بَرْدَعى، ابوسعيد احمد بن حسين (مق ذيحجة 317/ژانوية 930)، فقيه و قاضى حنفى و متكلم معتزلى ساكن عراق. اصل او از بردعه شهري در منطقة اران (ه م) است (نك: ياقوت، 1/183، 558؛ سمعانى، 2/146، 152). بردعى در سفر حج به بغداد رفت و چون غلبة ظاهريه را در آنجا ديد، عزم ماندن كرد. در همين دوران، در مناظرهاي كه با داوود بن على اصفهانى پيشواي ظاهريان دربارة مسألة بيع «امهات اولاد» داشت، بر او غالب آمد (خطيب، 4/99-100؛ ابواسحاق، 141). وي ساليان دراز در بغداد سكنى گزيد و در «مشهد دَرب عبده» به تدريس مشغول بود (قرشى، 2/238). دربارة مشايخ وي گفتنى است كه فقه او از طريق اسماعيل بن حماد ابن ابى حنيفه (د 212ق/827م)، به ابوحنيفه مىرسد؛ همچنين بردعى نزد مشايخ حنفى ري چون موسى بن نصر رازي (د 263ق/877م)، على بن موسى بن نصر و ابوعلى دقّاق رازي فقه آموخته است (خطيب، ابواسحاق، همانجاها؛ قرشى، 1/164، 4/69؛ لكهنوي، 19، 21). از مشايخ عراقى نيز آنكه بردعى او را به نام آورده، قاضى ابوخازم بصري (د 292ق/905م) است (همو، 20، به نقل از الكافى نسفى). به هر تقدير، رياست حنفيان بغداد پس از ابوخازم به بردعى رسيد (نك: قرشى، 2/493). از ميان شاگردان وي ابوالحسن كرخى (د 340ق/ 951م)، ابوطاهر دَبّاس و ابوعمرو طبري (د 340ق) قابل ذكرند (ابن نديم، 208؛ خطيب، ابواسحاق، همانجاها؛ قرشى، 1/164). بردعى در 317ق براي گزاردن حج به مكه رفت و در جريان قتل عام حجاج توسط ابوطاهر جَنّابى (نك: ابن عماد، 2/274)، در 10 ذيحجه كشته شد (خطيب، 4/100؛ ذهبى، 528). در بررسى آراء وي، نخست بايد متذكر شد كه او را از طبقة نهم معتزله و از شاگردان ابوعلى جبايى (د 303ق/915م) محسوب داشتهاند (نك: ابن مرتضى، 101). وي همانند غالب بصريان و ابوالهذيل، و برخلاف حنفيانى چون ابن عون و على بن موسى قمى، به «وجوب معرفت معناي نص قبل از وقوع حادثه» قائل بود (عبادي، 72-73). بردعى از آن دسته از عالمان حنفى است كه بر لازم الاتباع بودن اقوال صحابه تأكيد كردهاند؛ بنابر گزارش ابوعمرو طبري، وي قول صحابه را بر قياس مقدم مىدانسته، و اين ديدگاه را به مشايخ حنفيه منسوب مىكرده است (سرخسى، اصول، 2/105، براي تحليلى از آن نك: 3/108). همچنين ابوسعيد بردعى برخلاف ديدگاه منقول از ابوخازم، اتفاق خلفاي راشدين را در صورت وجود قول مخالف، اجماع نمىدانست. از فروع فقهى مبتنى بر اين نظر بايد به مسألة «توريث ذوي الارحام» اشاره كرد؛ بردعى برپاية ديدگاه خود، حكم كردن معتصم خليفة عباسى را بر رد اموالى كه به واسطة تركاتِ ذوي الارحام در بيت المال جمع شده بود، مخالف قول زيد بن ثابت مبنى بر عدم توريث ذوي الارحام و اولويت بيت المال دانست (نك: جصاص، 4/475؛ سرخسى، همان، 1/317؛ نيز المبسوط ، 12/139: نمونهاي از آراء خاص فقهى ابوسعيد). از بردعى كتابى با عنوان مسائل الخلاف دربارة مسائل اختلافى ميان فقهاي حنفيه با شافعى برجاي مانده كه نسخة خطى آن در جامع زيتونة تونس موجود است (نك: زركلى، 1/114- 115؛ I/439; GAS, I/293 .(GALS, مآخذ: ابن عماد، عبدالحى، شذرات الذهب، قاهره، 1350ق؛ ابن مرتضى، احمد، طبقات المعتزلة، به كوشش ديوالد ويلتسر، بيروت، 1380ق/1961م؛ ابن نديم، الفهرست؛ ابواسحاق شيرازي، ابراهيم، طبقات الفقهاء، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1401ق/1981م؛ جصاص، احمد، مختصر اختلاف الفقهاء، به كوشش نذيراحمد، بيروت، 1417ق/1996م؛ خطيب بغدادي، احمد، تاريخ بغداد، قاهره، 1349ق؛ ذهبى، محمد، تاريخ الاسلام، حوادث سالهاي 301-320ق، به كوشش عمر عبدالسلام تدمري، بيروت، 1415ق/1994م؛ زركلى، اعلام؛ سرخسى، محمد، اصول، به كوشش ابوالوفا افغانى، حيدرآباد دكن، 1372ق؛ همو، المبسوط، بيروت، دارالمعرفه؛ سمعانى، عبدالكريم، الانساب، حيدرآباد دكن، 1383ق/1963م؛ عبادي، محمد، طبقات الفقهاء الشافعية، به كوشش يوستا ويتستام، ليدن، 1964م؛ قرشى، عبدالقادر، الجواهر المضيئة، به كوشش عبدالفتاح محمد حلو، بيروت، 1988م؛ لكهنوي، محمد عبدالحى، الفوائد البهية، قاهره، 1324ق/1906م؛ ياقوت، بلدان؛ نيز: GAS. GAL,S; على تولاّيى