بَلهبُرون، يا بَلّه بُرون بلى بُران = بلى + بُر: بُن مضارع از مصدر
بريدن + ان: پسوند نشانة جشن، آيين و مراسم، بخشى مهم از مراسم مقدماتى
جشن عروسى سنتى در ايران. مجلس بله برون از سوي خانوادة دختري كه
نخستينبار ازدواج مىكند، براي گفتوگو دربارة شرايط ماديازدواج و تعيين و
قطعىكردن تعهدات و پرداختهايجنسى و نقدي خانوادة پسر تشكيل مىشود.
بله برون زمينه و منشأ اقتصادي دارد و برگذاري آن در تحقق پيمان زناشويى و
پيوند دو خانواده داراي نقش و اهميت بنيادي است. توافق دربارة مقدار شيربها،
مَهر ه م م و ديگر تعهدات در اين مجلس اعتبار و ارزش شرعى ازدوج را
استحكام مىبخشد و به مرد اجازه مىدهد كه همسر آيندة خود را پس از برگذاري
تشريفاتى از سوي خويشاوندانش به خانة جديد و نزد خانوادة خود ببرد چيتر، 65 -64
º äíÒ äß: Îä¡ .118-119
بنابر عرف و سنتهاي اجتماعى، مجلس بلهبرون معمولاً پس از مراسم خواستگاري
ه م و پيش از مراسم عقد و عروسى در روز و ساعتى سعد و خوشيُمن، در خانة پدر
دختر يا خانة صاحب اختيار و بزرگتر او تشكيل مىشود. در اين مجلس جمعى از
بستگان سالخوردة دو خانوادة پسر و دختر گرد مىآيند و دربارة مقدار مهر، شيربها يا
باشلُق، اسباب سرعقد، پول حمام و رخت و زيورهاي عروس، هزينة مجالس مقدماتى
و عقد و عروسى، شمار ميهمانان و جز اينها گفتوگو مىكنند و قول و قرار
مىگذارند. در صورت توافق دو خانواده، معمولاً «سياهه»اي نوشتهاي از فهرست
تعهدات تهيه مىكنند و به امضاي ريشسفيدان دوطرف مىرسانند.
مقدار مهر، شيربها، مخارج عروسى و سنگين و سبك بودن آنها به پايگاه اجتماعى
و اقتصادي دو خانواده، بهويژه خانوادة دختر و قشر و طايفهاي كه به آن
تعلق دارد و شايستگى، كاردانى، زيبايى و فهم و كمالات دختر بستگى دارد.
برخى، پرداخت شيربها و هزينة مجالس عروسى از سوي خانوادة داماد به خانوادة
عروس را جبران خسارت از دست دادن يك عضو توليدكنندة خانواده، طايفه و يا
ده او دانستهاند خنپ، 19 º äíÒ äß: ÂíÑæäÒ¡ .163-167 معمولاً در همين نشست
روزي را براي جشن نامزدي در جاهايى كه مراسم نامزدي را جدا از بله برون
مىگيرند يا «شال و انگشتر كردن» دختر و روز سعد و شگون داري را هم براي
عقدكنان ه م تعيين مىكنند راسخ، 79-80.
نام مراسم در حوزههاي فرهنگى گوناگون: اين مراسم را تهرانيها «بله بري»،
«بَعْله برون» يا «بله برون» جمالزاده، 2؛ شاملو، 73؛ نجفى، /63، 72؛ نيز
نك: صفىنژاد، 15، «خَرج بُري» كتيرايى، 25؛ نيز نك: خلج، و «خَرج بُرون»
شاملو، 77؛ مردم گيل و ديلم «صورت هَگيري» به معنى صورت گرفتن يا «ثبت
هَگيري» به معنى ثبت گرفتن نك: پاينده، آيينها...، 2، فرهنگ...، 6؛ مردم
زيارت، دهى از توابع شهرستان گرگان «قند شكنى» پوركريم، 5؛ خراسانيها «شب
جواب اِستَنى» شب جواب استاندن يا گرفتن و «شب كفش پاكِنى» شب كفش پا
كردن به عروس شكورزاده، 72-73؛ شاهروديها «حرف تمام كِردَن» شريعتزاده،
/63؛ شيرازيها «مَهر بُرون» همايونى، گوشهها...، 4؛ مردم دَوان، دهى در حومة
شهرستان كازرون «شرط كُنون» شرط كنان» لهسايىزاده، 34؛ قميها «گُلاب گيرون»
يا «مَهر بُرون» يادداشت مؤلف؛ مردم پيرسواران ملاير «لَنگَري خُورُو» به
معنى جاي خوردن و آرميدن رسولى، 27؛ مردم ايل مَمَسنى ه م فارس «باشلُق
برون» يا «كدخدايى» مجيدي، 08؛ بختياريها «خرج بُران» راسخ، 50 و بختياريهاي
روستاي پاگچ، دهى در شرق مسجدسليمان «قند اِشكَنان» كلكى، 6؛ لُرهاي بالا
گريوة لرستان «خرج بُرو» اماناللهى، 18؛ ايلات و عشاير پشتكوه «دستگيران»
راسخ 43؛ كردهاي سنندج «دس ماچ كردن»، يعنى مراسم بوسيدن دست پدر عروس
توسط داماد و تعيين مخارج عروسى ايازي، 34- 35؛ كُردان ايل كلهر ه م، در
بخش شيان شاهآباد غرب «خازمَنى» خواستگاري، در ميان برخى اقوام، مانند
كردهاي غرب ايران مراسم بله برون يا خرجبُري در مراسم خواستگاري كه آن
را «خَوزْگين» مىنامند، صورت مىگيرد، نك: بويس، و كلهرهاي بخش سومار قصر
شيرين «دَزورانى» نامزدي، در ميان آنها مراسم خرجبري و نامزدي با هم است،
نك: معصومى، 8 -1؛ مردم ايل لِركىِ پراكنده در خوزستان «كاغذ گيرانى» و
«شيرباها بُرون» شيربهاي عروس را در مجلس كاغذ گيرانى قطعى مىكنند و روي
كاغذ مىنويسند، نك: فاطمى، 5؛ و تركمنها «تعيين قيمت عروس» گلى، 29-30
مىنامند.
مردم سمنان مراسم خواستگاري و بله بري را در يك مجلس ترتيب مىدهند و آن
را «دوخازي» و «قولگيران» مىنامند پناهى، 40- 41. در برخى از جامعههاي
ايلى - عشيرهاي و روستايى مراسم بلهبري يا خرجبري در دو نشست مكمل
يكديگر برگذار مىگردد. در نشست اول چند تن از بزرگان همراه پدر پسر و
ريشسفيد يا كدخداي ايل يا ده در خانة دختر گرد مىآيند و ميزان خرج مجلس
بعدي و چگونگى پرداخت مخارج آن را به صورت نقدي و جنسى تعيين مىكنند. در
نشست دوم شمار بيشتري از بزرگان قوم و طايفه و خويشاوندان و چند زن
سالخورده شركت مىكنند و ميزان شيربها و مهر را مىبُرند و قطعى مىكنند. هر
يك از اين مجالس به نامى خاص خوانده مىشود. مثلاً، مردم كُهنَك، دهى از
بخش حومة شهرستان دزفول كه مردم آن تركيبى از بختياري، افشار و دزفولى
هستند، مجلس اول را «كدخدايى» و مجلس دوم را «شيروا برون» شيربها بران يا
«شيرينىاِشكَنون» شيرينىشكنان كريمى،2-3؛ روستانشينان و چادرنشينان قوچان
«بعلهبرون» و «قندشِكنان» هنري، شم ، ص 1، شم ، ص 9؛ مردم ايل بوير احمد ه
م «كدخدايى» يا «كدخدا كِشونى» كدخدا كشانى و «باشلُق بُرونى»؛ و مردم ايل
بهمئى ه م «گَپ زَنى» و «كدخدايى» يا «كدخدا بُرونى» مىنامند يادداشتهاي
مؤلف.
مراسم «حرف تمام كردن» شاهروديها نيز در دو نشست ترتيب داده مىشود. در
مجلس نخست زنان سالخورده و گيس سفيد شركت دارند و دربارة ميزان «قباله» مهر
و «نقدينه» شيربها و اسباب عروسى و جز آن گفتوگو مىكنند. در مجلس دوم دو
زن از زنان مجلس پيشين و جمعى از مردان ريش سفيد قوم و خويش دو خانواده
شركت دارند و توافقات زنان را ميرزاي مجلس سياهه مىكند و به مُهر و امضاي
حاضران مىرساند شريعتزاده، /62-63.
آداب و رسوم: مراسم بله برون را در هريك از حوزههاي جغرافيايى - فرهنگى
ايران با آداب و رسوم خاص فرهنگى خود برگذار مىكنند. مثلاً در روستاهاي
خراسان خانوادة پسر يك حلقه «كليكى» «كليك» در گويش خراسانى به معناي
انگشت و «كليكى» انگشتري است، يك جفت كفش به نام «نشونى» نشانى، يك
دست لباس با مقداري نقل و نبات، قند، چاي، حنا و چند سكة نقره به خانة دختر
مىبردند. پس از گفت و گو و توافق دربارة تعهدات و مخارج، يكى از زنان
خانوادة پسر سكهها را در كفش مىريخت و كفش را به پاي دختر و انگشتري را به
انگشتش مىكرد و در همين مجلس دختر را نشان و نامزد پسرشان مىكردند. بعد قند
و نبات را مىشكستند و به نشانة شگون، نيمى از آنها را به خانوادة عروس
مىدادند و نيم ديگر را به خانههاي خود مىبردند شكورزاده، 73.
در شاهرود خانوادة پسر برّة سفيدي را با بستن دستمالى سفيد به دور گردنش و
گذاشتن حنا روي پيشانى و پاها و نوشتن عبارت «اِنشاءالله مباركش باد» با
حنا بر پهلوي راستش و آويختن يك گردنبند طلا از گردنش براي هديه به عروس
مىآراستند و در فرداي روز «حرف تمام كردن» به خانة پدر دختر مىبردند
شريعتزاده، /63- 75.
قوچانيها پيش از رفتن به مجلس «نامزدي» در اين مجلس مراسم بله بران يا
به اصطلاح محلى «قندشكنان» نيز اجرا مىشود، در خانة پدر پسر جمع مىشدند و
پس از خوردن ناهار كه طبق سنت ديرين نان و ماست است، اسباب و خوراكيهاي
مخصوصى را در خوانچه مىچيدند و با خود به خانة دختر مىبردند و آنها را همراه
پول نقد تعيين شده براي شيربها و مخارج ديگر - كه در دستمالى ابريشمين
پيچيده شده بود - به ريشسفيد خانوادة دختر مىسپردند. ريش سفيد معمولاً يك
دهم از مقدار پول دستمال را به خانوادة پسر باز مىگرداند. در اين هنگام
آخوندي دو كله قند خوانچه را بر مىداشت و به هم مىكوبيد و مىشكست و يك
تكه قند را به نشانة شگون به داماد مىداد. آنگاه كله قندها را مىشكستند و
حبه مىكردند و حبهها را با نخودچى و كشمش مىآميختند و پياله پياله به
ميمنت و مباركى در ميان ميهمانان پخش مىكردند هنري، شم ، ص 0 -1.
در دهكدة زيارت ابتدا مردان به مجلس قندشكنى مىرفتند و ساعاتى بعد هم مادر
پسر و زنان خويشاوند او با خوانچههايى آراسته با رختهاي عروس، دو كله قند و
مقداري شيرينى به آنها مىپيوستند. پس از مراسم مهربُري و پرداخت مقداري از
مهر به صورت نقد به پدر دختر، ملاي ده كله قندها را مىشكست و با شيرينى
دوره مىگرداندند پوركريم، 5-6. قميها چند ساعت پيش از حضور در مجلس «گلاب
گيرون» مقداري گز و شيرينى و يك شيشه گلاب به خانة دختر مىفرستادند
يادداشت مؤلف.
پذيرايى از ميهمانان در مجلس بله برون در جامعههاي قديم و سنتى با آداب و
رسوم خاص صورت مىگرفته است. معمولاً ميهمانان را با چاي و قليان، و در
برخى جاها با چاي، قليان، چپق و سيگار، و در تابستانها با شربت، هندوانه،
خيار و كاهو و سكنگبين، و در پاييز و زمستان با ميوههاي فصل از جمله انار
پذيرايى مىكردند همايونى، فرهنگ...، 91؛ كتيرايى، 27- 28. پس از پايان
گفتوگوها و توافق دو خانواده بر سر موضوعات و تعهدات مالى، شيرينى
مىگرداندند و همه به ميمنت اين وصلت كام شيرين مىكردند. مجلس بله برون
در برخى جاها، مانند تهران و پيرسواران ملاير با مهمانى شام رسولى، 27؛
شهري، /3، و در برخى جاها، مانند روستاي بختيارنشين پاگچ با صرف ناهار همراه
بوده است كلكى، 6.
مآخذ: اماناللهى بهاروند، سكندر، كوچنشينى در ايران، تهران، 360ش؛ ايازي،
برهان، آيينة سنندج، تهران، 371ش؛ پاينده، محمود، آيينها و باورداشتهاي گيل
و ديلم، تهران، 355ش؛ همو، فرهنگ گيل و ديلم، تهران، 366ش؛ پناهى سمنانى،
محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 374ش؛ پوركريم، هوشنگ، «دهكدة
زيارت»، هنر و مردم، تهران، 345ش، شم 8؛ جمالزاده، محمدعلى، فرهنگ
عاميانه، به كوشش محمدجعفرمحجوب، تهران، 341ش؛ خلج، حسين، «آيين زناشويى
در آينهورزان»، انتشارات ادارة فرهنگ عامه، تهران، 341ش، شم ؛ راسخ، شاپور
و جمشيد بهنام، «آداب و رسوم و اعتقادات عامه»، ايرانشهر، تهران، 342ش، ج ؛
رسولى، غلامحسين، پژوهشى در فرهنگ مردم پيرسواران، تهران، 378ش؛ شاملو،
احمد، كتاب كوچه، تهران، 377ش، حرف ب، دفتر مردم؛ شريعتزاده، علىاصغر،
فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 371ش؛ شكورزاده، ابراهيم، عقايد و رسوم مردم
خراسان، تهران، 363ش؛ شهري، جعفر، طهران قديم، تهران، 371ش؛ صفىنژاد،
جواد، طالبآباد، تهران، 355ش؛ فاطمى، موسى، «لِركيها»، هنر و مردم، تهران،
353ش، شم 48؛ كتيرايى، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 348ش؛ كريمى، اصغر،
«كُهنَك»، هنر و مردم، تهران، 348ش، شم 5؛ كلكى، بيژن، «عروسى بختياريهاي
روستاي پاگچ»، هنر و مردم، تهران، 352ش، شم 33؛ گلى، امينالله، تاريخ
سياسى و اجتماعى تركمنها، تهران، 366ش؛ لهسايىزاده، عبدالعلى و عبدالنبى
سلامى، تاريخ و فرهنگ مردم دَوان، تهران، 370ش؛ مجيدي كرايى، نورمحمد،
تاريخ و جغرافياي ممسنى، تهران، 371ش؛ معصومى، غلامرضا، «عروسى در ايل
كلهر»، هنر و مردم، تهران، 354ش، شم 59-60؛ نجفى، ابوالحسن، فرهنگ فارسى
عاميانه، تهران، 378ش؛ همايونى، صادق، فرهنگ مردم سروستان، مشهد، 371ش؛
همو، گوشههايى از آداب و رسوم مردم شيراز، شيراز، 353ش؛ هنري، رضا،
«زناشويى در نزد روستاييان و چادرنشينان قوچان»، پيام نوين، تهران، 340ش،
شم ، 341ش، شم ؛ يادداشتهاي مؤلف؛ نيز:
, T., The Kurds, tr. M. W. M. Welland, Beirut, 1966; Cheater, A. P., Social
Anthropology, London, 1989; Gennep, A. van, The Rites of Passage, tr. M. B.
Vizedom and G. L. Caffe, London, 1977; Irons, W. G., The Yomut Turkmen: A Study
of Kinship in a Pastoral Society, Michigan, 1965.
على بلوكباشى