بُغْراجُق مق ح 90ق/000م، برادر سبكتكين مؤسسسلسلة غزنوي و والى هرات و
پوشنگ. از بغراجق در دو لشكركشى مربوط به عهد نوح دوم سامانى حك 66-87ق ياد
شده، و در هر دوبار، وي همراه محمود غزنوي از سوي سبكتكين در سپاه حضور
داشته است: نخست در حدود سال 85ق/95م در جنگ با جيپال كه گفتهاند:
پادشاه هند بوده، و قصد تسخير كابل را داشته است شبانكارهاي، 2؛ نيز نك:
عتبى، تاريخ...، 7 بب و ديگري در حدود سال 86ق كه سبكتكين براي به رخ
كشيدن قدرت خود، سپاه عظيمى به بخارا، تختگاه سامانيان فرستاد نك: بارتولد،
/60 -61؛ براي تفصيل، نك: عتبى، همان، 35- 36. پس از آن در سالهاي حكمرانى
سبكتكين، بغراجق به همراه محمود براي سركوب ابوالقاسم سيمجور ه م كه در
نيشابور علم طغيان برافراشته بود، به آن سامان فرستاده شد همو، «تاريخ...»،
/46؛ رشيدالدين، 7 - 8؛ نيز نك: ناظم، 37 .32,
پس از مرگ سبكتكين در 87ق كه ميان فرزندانش اسماعيل و محمود بر سر جانشينى
اختلاف افتاد، محمود از عموي خود بغراجق براي سركوب برادر ياري خواست و او
پذيرفت عتبى، تاريخ، 61- 62؛ ابن اثير، /30-31؛ ذهبى، 7/85؛ نيز نك: ابن
خلكان، /77. احتمالاً سبكتكين پيش از مرگ نواحى هرات و پوشنگ را به بغراجق
داده بود نك: عتبى، همان، 06؛ ابن اثير، /59 و آنگاه كه محمود سرگرم نبرد
با دشمنان بود، خلف بن احمد صفاري فرصت را غنيمت شمرد و به دست فرزند خود،
طاهر قهستان و پوشنگ را تصرف كرد. بغراجق پس از جلوس محمود بر تخت از او
اجازه خواست تا اين سرزمينها را بازپس گيرد. آنگاه به پوشنگ حمله برد و در
آغاز بر سپاه طاهر پيروز شد و غنايم بسياري نيز به چنگ آورد، اما ظاهراً از
وجود دشمن غفلت كرد و به شادخواري و عيش و نوش پرداخت. در اين ميان طاهر
حيلهاي به كار بست و بر بغراجق حمله آورد و او را به يك ضربت از اسب به
زمين افكند و سرش را از تن جدا كرد تاريخ...،45-46؛ عتبى، همانجا؛ ابناثير،
/59-60؛ رشيدالدين، 2؛ حمدالله،92. از آنجا كه محمود غزنوي در جماديالا¸خر
90/مة 000 به انتقام خون عموي خود به سيستان لشكركشيد نك: تاريخ، همانجا؛
نيز نك: عتبى، همان، 07، مىتوان حدس زد كه قتل بغراجق ميان سالهاي 88 تا
90ق روي داده باشد نك: بازورث، 34 º äÇÙã¡ 7 ¡ ßå ÓÇá 88Þ ÑÇ íÇÏ ßÑÏåÇäÏ.
مآخذ: ابن اثير، الكامل؛ ابن خلكان، وفيات؛ بارتولد، و.و.، تركستان نامه،
ترجمة كريم كشاورز، تهران، 366ش؛ تاريخ سيستان، به كوشش محمدتقى بهار،
تهران، 314ش؛ حمدالله مستوفى، تاريخ گزيده، به كوشش عبدالحسين نوايى،
تهران، 362ش؛ ذهبى، محمد، سيراعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و ديگران،
بيروت، 406ق/986م؛ رشيدالدين فضلالله، جامعالتواريخ، به كوشش محمد
دبيرسياقى، تهران، 338ش/959م؛ شبانكارهاي، محمد، مجمعالانساب، به كوشش
هاشم محدث، تهران، 363ش؛ عتبى، محمد، «تاريخ يمينى»، ضمن شرح اليمينى
الفتحالوهبىاز منينى، قاهره، 286ق؛ همو، تاريخ يمينى، ترجمة ناصح
جرفادقانى، بهكوشش جعفر شعار، تهران، 345ش؛ نيز:
, C. E. X The 6 ? hirids and W aff ? rids n , The Cambridge History of Iran,
vol. IV, ed. R. N. Frye, Cambridge, 1975; N ? z im, M., The Life and Times of
Sul t ? n Ma h mud of Ghazna, Lahore, 1973.
ناديا برگنيسى