بَزَنْطى، ابوجعفر احمد بنمحمد بنابىنصر 52-21ق/69- 36م، از عالمانمتقدماماميهدر كوفهكهدر شمار اصحابامامانكاظم، رضا و جواد عنامبردار است. از نظر خانداناو را بهنسبتولاء، سَكونىدانستهاند، اما چنينمىنمايد كهاينخانداندر كوفهاز خاندانهايمعتبر امامىبوده، و از افراد شناختة شدة آنپسر عموي، اسماعيلبنمهرانقابلذكر استشيخطوسى، الفهرست، 3، الغيبة، 1؛ نجاشى، 6، 5، 90؛ قس: كشى، 89، بهتعبير «كانا منولد تحريفموالىالسكون». در صورتاعتماد بر روايتىدر خرائجراوندي، وي سالاز امامرضا عجوانتر بودهاست/65-66. بزنطىبهتصريحمنابع، در فرصتهايىبراياستفادهاز ائمهع، نزد ايشانمىشتافت. همچنيندر خلالبرخىروايات، از چندياقامتاو در قادسيه، در حدود سال00قسخنآمدهاستنك: حميري، 66؛ كشى، 88 -89. در ميانمنابعرجالى، تنها برخىبهصحبتبزنطىبا امامجواد عنيز اشارهكردهاند نك: شيخطوسى، رجال، 97؛ نجاشى، 5؛ براييادكرديقابلخدشهمبنىبر روايتاو از امامكاظمع، نك: شيخطوسى، همان، 66؛ براينقد اقوال، نك: تستري، /68. افزونبر ائمهع، بزنطىاز شيوخىاز اصحابائمهعنيز دانشآموختهاستكهاز شمار آنانمىتوانكسانىچونعبداللهبنسنان، حماد بنعثمان، جميلبندراج، ابانبنعثمانو عاصمبنحميد را برشمرد. در فهرستشاگردانو راوياناو نيز نامشخصيتهايىبرجستهچونابراهيمابنهاشمقمى، حسينبنسعيد اهوازي، احمد بنمحمد برقى، حسنبنمحبوبو علىبنمهزيار ديدهمىشود. در شمار شاگرداناو همچنينبايد بهمحمد بنعيسىبنعبيد يقطينىاشارهكرد كهبهگفتة خود در 10ق/25ماز ويدانشآموختهبودهاستنجاشى، همانجا؛ نيز نك: اردبيلى، /9 -1؛ خويى، /36- 38. از نظر گرايشمذهبى، بهگفتة منابعويپساز درگذشتامامكاظمع، نخستدر شمار قائلانبهوقفقرار داشت، اما در پىمكاتبهايبا امامرضا ع، بهامامتآنحضرتباور آورد نك:حميري، 52؛ ابنبابويه، عيون...، /13؛ شيخطوسى، الغيبة، 1-2. از آنپس، ناماو در كنار رجالىچونهشامبنسالمو صفوانبنيحيىجايگرفتهاستكهاز نخستينمروجانگرايشقطعيهدر كوفهبودهاند و بر پاية آنچهعلىبناحمد علوي، مؤلفواقفىكتابنصرة الواقفهنمايانده، ويمؤثرترينفرد در ترويجگرايشقطعىبودهاستنك: همان، 2. در پىجويىگرايشهايدرونىقطعيهنيز بايد گفت: پساز درگذشتهشامبنسالم، شخصيتىكهمىتواناو را بهعنواننمايندة مكتبهشامابنسالمدر دفاعاز مواضعاصولىآنبهشمار آورد، بزنطىاستكهبهنقد ديدگاههاياساسىمكتبهشامبنحكمدر بابدانشامامو منابعدانشفقهىائمههمتگماردهاستنك: پاكتچى، 5. در بابعلمائمهعرواياتمتعدديبهنقلاز بزنطىدر منابعروايىاماميه، همچونكافىكلينى، قربالاسناد حميري، بصائر الدرجاتصفار و كتابالاختصاصبهثبترسيدهاست، اما در اينميان، يكروايتبا وجود كوتاهىسخن، از درخششىخاصدر تبيينمواضعمكتبهشامبنسالمبرخوردار است؛ بر پاية اينروايتكهبر نقلمستقيمبزنطىاز امامرضا عاستوار است، ايمانهيچبندهايكمالنمىيابد، مگر آنكهبشناسد آنچهبراينخستينِ ايشانائمهعاست، برايآخرينايشاننيز هماناستو ايشاندر حجتو طاعتو حلالو حرامبا يكديگر برابرند حميري، 53؛ الاختصاص، 2؛ قس: همينمضموناز صفوانبنيحيى، كلينى، /75؛ صفار، 00. از نظر جايگاهرجالى، در منابعاماميهبر اعتبار بزنطىتأكيد شده، شيخطوسىاو را توثيقكرده، و نجاشىاو را نزد امامرضا و جواد ع«عظيمالمنزلة» دانستهاست. همچنينبايد افزود كهويرا در شمار اصحاباجماعآوردهاند شيخطوسى، الفهرست، نيز نجاشى، همانجاها؛ نيز كشى، 56. گفتنىاست: قرار گرفتنبزنطىدر سلسلة اسناد حديثىدر سيرة نبوي، موجبگشتهتا شخصيتاو در آثار رجالىاهلسنتنيز مورد بررسىقرار گيرد و ظاهراً بهسببمذهب، با نقد روبهرو گردد نك: عقيلى، /8؛ ذهبى، /35؛ ابنحجر، /61. در سخناز روشهايفقهى، نخستبايد بهمبحثحديثينِ مختلفيناشارهنمود كهاز دغدغههايفكريبزنطىبوده، و اينامر بهطور گسترده در رواياتبازماندهاز او بازتابيافتهاست؛ بهخصوصدر اينبارهبايد بهنامهاياشارهكرد كهبزنطىخطاببهامامرضا عنوشتهبوده، و در آنضمنابراز نگرانىخود نسبتبهاختلافاقوالفقهى از ائمهع، بر جايگاهتقيهدر تفسير ايناختلافتأكيد داشتهاستحميري، 52. در گفتوگو از مبحثاجتهاد و استنباط، بايد گفتتأييد انديشة القاء اصولو تفريعفقيهانكهاز سويهشامبنسالممورد تأكيد قرار داشته، در آموزشهايفقهىاحمد بنمحمد بزنطىنيز مطرحبودهاست؛ چنانكهويدر كتابجامعخود، رواياتىبا همينمضمونرا بهنقلاز هشامبنسالمو نيز بهنقلمستقيمخود از امامرضا عثبتنمودهبود نك: ابنادريس، 77، بهنقلاز جامعبزنطى. محققحلىدر سدة ق، از بزنطىبهعنوانيكىاز فقيهانمتقدماماميهياد كردهكهنقشاو در گسترشدانشفقهتا عصر ويهمچنانمورد توجهبودهاستص؛ براينقلمحدود فتاويوي، نك: همو، 13، جم؛ علامة حلى، 04؛ شهيد اول، /68. تأييد يادكرد محققحلى، در اينواقعيتتاريخىديدهمىشود كهشمارياز آثار فقهىبزنطىهمچنانتا عصر ويباقىبوده، و در محافلاماميهتداولداشتهاست. در حالحاضر، افزونبر گزيدهها و اقتباساتبرجايماندهاز اثر ياد شدة وي، مىتوانانبوهىاز رواياتفقهىاو را در كتباربعة اماميهبازجست. در ميانآثار او آنچهداراياهميتفقهىبوده، اينهاست: . الجامع. در فهرستهايارائهشدهاز آثار بزنطى، الجامعدر صدر قرار دارد و ايننوشته، چنانكهبر پاية دانستهها از جامعهايآنعصر برمىآيد، در بردارندة مجموعهايگستردهاز اخبار در زمينههايگوناگونمعارفدينى، بهويژهفقهبودهاستبراييادكرد آن، نك: ابوغالب، 0؛ ابننديم، 76؛ شيخطوسى، رجال، 66، الفهرست، 3؛ نجاشى، 5. نسخههايىاز ايناثر تا سدة قهنوز باقىبودهاست، بهطوريكهمىتوانبرگرفتهها و نقلقولهايىاز آنرا در آثار گوناگونآنسدهها از ابنادريسو آبىبازيافت. همچنيناقتباسهايابنطاووساز يكىاز آثار بزنطى، ظاهراً بايد برگرفتهاز هميناثر بودهباشد ابنادريس، 77- 78؛ آبى، /25؛ ابنطاووس، 7- 8. . المسائل. ابننديمدر فهرستخود، از ايناثر ياد كرده، و عنوانآندر رسالة ابوغالبزراريبهشكلگوياتر مسائلالرضا عضبط شدهاستابننديم، همانجا؛ ابوغالب، 3. در گزارشابوغالب، محمد بنحسينبنابىالخطاببهعنوانراويكتابمعرفىشدهاست. گفتنىاستنسخهايمشتملبر مجموعهاياز احاديثفقهىبهصورتپرسشو پاسخميانبزنطىو امامرضا عبهروايتعبداللهبنجعفر حميرينيز وجود داشتهكهامكانيكىبودنآنبا كتابالمسائلوجود دارد. ايننسخهبهعنوانبخشىاز قربالاسناد حميريبرجايمانده، و در بخشمربوط بهامامرضا عاز اينكتاب، درجگرديدهاستحميري، 51-73؛ نيز نك: ابوغالب، 7، 2: «كتاب» بزنطى. . النوادر . شيخطوسىدر فهرستخود بهاثريبا اينعنواناز بزنطىاشارهكرده، و يحيىبنزكريا بنشيبانرا بهعنوانراويآنمعرفىنمودهاست. همچنيننجاشىدر فهرستآثار بزنطى، از دو كتابمتفاوتبا عنواننوادر ياد كردهكهنخستينِ آندو بهروايتيحيىبنزكريا بودهاستشيخطوسى، الفهرست، نيز نجاشى، همانجاها. نسخههايىاز ايناثر تا سدة قهمچنانبرجايبوده، و ابنادريسدر مستطرفاتسرائر، گزيدههايىاز رواياتآنرا ضبط كردهاستص72- 75. گفتنىاستكهنسخهيا نسخههايىاز آثار فقهى- روايىبزنطىدر اختيار ابنبابويهقرار داشته، و در جايجايمنلايحضرهالفقيهمورد استفادة او قرار گرفتهاستابنبابويه، «مشيخة...»، 8، اما ويدر سخناز اينمنابعتصريحىبهعنوانآثار مورد استفادة خود نداشتهاست. مآخذ: آبى، حسن، كشفالرموز، قم، 408ق؛ ابنادريس، محمد، السرائر، تهران، 270ق؛ ابنبابويه، محمد، عيوناخبار الرضا ع، نجف، 390ق/970م؛ همو، «مشيخة الفقيه»، همراهج منلايحضرهالفقيه، بهكوششحسنموسويخرسان، نجف، 376ق/957م؛ ابنحجر عسقلانى، احمد، لسانالميزان، حيدرآباد دكن، 329-331ق؛ ابنطاووس، على، محاسبة النفس، تهران، 318ق؛ ابننديم، الفهرست؛ ابوغالبزراري، احمد، رسالة فىآلاعين، بهكوششمحمد علىابطحى، اصفهان، 399ق؛ الاختصاص، منسوببهشيخمفيد، بهكوششعلىاكبر غفاري، قم، منشوراتجماعة المدرسين؛ اردبيلى، محمد، جامعالرواة، بيروت، 403ق/983م؛ برقى، احمد، «رجال»، همراهرجالابنداوود، بهكوششجلالالدينمحدثارموي، تهران، 342ش؛ پاكتچى، احمد، «گرايشهايفقهاماميهدر سدة دومو سومهجري»، نامة فرهنگستانعلوم، 375ش، شم ؛ تستري، محمد تقى، قاموسالرجال، قم، 410ق؛ حميري، عبدالله، قربالاسناد، تهران، مكتبة نينويالحديثه؛ خويى، ابوالقاسم، معجمالرجال، نجف، 398ق/978م؛ ذهبى، محمد، ميزانالاعتدال، بهكوششعلىمحمد بجاوي، قاهره، 382ق/963م؛ راوندي، سعيد، الخرائجو الجرائح، قم، 409ق؛ شهيد اول، محمد، غاية المراد، بهكوششرضا مختاري، قم، 414ق؛ شيخطوسى،محمد، رجال، بهكوششمحمدصادقآلبحرالعلوم، نجف،381ق/961م؛ همو، الغيبة، بهكوششعباداللهطهرانىو علىاحمد ناصح، قم، 411ق؛ همو، الفهرست، بهكوششمحمد صادقآلبحرالعلوم، نجف، 380ق؛ صفار، محمد، بصائر الدرجات، تهران، 404ق؛ عقيلى، محمد، كتابالضعفاء الكبير، بهكوشش عبدالمعطىامينقلعجى، بيروت، 404ق/984م؛ علامة حلى، حسن، مختلفالشيعة، تهران، 324ق؛ كشى، محمد، معرفة الرجال، اختيار شيخطوسى، بهكوششحسنمصطفوي، مشهد، 348ش؛ كلينى، محمد، الكافى، بهكوششعلىاكبر غفاري، تهران، 377ق؛ محققحلى، جعفر، المعتبر، چسنگى، 318ق؛ نجاشى، احمد، رجال، بهكوششموسىشبيريزنجانى، قم، 407ق. احمد پاكتچى