بَسوس، يكى از جنگهاي مشهور عرب در دورة جاهلى = ايام العرب. بسوس در اصل نام دختر مُنقِذ تميمى، خالة جَسّاس بن مُرّة شيبانى است كه اشعار تحريكآميز وي آتش جنگ و كشمكش طولانى را ميان دو قبيلة بكر و تغلب برافروخت. از اينرو، بد يمنى وي در ميان اعراب به صورت مثل درآمد: اشأم من البسوس حمزه، 05؛ مفضل، 3؛ قس: ضبى، 30: اشأم من ناقة البسوس. اين اشعار كه خطاب به مردي از قبيله جَرْم به نام سعد بن شمس سروده شده، به «ابيات فنا» معروف است و سراينده در آنها از ظلمى كه بر افراد قبيله رفته، سخن مىراند تا روح انتقام را در كالبد مخاطبان خود بدمد ثعالبى، 07- 08؛ زمخشري، /76-77. كهنترين روايت دربارة جنگ بسوس از آنِ ابن اسحاق د 51ق/ 68م است. او در كتاب بكر و تغلب ضمن گردآوري حكايات پراكنده، گزارشهاي مفصل و جامعى از چگونگى ماجرا تدارك ديده است. نويسندگان تاريخ ادب عربى در سدههاي متأخرتر تنها به نقل پارهاي اطلاعات مشابه بسنده كردهاند به عنوان مثال، نك: ابن قتيبه، 05-06؛ يعقوبى، /25؛ ابن دريد، 58. چون نوبت به ابوالفرج اصفهانى مىرسد، در كتاب الاغانى خود با تلفيق آراء راويان مشهور به نقل داستان پرداخته، به گونهاي كه هم حكايات كهنتر را در بر دارد و هم با مقدار قابل توجهى روايتهاي تازه در آميخته است نك: /4- 4. اين روايتها با اشعار دلآويزي در آميخته، و فضاي حاكم بر آنها همان فضاي نيمهافسانهاي حكايات مربوط به ديگر حوادث دورة جاهلى است. در هر حال، آنچه به وقوع كشمكشى 0 ساله نك: ابن قتيبه، 05 ميان دو قبيلة بكر و تغلب كه با هم خويشاوندي نزديك نيز داشتند، انجاميد، كشته يا زخمى شدن ناقهاي به نام سراب نك: ضبى، همانجا به دست كُلَيب بن ربيعه بود. وي رياست قوم ربيعه را كه در بلاد نجد، حجاز و اطراف تهامه سكنى داشتند، برعهده داشت ياقوت، /49-50. كليب اميري قدرتمند و سختگير بود و در بيرون راندن افراد يا چارپايان ديگر عشيرهها از سرزمينهايى كه غصب كرده بود، ترديدي به خود راه نمىداد. دربارة او ضربالمثل «اعز من كليب» در روايات وارد شده است مفضل، همانجا. در پى كشته شدن اين ناقه كه به بسوس تعلق داشت، جساس بن مره كليب را از پا درآورد. چون برادر كليب به نام مُهَلهِل بن ربيعه از ماجرا آگاهى يافت، به خونخواهى برخاست. تلاش سران قبيله با پيشنهاد پرداخت ديه براي فرونشاندن آتش فتنه، چندان سودي نبخشيد. از اينرو، افراد دو قبيله به نبردي طولانى پرداختند ابن عبدربه، /0-2؛ ابوالفرج، /6-1؛ ابن اثير، /30 -31. اين نبرد خود شامل جنگهاي = ايام متعددي بوده كه مشهورترين آنها را ابن قتيبه ص 05-06 نام برده است: يوم عُنَيزه، يوم واردات، يوم الحِنْو، يوم القُصَيبات، يوم قِضَه و يوم تحلاق اللِمَم. در اين ايام چندين «واقعة» مهم ميان دو قبيله به وقوع پيوست كه در بيشتر آنها پيروزي از آن تغلبيان بود نك: ابوعبيد، /15، /079، /337، 362- 363. با كشته شدن بُجَير برادرزادة حارث بن عباد، رئيس قبيلة بكر به دست مهلهل، آتش جنگ شدت يافت. گويا بجير از سوي پدر به عنوان سفير صلح نزد مهلهل رفته بود. پس از اين ماجرا حارث كه پيشتر دامن خود را به جنگ نيالوده بود، با تمام قوا به ميدان آمد و با به اسارت گرفتن مهلهل، تغلبيان را منهزم ساخت ابوالفرج، /6-9؛ آلوسى، /47- 48. سرانجام، با كشته شدن جساس بن مره نك: ابن نباته، 5 آتش فتنه خاموش شد. دربارة شمار كشته شدگان اين جنگ هيچ نظري نمىتوان داد، زيرا روايات سخت با هم در تناقض است: از يك سو، برخى منابع عدة آنان را 0 هزار بر شمردهاند نك: الامثال، 2 و برخى ديگر مثلاً ابوالفرج، /3 -6، با استناد به اشعار مهلهل تنها نام 2 نفر را آوردهاند. بىترديد بخش اعظم اين روايات و اشعار ساختگى است. همة اشعار، داستانها و ضربالمثلهايى كه دربارة اين جنگ پديد آمده، مواد و ابزارهاي تكوين يك «روايت قهرمانى افسانهاي» است كه به حكايات ديگر مثلاً داحس و غبراء سخت شبيه است. روشن نيست كه داستان بسوس چقدر صحت دارد؟ آيا مواد اصلى آن از عصر جاهلى باقى مانده، و سپس در قرنهاي نخستين اسلام سازمان روايتى يافته، يا سراسر در قرنهاي و ق، براساس تخيلات جاهلى ساخته شده است. در هر حال، آنچه بيش از همه در ماجراي جنگ بسوس جلب توجه مىكند، اشعار تحريكآميزي است كه ماية اصلى آنها را بيان مقدمات جنگ، ترسيم صحنههاي نبرد، ستايش دلاوريها، برشمردن فضايل قهرمانان و ترغيب حس انتقامجويى تشكيل مىدهد و زبان، شيوة گفتار و روح جاهلى بر سراسر آنها حكمفرماست نك: ابوعبيده، /67- 70؛ مفضل، 4-6؛ ابن عبدربه، /1-3، 5-6؛ ابوالفرج، /7- 9، جم؛ شايد مشهورترين آنها، همان بيتى باشد كه بسوس براي تشويق جساس سروده، و سپس به «مُوَثّبات» شهرت يافته است مفضل، 4؛ ميدانى، 89؛ بغدادي، /67؛ نيز نك: 1 .EI مآخذ: آلوسى، محمود، بلوغ الارب، به كوشش محمد بهجت اثري، بيروت، دارالكتب العلميه؛ ابن اثير، الكامل؛ ابن دريد، محمد، الاشتقاق، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 378ق/ 958م؛ ابن عبدربه، احمد، العقدالفريد، به كوشش عبدالمجيد ترحينى، بيروت، دارالكتب العلميه؛ ابن قتيبه، عبدالله، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 960م؛ ابن نباته، محمد، سرح العيون، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 383ق/964م؛ ابوعبيد بكري، عبدالله، معجم مااستعجم، به كوشش مصطفى سقا، قاهره، 366ق/947م؛ ابوعبيده، معمر، ايام العرب قبل الاسلام، به كوشش عادل جاسم بياتى، بيروت، 407ق/987م؛ ابوالفرج اصفهانى، الاغانى، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومى؛ الامثال، حيدرآباد دكن، 351ق؛ بغدادي، عبدالقادر، خزانة الادب، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 404ق/ 981م؛ ثعالبى، عبدالملك، ثمار القلوب، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 985م؛ حمزة اصفهانى، سوائر الامثال على افعل، به كوشش فهمى سعد، بيروت، عالم الكتب؛ زمخشري، محمود، المستقصى فى امثال العرب، بيروت، دارالكتب العلميه؛ ضبى، مفضل، امثال العرب، به كوشش احسان عباس، بيروت، دارالرائد العربى؛ مفضل بن سلمه، الفاخر، به كوشش عبدالعليم طحاوي و محمدعلى نجار، قاهره، 380ق/960م؛ ميدانى، احمد، مجمع الامثال، به كوشش محمد محيىالدين عبدالحميد، بيروت، دارالمعرفه؛ ياقوت، بلدان؛ يعقوبى، احمد، تاريخ، بيروت، دارصادر؛ نيز: . 1 EI عزت ملاابراهيمى