بُرْجِ طُغْرُل، از مشهورترين برجْ آرامگاههاي ايران، مدفن طغرل اول
سلجوقى (د 455ق/1063م) و برخى ديگر از افراد اين خاندان كه در ري واقع
شده است. به نوشتة قزوينى رازي، طغرل در ري درگذشت و در «گورخانهاي پر
زينت و آلت»، مدفون شد (ص 631؛ نيز نك: ظهيرالدين، 22؛ راوندي، 112؛ بنداري،
31-32؛ براي اختلاف در محل دفن طغرل، نك: ابن خلكان، 5/67). در برخى متون
از دفن افراد ديگر آل سلجوق، همچون تتش الب ارسلان (د 488ق/1095م) و طغرل
سوم (د 590ق/1194م) نيز در آرامگاه طغرل اول ياد شده است. از اينرو،
مىتوان از آن بهعنوان آرامگاه خانوادگىسلجوقيان ياد كرد(نك: مجمل...، 465؛
كريمان، 2/182؛ نيز «شرف»، 6 -7؛ بنجامين، 53).
برج طغرل از ديرباز، جهانگردان و پژوهشگران را به خود جلب كرده است. از
اينرو، به ويژه در سفرنامهها به نام برج طغرل يا برج ري اشاره شده است
(پر تر، ؛ I/360 ديولافوا، 136 ,133 ؛ موريه، 233 .(232, برج طغرل نمونة شاخص
آنگونه برج آرامگاههايى است كه همچون گنبد قابوس با ميل آغاز مىشود
(شرودر، .(1022 نقشة برج از گونهاي است كه در سدههاي 4- 8ق/10-14م رايج
بوده است (نك: هيلنبراند، «برج...5»، 237 ؛ شيبانى، 9). تناسبات درست و
تزيينات كاملاً دقيق آن، باعث شده است كه اين برج از جملة جذابترين و
بىعيبترين برجآرامگاهها به شمار آيد (هيلنبراند، ري...، .(82 در ساختمان
برج از آجر استفاده شده است و نقشة داخلى آن مدور، و شكل خارجى آن
ستارهاي به ترتيب به قطر 11 و 16 متر با 24 ترك (تحقيقات ميدانى؛ قس:
ذكاء، 433؛ هيلنبراند، همانجا) و ارتفاع آن حدود 20 متر است (ذكاء، 438). برج
بر پى و بنيادي از قلوه سنگ و آجر برپا شده كه از ديده پنهان است. در حال
حاضر پيرامون بنا به شعاع بيش از يك متر محوطهسازي شده كه به نظر مىرسد
در تعميرات سالهاي اخير ايجاد شده باشد (هيلنبراند، همانجا؛ تحقيقات ميدانى).
نماي خارجى برج فاقد ازاره است، پرهها از پايين برج آغاز، و در بالا در زير
تزيينات طاسهاي بزرگ و كوچك رُخبام برج محو مىشود (مشكوتى، 215؛ تحقيقات
ميدانى).
برج در حال حاضر داراي دو ورودي جنوب شرقى و شمال غربى است. سر در ورودي
جنوب شرقى يا سر در اصلى پر نقش و نگار، و تا اندازهاي از بدنة برج بيرون
آمده است. سعى معمار بر آن بوده كه به تناسب و تقارن نقشة پرهاي برج
صدمهاي وارد نيايد. از اينرو، ورودي را در فضاي ميان دو پره ايجاد كرده
است، اما در كل نقشه از هماهنگى و توازن گنبد قابوس برخوردار نيست. اين
ورودي طاقى ضربى دارد كه از داخل، نوع چيدن آجرها به شكل جناغى است. بر
پيشانى سر در، تزيينات زيبايى وجود داشته كه پس از تعمير، اثري از آن باقى
نمانده است. جاي آنها لوحى مرمري با تاريخ 1301ق در قاببندي مستطيل نصب
شده است. به نوشتة لوحه تعمير اين بنا به فرمان ناصرالدين شاه و زيرنظر
امينالسلطان، با اجراي ابوالحسن معمارباشى صورت گرفته است («شرف»، 8؛
اورسل، 223؛ كمالالدوله، «هفتم»؛ پرتر، همانجا، تحقيقات ميدانى). در همان
زمان به دستور همو باغى نيز پيرامون برج احداث گرديد (اعتمادالسلطنه، 85؛
كرزن، 1/464؛ جكسن، 491).
اين ورودي با تركيبى ماهرانه و طاقچهسازيها نمايشگر شيوة كاملاً معمارانه
است، قاببنديهاي تو در تو نمونة سادهتري از تزيينات مشابه آن در يادمان
سميران (طارم) است. در گذشته رديفى از طاسهاي تقريباً با سطح صاف در قاب
بالاي سر در قرار داشته است، شكلى كه اين برج را به يادمانهاي ديگر
سلجوقى در شمال غرب ايران، مانند جامع دماوند، بناي پير تاكستان و برج
نقارهخانه در ري پيوند مىدهد (هيلنبراند، ري، .(83
در نقشهاي كه پاسكال كست (1256-1257ق/1840-1841م) از برج ارائه داده،
پلكان در دل يكى از پرهها مقابل ورودي نشان داده شده است؛ در همين محل
است (نك: ذكاء، 433) كه در گزارش كارلاسرنا كه در فاصلة سالهاي 1294-
1295ق/1877- 1878م در ايران به سر برده، ورودي دومى ايجاد شده بوده كه در
زمان اقامت او در تهران تنها خميدگى طاق آن ديده مىشده است (ص 205).
اين ورودي ظاهراً به هنگام تعميرات سال 1301ق به در ديگري براي برج
تبديل شده است. در قسمت بالاي ورودي شمالى غربى بنا، پلكانى ديده مىشود
كه اكنون حدود 7 متر از سطح زمين فاصله دارد، زيرا با ايجاد در دوم، ورودي
پلكان از پايين قطع شده است. با توجه به ارتفاع زياد، ورود به آن، تنها
با نردبان امكانپذير است (تحقيقات ميدانى).
تزيين بالاي بدنة خارجى شامل 3 رديف طاسهاي بزرگ و كوچك است كه در واقع
بايد آنها را مقرنس ابتدايى دانست. گودي كم درون اين تزيينات در مقايسه با
عمق مقرنس بسيار كمتر و تقريباً مسطح است (نك: هيلنبراند، همانجا). اينگونه
تزيين نخستينبار در گنبد قابوس به كار رفته است، اما در بناهاي ديگر دورة
سلجوقى هم كمياب نيست. نمونههاي ديگر را در نماي خارجى زيرگنبد، مانند گنبد
على ابرقو (488ق/1095م)، بالاي سر در ورودي برج سه گنبدِ اورميه (580ق/
1184م)، مؤمنه خاتون در نخجوان (582ق)، و روي ساقة گنبد در مسجد جمعة اردبيل
(سدة 6ق/ 12م) مىتوان ديد؛ همچنين در گوشهسازي گنبد، به گنبد شمالى مسجد
جامع اصفهان، مسجد جامع گلپايگان (سدة 6ق) و جامع اردستان (سدة 6ق)،
مىتوان اشاره كرد (گدار، 159,I(2),195 155, ؛ I(1)/139, پوپ، ، VIII/345 نيز
259).
در بالاي تزيينات طاسى دو رديف آجرچين از مثلثهاي بيرون آمده و
كتيبهاي كه گفته مىشود: بر روي در برج طغرل نصب شده بوده است
برج طغرل
بالاي آنها، تزييناتى ساده به چشم مىخورد كه قرنيز را كامل كردهاند. اين
بخش در تعميرات دورة ناصري جايگزين كتيبهاي ارزشمند شده كه به خط كوفى
بر گرداگرد برج در بالاي تزيينات طاسى وجود داشته است. بخشهايى از كتيبة از
ميان رفته در تصاويري كه پيش از تعمير برج كشيدهاند، مشخص است و سياحانى
مانند موريه (ص و پرتر و ديگر كسانى كه برج را ديدهاند، از آن ياد كردهاند
(نيز نك: ديولافوا، 133 ، تصوير).
برخى از پژوهشگران تاريخ ساخت برج طغرل را رجب 534/ مارس 1140 مىدانند.
اين نظريه برپاية لوح آهنى با نوشتة كوفى (متعلق به موزة هنر دانشگاه
ميشيگان) و با رقم عبدالوهاب قزوينى است (موزه...1، كه ادعا شده روي در
برج طغرل نصب بوده است (مايلز، 46 -45 ؛ گرابار، 37 )؛ در حالى كه صاحب
النقض به هنگام تأليف كتاب خود در حدود سال 560ق گورخانة طغرل را بنايى صد
ساله مىداند (قزوينى، 631)، بر اين اساس بنياد بنا به دو دهة آغازين سدة 5ق
باز مىگردد. هيلنبراند تزيينات طاسى قرنيز را بهترين سند تاريخگذاري فرض
كرده كه بىترديد سلجوقى است (همان، 85 )، و پيرنيا نيز آن را در شمار
شاهكارهاي معماري سبك رازي مىداند كه تا نيم سده پيش از تاخت و تاز
مغولان رايج بوده است (ص 80).
اين بنا با شمارة 147 به ثبت رسيده است (مشكوتى، 215).
مآخذ: ابن خلكان، وفيات؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، چهل سال تاريخ ايران،
به كوشش ايرج افشار، تهران، 1363ش؛ اورسل، ارنست، سفرنامه، ترجمة علىاصغر
سعيدي، تهران، 1353ش؛ بنجامين، ساموئل گريل ويلز، ايران و ايرانيان، ترجمة
محمدحسين كردبچه، تهران، 1363ش؛ بنداري اصفهانى، فتح، زبدة النصرة، قاهره،
1974م؛ پوپ، آرتور، معماري ايران، ترجمة غلامحسين صدريافشار، تهران، 1370ش؛
پيرنيا، كريم، مجموعة مقالات و مصاحبهها، يزد، 1377ش؛ جكسن، ا. و. و.،
سفرنامه، ترجمة منوچهر اميري و فريدون بدرهاي، تهران، 1357ش؛ ذكاء، يحيى و
محمدحسن سمسار، تهران در تصوير، تهران، 1369ش؛ راوندي، محمد، راحة الصدور و
آية السرور، به كوشش محمداقبال، تهران، 1333ش؛ سرنا، كارلا، سفرنامه، آدمها و
آيينها در ايران، ترجمة علىاصغر سعيدي، تهران، 1362ش؛ «شرف»، س 1302ق، شم
29، دورة روزنامههاي شرف و شرافت، تهران، 1355ش؛ شيبانى، زرينتاج، «بررسى
و تحقيقى پيرامون برج علاءالدوله»، اثر، تهران، 1367ش، شم 15 و 16؛
ظهيرالدين نيشابوري، سلجوقنامه، تهران، 1332ش؛ قزوينىرازي، عبدالجليل،
النقض، به كوشش جلالالدين محدث ارموي، تهران، 1331ش؛ كرزن، جرج، ايران
و قضية ايران، ترجمة غلامعلى وحيد مازندرانى، تهران، 1362ش؛ كريمان، حسين،
ري باستان، تهران، 1354ش؛ كمالالدولة قاجار، محمدحسن، جهان نماي مظفري،
تهران، چ سنگى؛ مجمل التواريخ و القصص، به كوشش محمدتقى بهار، تهران،
1318ش؛ مشكوتى، نصرتالله، تهران، 1349ش؛ تحقيقات ميدانى مؤلف؛ نيز
Dieulafoy, J., La Perse la Chald E e et la Susiane, Paris, 1887; Godard, A., P
th ? r- E I r ? n, Haarlem, 1936; Grabar, O., X The Earliest Islamic
Commemorative Structures n , Ars Orientalis, Berlin, 1966, vol. VI; Hillenbrand,
R., X The Flanged Tomb Tower at Bast ? m n , Art et soci E t E dans le monde
iranien, Paris, 1982; id, Rayy, the Tomb Towers of Iran to 1550, Unpublished;
Miles, C.G., X Appendix n , Ars Orientalis, Berlin, 1966, vol. VI; Morier, J., A
Journey Through Persia, Armenia and Asia Minor to Constantinople, London, 1812;
Pope, A.U., A Survey of Persian Art, Tehran etc., 1967; Porter, K.R., Travels in
Georgia, Persia, Armenia, Ancient Babylonia, London, 1821; Schroeder, E., X The
Seljuq Period n , A Survey of Persian Art, Tehran etc., 1967, vol. III;
University of Michigan, Museum of Art, images, umdl, umich.
edu/cgi/i/image/image-idex? lasttype=simple & view=el... .
مهبانو عليزاده