بُشْتى، ابوحامد احمد بن محمد خارْزَنْگى د 48ق/59م، اديب و لغتشناسِ
عربىنويس ايرانى. برخى منابع تاريخ درگذشت او را 08ق نوشتهاند ابن اثير،
/09؛ I/200 S, كه نادرست مىنمايد.
اصل وي از روستاي خارزنگ از توابع بشت در حوالى نيشابور است سمعانى، /؛
ياقوت، /03 بب ؛ ابن اثير، همانجا؛ صفدي، /. از زندگى او به رغم شهرتى كه
در زمان حيات كسب كرد، اطلاعات بسيار اندكى در دست است. وي پيشواي اديبان
خراسان در عصر خود بود و چون پس از 30ق/42م به حج رفت، علماي زمان از
جمله ابوعمر زاهد و مشايخ عراق به پيشوايى او در دانش اعتراف كردند؛ هنگامى
هم كه به بغداد رفت، مردم آنجا از دانش فراوان او در زمينة لغت، شگفتى
نمودند و وي در پاسخ گفت: من «ميان دو عربِ بشت و طوس» زيستهام. بشتى از
محمد بن ابراهيم بوشنجى حديث آموخته، و حاكم نيشابوري از او روايت كرده
است سمعانى، /- ؛ ياقوت، /04-06؛ ابن اثير، همانجا.
كتابِ تفسير ابيات ادب الكاتب، التفصلة و التكملة را از او دانستهاند ازهري،
/2؛ سمعانى، /؛ ياقوت، /08؛ قفطى، /07؛ سيوطى، 88. به گفتة ازهري قصدِ بشتى
از تأليف التكملة، تكميل كتاب العين خليل بوده، و وي در آغاز اين اثر از
آثار كسانى چون اصمعى، ابوعبيده، ابوعبيد، ابن سكيت، فراء، ابن اعرابى و
اخفش به عنوان مآخذ آن ياد كرده است /2-3؛ قفطى، /08-09.
بشتى خود آگاه بود كه برخى درصدد انتقاد از كتاب وي برخواهند آمد؛ چه، وي
مطالبى را بدون استماع از عالمان، به آنان اسناد داده است. او در دفاع از
خود مىنويسد: روايت كردن و استناد جستن به كتب علما از اعتبار آن كس كه
صحيح و فصيح را از سقيم و ركيك باز مىشناسد، نمىكاهد. آنگاه براي اثبات
نظر خود، از ابوتراب و قتيبى نام مىبرد كه با وجود فاصلة زمانى، از عالمان
قبل ا زخود روايت كردهاند نك: ازهري، /3؛ اما ازهري او را به ايجاد تحريف و
اخلال در اصول و مفاهيم عربى متهم كرده، ادعاي وي را در توانايى تشخيص
صحيح از سقيم و ركيك از فصيح، باطل مىداند. از ديدگاه او، دانش بشتى -
چنانكه خود اذعان كرده است - از رهگذر كتابها حاصل شده، و پيداست كه چنين
دانشى، در معرض تحريف و اشتباه قرار دارد. وي آنگاه، برخى تحريفها و
تفسيرهاي نادرست بشتى را از كلمات عربى شاهد مىآورد و از دانشپژوهان
مىخواهد كه به آنچه وي در تأليفش آورده است، فريفته نشوند /2-0.
مآخذ: ابن اثير، على، اللباب، بغداد، مكتبة المثنى؛ ازهري، محمد، تهذيب
اللغة، به كوشش عبدالسلام محمد هارون و محمدعلى نجار، قاهره، 964-967م؛
سمعانى، عبدالكريم، الانساب، به كوشش عبدالرحمان معلمى، حيدرآباد دكن،
385ق/ 966م؛ سيوطى، بغية الوعاة، به كوشش محمدابوالفضل ابراهيم، قاهره،
384ق/ 964م؛ صفدي،خليل، الوافىبالوفيات، بهكوششمحمديوسف
نجم،بيروت،402ق/ 982م؛ قفطى، على، انباه الرواة، بهكوشش محمدابوالفضل
ابراهيم، قاهره، 369ق/ 950م؛ ياقوت، ادبا؛ نيز: GAL,S.
هادي نظريمنظم