كه لطفعلىخان دستگير شدهبود، كله مناري از
سر 00 تن از كشتگان كرمان در بم ساخته شد. اين كله منار در 225ق/810م هنوز
برپا بوده است پاتينجر، .202 به هنگام چيرگى سپاهيان آقامحمدخان بر بم،
اين شهر آسيب فراوانى نديد، زيرا او مىدانست كه در ايالت كرمان، تنها از
ارگ بم مىتواند به عنوان پادگان نظامى در مقابل حملات قبايل بلوچ،
سيستانى و افغانى استفاده كند؛ از اينرو، سعى در تجديد بناي آن كرد و بعد از
او نيز ديگر شاهان قاجار به بم توجه داشتند و آنجا را مركز مهمات و اسلحه و
ذخيره براي حوادث احتمالى از ناحية بلوچستان قرار دادند محلاتى، /25- 26؛
چنانكه پاتينجر در سفرنامة خود ارگ بم را قلعهاي بسيار استوار وصف كرده كه
از نظر استحكامات در سراسر ايران بىنظير بوده است ص .201
در 255ق/839م آقامحمدخان محلاتى، پيشواي فرقة اسماعيليه به سبب اختلاف با
حاجى ميرزا آقاسى، بر حكومت شوريد و در ارگ بم متحصن شد، اما سرانجام، پس
از يك سال محاصرة ارگ به وسيلة نيروهايدولتى، تسليم شد هدايت،0/49؛
فرمانفرما، ؛خورموجى، 8؛ طاهري، 29-30.
در 256ق بناي شهر تازة بم در جنوب غربى شهر كهنه آغاز شد و به تدريج مركز
اداري و مسكونى بم به شهر جديد انتقال يافت گاوبه، 03، 07، 08؛
اعتمادالسلطنه، /71؛ چنان كه در زمان ديدار پرسى سايكس در 292ق/875م، ارگ
بم فقط بهعنوان پادگان نظامى مورداستفاده قرار مىگرفت ص .218
ارگ بم بارها تعمير شده است. عباس قلىخان جوانشير قراباغى، طهماسب ميرزا
مؤيدالدوله و فيروز ميرزا فرمانفرما در زمان قاجاريه و همچنين بعدها در 337ش
ادارة كل باستانشناسى و انجمن آثار ملى بخشهايى از اين بنا را بازسازي
كردند نك: هدايت، 0/73، 31؛ فرمانفرما، ؛ مشكوتى، 10-11.
در دي 382 بر اثر زمين لرزهاي به شدت / ريشتر 0% بناهايتاريخى ارگ بم،
شهر بم و روستاهاي پيرامون آن ويران شد و بيش از 0 هزار تن از اهالى شهر
كشته شدند خبرگزاري ...، شم 554، 580.
مآخذ: ابن اثير، الكامل؛ ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به كوشش كرامرس،
ليدن، 939م؛ ابن خردادبه، المسالك و الممالك، به كوشش دخويه، ليدن،
306ق/ 889م؛ استرابادي، محمدمهدي، جهانگشاي نادري، به كوشش عبدالله انوار،
تهران، 341ش؛ اصطخري، ابراهيم، مسالك الممالك، به كوشش دخويه، ليدن،
870م؛ اعتضادالسلطنه، عليقلى، اكسير التواريخ، به كوشش جمشيد كيانفر، تهران،
370ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، به كوشش عبدالحسين نوايى و
هاشم محدث، تهران، 367ش؛ افشين، يدالله، رودخانههاي ايران، تهران، 373ش؛
افضلالدين كرمانى، احمد، عقد العلى، به كوشش علىمحمد عامري نائينى،
تهران، 356ش؛ باستانىپاريزي، محمدابراهيم، «ارگبم»، راهنماي آثار تاريخى
كرمان، تهران، 335ش؛ همو، مقدمه بر تاريخ كرمان نك: هم ، وزيري كرمانى؛
بلاذري، احمد، فتوح البلدان، به كوشش عبدالله انيس طباع و عمر انيس طباع،
بيروت، 407ق/987م؛ پاپلى يزدي، محمدحسين، فرهنگ آباديها و مكانهاي مذهبى
كشور، مشهد، 367ش؛ پتروشفسكى، ا.پ. و ديگران، تاريخ اجتماعى - اقتصادي
ايران در دورة مغول، ترجمة يعقوب آژند، تهران، 366ش؛ تاريخ سيستان، به
كوشش محمدتقى بهار، تهران، 314ش؛ جعفري، عباس، دايرة المعارف جغرافيايى
ايران، تهران، 379ش؛ حدودالعالم، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، 340ش؛
حكيم، محمدتقى، گنجدانش، جغرافياي تاريخى شهرهاي ايران، به كوشش محمدعلى
صوتى و جمشيد كيانفر، تهران، 366ش؛ حمدالله مستوفى، تاريخ گزيده، به كوشش
عبدالحسين نوايى، تهران، 362ش؛ همو، نزهة القلوب، به كوشش لسترنج، ليدن،
331ق/913م؛ خبرگزاري ميراث فرهنگى نك: مل ، ؛ CHN خواندمير، غياثالدين،
حبيبالسير، تهران، 333ش؛ خورموجى، محمدجعفر، تاريخ قاجار حقايق الاخبار
ناصري ، به كوشش حسين خديوجم، تهران، 344ش؛ رشيدالدين فضلالله، مكاتبات
رشيدي، به كوشش محمدشفيع، لاهور، 364ق/945م؛ سپهر، محمدتقى، ناسخ
التواريخ، به كوشش جمشيد كيانفر، تهران، 377ش؛ ستوده، حسينقلى، تاريخ آل
مظفر، تهران، 346ش؛ ستوده، منوچهر، فرهنگ كرمانى، تهران، 335ش؛ سرشماري
عمومى نفوس و مسكن 375ش، استان كرمان، شهرستان بم، مركز آمار ايران،
تهران، 376ش؛ شاه حسين بن غياثالدين، احياء الملوك، به كوشش منوچهر
ستوده، تهران، 344ش؛ شيرازي، محمدرضا، ذيل بر تاريخ گيتىگشا يموسوي
اصفهانى، به كوشش سعيد نفيسى، تهران، 363ش؛ طاهري، عبدالغفور، «تذكرة
جلالى»، به كوشش ايرج افشار، فرهنگ ايران زمين، تهران، 344ش، ج 3؛ طبري،
تاريخ؛ عبدالرزاق سمرقندي، مطلع سعدين و مجمع بحرين، به كوشش عبدالحسين
نوايى، تهران، 353ش؛ فردوسى، شاهنامه، به كوشش م.ن. عثمانف و ع. نوشين،
مسكو، 968م؛ فرمانفرما، فيروزميرزا، سفرنامة كرمان و بلوچستان، به كوشش
منصوره اتحاديه نظام مافى، تهران، 360ش؛ فرهنگ جغرافيايى آباديهاي كشور،
سازمان جغرافيايى نيروهاي مسلح، تهران، 362ش، ج 06؛ فرهنگ جغرافيايى
كوههاي كشور، سازمان جغرافيايى نيروهاي مسلح، تهران، 379ش؛ قدامة بن جعفر،
الخراج، به كوشش محمدحسين زبيدي، بغداد، 981م؛ كارنامة اردشير بابكان، ترجمة
بهرام فرهوشى، تهران، 354ش؛ كتبى، محمود، تاريخ آل مظفر، به كوشش
عبدالحسين نوايى، تهران، 335ش؛ گاوبه، ه .، «ارگ بم»، ترجمة كرامتالله
افسر، نظري اجمالى به شهرنشينى و شهرسازي در ايران، به كوشش محمديوسف
كيانى، تهران، 365ش؛ محلاتى، محمدمهدي، جغرافياي شهر بم، تهران، 367ش؛
محمدبن ابراهيم، سلجوقيان و غز در كرمان، به كوشش محمدابراهيم
باستانىپاريزي، تهران، 343ش؛ مرعشى صفوي، محمدخليل، مجمع التواريخ، به
كوشش عباس اقبال آشتيانى، تهران، 328ش؛ مشكوتى، نصرتالله، فهرست بناهاي
تاريخى و اماكن باستانى ايران، تهران، 345ش؛ «مقامات طاهرالدين محمد و
شمسالدين ابراهيم»، فرهنگ ايران زمين، تهران، 333ش، ج ؛ مقدسى، محمد،
احسن التقاسيم، به كوشش دخويه، ليدن، 906م؛ ميرخواند، محمد، روضة الصفا،
تهران، 339ش؛ نشرية عناصر تقسيماتى به همراه مراكز، معاونت سياسى وزارت
كشور، تهران، 381ش؛ نفيسى، سعيد، تاريخ اجتماعى ايران، از انقراض ساسانيان
تا انقراض امويان، تهران، 342ش؛ نقشة تقسيمات كشوري ايران، گيتاشناسى،
تهران، 381ش، شم 94؛ وزيري كرمانى، احمدعلى، تاريخ كرمان، به كوشش
محمدابراهيم باستانى پاريزي، تهران، 364ش؛ وصاف، تاريخ، تحرير عبدالمحمد
آيتى، تهران، 372ش؛ هدايت، رضاقلى، روضة الصفا، تهران، 339ش؛ همتكرمانى،
محمود، تاريخ مفصل كرمان، تهران، 350ش؛ ياقوت، بلدان؛ يعقوبى، احمد،
«البلدان»، همراه الاعلاق النفيسة ابن رسته، به كوشش دخويه، ليدن، 891م؛
نيز:
Bosworth, C.E., X The Political and Dynastic History of the Iranian World (A.D.
1000-1217) n , The Cambridge History of Iran, vol. V, ed. J.A. Boyle, Cambridge,
1968; X The 6 ? hirids and W aff ? rids n , ibid, vol. IV, ed. R.N.Frye,
Cambridge, 1975; Brunner, Ch., X Geographical and Administrative Divisions... n
, The Cambridge History of Iran, vol. III(2), ed. E. Yarshater, Cambridge, 1983;
CHN, www.chn.ir/ newsprint.asp?id=5538; ibid, 5554; ibid, 5580; Perry, J. R.,
Karim Khan Zand, London, 1979; Pottinger, H., Travels in Beloochistan and Sinde,
London, 1816; Sykes, P. M., Ten Thousand Miles in Persia, New York, 1902.
روزبه زرينكوب - شيوا جعفري