بَسْطه، شهري واقع در ايالت غرناطه گرانادا در جنوب اسپانيا. اين شهر در 23 كيلومتري شمال شرق غرناطه واقع است تازي، 03؛ زكار، 7، 2؛ 2 .EIظاهراً نام اين شهر در عصر روميان، بَستى بوده است شحاده، /21؛ 2 .EIشهر بسطه بسته كه در زبان اسپانيايى به صورت باثا تلفظ مىشود شكيب ارسلان، الحلل ...، /26، حاشية ؛ 2 ، EIتوسط سَوّاربن حمدون بن عبده مق 77ق/ 90م براي بنى قُحطبه و بنى مسيره پىريزي شد ابن خطيب، الاحاطة ...، /70. بسطه چنانكه از نامش پيداست، در زمينى هموار و جلگهاي پهناور واقع است كه پيرامون آن را كوههايى احاطه كردهاند شكيب ارسلان، خلاصة ...، 27؛ حايك، 17. اين شهر جزو شهرهاي متوسط و خوش آب و هوا و پرجمعيت با ديوارهاي بلند و محكم و بازارهاي پاكيزه بود و به داشتن صنايع مختلف شهرت داشت ادريسى، 02؛ ابن عبدالمنعم، 13؛ شكيب ارسلان، الحلل، /26-27؛ ابن شريفه، 7. چشمة كوه ابوالحسن در اطراف بسطه و دو رود واديالقطن و واديالتين آب اين شهر را تأمين مىكرد حايك، همانجا؛ شكيب ارسلان، خلاصة، 27، 32. كوه كحل سرمه از جمله كوههاي معروف اطراف بسطه بود كه مورخان دربارة آن داستانهاي شگفتانگيزي نقل كردهاند قزوينى، 05، 12؛ دمشقى، 21؛ ابن عبدالمنعم، همانجا. بخشى از كوههاي بسطه چوب مورد نياز اندلس و حتى مغرب را تأمين مىكرد همو، 88. در اطراف شهر بسطه به سمت وادي آش و جيان، قلعههاي بسياري وجود داشت ادريسى، 03 كه مىتوان به قلعههاي بَرْشانه، تاجَله ابن سعيد، /1، 4، قليه يا قوليه واقع در شمال شرق بسطه همو، /7؛ مراكشى، 70؛ تازي، 04؛ ابن عبدالمنعم، همانجا؛ مقري، نفح ...، /6؛ بسطى، 19، و قلعة مشهور طشكر يا اَشكر اشاره كرد ادريسى، 02؛ شكيب ارسلان، الحلل، /27؛ ابن خطيب، همان، /90. مورخان از برخى روستاها و مناطق اطراف بسطه چون نجيطه، مسينه،تلون،مرينهبسطى، 04؛ نيز ابن شريفه، 04، بجا وثائق ...، 0، غُلَّيره بسطى، 0؛ نيز ابن شريفه، 0، قسطلونه قزوينى،53، قنالِش قنولش وثائق، «3م»، نيز 9؛ بسطى، 9؛ ابن شريفه، 9؛ مونس، تاريخ ...، 74 ياد كردهاند. در بسطه بناهايى چون مسجد جامع شهر ابن شريفه، 2 و مسجد الجنه ابن خطيب، ريحانة ...، /52؛ ابن شريفه، 8؛ مونس، همانجا شهرت داشتهاند. از نقاط ديدنى و شگفتانگيز بسطه كه مورخان به آنها اشاره كردهاند، مىتوان به چشمة هوته و غار شيمه در راه بسطه به بياسه ابن عبدالمنعم، 13؛ قزوينى، 12 و گردشگاههاي زيبا و سرگرم كنندة مُنيه، جنان رومه بسطى، همانجا؛ وثائق، ، 0، 7، 1؛ ابن شريفه،9،9و حَمّه صالحهابن خطيب، مشاهدات، 3؛ ونشريسى، /4 اشاره كرد. در بسطه زيراندازهاي بىنظير و لباسهاي بسيار نفيس چرمى و ضدآب با رنگهاي شگفتانگيز به نام مُلَبّد توليد مىشدياقوت، /24؛ ابن عبدالمنعم، همانجا؛ مقري، همان، /01؛ مونس، همان، 89؛ دندش، 83. مهمترين محصول كشاورزي بسطه زعفران بود ابن خطيب، همان، /51-52، 93 و صنعت ابريشم نيز به سبب فراوانى درخت توت در اين شهر رونق داشت ابن عبدالمنعم، همانجا. پيشينة تاريخى: اين شهر از زمان پىريزي آن به دست سوار بن حمدون در اواسط سدة ق/م ابن خطيب، الاحاطة، /70 تا سقوطش به دست مسيحيان اسپانيا در اواخر سدة ق/ 5م مونس، مقدمه ...، 7؛ مقري، همان، / 18 شاهد حوادث گوناگونى بود. در 83ق/96م ابوالعباس احمدبن محمدبن ابى عبده به همراه سپاهيانش وارد بسطه شد ابن حيان، /16. در 22ق/34م خليفة اموي عبدالرحمان سوم، معروف به ناصر فرمانروايان مناطق وسطاي اندلس از جمله عبدالله بن احمد بن محمد ابن ابى عبده حاكم بسطه را سركوب كرد مونس، موسوعة ...، /14. در اواسط سدة ق/1م بسطه جزو قلمرو المظفر باديس بن حَبوس د 65ق/073م قرار گرفت ابن خطيب، اعمال ...، 30؛ عنان، دول ...، 33، 38-39. ابن حبوس پس از تصرف بسطه آن را به ابن مَلْحان سپرد و او نيز پس از مدتى به عنوان اعتراض و نارضايى از وزيران ابن حبوس شهر را به ابن صُمادح تسليم كرد عبدالله، 1. باديس بن حبوس براي جبران كمكهاي يحيى بن اسماعيل ذوالنون، ملقب به مأمون حاكم طليطله حك 35-67ق در باز پسگيري واديآش از چنگ ابن صمادح، بسطه را بهوي واگذارد همو، 6 - 7؛ عنان، همان، 38. در 78ق/ 085م آلفونسوي ششم پادشاه مسيحى قشتاله دستور داد قلعة آلِدو كه نزد مورخان اسلامى به نام قلعة لييط معروف است، در نزديكى بسطه ساخته شود و از آنجا به مسلمانان حمله كنند همان، 34. هنگامى كه مردم بسطه و مسلمانان اندلس از كارها و تجاوزهاي مسيحيان قشتاله و حملات سيد كامپئادُر كه نام اصلى وي روذريگو دياث دِ ويوار بود شكيب ارسلان، الحلل، / 5، 8 به ستوه آمدند، از امير مرابطون مراكش يوسف بن تاشفين ياري خواستند و او نيز در 81ق/ 088م به اندلس آمد و به كمك ملوك طوايف شهرهاي اندلس، مسيحيان را سركوب كرد الحلل ...، 7؛ مونس، موسوعة، /85- 86؛ عنان، همان، 35. پس از اين پيروزي بسطه نيز به تصرف ابن تاشفين درآمد ابن سعيد. /7- 8. در 19 ق/ 125م آلفونسوي هفتم براي تصرف بسطه حركت كرد، اما پس از رسيدن به آنجا مسير خود را به سوي وادي آش تغيير داد عنان، عصر ...، / 08. در 39 ق/144م احمد بن محمد بن مَلحان ملجان طائى المتأيد بالله در وادي آش قيام كرد و بسياري از شهرهاي اطراف از جمله بسطه را تصاحب كرد بيذق، 25؛ عنان، همان، /20؛ دندش، 3. در 46 ق/151م ابن ملحان ناگزير شهر بسطه را به محمد بن سعد بن مَرْدَنيش جُذامى كه در شرق اندلس قيام كرده بود، واگذارد عنان، همان، /20، 35، 72؛ ابن خطيب، الاحاطة، /26؛ دندش، 3، 20؛ شكيب ارسلان، همان، /30. در 60 ق/ 165م سپاه موحدون بسطه را تصرف كردند و در حومة شهر در جايى به نام وادي قشتاله اردو زدند ابن صاحب الصلاة، 03؛ عنان، همان، /6. در 65 يا 66 ق/170 يا 171م ابوحفص موحدي سپاهى به سرداري ابو عبدالله بن ابى ابراهيم به بسطه فرستاد و اين شهر را به اطاعت موحدون درآورد و به مردم آنجا امان داد ابن صاحب الصلاة، 21، 19؛ ابن خلدون، /21؛ عنان، همان، /0. در 00ق/204م فرمانرواي موحدون ناصرلدينالله حك 95 - 10ق حكومت بسطه را به شيخ ابو عبدالله بن يحيى سپرد عنان، همان، /63. پس از شكست موحدون در نبرد معروف عِقاب در 09ق/212م فرنگيان به شهرهاي اسلامى اندلس از جمله بسطه حمله كردند ابن عبدالمنعم، 16. در 30ق/233م بسطه به تصرف ابن احمر نصري درآمد عنان، همان، /15، نهاية ...، 9، 8، نيز نك: ابن خلدون، /51. بسطه در دوران حكومت بنى نصر كه بيش از دو قرن و نيم به درازا كشيد، توسعة چشمگيري يافت و جمعيت آن نيز دوچندان شد و به يكى از شهرهاي مهم سرزمين غرناطه بدل گشت ابن شريفه، 7- 8. اين شهر در اواخر دوران حكومت بنى نصر دچار انحطاط گرديد و بارها مسيحيان به آنجا حمله كردند مقري، نفح ...، /11 بب؛ ابن شريفه، 80-82. در رجب 94/ ژوئن 489 محاصرة طولانى شهر بسطه توسط مسيحيان شروع شد كه مردم بسطه مقاومت شگفتانگيزي از خود نشان دادند، اما اين شهر پس از حدود ماه محاصره ناگزير در مقابل شرايطى تسليم شد و مسيحيان در 0 محرم 95 وارد شهر شدند. در اول صفر همان سال/ 5 دسامبر 489م سند تسليم بسطه با حاكم ليون و نمايندة شاهان مسيحى اندلس امضا شد و بدين ترتيب، حكومت مسلمانان بر اين شهر پايان يافت نك: ابن شريفه، 3؛ مقري، همان، /21 -22؛ حايك، 16 بب؛ عنان، همان، 21، 25-26، 15؛ اروينگ، 11 بب؛ شكيب ارسلان، خلاصة، 27-47؛ شاتوبريان، 15؛ اخبار ...، 8-9. پس از سقوط بسطه به دست مسيحيان، شمار بسياري از مسلمانان، اين شهر را به مقصد غرناطه و مراكش ترك كردند شكيب ارسلان، همان، 57- 58؛ عنان، همان، 11؛ مونس، مقدمه ..، 9. فرمانروايان مسيحى بسطه در 500م مسلمانان باقىمانده در شهر را به زور مسيحى كردند عنان، همان، 19-20. در 77ق/569م موريسكوهاي بسطه شوريدند همان، 67 و در اثر آن در 570م فيليپ دوم فرمان اخراج و پراكنده كردن مردم بسطه را صادر كرد همان، 75. نويسندگانومورخان، نامشماري از قضات، شعرا و ادبا،دانشمندان و بزرگان بسطه را ثبت كردهاند كه از آن جمله به ابوالحسن على بن معاذ بسطى ابن فرضى، /26، اَفوَه خرّاز بسطى شاعر و اديب ابن سعيد، /9، ابوالحسن على بن عبدالعزيز بن شفيع بسطى شاعر مشهور همو، / 8؛ ابن عبدالمنعم، 13، ابو عبدالله محمد بيّانى قاضى قلصادي، 5؛ ابن شريفه، 6، 5، حسين بن عبدالعزيز بن ابى اَحوَص، معروف به ابن ناظر قاضى بسطه نباهى، 27؛ ابن خطيب، الاحاطة، /19، ابوعبدالله محمد ازرق يا ابن ازرق شاعر نامدار اواخر سدة ق ابن شريفه، 23-32 و عبدالكريم بن محمد قيسى غرناطى بسطى آخرين شاعر بسطه همو، 5، جم مىتوان اشاره كرد. در ميان فقيهان بسطه مىتوان از قاضى عياض بن موسى يَحصبى فقيه مشهور مالكى و صاحب تأليفات متعدد، نام برد نباهى، 01؛ مقري، ازهار ...، /7؛ ابن خطيب، همان، /22 بب. بدون شك، نامدارترين و پرآوازهترين شخصيت بسطه ابوالحسن على بن محمد قرشى بسطى، مشهور به قلصادي از بزرگان و پيشوايان اندلس بود مقري، نفح، /92-94؛ سخاوي، /4- 5؛ بابا تنبكتى، 39؛ ابن قاضى، /51؛ ابن مريم، 41. مآخذ: ابن حيان، حيان، المقتبس فى تاريخ رجال الاندلس، به كوشش ملچور آنتونيا، پاريس، 937م؛ ابن خطيب، محمد، الاحاطة فى اخبار غرناطة، به كوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، 395ق/ 975م؛ همو، اعمال الاعلام، به كوشش لوي پرووانسال، بيروت، 375ق/956م؛ همو، ريحانةالكتاب و نجعةالمنتاب، به كوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، 982م؛ همو، مشاهدات، به كوشش احمدمختار عبادي، اسكندريه، 958م؛ ابن خلدون، العبر، به كوشش خليل شحاده، بيروت، 996م؛ ابن سعيد مغربى، على، المغرب فى حلى المغرب، به كوشش شوقى ضيف، قاهره، 355ق؛ ابن شريفه، محمد، البسطى آخر شعراء الاندلس، بيروت، 985م؛ ابن صاحب الصلاة، عبدالملك، المن بالامامة، به كوشش عبدالهادي تازي، بيروت، 987م؛ ابن عبدالمنعم حميري، محمد، الروض المعطار، به كوشش احسان عباس، بيروت، 975م؛ ابن فرضى، عبدالله، تاريخ علماء الاندلس، قاهره، 988م؛ ابن قاضى مكناسى، احمد، درةالحجال فى اسماءالرجال، به كوشش محمد احمدي ابوالنور، قاهره، 391ق/ 971م؛ ابن مريم، محمد، البستان فى ذكر الاولياء و العلماء بتلمسان، به كوشش محمد ابن ابى شنب، الجزاير، 326ق/ 908م؛ اخبارالعصر فى انقضاء دولة بنى نصر، به كوشش حسين مونس، قاهره، 412ق/991م؛ ادريسى، محمد، نزهةالمشتاق، به كوشش دوزي و دخويه، ليدن، 968م؛ اروينگ، واشينگتن، اخبار سقوط غرناطة، ترجمة هانى يحيى نصري، بيروت/لندن، 000م؛ باباتنبكتى، احمد، نيل الابتهاج، به كوشش عبدالحميد عبدالله هرامه، طرابلس، 409ق/989م؛ بسطى، عبدالكريم، «ديوان»، همراه البسطى ... نك: هم، ابن شريفه؛ بيذق، على، اخبارالمهدي ابن تومرت و ابتداء دولة الموحدين، به كوشش لوي پرووانسال، پاريس، 928م؛ تازي، عبدالهادي، تعليقات بر المن بالامامة نك: هم، ابن صاحب الصلاة؛ حايك، سيمون، ثريا الرومية او استسلام غرناطة، بيروت، 988م؛ الحلل الموشية، به كوشش سهيل زكار و عبدالقادر زمامه، دارالبيضاء، 979م؛ دمشقى، محمد، نخبة الدهر، بيروت، 408ق/ 988م؛ دندش، عصمت عبداللطيف، الاندلس فى نهاية المرابطين و مستهل الموحدين، بيروت، 408ق/ 988م؛ زكار، سهيل، تعليقات بر الحلل الموشية هم؛ سخاوي، محمد، الضوءاللامع، قاهره، 353- 355ق؛ شاتوبريان، ف. ر.، الاسلام فى الاندلس، ترجمة شكيب ارسلان، بيروت، 985م؛ شحاده، خليل، تعليقات بر العبر نك: هم، ابن خلدون؛ شكيب ارسلان، الحلل السندسية، بيروت 358ق/939م؛ همو، خلاصة تاريخ الاندلس، بيروت، 403ق/983م؛ عبدالله زيري، مذكرات، به كوشش لوي - پرووانسال، قاهره، 955م؛ عنان، محمد عبدالله، دول الطوائف، قاهره، 408ق/ 988م؛ همو، عصرالمرابطين و الموحدين فى المغرب و الاندلس، قاهره، 990م؛ همو، نهاية الاندلس، قاهره، 408ق/ 988م؛ قزوينى، زكريا، آثارالبلاد، بيروت، 380ق/960م؛قلصادي،على، رحلة، بهكوششمحمد ابوالاجفان،تونس،985م؛ مراكشى، عبدالواحد، المعجب، به كوشش محمدسعيد عريان و محمد عربى علمى، قاهره، 368ق/949م؛ مقري، احمد، ازهارالرياض، به كوشش ابراهيم ابياري و ديگران، قاهره، 358ق/939م؛ همو، نفح الطيب، ج ، و ، به كوشش احسان عباس، بيروت، 388ق/ 968م، ج و ، به كوشش يوسف محمد بقاعى، بيروت، 406ق/986م؛ مونس، حسين، تاريخ الجغرافية و الجغرافيين فى الاندلس، قاهره، 406ق/986م؛ همو، مقدمه بر اخبارالعصر هم؛ همو، موسوعة تاريخ الاندلس، قاهره، 416ق/996م؛ نباهى، على، تاريخ قضاةالاندلس، بيروت، 980م؛ وثائق عربية غرناطية، به كوشش ل. س. لوثينا، مادريد، 380ق/961م؛ ونشريسى، احمد، المعيار المعرب، به كوشش محمد حجى، بيروت، 401ق/981م؛ ياقوت، بلدان؛ نيز: 2 . ستار عودي