responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 12  صفحه : 5057
بلنسيه‌
جلد: 12
     
شماره مقاله:5057

بَلَنْسيه‌، يا والنسيا، ايالتى‌كهن‌و شهري‌در شرق‌اسپانيا، كنار درياي‌مديترانه‌. اين‌ايالت‌با 55 ،3كم وسعت‌در ارتفاع‌2 تا 4 متري‌از سطح‌دريا قرار دارد. در 378ش‌/999م‌جمعيت‌آن‌74 ،66 ،نفر بود كه‌حدود 0% آن‌در دشت‌ساحلى‌خليج‌بلنسيه‌سكنى‌داشته‌اند. مركبات‌، برنج‌، انگور، زيتون‌، غلات‌، ميوه‌و سبزيجات‌از مهم‌ترين‌محصولات‌كشاورزي‌آن‌است‌. بلنسيه‌مركز مستعدي‌براي‌پرورش‌دام‌و كرم‌ابريشم‌است‌. حرير، كاغذ، سفال‌، مواد شيميايى‌و چوبى‌، منسوجات‌و ماشين‌آلات‌عمده‌ترين‌فرآورده‌هاي‌صنعتى‌آن‌به‌شمار مى‌روند. اين‌منطقه‌از معادن‌غنى‌آهن‌برخوردار است‌ انكارتا؛ كلير...، ؛ XXIII/25 «دائرةالمعارف‌...»، ؛ V/2223 بريتانيكا؛ بستانى‌، /84؛ عنان‌، عصر...، /9. در منابع‌ كهن‌ اسلامى‌ از كشت‌ زعفران‌ در اين‌ منطقه‌ گزارش‌ شده‌ است‌ قزوينى‌، 13؛ ياقوت‌، /30؛ مقري‌، /79.
بلنسيه‌ در دورة تمدن‌ اسلامى‌ به‌ سبب‌ وجود شهرهاي‌ متعدد دمشقى‌، 45، تجارتى‌ پررونق‌ داشت‌ ادريسى‌، 91 و به‌ دليل‌ رودهاي‌ پرآب‌، آب‌ و هواي‌ معتدل‌، گردشگاهها و بوستانهاي‌ سبز و خرمش‌ مقري‌، /21 به‌ بهشت‌ اندلس‌ معروف‌ بود.
پيشينة تاريخى‌: ديرينگى‌ شهر بلنسيه‌ به‌ سدة ق‌م‌ باز مى‌گردد دائرة المعارف‌»، همانجا. پس‌ از اينكه‌ در اواخر سدة نخست‌ هجري‌، سپاهيان‌ اسلام‌ بر اين‌ منطقه‌ دست‌ يافتند، به‌ تدريج‌ قبايل‌ مختلف‌ عرب‌ نك: ابن‌ حزم‌، 19؛ مقري‌، /91، سپاه‌ مصر ابن‌ حيان‌، چ‌ بيروت‌، 01 و شماري‌ از بربرهاي‌ فاتح‌ يعقوبى‌، 55، در آنجا سكنى‌ گزيدند. اين‌ منطقه‌ با برخورداري‌ از موقع‌ ممتاز به‌ سبب‌ كوههاي‌ بلند، پيوسته‌ كانون‌ آشوب‌ و فتنه‌ بر ضد دولت‌ اموي‌ بود نك: ابن‌ خلدون‌، /64؛ ابن‌ اثير، /4، 17، 49، /71، 72. سرانجام‌ در 12ق‌/24م‌ عبدالرحمان‌ سوم‌ آتش‌ عصيان‌ را در شرق‌ اندلس‌ فرونشاند. از آن‌ پس‌، كارگزاران‌ اموي‌ زمام‌ امور را در دست‌ داشتند ابن‌ حيان‌، چ‌ مادريد، /27، 90، جم ؛ ابن‌ دلايى‌، 4- 5.
پس‌ از افول‌ قدرت‌ امويان‌ در اندلس‌، موالى‌ عامري‌ كه‌ از نژاد اسلاو صقالبه‌ بودند، به‌ سبب‌ فزونى‌ جمعيتشان‌، اين‌ ناحيه‌ را ميدان‌ فعاليتهاي‌ خويش‌ قرار دادند و مدتى‌ امارت‌ بلنسيه‌ را در دست‌ گرفتند نك: ابن‌ خطيب‌، /92-93؛ عنان‌، دول‌...، 56، 06-09 و سرانجام‌ در 11ق‌/020م‌ با عبدالعزيز بن‌ عبدالرحمان‌ منصور عامري‌ بيعت‌ كردند. او نيز بى‌هيچ‌ منازعى‌ در بلنسيه‌ حكم‌ راند و به‌بسط قلمرو خويش‌ تا المريه‌ پرداخت‌. عبدالعزيز كه‌ از طريق‌ جده‌اش‌ با ملوك‌ مسيحى‌ پيوند داشت‌، براي‌ تثبيت‌ پايه‌هاي‌ قدرت‌ خود با پادشاه‌ قشتاله‌ كاستيل‌ متحد شد. از اين‌ رو در زمان‌ وي‌ سرزمين‌ بلنسيه‌ از آسيب‌ مسيحيان‌ در امان‌ ماند. پس‌ از عبدالعزيز فرزندش‌، عبدالملك‌ در 52ق‌/060م‌ به‌ امارت‌ رسيد كه‌ در 57ق‌ توسط مأمون‌ بن‌ ذوالنون‌، حاكم‌ طليطله‌ سركوب‌ شد ابن‌ عذاري‌، /03-04؛ مقري‌، /40؛ ابن‌ اثير، /89-90؛ عنان‌، همان‌، 92-93، 11، 15.
پس‌ از وي‌ نخست‌ ابوبكر بن‌ محمد و سپس‌ در 78ق‌/085م‌ فرزندش‌، عثمان‌ زمام‌ امور بلنسيه‌ را در دست‌ گرفتند. دورة حكومت‌ عثمان‌ مصادف‌ با سقوط طليطله‌ به‌ دست‌ قشتاليان‌ بود كه‌ بى‌گمان‌ در سرنوشت‌ بلنسيه‌ تأثيري‌ ژرف‌ داشت‌؛ چه‌، قادر بن‌ ذوالنون‌ با وعدة امارت‌ بر بلنسيه‌، طليطله‌ را به‌ مسيحيان‌ تسليم‌ كرد. از اين‌رو، به‌ياري‌ آنان‌ بر بلنسيه‌ تاخت‌ و دولت‌ بنى‌ ذوالنون‌ را در آنجا بنياد نهاد. سپاهيان‌ مسيحى‌ در شهر به‌ قتل‌ و تاراج‌ پرداختند. در نتيجه‌، مردم‌ از قادر و حاميان‌ قشتالى‌ وي‌ به‌ ستوه‌ آمدند عبدالله‌ زيري‌، 7؛ ابن‌ خلدون‌، /07؛ مقري‌، /41؛ عنان‌، همان‌، 15- 18.
در اين‌گيرودار، مرابطون‌به‌سرداري‌يوسف‌بن‌تاشفين‌در ربيع‌الا¸خر 79/ژوئية 086 اندلس‌را درنورديدند. پس‌از پيروزي‌درخشان‌آنان‌در نبرد زَلاقه‌، قادر رسولى‌نزد يوسف‌فرستاد تا با او طرح‌دوستى‌افكند، اما حاصلى‌در بر نداشت‌. در نتيجه‌بلنسيه‌از هر سو آماج‌سلطه‌جوييهاي‌حكمرانان‌محلى‌شد. والى‌سرقسطه‌بدانجا لشكر كشيد. قادر به‌ياري‌سردار مسيحى‌، سيد، مهاجمان‌را به‌عقب‌راند. پس‌از اين‌پيروزي‌سپاهيان‌سيد در بلنسيه‌استقرار يافتند و قادر به‌پرداخت‌خراج‌ملزم‌شد. با تعرض‌سپاهيان‌مسيحى‌به‌جان‌و مال‌مسلمانان‌، اوضاع‌بلنسيه‌سخت‌برآشفت‌، تا آنكه‌ابن‌حجاف‌، قاضى‌بلنسيه‌به‌ياري‌نيروهاي‌مرابطى‌قادر را به‌قتل‌رساند و در رمضان‌85/اكتبر 092 حكومت‌بلنسيه‌در دست‌شورا قرار گرفت‌. چون‌اين‌خبر به‌سيد رسيد، به‌آنجا تاخت‌و پس‌از محاصره‌اي‌طولانى‌در 8 جمادي‌الاول‌87 شهر را از ابن‌حجاف‌بازستاند ابن‌عذاري‌، /1-4؛ ابن‌خلدون‌، /48-49؛ عنان‌، همان‌، 08-20، 25- 34.
سقوط شهر به‌دست‌مسيحيان‌مردم‌را بيمناك‌ساخت‌. در نتيجه‌، از امير مرابطون‌ياري‌خواستند. برادرزادة يوسف‌به‌كمك‌واليان‌شرق‌اندلس‌روي‌به‌آن‌سو نهاد و با سپاهيان‌سيد درآويخت‌. اين‌كشمكشها تا وفات‌سيد ادامه‌يافت‌. سرانجام‌، مرابطون‌در شعبان‌95/ژوئن‌102 بلنسيه‌را از مسيحيان‌باز پس‌گرفتند ابن‌عذاري‌، /3، 1- 4؛ الحلل‌...، 7 -0؛ عنان‌، همان‌، 37- 38.
آن‌گاه‌كه‌قدرت‌مرابطون‌رو به‌ضعف‌نهاد، آتش‌فتنه‌در بلنسيه‌شعله‌ور شد. با اين‌وصف‌والى‌و قاضى‌شهر تا 40ق‌/145م‌حكومت‌مرابطون‌را از تعرض‌شورشيان‌مصون‌نگاه‌داشتند. به‌قدرت‌رسيدن‌ابن‌مردنيش‌در بلنسيه‌تا مدتها امكان‌سيطرة موحدون‌را بر آنجا منتفى‌مى‌ساخت‌؛ چه‌، او نمايندة انديشة ملى‌اندلس‌بود كه‌با موحدون‌و حاميان‌آنان‌در آويخت‌. در 66ق‌/170م‌براي‌تثبيت‌پايه‌هاي‌اقتدار خود با پادشاه‌مسيحى‌قشتاله‌پيمان‌دوستى‌بست‌و از آن‌پس‌بلنسيه‌عرصة تاخت‌و تاز سپاهيان‌موحدي‌و قشتالى‌گشت‌. سرانجام‌، پس‌از وفات‌ابن‌مردنيش‌در رجب‌67 سرداران‌سپاهش‌به‌اطاعت‌موحدون‌تن‌دادند مقري‌، /01؛ عنان‌، عصر...، /35، 54-56، /7- 8، 0، 6.
هنگامى‌كه‌نيروهاي‌موحدي‌در نبرد عقاب‌09ق‌/212م‌از مسيحيان‌شكست‌خوردند، شرايط مناسبى‌فراهم‌گشت‌تا بلنسيه‌- كه‌از ديرباز كانون‌ضد موحدي‌بود - پرچم‌استقلال‌برافرازد. در 26ق‌مردم‌آنجا با ابوجميل‌زيان‌، از اعقاب‌ابن‌مردنيش‌بيعت‌كردند. وي‌به نام خليفة عباسى بغداد خطبه خواند ابن خلدون، /16، /85؛ عنان، همان، /93- 95، 42-43. هنگامى كه پادشاه آراگون سرگرم فتح جزاير شرقى بود، ابوجميل با اغتنام فرصت بر اراضى مسيحيان تاخت. پادشاه آراگون در پاسخ وي به بلنسيه لشكر كشيد. تصرف دژها و مناطق نظامى شرق اندلس يكى پس از ديگري، خبر از سقوط بلنسيه به دست مسيحيان مىداد. ابوجميل رسولانى براي دريافت كمك به بلاد اطراف فرستاد، اما مسيحيان راههاي ورود نيروهاي امدادي را بستند. شهر ماه در محاصره بود. تا آنكه در 7 صفر 36ق/9 سپتامبر 238م، ابوجميل به امضاي پيمان صلح تن در داد و در 7 صفر پادشاه آراگون در قصر بلنسيه جاي گرفت. بدينسان حاكميت 25 سالة مسلمانان بر آنجا خاتمه يافت. پس از آن مقاومتهاي اندكى كه در نقاط مختلف به وقوع مىپيوست، در هم شكسته مىشد. پس ازسقوط بلنسيه شماري از مسلمانان به نواحى ديگر اندلس چون غرناطه كوچيدند و برخى ديگر از راه دريا به مغرب رفتند ابن خلدون، /85- 88؛ عنان، همان، /38-40، 44، 46، 48-49، 51، نهاية...، 0، 2، 54. در دورة تمدن اسلامى دانشمندان و فرهيختگان نامداري از آن ديار برخاستند نك: ابن خطيب، /85، /2، /84، 59؛ سمعانى، /94- 95؛ ياقوت، /32.
مآخذ: ابن‌ اثير، الكامل‌؛ ابن‌ حزم‌، على‌، جمهرة انساب‌ العرب‌، بيروت‌، 403ق‌/ 983م‌؛ ابن‌ حيان‌، حيان‌، المقتبس‌، به‌ كوشش‌ چالمتا و ديگران‌، مادريد، 979م‌؛ همان‌، به‌ كوشش‌ عبدالرحمان‌ على‌ حجى‌، بيروت‌، 965م‌؛ ابن‌ خطيب‌، محمد، الاحاطة، قاهره‌، 955م‌؛ ابن‌ خلدون‌، العبر، به‌ كوشش‌ خليل‌ شحاده‌ و سهيل‌ زكار، بيروت‌، 981م‌؛ ابن‌ دلايى‌، احمد، ترصيع‌ الاخبار، به‌ كوشش‌ عبدالعزيز اهوانى‌، مادريد، 965م‌؛ ابن‌ عذاري‌، احمد، البيان‌ المغرب‌، ج‌ ، به‌ كوشش‌ كولن‌ و لوي‌ پرووانسال‌، بيروت‌، 983م‌، ج‌ ، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بيروت‌، 967م‌؛ ادريسى‌، محمد، صفة المغرب‌ و ارض‌ السودان‌ و مصر و الاندلس‌ برگرفته‌ از نزهة المشتاق‌ ، به‌كوشش‌ دوزي‌ و دخويه‌، ليدن‌، 864م‌؛ بستانى‌، بطرس‌، دائرةالمعارف‌، بيروت‌،956م‌بب؛ الحلل‌الموشية، به‌كوشش‌ سهيل‌زكار و عبدالقادر زمامه‌،دارالبيضاء، 399ق‌/979م‌؛ دمشقى‌، محمد، نخبة الدهر، به‌ كوشش‌ مرن‌، لايپزيگ‌، 923م‌؛ سمعانى‌، عبدالكريم‌، الانساب‌، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ عمر بارودي‌، بيروت‌، 408ق‌/ 988م‌؛ عبدالله‌ زيري‌، مذكرات‌، به‌ كوشش‌ لوي‌ پرووانسال‌، قاهره‌، 955م‌؛ عنان‌، محمدعبدالله‌، دول‌ الطوائف‌، قاهره‌، 960م‌؛ همو، عصر المرابطين‌ و الموحدين‌ فى‌ المغرب‌ و الاندلس‌، قاهره‌، 383-384ق‌؛ همو، نهاية الاندلس‌، قاهره‌، 966م‌؛ قزوينى‌، زكريا، آثار البلاد، بيروت‌، 984م‌؛ مقري‌، احمد، نفح‌ الطيب‌، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بيروت‌، 388ق‌؛ ياقوت‌، بلدان‌؛ يعقوبى‌، احمد، «البلدان‌»، همراه‌ الاعلاق‌ النفيسة ابن‌ رسته‌، به‌ كوشش‌ دخويه‌، ليدن‌، 891م‌؛ نيز:
Britannica, 2003; Collier's Encyclopedia, London, 1986; The Columbia Encyclopedia, New York/London, 1963; Encarta, 2003.
عزت‌ ملاابراهيمى‌
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 12  صفحه : 5057
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست