بُدْهَنِ شَطّاري، از عارفان طريقة شطاريه در سدههاي 9-10ق/ 15-16م و از
نوادگان شيخ عبدالله شطاري. سلسله نسب وي با چند واسطه به شيخ
شهابالدين عمر سهروردي (د 632ق/1235م) مىرسد. جد وي شيخ عبدالله شطاري
كه مريد و خليفة شيخ محمد طيفوريه و از عارفان سلسلة طيفوريه بود، در سدة 9ق
به فرمان شيخِ خود از ايران به هند سفر كرد و در روستاي ماندو - از توابع
مالوه (نك: ندوي، 49) - سكنى گزيد و طريقت شطاريه را در آنجا بنيان نهاد
(دهلوي، 182؛ شاهنوازخان، 2/583؛ غوثى، 147-149؛ غلامسرور، 2/306-307).
بدهن مدتى در روستاي اچولى اقامت داشت (چشتى، 1196)؛ سپس به جونپور رفت و
در سلك ارادتمندان شيخ حافظ جونپوري، مريد و خليفة شاه عبدالله شطاري درآمد
و اصول طريقت شطاريه را از او فرا گرفت (غوثى، 187؛ رضوي، .(II/155 وي در
طريقة چشتيه شاگرد و مريد شيخ محمد عيسى تاج جونپوري بود و در اين طريقه به
مقام شيخيت رسيد (چشتى، همانجا؛ عبدالحى، 4/52 -53؛ رضوي، .(I/367 بدهن
ظاهراً افزون بر دو طريقة شطاريه و چشتيه، در طريقة سهرورديه نيز سلوك نمود و
با تعاليم و اصول اين سلسله نيز آشنايى يافت، چنانكه شاگردش قطبن نيز خود
را از عارفان سهروردي مىدانست (شيرانى، 3/51؛ رضوي، همانجا).
بدهن در زمان حكومت سلطان سكندر بن بهلول لودي (حك 894 - 915 يا
923ق/1489-1509 يا 1517م)، در هند به عنوان پير و شيخ طريقت شطاري به ارشاد
و تعليم مريدان پرداخت. برخى از مريدان او كه خود در شمار بزرگان بودند،
بدينشرحند: 1. شيخ رزقالله، معروف به راجن و متخلص به مشتاقى (د
989ق/1581م). وي عموي شيخ عبدالحق دهلوي و از جمله عارفان و فاضلان آن
عصر بود. شيخ رزقالله نزد شيخ بدهن تلقين ذكر يافت. 2. شيخ ولى شطاري
بدولى (د956ق/1549م). 3. شيخ قطب على قطبن مؤلف افسانة عشقى مرگاوتى. 4.
شيخ بهاءالدين مندوي (د 921ق/1515م) كه از مصاحبان بدهن بود و ظاهراً توسط
او به طريقت شطاريه ارادت يافت (دهلوي، 206؛ عبدالحى، 4/53؛ غوثى، شيرانى،
همانجاها؛ رضوي، II/155 ؛ I/366-367, نيز براي اطلاع دربارة شيخ رزقالله، نك:
دهلوي، 180؛ غلامسرور، 1/440-441).
كراماتى نيز به بدهن نسبت داده شده است؛ از جمله دربارة او گفتهاند: به
هنگام مرگ به فرزندش شيخ صدرالدين وصيت كرد كه پس از آنكه به من كفن
پوشاندي در كنارم بيارام تا تو را نعمت بخشم. شيخ صدرالدين نيز به وصيت
پدر عمل كرد و پس از آن بود كه اسرار عالم ملكوت و جبروت از عرش تا تحت
الثري بر وي آشكار شد و راه بدهن را ادامه داد (چشتى، 1196-1197).
بدهن در پانى پت درگذشت و همانجا به خاك سپرده شد. تاريخ وفات او دانسته
نيست، اما با توجه به شرح حال مختصر او و نيز تاريخ درگذشت مريدانش
مىبايست در اواسط سدة 10ق/16م وفات يافته باشد. پس از او شيخ ولى شطاري
در روستاي بدولى راه استادش را ادامه داد (نك: رضوي، همانجا؛ I/1284 , 2 .(EI
مآخذ: چشتى، عبدالرحمان، مرآة الاسرار، ترجمة علىاصغر چشتى صابري، لاهور،
1411ق؛ دهلوي، عبدالحق، اخبار الاخيار، ديوبند، 1332ق؛ شاهنوازخان،
مآثرالامرا، به كوشش عبدالرحيم و ميرزا اشرف على، كلكته، 1308ق/1890م؛
شيرانى، حافظ محمود، مقالات، به كوشش مظهر محمود شيرانى، لاهور، 1969م؛
عبدالحى، نزهة الخواطر، حيدرآباد دكن، 1374ق/1954م؛ غلامسرور لاهوري، خزينة
الاصفيا، لكهنو، 1290ق؛ غوثى شطاري، محمد، گلزار ابرار، به كوشش محمد ذكى،
پتنه، 1994م؛ ندوي، معينالدين، معجم الامكنة، حيدرآباد دكن، 1353ق؛ نيز:
EI 2 ; Rizvi, A.A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1986.
محمدجواد شمس