responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 12  صفحه : 4809
برهان‌الدين‌احمد
جلد: 12
     
شماره مقاله:4809

‌بُرْهان‌ُ الدّين‌ْ اَحْمَد، دانشمند، شاعر، قاضى‌و از فرمانروايان‌نامدار آسياي‌صغير در سدة ق‌/4م‌. وي‌كه‌به‌برهان‌الدين‌سيواسى‌يا ارزنجانى‌نيز شهرت‌دارد، در 45ق‌/344م‌در شهر قيصريه‌از شهرهاي‌آناتولى‌متولد شد استرابادي‌، 7؛ I/1327 , 2 .EIپدرش‌ شمس‌الدين‌ محمد و نيز نياكانش‌ نسل‌ اندر نسل‌ در قيصريه‌ مقام‌ قضا داشتند همانجا. به‌ نوشتة استرابادي‌ در كتاب‌ بزم‌ و رزم‌ ص‌ 2 اين‌ خاندان‌ ترك‌ تبار و از قبيلة سالور از قبايل‌ اُغوز بوده‌، و همه‌ از متنفذان‌ دربار دولت‌ ارتنا ه م‌ به‌ شمار مى‌رفته‌اند يوجل‌، .38-39
برهان‌ الدين‌ از همان‌ سنين‌ كودكى‌ به‌ تحصيل‌ پرداخت‌ و در مدت‌ اندك‌ زبانهاي‌ عربى‌، فارسى‌، علوم‌ صرف‌ و نحو، معانى‌ بيان‌، منطق‌ و حكمت‌ را فرا گرفت‌ استرابادي‌، 8 -0. در 57ق‌/356م‌ پدر وي‌ بر اثر وقوع‌ ناآراميها در قلمرو دولت‌ ارتنا، ناگزير از ترك‌ قيصريه‌ شد و همراه‌ پسرش‌ به‌ شام‌ رفت‌ و پس‌ از بازگشت‌ به‌ قيصريه‌، برهان‌ الدين‌ را براي‌ ادامة تحصيل‌ به‌ مصر فرستاد همو، 2 -7؛ يوجل‌، 2 º VI/46 .IA, برهان‌ الدين‌ نزد قطب‌الدين‌ رازي‌ و محمد نيلى‌ آموزش‌ ديد همانجاها. وي‌ در 9 سالگى‌ همراه‌ پدرش‌ به‌ حج‌ رفت‌ كه‌ در راه‌ بازگشت‌، پدرش‌ در شهر معره‌ درگذشت‌ و او پس‌ از يك‌ سال‌ اقامت‌ در حلب‌ به‌ قيصريه‌ برگشت‌ و سپس‌ از طرف‌ غياث‌الدين‌ محمد، دومين‌ امير بنى‌ ارتنا، قاضى‌ همانجا شد استرابادي‌، 4-7؛ ، IA همانجا.
برهان‌ الدين‌ كه‌ احتمالاً پس‌ از انتصاب‌ به‌ قضا، با دختر غياث‌ الدين‌ محمد نيز ازدواج‌ كرده‌ بود ابن‌ حجر، /08، با استفاده‌ از اوضاع‌ نابسامان‌ و ضعف‌ دولت‌ ارتنا، راه‌ خود را براي‌ رسيدن‌ به‌ امارت‌ هموار ساخت‌. او ابتدا با استفاده‌ از قتل‌ غياث‌ الدين‌ محمد 67ق‌/366م‌ به‌ دست‌ گروهى‌ از امرا كه‌ احتمالاً خود وي‌ نيز در آن‌ توطئه‌ شركت‌ داشت‌ نك: سليمان‌، /17؛ ادهم‌، 87، به‌ وزارت‌ پسر و جانشين‌ او - علاء الدين‌ على‌ - دست‌ يافت‌ و پس‌ از مرگ‌ او در 82ق‌/380م‌، با كشتن‌ قليچ‌ ارسلان‌، نايب‌ السلطنة محمد چلبى‌، پسر و جانشين‌ علاءالدين‌، جاي‌ او را گرفت‌ و با از ميان‌ برداشتن‌ امراي‌ صاحب‌ نفوذ مانند حاج‌ شادگلدي‌، زمينه‌ را براي‌ سلطنت‌ خود فراهم‌ ساخت‌. برهان‌الدين‌ سرانجام‌ در 83ق‌/381م‌، برقلمرو دولت‌ ارتنا حاكم‌ شد و سلطنت‌ خود را اعلان‌ كرد ، IA نيز 2 EI، همانجاها؛ رفيق‌، /01 و بدين‌ ترتيب‌، خطبه‌ وسكه‌ به‌ نام‌ او شد استرابادي‌، 54.
برهان‌ الدين‌ تا پايان‌ حياتش‌ نزديك‌ به‌ 8 سال‌ با امراي‌ نافرمان‌ ولايات‌ و دولتهاي‌ قدرتمند هم‌جوار مانند بنى‌قرامان‌، عثمانى‌، مماليك‌ مصر و آق‌ قويونلوها در ستيز بود رفيق‌، همانجا؛ سليمان‌، /17 - 18؛ ادهم‌، 87- 88؛ VI/46-48 .IA, وي‌ در برابر عثمانيها و تيمور اظهار اطاعت‌ نكرد و حتى‌ فرستادگان‌ تيمور را به‌ قتل‌ رساند ابن‌عربشاه‌، 3- 5. برهان‌الدين‌ سرانجام‌ در جريان‌ درگيري‌ با قره‌عثمان‌، امير آق‌ قويونلو كشته‌ شد ابوبكر طهرانى‌، /5؛ سعدالدين‌، /34- 35. منابع‌، تاريخ‌ قتل‌ او را به‌ اختلاف‌ در 94، 00 و 01ق‌ دانسته‌اند سامى‌، /301؛ حاجى‌ خليفه‌، تقويم‌...، 42، كشف‌، /43. با درگذشت‌ برهان‌ الدين‌، دولت‌ او نيز فرو پاشيد و قلمروش‌ به‌ تصرف‌ ايلدرم‌ بايزيد، پادشاه‌ عثمانى‌ درآمد منجم‌ باشى‌، /55؛ لطفى‌ پاشا، 9؛ ادهم‌، 87.
قاضى‌ برهان‌الدين‌ را به‌ فضل‌ و دانايى‌ و صفات‌ نيك‌ ستوده‌ استرابادي‌، 1 - 5، جم؛ منجم‌ باشى‌، /6؛ ابن‌ حجر، همانجا، و در ادارة كشور و رياست‌ از برگزيدگان‌ سدة ق‌/4م‌ دانسته‌اند اوزون‌ چارشيلى‌، .165 وي‌ در فرصتهايى‌ كه‌ به‌ دست‌ مى‌آورد، به‌ مطالعه‌، تحقيق‌ و تأليف‌ مى‌پرداخت‌. آثاري‌ همچون‌ اكسيرالسعادات‌ فى‌ اسرار العبادات‌ يافى‌التصريف‌،مشتمل‌ بر فصل‌ در مباحث‌ وجود، ايجاد و حكمت‌، و نيز ترجيح‌ التوضيح‌، كه‌ نقدي‌ است‌ بر تاريخ‌ تفتازانى‌، از آثار فقهى‌ شناخته‌ شدة او به‌ زبان‌ عربى‌ هستند حاجى‌ خليفه‌، همانجا؛ بغدادي‌، /17؛ اوزون‌ چارشيلى‌، .167-166
برهان‌ الدين‌ به‌ زبانهاي‌ تركى‌، فارسى‌ و عربى‌ شعر نيز مى‌سرود ادهم‌، 88؛ بروسه‌لى‌، /96؛ I/1328 , 2 .EIديوان‌ وي‌ مشتمل‌ بر حدود 00 ،غزل‌ است‌ همانجا؛ VI/48 .IA, او را از بنيان‌ گذاران‌ شعر تركى‌ آناتولى‌ و نيز نخستين‌ كسى‌ دانسته‌اند كه‌ تركى‌ را در قالب‌ و وزن‌ عروضى‌ آورده‌ است‌. زبان‌ شعري‌ او آذري‌ و نيزگويش‌ شرق‌ آناتولى‌ است‌ كاراعلى‌ اوغلو، .I/181 متن‌ كامل‌ ديوان‌ وي‌ در 944م‌ و سپس‌ در 980م‌ با حروف‌ لاتين‌ در استانبول‌ و در 988م‌ با حروف‌ سيريلى‌ در باكو به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.
مآخذ: ابن‌ حجر عسقلانى‌، الدرر الكامنة، به‌ كوشش‌ محمد عبدالمعيد خان‌، حيدرآباد دكن‌، 392ق‌/972م‌؛ ابن‌ عربشاه‌، زندگانى‌ شگفت‌ آور تيمور عجايب‌المقدور،ترجمة محمد على‌ نجاتى‌، تهران‌، 356ش‌؛ ابوبكر طهرانى‌، ديار بكريه‌، به‌ كوشش‌ نجاتى‌ لوغال‌ و فاروق‌ سومر، آنكارا، 962م‌؛ ادهم‌، خليل‌، دول‌ اسلاميه‌، استانبول‌، 345ق‌/927م‌؛ استرابادي‌، عزيز، بزم‌ و رزم‌، استانبول‌، 928م‌؛ بغدادي‌، هدية؛ بروسه‌لى‌، محمدطاهر، عثمانلى‌ مؤلفلري‌، استانبول‌، 333ق‌/915م‌؛ حاجى‌ خليفه‌، تقويم‌ التواريخ‌ ترجمه‌، به‌ كوشش‌ هاشم‌ محدث‌، تهران‌، 376ش‌؛ همو، كشف‌؛ رفيق‌، احمد، توركيه‌ تاريخى‌، استانبول‌، 342ق‌/ 923م‌؛ سامى‌، شمس‌ الدين‌، قاموس‌ الاعلام‌، استانبول‌، 306ق‌/889ق‌؛ سعدالدين‌، محمد، تاج‌ التواريخ‌، استانبول‌، 279ق‌؛ سليمان‌، احمد سعيد، تاريخ‌ الدول‌ الاسلامية، قاهره‌، 972م‌؛ لطفى‌ پاشا، تواريخ‌ آل‌ عثمان‌، استانبول‌، 341ق‌؛ منجم‌باشى‌، احمد دده‌، صحائف‌ الاخبار، ترجمة احمد نديم‌، استانبول‌، 285ق‌؛ نيز:
2 ; IA; Karaalioglu, K., T O rk _edebiyat o _tarihi, _Istanbul, 1980; Uzun 5 ars o l o , I. H., Anadolu beylikleri, Ankara, 1984; Y O cel, Y., Anadolu beylikleri hakk o nda arast o rmalar, Ankara, 1988.
رحيم‌رئيس‌نيا
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 12  صفحه : 4809
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست