responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 11  صفحه : 4638
بدشاه‌
جلد: 11
     
شماره مقاله:4638


بُدْشاه‌، زين‌العابدين‌كشميري‌(حك 823 - 875ق‌/1420-1470م‌)، از سلاطين‌ مشهور شاهميري‌ كشمير.
زين‌العابدين‌، فرزند دوم‌ سكندرشاه‌، مشهور به‌ بت‌ شكن‌ (حك 796- 819ق‌/1394-1416م‌) در روزگار شاهزادگى‌، شاهى‌ خان‌ ناميده‌ مى‌شد و پس‌ از آن‌ عنوان‌ زين‌العابدين‌ را برگزيد، سپس‌ به‌ سبب‌ شخصيت‌ محبوبش‌ نزد مردم‌ به‌ بدشاه‌ (شاه‌ بزرگ‌) معروف‌ شد (فرشته‌، 2/342؛ تتوي‌، 209؛ نهاوندي‌، 1(1)/208؛ آفاقى‌، 23، 35؛ آزاد، 299). زين‌العابدين‌ در دورة شاهزادگى‌، از سوي‌ پدر حامل‌ هدايايى‌ براي‌ امير تيمور گوركان‌ (د 807ق‌/1404م‌) بود، اما به‌ گفتة مؤلف‌ تاريخ‌ اعظمى‌، تيمور او را با خود به‌ سمرقند برد. زين‌العابدين‌ پس‌ از درگذشت‌ تيمور، رهايى‌ يافت‌ و پس‌ از چندي‌ كه‌ در سمرقند به‌ فراگرفتن‌ علوم‌ مشغول‌ بود، به‌ كشمير بازگشت‌ (نك: راشدي‌، 3/1326- 1327؛ قس‌: نظام‌الدين‌ شامى‌، 204، كه‌ مى‌گويد: او از سوي‌ تيمور اجازه‌ يافت‌ تا به‌ همراه‌ پدرش‌ سكندرشاه‌ به‌ كشمير بازگردد و با توجه‌ به‌ عنايت‌ تيمور به‌ سكندر، اين‌ قول‌ صحيح‌تر مى‌نمايد).
ظاهراً نخستين‌ برخورد جدي‌ زين‌العابدين‌ پس‌ از جلوس‌ با برادرش‌ ميرخان‌ على‌شاه‌ (حك 819 -823ق‌) بود. على‌شاه‌ نخست‌ به‌ دلخواه‌ از پادشاهى‌ كناره‌ گرفت‌ و راهى‌ سفر مكه‌ شد، اما در نيمة راه‌ پشيمان‌ شد و درصدد بازپس‌ گرفتن‌ تاج‌ و تخت‌ كشمير برآمد. در جريان‌ درگيريى‌ كه‌ ميان‌ او و زين‌العابدين‌ روي‌ داد، زين‌العابدين‌ پيروز گرديد و با استقبال‌ گرم‌ مردم‌ وارد كشمير شد (راشدي‌، 3/1327، حاشيه‌). پس‌ از آن‌، وي‌ درصدد تصرف‌ دهلى‌ برآمد و اگرچه‌ موفق‌ به‌ فتح‌ اين‌ شهر نشد، اما بر تمام‌ پنجاب‌، تبت‌ و نواحى‌ اطراف‌ سند دست‌ يافت‌ (نظام‌الدين‌ احمد، 3/435؛ تتوي‌، نهاوندي‌، همانجاها؛ حسن‌، .(72-73
در زمينةسياست‌خارجى‌ روحية مسالمت‌جويانه‌وافكارروشن‌بينانة بدشاه‌ سبب‌ شد تا مناسبات‌ مطلوبى‌ ميان‌ كشمير و نقاط ديگر برقرار شود. وي‌ با سلطان‌ ابوسعيد ميرزاي‌ تيموري‌ (د 873ق‌/ 1468م‌) حكمران‌ بخشهايى‌ از ايران‌، سلطان‌ بهلول‌ لودي‌، سلطان‌ محمود گجراتى‌، شريف‌ مكه‌ و برخى‌ از مملوكان‌ مصر روابط دوستانه‌ داشت‌. از شاهرخ‌ تيموري‌ هم‌ درخواست‌ كرد تا شماري‌ كتاب‌ و چند تن‌ از دانشمندان‌ هرات‌ را به‌ كشمير بفرستد كه‌ شاهرخ‌ خواهش‌ وي‌ را اجابت‌ كرد (نظام‌الدين‌ احمد، 3/440؛ حسن‌، همانجا؛ تيكو، 16 ؛ هيگ‌، .(282 از طريق‌ همين‌ روابط دوستانه‌ بود كه‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ ايران‌ به‌ كشمير راه‌ يافت‌ (رضوي‌، 19).
زين‌العابدين‌ در آغاز جلوس‌، برادر كوچك‌ترش‌ محمدخان‌ را مشاور خود كرد تا در امور مهم‌ حكومت‌ بدو ياري‌ رساند. پس‌ از چندي‌ محمدخان‌ درگذشت‌ و حيدر پسر او، جانشين‌ پدر شد (نظام‌الدين‌ احمد، 3/441؛ فرشته‌، 2/344- 345)؛ اما مسألة اصلى‌ سلطان‌ زين‌العابدين‌، پسرانش‌ بودند. او 3 پسر به‌ نامهاي‌ آدم‌خان‌، حاجى‌خان‌ و بهرام‌خان‌ داشت‌. رقابت‌ دو پسر نخست‌ بر سر وليعهدي‌ و رفتار ناپسند اجتماعى‌ آنها و سركشيهايى‌كه‌دربرابر پدرخودمى‌كردند (نك: نظام‌الدين‌ احمد، 3/443؛ فرشته‌، 2/345-346؛ نهاوندي‌، 1(1)/214)، همواره‌ موجب‌ ناآرامى‌ اوضاع‌ سياسى‌ - اجتماعى‌ كشمير و دغدغة خاطر سلطان‌، به‌ ويژه‌ در سالهاي‌ آخر حكومتش‌ بود. با همة سعى‌ و كوششى‌ كه‌ زين‌العابدين‌ براي‌ رفع‌ اين‌ اختلافات‌ كرد، نتوانست‌ صلح‌ و آرامش‌ را ميان‌ آن‌ دو برقرار كند، تا اينكه‌ سرانجام‌ از آنها نااميد شد و هيچ‌يك‌ از آنها را به‌ عنوان‌ وليعهد خود معرفى‌ نكرد (نظام‌الدين‌ احمد، 3/444- 445).
رنجيدگى‌ سلطان‌ از پسرانش‌، از دست‌ دادن‌ مشاوران‌ و اميران‌ وفادار و درگذشت‌ تاج‌ خاتون‌ همسر وي‌ در 870ق‌ از عواملى‌ بودند كه‌ موجب‌ سرخوردگى‌ شديد او از ادارة امور سياسى‌ شدند، تا جايى‌ كه‌ وي‌ حتى‌ در اواخر عمر، از امضا كردن‌ اسناد و مدارك‌ رسمى‌ دولتى‌ نيز امتناع‌ مى‌ورزيد (آزاد، 312، 325) و زمانى‌ كه‌ امراي‌ دربار در حال‌ به‌ توافق‌ رسيدن‌ با حاجى‌خان‌ بودند و خزانة پادشاهى‌ را در اختيار او گذاشتند، سلطان‌ بيمار و بيهوش‌ در بستر مرگ‌ بود (نظام‌الدين‌ احمد، همانجا؛ فرشته‌، 2/347؛ آزاد، 326). سرانجام‌، پس‌ از 52 سال‌ حكمرانى‌، بدشاه‌ در 875ق‌ درگذشت‌ و پيكر او را در آرامگاه‌ سلاطين‌، در سرينگر به‌ خاك‌ سپردند (همانجا؛ هيگ‌، 284 ؛ قس‌: راشدي‌، 3/1332، كه‌ تاريخهاي‌ متفاوتى‌ را براي‌ درگذشت‌ وي‌ آورده‌ است‌).
اصلاحات‌ اجتماعى‌، اقتصادي‌ و فرهنگى‌: سلطان‌ زين‌العابدين‌ پس‌ از تثبيت‌ مرزهاي‌ سياسى‌، تمام‌ كوشش‌ خود را به‌ امور داخلى‌ معطوف‌ كرد. وسعت‌ ديد و تسامح‌ مذهبى‌ او نسبت‌ به‌ اديان‌ مختلف‌ و هدف‌ او براي‌ ايجاد جامعه‌اي‌ آرام‌ با همزيستى‌ مسالمت‌آميز ميان‌ افراد آن‌، منجر به‌ اقدامات‌ اصلاح‌ گرايانه‌اي‌ شد كه‌ او را به‌ عنوان‌ يكى‌ از سلاطين‌ مترقى‌ و آزادي‌خواه‌ شبه‌ قاره‌، و پيشرو اكبرشاه‌ نشان‌ مى‌دهد (نك: هيگ‌، 282 -281 ؛ آفاقى‌، 35). اصلاحات‌ او در زمينه‌هاي‌ مختلف‌ مذهبى‌، اقتصادي‌، اداري‌، علمى‌ و فرهنگى‌ بود. يكى‌ از مهم‌ترين‌ اقدامات‌ زين‌العابدين‌ بازگرداندن‌ برهمنان‌ِ رانده‌ شده‌ از كشمير بود كه‌ در نتيجة سخت‌گيريهاي‌ مذهبى‌ سكندرشاه‌، از كشمير رفته‌ بودند. آزادي‌ هندوان‌ در اجراي‌ مراسم‌ مذهبيشان‌ - كه‌ در زمان‌ سكندرشاه‌ ممنوع‌ شده‌ بود - و لغو تقريبى‌ دريافت‌ جزيه‌ از غير مسلمانان‌، از ديگر اقدامات‌ زين‌العابدين‌ بود. وسعت‌ آزاديهاي‌ مذهبى‌ِ داده‌ شده‌ به‌ هندوها تا بدان‌ حد بود كه‌ بسياري‌ از برهمنان‌ كه‌ قبلاً به‌ اجبار به‌ اسلام‌ گرويده‌ بودند، دوباره‌ به‌ دين‌ خود بازگشتند (نظام‌الدين‌ احمد، 3/436-437؛ فرشته‌، 2/342).
در زمينة اقتصادي‌ نيز، زين‌العابدين‌ دستور يكسان‌ نمودن‌ سكه‌ها را داد، زيرا سكة طلا به‌ دليل‌ فراوانى‌، رونق‌ خود را از دست‌ داده‌ بود و بجز طلا، سكه‌هاي‌ متنوعى‌ از نقره‌ و مس‌ نيز ضرب‌ مى‌شد. او دستور داد تا تمام‌ سكه‌ها را از مس‌ خالص‌ ضرب‌ كنند (نظام‌الدين‌ احمد، همانجا؛ تتوي‌، 210). بدشاه‌ همچنين‌ بازرگانان‌ را واداشت‌ تا كالاهاي‌ خود را با قيمت‌ عادلانه‌ عرضه‌ كنند. براي‌ اصلاح‌ نظام‌ اداري‌ نيز او رسم‌ پيشكش‌ دادن‌ را منسوخ‌ كرد (فرشته‌، همانجا).
زين‌العابدين‌ به‌ پيشرفت‌ صنايع‌ نيز توجه‌ بسيار داشت‌. گويا او نخستين‌ كسى‌ بود كه‌ باروت‌ را از آسياي‌ مركزي‌ به‌ هند برد (تيكو، .(17 زين‌العابدين‌ براي‌ توسعة صنعت‌، افرادي‌ را براي‌ آموزش‌ كاغذسازي‌، صحافى‌، كنده‌كاري‌، قالى‌بافى‌ و صنايع‌ ديگر به‌ ايران‌ و تركستان‌ فرستاد و هنرمندانى‌ را نيز از ديگر نقاط به‌ كشمير دعوت‌ كرد (راشدي‌، 1/219- 220؛ IV/708 , 2 .(EI
زين‌العابدين‌ را بنيان‌گذار شهرها، عمارات‌، پلها و باغهاي‌ باشكوه‌ دانسته‌اند كه‌ از آن‌ ميان‌ مى‌توان‌ به‌ بناي‌ شهر «نوشهر» (اكنون‌ قسمتى‌ از سرينگر) و بناي‌ معروف‌ زينلانك‌1 كه‌ در 847ق‌/1443م‌ ساخته‌ شد، اشاره‌ كرد (راشدي‌، 3/1330؛ حسن‌، .(94 ويژگى‌ اصلى‌ بناهاي‌ اين‌ دوره‌، استفادة فراوان‌ از چوب‌ به‌ جاي‌ سنگ‌ بود و در مواردي‌ مانند آرامگاه‌ مادرِ سلطان‌ و آرامگاه‌ مَدانى‌، از كاشيهاي‌ ايرانى‌ نيز استفاده‌ شد (فرشته‌، 2/343؛ حسن‌، نيز 2 ، EIهمانجاها).
بدشاه‌ به‌ هنرهاي‌ مختلف‌ و به‌ ويژه‌ موسيقى‌ و شعر علاقة بسيار داشت‌. وي‌ با زبانهاي‌ فارسى‌، سنسكريت‌ و تبتى‌ كاملاً آشنا بود (نظام‌الدين‌ احمد، 3/435؛ حسن‌، و با حمايت‌ او، بسياري‌ از دانشمندان‌ و هنرمندان‌ به‌ كشمير سفر كردند كه‌ از آن‌ ميان‌ مى‌توان‌ از ملاعودي‌ موسيقى‌دان‌ و نوازندة ماهر و ملاجميل‌ خواننده‌اي‌ كه‌ در شعرخوانى‌ نيز استادي‌ بى‌نظير بود، ياد كرد كه‌ از خراسان‌ به‌ كشمير رفته‌ بودند (ابوالفضل‌، 2/185؛ نظام‌الدين‌ احمد، 3/439؛ حسن‌، .(93 زين‌العابدين‌ به‌ترجمةكتب‌ نيز علاقه‌اي‌خاص‌ داشت‌ ودر دارالترجمه‌اي‌ كه‌ تأسيس‌ كرده‌ بود، گروهى‌ از مترجمان‌ زبردست‌ به‌ ترجمة كتابهاي‌ عربى‌، فارسى‌ و سنسكريت‌ مشغول‌ بودند (تيكو، 15 ؛ آفاقى‌، همانجا). از آثار مهمى‌ كه‌ به‌ دستور وي‌ به‌ فارسى‌ ترجمه‌ شد، مى‌توان‌ مهابهارات‌ و راج‌ تَرَنگينى‌ را نام‌ برد كه‌ ملااحمد كشميري‌ آنها را ترجمه‌ كرد (تتوي‌، 213؛ فرشته‌، 2/344؛ آفاقى‌، 36). همچنين‌ دومين‌ كتاب‌ منظوم‌ «تاريخ‌ كشمير» كه‌ تكملة راج‌ ترنگينى‌ بود، با نام‌ زينة راج‌ ترنگينى‌ به‌ وسيلة سريور تأليف‌ شد. اين‌ كتاب‌ وقايع‌ حكمرانى‌ دورة سلطان‌ زين‌العابدين‌ را دربرداشت‌ (همو، 23؛ نيز نك: احمد، 175).
زين‌العابدين‌، گاه‌ شعر نيز مى‌سرود و تخلص‌ او «قطبى‌» بود (راشدي‌، 1/75-76، 3/1312). تأليف‌ دو كتاب‌ فارسى‌ را نيز به‌ وي‌ نسبت‌ داده‌اند: 1. تفنگ‌ سازي‌، كه‌ به‌ صورت‌ گفت‌ و گو ارائه‌ شده‌ است‌؛ 2. شكايات‌، كه‌ زين‌العابدين‌ آن‌ را در اواخر عمر به‌ هنگام‌ درگيري‌ پسرانش‌ با يكديگر و در گله‌ از روزگار و ناپايداري‌ دنيا نوشت‌ (حسن‌، 91 ؛ تيكو، .(17
مآخذ: آزاد، محمود، تاريخ‌ كشمير، مظفرآباد، 1992م‌؛ آفاقى‌، صابر، تاريخ‌ كشمير، لاهور، 1984م‌؛ ابوالفضل‌ علامى‌، آيين‌ اكبري‌، لكهنو، 1893م‌؛ احمد، عزيز، تاريخ‌ تفكر اسلامى‌ در هند، ترجمة نقى‌ لطفى‌ و محمدجعفر ياحقى‌، تهران‌، 1367ش‌؛ تتوي‌، احمد و آصف‌خان‌ قزوينى‌، تاريخ‌ الفى‌، به‌ كوشش‌ سيد على‌ آل‌داود، تهران‌، 1378ش‌؛ راشدي‌، حسام‌الدين‌، تذكرة شعراي‌ كشمير، لاهور، ج‌ 1، 1983م‌، ج‌ 3، 1346ش‌؛ رضوي‌، س‌. م‌.، نامة كشمير، بمبئى‌، 1325ق‌؛ فرشته‌، محمدقاسم‌، تاريخ‌، بمبئى‌، 1868م‌؛ نظام‌الدين‌ احمد، طبقات‌ اكبري‌، كلكته‌، 1935م‌؛ نظام‌الدين‌ شامى‌، ظفرنامه‌، به‌ كوشش‌ پناهى‌ سمنانى‌، تهران‌، 1363ش‌؛ نهاوندي‌، عبدالباقى‌، مآثر رحيمى‌، به‌كوشش‌ محمد هدايت‌ حسين‌، كلكته‌، 1931م‌؛ نيز:
2 ; Haige, T. W., X The Kingdom of Kashm / r n , The Cambridge History of India, New Delhi, 1987, vol. III; Hasan, M., Kashm / r Under the Sul t ? ns, Calcutta, 1959; Tikku, G. L., Persian Poetry in Kashmir 1339-1846, Berkeley, etc., 1971.
هدي‌ سيد حسين‌زاده‌

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 11  صفحه : 4638
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست