بَديعُ الدّين، يا بديعالزمان تركوسگزي، از شاعران پارسى گوي سدههاي 6 و 7ق/12 و 13م، منسوب به تركو (ترقو)، حصاري در سيستان. ظاهراً وي «بديع» تخلص مىكرده است و او را بديع تركو و بديعى سيستانى نيز ناميدهاند (عوفى، 2/349؛ اوحدي، 184؛ هدايت، 1/430). در تذكرههاي از او كمتر سخن به ميان آمده، و بيشتر به نقل سرودههاي او پرداخته شده است. تقىالدين كاشى، 3 قصيدة مهم از وي نقل كرده كه از خلال آنها اطلاعاتى دربارة برخى از ممدوحان و دورة زندگى اين شاعر به دست مىآيد (نك: احمد، 56، 60 -61، 63 -64). يكى از آن ممدوحان، تاجالدين ابوالمكارم است كه در اواخر سدة 6 و اوايل سدة 7ق حاكم مكران بوده است. بديعالدين 6 سال به همراه سراجالدين سگزي شاعر، در دستگاه اين حاكم در مكران به سر مىبرده است (همو، 56 -57). به نظر مىرسد وي ارتباط نزديكى با سراجالدين داشته است، زيرا نه تنها از او به نيكى ياد مىكند (همانجا)، بلكه بسياري از سرودههاي اين دو داراي مضامين مشترك است (همو، 59، 60، 63، 64). از ديگر ممدوحان بديعالدين، يكى از حاكمان سلسلة نيمروزيان به نام يمين الدوله بهرام شاه غازي، و گويا ششمين حاكم از اين سلسله است. وي از 612 تا 618ق/1215-1221م، بر سيستان حكومت مىكرد و در اين مدت، بديعالدين در دستگاه او به سر مىبرد (همو، 61 -62). بديعالدين مدتى نيز در ماوراءالنهر مىزيست و حاكم جُند، عمادالدين تگين را مدح مىگفت (همو، 60 - 61). اشعاري فراوان، اما پراكنده از بديعالدين باقى است كه از وجود ديوان او كه آقابزرگ تهرانى به آن اشاره كرده، خبر مىدهد (9(1)/131). بيشترين اشعار بديعالدين در عرفات العاشقين، خلاصة الاشعار و يك جُنگ خطى در كتابخانة مجلس موجود است (نك: اوحدي، 184- 185؛ احمد، 54 - 65؛ منزوي، 3/2248). اين اشعار بيشتر در قالب قصيده و رباعى است و گرايش شاعر را در سرودن اينگونه اشعار نشان مىدهد. مآخذ: آقابزرگ، الذريعة؛ احمد، نذير، «بديع الدين تركوسيستانى»، ترجمة محمد آصف فكرت، آريانا، 1350ش، دورة 29، شم 4؛ اوحدي، بليانى، محمد، عرفات العاشقين، نسخة خطى كتابخانة ملى ملك، شم 5324؛ عوفى، محمد، لباب الالباب به كوشش ادوارد براون، ليدن، 1903م؛ منزوي، خطى؛ هدايت، رضاقلى، مجمعالفصحا، به كوشش مظاهر مصفا، تهران، 1336ش. على ميرانصاري