بُرُلُّس، يا بَرَلُّس، شهر و شهرستانى به همين نام در مصر در شمال دلتاي
نيل و كنار درياي مديترانه. برلس معرب نام يونانى «پارالوس» به معنى
منطقة كنار درياست (نك: ماسپرو، 42 ؛ ; 2 . ابوالفدا مىنويسد كه اگر در ساحل
نيل به سوي مغرب پيش روند، ابتدا به برلس و در انتها به اسكندريه مىرسند
(ص 117). ابن سعيد مغربى نيز اين شهر را در شرق اسكندريه دانسته، و افزوده
است كه دريا از اين شهر به جنوب ميل مىكند (ص 82). در نزديكى برلس
درياچهاي وجود دارد كه يعقوبى آن را درياچة نمك ناميده است (ص 338). اين
درياچه را در نوشتههاي معاصر درياچة برلس نام دادهاند كه در شمال دلتاي
كوچك نيل قرار دارد (نك: ركلو، .(X/107
برلس در زمان خلافت عمر، همراه با اسكندريه گشوده شد (ابن عبدالحكم، 84 -
85). در زمان ولايت عابس بن سعيد مرادي (53ق)، روميان به اين شهر تاختند و
جمع كثيري از سپاه اسلام نيز در اين حمله كشته شدند (كندي، 38؛ نيز:
ماسپرو، همانجا). اين شهر به گفتة مقدسى جزو اسكندريه بود (ص 194). سمعانى در
سدة 6ق بر اهميت برلس تأكيد ورزيده، و اضافه كرده است كه در مصر نظير آن
وجود ندارد، به گونهاي كه هر كس كه به قضاي اين شهر منصوب شود، همانند
آن است كه بر قضاي مصر گمارده شده است (2/179).
برلس شهر صيد ماهى است و در نزديكى آن در راه اجنا قلعهاي بر كنار دريا
وجود داشته كه مركز بزرگ دادوستد بوده است (نك: ابنحوقل، 1/139). مقريزي از
امكانات فراوان صيدماهى در اين شهر ياد كرده ( الخطط، 2 (3)/ 142-143)، و نيز
از وجود ديري در نزديكى درياچة برلس خبرداده است كه مسيحيان آن را همچون
دير قمامه در قدس زيارت مىكردند ( السلوك، 4(3)/1034).
برلس در 1288ق/1871م به شهرستان بدل شد كه شامل 4 شهر از ايالت غربى مصر،
و مركز آن شهر بلطيم بود. در 1886م، «مأموريه» خوانده شد و سپس در 1931م
منحل گرديد و شهرهاي جزو آن بجز بلطيم و برلس به كفر شيخ ملحق گرديد
(رمزي، 2 (2)/12). برلس در 1949م مركز «مديرية» فؤاديه شد و پس از انحلال آن
در 1330ش/ 1951م مركز برلس متشكل از 9 ناحيه ايجاد گرديد ( كشف ...، 233).
ابنفضل الله عمري آورده است كه گروهى از فرزندان عديبنكعب كه جمعى از
فرزندان عمربنخطاب و در رأس آنها خلفبن نصر عمري جزو آنها بودند، به برلس
رفته، و در آنجا ساكن شدند و او خود را از نوادگان آنها معرفى كرده است (ص
156).
برلس را بلاد صالحين ناميدهاند (ابنبطوطه، 32). ياقوت آورده است كه 12تن
از صحابة پيامبر(ص) كه اساميشان شناخته نشده است، اهل برلس بودند (1/593).
از جمله ديگر بزرگان منسوب به برلس عبدالله بن يحيى معافري برلسى،
ابواسحاق ابراهيم بن سليمان بن داوود معروف به ابوداوود برلسى اسدي
(سمعانى، 2/180) و نورالدين على بلطيمى ضرير معروف به ابنشاور برلسى بود.
قبر شيخ مرزوق صاحب مكاشفات هم در برلس است (ابن بطوطه، همانجا؛
ابناياس، 3/39؛ ياقوت، همانجا).
مآخذ: ابن اياس، محمد، بدائع الزهور، قاهره، 1402ق/1982م؛ ابن بطوطه، رحلة،
بيروت، 1400ق/1980م؛ ابن حوقل، محمد، صورةالارض، به كوشش كرامرس، ليدن،
1938م؛ ابنسعيد مغربى، على، بسط الارض، تطوان، 1958م؛ ابن عبدالحكم،
عبدالرحمان، فتوح مصر و اخبارها، قاهره، 1411ق/1991م؛ ابن فضل الله، عمري،
احمد، مسالك الابصار، به كوشش دُرُتئا كراوولسكى، بيروت، 1406ق /1985م؛
ابوالفدا، تقويم البلدان، به كوشش رنو و دوسلان، پاريس، 1840م؛ رمزي، محمد،
القاموس الجغرافى للبلاد المصرية، قاهره، 1954- 1955م؛ سمعانى، عبدالكريم،
الانساب، حيدر آباددكن، 1383ق/1963م؛ قلقشندي، احمد، صبحالاعشى، قاهره،
1383ق/1963م؛ كشف اسماء المدن و النواحى المعتبرة...، قاهره، 1955م؛ كندي،
محمد، الولاة و القضاة، ليدن، 1912م؛ مقدسى، محمد، احسن التقاسيم، به كوشش
دخويه، ليدن، 1906م؛ مقريزي، احمد، الخطط، قاهره، 1922م؛ همو، السلوك،
قاهره، 1958م؛ ياقوت بلدان؛ يعقوبى، احمد، « البلدان، »، همراه الاعلاق
النفيسة ابن رسته، به كوشش دخويه، ليدن، 1891م؛ نيز:
2 ; Maspero, J., and, G. Wiet, Mat E riaux pour servir H la g E ographie de
l'Egypte, Cairo, 1992; Reclus, E., Nouvelle g E ographie universelle, Paris,
1885.
پرويز امين