بِرْكَوي، تقىالدين محمد بن پيرعلى (929- 981ق/1523- 1573م)، فقيه و از
دانشمندان پر تأليف عثمانى در سدة 10ق/16م. شهرت او به صورت نسبتهاي تركى
بِرگيلى و بيرگيلى نيز ضبط شده است. او در شهر باليكسير (ه م) ديده به جهان
گشود و پدرش پيرعلى از عالمان اهل زاويه در زمان خود بود (على بن بالى،
436).
وي پس از تحصيلات مقدماتى به استانبول رفت و به حلقة درس مدرسان بزرگ
زمان (سامى، 2/1284) مانند محيىالدين اخى زاده و مولانا عبدالرحمان افندي
معروف به قِزل مُلا - قاضى عسكرِ دورة سليمان قانونى - پيوست (على بن
بالى، همانجا). آنگاه به تدريس در مدارس استانبول پرداخت و در همين زمان
به مسلك تصوف و به طريقت بيراميه (بايراميه) گرويد و از مريدان شيخ
عبدالرحمان قَرَمانى (پير طريقت بيراميه) گرديد. به توصية استادش عبدالرحمان
افندي در شهر ادرنه به منصب قسّام عسكري (مأمور تقويم، تقسيم و حفظ ماتَرك
ينىچريها، نك: پاكالين، گماشته شد. ديري نگذشت كه به فكر ترك مشاغل دولتى
افتاد و به عبادت مشغول شد، اما به توصية مرادش عبدالرحمانقرمانى از
تركدنيا منصرف شده، به درس و وعظ پرداخت و در مدرسهاي كه مولانا عطاءالله
افندي (معلم سليم دوم) در قصبة بِرگى (بيرگى) بنا كرده بود، به تدريس
مشغول شد و تا پايان عمر در همانجا اقامت گزيد و به همان شغل ادامه داد و
به همين سبب است كه به بركوي معروف گرديد (على بن بالى، 436-437؛ سامى،
همانجا؛ ثريا، 4/121).
بركوي حنفى مذهب بود و در امور مذهبى بسيار متعصب، و با هرگونه بدعتى مخالف
بود و با هرگونه انحراف و سهلانگاري در امور و مسائل دينى به شدت مبارزه
مىكرد؛ چنانكه دريافتِ پول را در برابر انجام امور مذهبى، مانند وعظ و قرائت
قرآن و حل مسائلشرعى، حراممىدانست. همچنين در امور وقفى بر آن بود كه
وقف نقود غير مجاز است و در اين باب به مخالفت و مباحثه با ابوالسعود افندي
(ه م) كه قائل به جواز وقف نقود بود، پرداخت (على بن بالى، سامى،
همانجاها). وي همچنين يكى از علل ضعف امپراتوري عثمانى را ضعف علما و
روحانيون مىدانست («دائرةالمعارف...1»، .(VI/192
بركوي در بيشتر علوم متداول زمان خود مانند صرف و نحو عربى، فقه، حديث،
تفسير، اخلاق و غيره مهارت داشته، و آثار متعددي در اين زمينهها تأليف
كرده است. وي در استانبول به سبب بيماري وبا درگذشت؛ جنازهاش را به
برگى آوردند و در همانجا به خاك سپرده شد. آرامگاهش زيارتگاه مردم است
(على بن بالى، 437؛ سامى، 2/1285؛ «دائرةالمعارف»، .(VI/193 رشيدرضا او را از
مجددين عصر خود شمرده است و حال آنكه كسانى چون صعيدي (ص 14، 378) بر جمود
فكري او تكيه كردهاند. به هر تقدير وي يكى از داعيهداران اصلاحات سلفى در
سدة 10ق/16م و شاخص سلفىگري در آسياي صغير بوده است.
آثار: منابع كتابشناسى دهها اثر به او نسبت دادهاند كه به برخى از
مهمترين آنها اشاره مىشود:
الف - چاپى: 1. اربعون، شامل 40 حديث. شرحى بر اين كتاب نوشته شده است
كه به شرح احاديث اربعين معروف است. اين اثر بارها چاپ شده است، از
جمله: استانبول (1323ق). 2. اظهار الاسرار، در نحو (چ استانبول). 3. امتحان
الاذكياء، در نحو، كه شرح لبالالباب فى علم الاعراب بيضاوي است؛ اين اثر
چندينبار در استانبول چاپ شده است. دربارة اين كتاب پژوهشى به كوشش طارق
مختار مليجى در دانشگاه قاهره (1989م) صورت گرفته، و شيخ مصطفى آدالى نيز
شرحى بر آن نگاشته است. 4. امعان الانظار، شرحى است بر كتاب المقصود در
صرف زبان عربى كه نخستين بار در بولاق (1207ق)، و سپس به دفعات تجديد
چاپ شده است. 5. الطريقة المحمدية فى بيان السيرة النبوية الاحمدية (چ
استانبول). 6. العوامل الجديدة، رسالهاي در نحو كه بارها در بولاق، استانبول
و دمشق چاپ شده است. 7. كفاية المبتدي، در صرف و به زبان عربى. شروحى بر
اين كتاب، با عناوين كفاية المنتهى فى شرح كفاية المبتدي از سوي سليمان
سري، (استانبول، 1312ق) و عناية المبتغى توسط احمد قوش آدالى به رشتة تحرير
درآمده است (استانبول، 1284ق). 8. وصيتنامه، كه به رسالة بركوي نيز معروف
است، در باب فقه، به زبان تركى. اين اثر بارها در استانبول چاپ شده است.
ب - خطى: 1. انقاذ الهالكين، رسالهاي در باب فقه در خصوص غير مجاز بودن
وقف پول كه در 967ق/1560م به اتمام رسيده است، اين كتاب به زبان عربى
است و مؤلف خود آن را به تركى نيز ترجمه كرده است («دائرةالمعارف»،
همانجا). نسخ خطى آن در مصر (خديويه، 7/164، 169) و توبينگن II/654) S, موجود
است. 2. ايقاظ النائمين و افهام القاصرين، در فقه، دربارة غير مجاز بودن
دريافت اجرت در قرائت قرآن و نيز وقف پول نقد (خديويه، 7/164، 399؛ سيد،
1/93؛ آلوارت، شم .(8842 3. جلاءالقلوب، در اخلاق و تصوف، اين كتاب در
971ق/1564م، بهاتمام رسيده است. اسحاق بن حسن زنجانى شرحى به نام
ضياءالقلوب و نيز عبدالسلام قيصري شرح ديگري به نام شفاءالقلوب بر آن
نگاشته است («دائرةالمعارف»، همانجا). نسخههاي خطى آن در قاهره، برلين و
جز آن موجود است (خديويه، 2/77، 153، 7/164؛ سيد، 1/219؛ آلوارت، شم
.(3049-3050
از ديگر آثار بركوي است: السيف الصارم فى عدم جواز وقف المنقول و الدراهم،
در فقه؛ احوال اطفال المسلمين؛ زيارة القبور؛ تفسير سورة البقرة؛ الدراليتيم،
در علم تجويد؛ رسالة فى اصول الحديث، كه رسالهاي كوچك و ارزشمند است و
داوود قارصى آن را شرح كرده است («دائرةالمعارف»، همانجا؛ براي آگاهى بيشتر
از جزئيات آثار بركوي، نك: 658 - II/654 S, GAL, 586; - II/583 ؛ GAL,
«دائرةالمعارف، .(VI/193-194
مآخذ: ثريا، محمد، سجل عثمانى ( تذكرةمشاهير عثمانيه )،استانبول، 1308ق؛
خديويه، فهرست؛ سامى، شمسالدين، قاموس الاعلام، استانبول، 1306ق؛ سيد،
خطى؛ صعيدي، عبدالمتعال، المجددون فى الاسلام، قاهره، مكتبة الا¸داب؛ على
بن بالى، «العقد المنظوم فى ذكر افاضل الروم»، همراه الشقائق النعمانية
طاش كوپريزاده، بيروت، 1395ق/1975م؛ نيز:
Ahlwardt; GAL; GAL, S; Pakal o n, M. Z., Osmanl o tarih deyimleri ve terimleri,
Istanbul, 1971; T O rkiye diyanet vakf / Isl @ m ansiklopedisi, Istanbul, 1992.
علىاكبر ديانت