بَكْرِ بْنِ عَبْدُالْعَزيزِ عِجْلىد 85ق/98م، شاعر كوفىتبار عصر عباسىو
آخرينامير خاندانابودلفعجلى. وياحتمالاً در اوايلسدة قو در منطقة جبالتولد
يافتو در زمانىكهدقيقاً دانستهنيست، بهاصفهانرفتهاستنك: اعرجى، -.
پدرشعبدالعزيز، شاعريدلير و در حكومتكرججانشينابودلفبود. احمد بنعبدالعزيز
برادر بكر نيز تا 80قبر منطقهايوسيعتر تا حدود اصفهانحكومتمىكرد ضيف، /09.
از بكر نخستينبار در حوادث71ق/84م، در تسخير قلعة فارسى، و آنگاهدر 80قدر
جنگبا رافعبنهرثمهامير معزولخراسانياد شدهاست تاريخسيستان، 42-43؛
ابناثير، /57. در همينسالپساز درگذشتاحمد بنعبدالعزيز، ميانبكر و برادر
ديگرشعمر بر سر جانشينىوينزاعدرگرفتو عمر چيرهشد نك: طبري، 0/3؛
ابوعلىمسكويه، /96.
بهنظر مىرسد كهروابط خاندانبا دستگاهخلافتخوبنبود، زيرا در 82قمعتضد
عباسىاموالبكر را در كرجابودلفمصادرهكرد و سالبعد نيز طىكوششىبىنتيجهبر
آنشد كهعمر را بهدستبرادرشبكر سركوبكند. از اينتاريخ، بكر در حالگريز از
دستمأمورانو سردارانخليفه، بهچند جنگبا آنها دستزد و سرانجامبا
دشواريبسيار خود را بهطبرستانرساند و بهمحمدبنزيد پيوستطبري، 0/1، 7، 1، 3؛
ابوعلىمسكويه، /05؛ مسعودي، /95- 97؛ بكر، 5، 9، 2 -4 و سرانجامدر 85قهمانجا
درگذشتمسعودي، /10؛ ابوعلىمسكويه، /، و يا بهروايتى، چونبرضد محمدبنزيد
بهدسيسهپرداخت، زهرشدادند. پيكر ويرا در پولليشامدر ناتلبهخاكسپردند
ابناسفنديار، /55؛ مجمل...، 68. گفتهاند كهچنديقبلاز مرگ، امارتچالوسو
رويانيافتهبود ابناسفنديار، همانجا.
ديوان: بكر همچونپدر در هنر شاعريدستداشتI/128 S, .GAL, ثعالبى د 29ق/038م
نام بكر و جدش ابودلف را در زمرة شاعران اصفهان آورده است /95، به نقل از
حمزة اصفهانى. نسخهاي از ديوان بكر ضمن مجموعهاي در كتابخانة دانشگاه فاتح
در استانبول وجود دارد اعرجى، 1. نخستينبار كرنكو نسخهاي از آن را به خط خود
تهيه كرد كه بعدها استادي هندي به نام محمد بن يوسف سورتى برپاية آن، به
تصحيح و طبع نسخة استانبول در دهلى 332ق دست زد. بروكلمان از دو چاپ اين
ديوان به سالهاي 336 و 337ق ياد كرده كه اعرجى ص 0 كه آن را نادرست
خوانده است. به هر حال محمد بن يوسف سورتى در چاپ ديوان بكر، مكملى حاوي
اشعار بازمانده از ابودلف و معقل نيز بدان افزود همو، 2.
ديوان بكر مشتمل بر حدود 00 بيت در قالب قصيده و قطعه است؛ هيچيك از اشعار
او، مقدمه ندارد و بىدرنگ به اصل موضوع پرداخته است نك: همو، 0. سبك
اشعارش نيز بيشتر به دوران جاهلى نزديك است همو، 9 و بارها شعر جاهليات را
تضمين كرده است بكر، 6، 7، 4، 1. وي از استعداد و ذوق شعري وافري برخوردار
نبود، با اين همه، برخى از قصايد وي شيوا و استوار است. او مانند پدر و جدش
به مناسبتهاي خاص شعر مىسرود و هرگز آن را هدف اصلى خويش قرار نداد همو، 8.
وي مضامين اغلب سرودههايش را از حوادث زندگى خود گرفته است. فخر و وصف
ماية اصلى بخش عمدة اشعار اوست. بكر در اين سرودهها در قالب شخصيتى مغرور،
بزرگ منش، شجاع، بلندطبع و... جلوه مىكند. مراثى او بسيار اندك است. تنها
قطعه رثا از وي در دست است كه آنها را در مرگ برادرش حارث د 84ق سروده
است. يكى از آن مراثى، بيت و بيشتر تهديد معتضد عباسى و بدر غلام اوست ص
5. موضوع امثال و حكم از ديگر مايههاي شعر اوست كه در لابهلاي قصايد،
پراكنده است و بازتاب تأملات وي در زندگى به شمار مىرود مثلاً نك: ص 6، 8،
3، 6، 7، 9.
ديوان بكر تقريباً از غزل تهى است، اما گاه اشاراتى گذرا به مضامين تغزلى
در آن ديده مىشود. بعضى ابيات ديوان، از احساسات عرب گرايانة او حكايت
دارد. وي از دو دستگى در صفوف عربها اندوهگين، و يك تنه درصدد پاسداري از
حريم آنان و به خاك افكندن مخالفان است نك: ص6، 1، بيتهاي 2-1.
بكر مانند ديگر اعضاي خاندان، شيعه مذهب بود اعرجى، 1-2. وي از پيامبر ص به
عنوان هدايتگر و فريادرس بشر ص 5 ياد كرده، و دربارة امام على ع سخن
رانده، و اهل بيت ع را تكيه گاه مردم خوانده است ص 4. در ديوان او با
آنكه در سرزمين ايران زاده و زيسته و درگذشته است، هيچ اشارتى به ايران
و ايرانيان و آداب و سنن آنان ديده نمىشود.
مآخذ: ابن اثير، الكامل؛ ابن اسفنديار، محمد، تاريخ طبرستان، به كوشش عباس
اقبال آشتيانى، تهران، 320ش؛ ابوعلى مسكويه، احمد، تجارب الامم، به كوشش
ابوالقاسم امامى، تهران، 377ش؛ اعرجى، محمد حسين، مقدمه بر ديوان نك: هم،
بكربن عبدالعزيز؛ بكربن عبدالعزيز، ديوان، به كوشش محمد حسين اعرجى، بيروت،
998م؛ تاريخ سيستان، به كوشش محمد تقى بهار، تهران، 314ش؛ ثعالبى،
عبدالملك، يتيمة الدهر، بيروت، دارالكتب العلميه؛ ضيف، شوقى، العصر العباسى
الثانى، قاهره، 973م؛ طبري، تاريخ؛ مجمل التواريخ و القصص، به كوشش
محمدتقى بهار، تهران، 318ش؛ مسعودي، على، مروج الذهب، به كوشش باربيه
دومنار و پاوه دوكورتى، پاريس، 874م؛ نيز: S. GAL,
هادي نظري منظم