بَكْرِ بْنِ نَطّاح، ابوالوائل د ح 00ق/16م، شاعر اهل يمامه. نسب او را
به استناد ابياتى از وي به عِجْل و يا حنيفه، پسران لُجَيم رسانده، و از
همينرو، او را عجلى و يا حنفى خواندهاند نك: ابوالفرج، 9/06، اما خطيب
بغدادي او را اهل بصره مىداند /0.
به هر روي، بكر به روزگار هارونالرشيد در بغداد اقامت، و در محفل ادبا آمد و
شد داشت همو، /0، 1 و با مدح دولتمردان روزگار مىگذراند. از ممدوحان وي در
اين دوران مىتوان به يزيد بن مَزْيَد شيبانى و مالك بن طوق، عاملان
هارون اشاره كرد. بكر نسبت به ربيعه تعصب بسيار داشت و در قصايد خود به
آنان فخر مىكرد حصري، 66. اما سرانجام، يكى از همين قصايد كه در مدح يزيد و
فخر ربيعه سروده بود، هارون را به شدت خشمگين ساخت. براساس روايتى، يزيد
وي را فراخواند و پس از بخشيدن دو هزار درهم از او خواست تا زمانى كه هارون
زنده است، خود را پنهان سازد. بخش پايانى اين روايت سخت مشوش مىنمايد،
اما در ادامة روايت كه از زبان خود يزيد است، چنين آمده كه با درگذشت
هارون و بيرون آمدن بكر از نهانگاه، يزيد بار ديگر نام او را در ديوان نهاد و
بر سهم او از عطا افزود نك: ابن معتز، 17-19؛ ابوالفرج، 9/07، اما مىدانيم كه
يزيد بهروزگار هارون و در 85ق/01م درگذشته است نك: ابن خلكان، /27 بب .
به هر حال، بكر از ترس هارون از بغداد گريخت و به منطقة جبال پناه برد و
ظاهراً در همين ايام، به راهزنى و شرارت روي آورد. اما شجاعت و جنگاوري او
سبب شد تا با پايمردي مَعقِل بن عيسى، برادر ابودُلَف عجلى، عامل هارون در
جبال به ابودلف بپيوندد و او بكر را در جرگة سپاهيان خود درآورد نك: ابوالفرج،
9/06، 11. از آن پس، بكر پيوسته در ركاب ابودلف بود نك: همو، 9/18؛ نيز نك:
II/628 و به مدح او و برادرش معقل پرداخت. با اين حال، براساس روايتى، بكر
بر كاروان عاملان ابودلف تاخت و به قتل و غارت پرداخت، اما از آنجا كه
ابودلف خود را در تحريك او مقصر مىدانست، از وي درگذشت و او را بار ديگر به
بارگاه خويش فراخواند ابن معتز، 18-19؛ ابوالفرج، 9/06-07.
منابع متقدم در ذكر تاريخ درگذشت بكر سكوت كردهاند، اما ابن كثير 0/16 و به
پيروي از او زركلى /1 درگذشت وي را در 92ق/08م دانستهاند، ولى صفدي 0/21
مرگ او را حدود سال 00ق مىداند نيز نك: ابن شاكر، /21. اما اينكه ابوالفرج
گفته است كه بكر پس از مرگ ابودلف 25 يا 26ق به مالك بن على خُزاعى،
عامل راه خراسان پيوست و زيباترين اشعارش را در رثاي او كه به دست خوارج
كشته شد، سرود 9/13-16؛ نيز نك: فروخ، /38، نهتنها با روايتى از خطيب بغدادي
/1 مبنى بر رثاي بكر به وسيلة ابوالعتاهيه د 11ق/26م منافات دارد، بلكه
ساير منابع نيز بدان اشارهاي نكردهاند. آنچه اين روايت را بيشتر مورد ترديد
قرار مىدهد، آن است كه مالك خزاعى در 22ق/37م، يعنى قبل از مرگ ابودلف
درگذشته است نك: ضامن، 13-14؛ قس: ، GAS همانجا، كه احتمالاً به همين علت
درگذشت بكر را پس از 22ق آورده است.
بكر بن نطاح در كنار شاعران بنامى چون ابونواس، ابوالعتاهيه و بَشّار در
زمرة نمايندگان مكتب نوخاستگان محدثون به شمار مىآيد و هرچند كه به مرتبت
ايشان نرسيده است، با اينهمه، منابع كهن او را بسيار ستودهاند. به روزگار
مأمون عباسى، او را از بهترين نوخاستگان شناختهاند نك: ابوالفرج، 9/08-09 و
ابوهِفّان او را يكى از بزرگترين غزل سرايان در ميان نوخاستگان دانسته
است خطيب، /0؛ براي تمايز وي در ميان نوخاستگان، نك: قالى، /38؛ ضامن، 14.
شعر او ساده، بىآلايش، و در عين حال، استوار و آكنده از تركيبها و تعبيرهاي
نيكوست و همين امر، سبب شده است تا شعر او را بستايند ابن معتز، 19؛
ابوالفرج، 9/06؛ خطيب، همانجا و از دورترين زمانها به اشعار او در متون ادبى
عرب استشهاد كنند افزون بر مآخذ مقاله، نك: صولى، 2؛ ابن اثير، 2؛ ابن
عبدالبر، /92؛ شيزري، 25- 28 و حتى گاه شعر او دستماية اشعار بزرگانى چون
ابوتَمّام و متنبى گردد صفدي، همانجا. با اين حال، شعر او از گزند نقد در
امان نمانده است نك: مرزبانى، 69.
بكر در فنون مختلف شعر دست داشت و در فخر، حماسه، مدح، رثا، غزل و هجا
هنرنمايى مىكرد. در ميدان مفاخره، شجاعت و جنگاوري خويش را بسيار ستوده
ابوالفرج، 9/06، و در زمينة حماسه ابيات او موردتوجه قرار گرفته، و
استشهادهاي فراوانى كه در كتب حماسه به بعضى از ابيات او شده است، اهميت
او را از اين ديدگاه نشان مىدهد ابوتمام، /3-4؛ مرزوقى، /285؛ عبدلكانى، /1؛
ابن شجري، 41؛ بصري، /63-64، جم .
بكر به كس تغزل كرده است: رامشنه كنيز حنفى ابوالفرج، 9/08، غلامى نصرانى
همو، 9/10 و از همه معروفتر، دُرّه كه بيشترين غزليات بكر به نام او سروده
شده است همو، 9/16-20. غزل او دست ماية آوازخوانان و موسيقىشناسان بوده
است همو، 9/19-20؛ ضامن، همانجا؛ هارون، /96-97، اما جولانگاه اصلى هنر بكر در
زمينة مدح و هجاست. وي روزگاري دراز در دربار حكام به مديحهسرايى پرداخت و
از پاداشهاي بسيار آنان بهرهمند شد. او ممدوح را به نسبت جود و كرمش مىستود
و از همينروست كه گاه با اندك تأخير در پرداخت صله و يا ناخشنودي از ميزان
آن، ممدوح را آماج هجاي گزندة خود مىساخت. نمونة بارز آن را مىتوان در
مدح و هجو مالك بن طوق ديد ابوالفرج، 9/12-13؛ حصري، 017؛ ابن شاكر، /20. با
اينهمه، گاه افزونطلبى شاعر، موجب رنجش ممدوح مىگرديد ابوالفرج، 9/10.
بلندترين قصيدة شاعر در 0 بيت در مدح ابودلف است كه علاوه بر جنبههاي
ادبى، از آن روي كه شامل برخى از وقايع زندگى ابودلف از جمله جنگهاي
اوست، ارزش تاريخى نيز دارد ابن معتز، 20-24؛ نيز نك: ه د، ابودلف. قصايد ديگر
او، چنانكه گذشت، بيشتر در مدح معقل برادر ابودلف، يزيد بن مزيد و مالك بن
طوق و نيز قُرّة بن مُحرِز حنفى كه شاعر او را در كرمان مدح گفته ابوالفرج،
همانجا، سروده شده است. به بكر بن نطاح ديوانى نسبت ندادهاند و تنها ابن
نديم ص 86 به اشعار او در 00 برگ اشاره دارد و در سالهاي اخير، حاتم صالح
ضامن 20 بيت از ابيات او را كه در منابع موجود يافته، گردآورده، و براساس
ترتيب حروف الفبا به چاپ رسانده است.
مآخذ: ابن اثير، نصرالله، الجامع الكبير، به كوشش مصطفى جواد و جميل سعيد،
بغداد، 375ق/956م؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن شاكر كتبى، محمد، فوات الوفيات،
به كوشش احسان عباس، بيروت، 979م؛ ابن شجري، هبةالله، الحماسة، حيدرآباد
دكن، 345ق؛ ابن عبدالبر، يوسف، بهجة المجالس و انس المجالس، به كوشش محمد
مرسى خولى، بيروت، دارالكتب العلميه؛ ابن كثير، البداية و النهاية، به كوشش
احمد ابوملحم و ديگران، بيروت، 407ق/987م؛ ابن معتز، عبدالله، طبقات
الشعراء، به كوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، 968م؛ ابن نديم، الفهرست؛
ابوتمام، حبيب، ديوان الحماسة، با شرح خطيب تبريزي، دمشق، مكتبة النوري؛
ابوالفرج اصفهانى، الاغانى، به كوشش عبدالكريم ابراهيم عزباوي، بيروت،
مؤسسة جمال للطباعه؛ بصري، على، الحماسة البصرية، به كوشش مختارالدين احمد،
بيروت، 403ق/983م؛ حصري، ابراهيم، زهر الا¸داب، به كوشش على محمد بجاوي،
قاهره، 372ق/ 953م؛ خطيب بغدادي، احمد، تاريخ بغداد، قاهره، 349ق؛ زركلى،
اعلام؛ شيزري، مسلم، جمهرةالاسلام، فرانكفورت، 407ق/986م؛ صفدي، خليل،
الوافى بالوفيات، به كوشش ژاكلين سوبله و على عماره، بيروت، 400ق/980م؛
صولى، محمد، ادب الكتّاب، به كوشش محمد بهجت اثري، قاهره، 341ق؛ ضامن،
حاتم صالح، شعراء مقلون، بيروت، 407ق/987م؛ عبدلكانى، عبدالله، حماسة
الظرفاء، به كوشش محمد جبار معيبد، بغداد، 973م؛ فروخ، عمر، تاريخ الادب
العربى، بيروت، 985م؛ قالى، اسماعيل، الامالى، به كوشش محمد عبدالجواد
اصمعى، بيروت، دارالكتب العلميه؛ مرزبانى، محمد، الموشح، به كوشش
محبالدين خطيب، قاهره، 385ق؛ مرزوقى، احمد، شرح ديوان الحماسة، به كوشش
احمد امين و عبدالسلام هارون، بيروت، دارالجيل؛ هارون، عبدالسلام محمد،
تعليقات بر الحيوان جاحظ، بيروت، 388ق/ 969م؛ نيز: GAS.
مريم صادقى