responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 11  صفحه : 4606
بدر نصيرالدوله‌
جلد: 11
     
شماره مقاله:4606


بَدِر (نصيرالدوله‌)،ميرزا احمد(1287-1349ق‌/1870-1931م‌)، وزير و سياست‌ پيشة ايران‌ در اواخر دورة قاجار و اوايل‌ عصر پهلوي‌. او فرزند عبدالوهاب‌ آصف‌الدوله‌ (ه م‌)، از دولتمردان‌ معروف‌ عصر ناصري‌ است‌. ميرزا احمد در رشت‌ زاده‌ شد و در تهران‌ دانشهاي‌ مرسوم‌ و متداول‌ زمان‌ را تحصيل‌ كرد و برخى‌ را نيز از پدر آموخت‌. آنگاه‌ نزد معلمان‌ ايرانى‌ و اروپايى‌ زبان‌ فرانسه‌ و علوم‌ رياضى‌ و طبيعى‌ را فرا گرفت‌ (يغمايى‌، 176؛ نوايى‌، 40).
او از نوجوانى‌ با شيوة خدمت‌ در ديوان‌ و دربار آشنا شد. در 1301ق‌ ناصرالدين‌ شاه‌ پدرش‌ را كه‌ لقب‌ نصيرالدوله‌ داشت‌، به‌ آصف‌الدوله‌ ملقب‌ ساخت‌ و لقب‌ پدر را به‌ پسر بخشيد. ميرزا احمد در اين‌ هنگام‌ 12 ساله‌ بود و ظاهراً به‌ گفتة اعتمادالسلطنه‌ در مراسم‌ لقب‌ بخشى‌ مقام‌ وزارت‌ تجارت‌ را نيز به‌ دست‌ آورد، اما همو در حوادث‌ دو روز بعد، از نادرستى‌ اين‌ موضوع‌ خبر مى‌دهد (ص‌ 345-346؛ بامداد، 1/78). اين‌ واقعه‌ را صديق‌الممالك‌ شيبانى‌، مورخ‌ ديگر عصر قاجار در شمار حوادث‌ سال‌ 1303ق‌/1885م‌ آورده‌ (ص‌ 236)، اما روايت‌ اعتماد السلطنه‌ به‌ سبب‌ نزديكى‌ و ارتباط او با شاه‌ و دربار از صحت‌ بيشتري‌ برخوردار است‌.
پس‌ از مرگ‌ عبدالوهاب‌ آصف‌الدوله‌ در 1304ق‌/1886م‌، ورثة او 50 هزار تومان‌ به‌ ناصرالدين‌شاه‌ تقديم‌ داشتند و اجازة اطلاق‌ لقب‌ «جناب‌» را براي‌ نصيرالدولة نوجوان‌ به‌ دست‌ آوردند و بدين‌سان‌، او «منشى‌ حضور» شاه‌ شد. بدر تا 1313ق‌/1895م‌ كه‌ ناصرالدين‌ شاه‌ كشته‌ شد، اين‌ مقام‌ را حفظ كرد و سپس‌ به‌ خدمت‌ وزارت‌ خارجه‌ درآمد (اعتمادالسلطنه‌، 545؛ يغمايى‌، 176-177). در وزارت‌ خارجه‌، از آن‌رو كه‌ تحصيلات‌ گسترده‌اي‌ داشت‌ و علوم‌ قديم‌ و دانشهاي‌ روز را به‌ خوبى‌ فرا گرفته‌ بود و بر ادبيات‌ فارسى‌ و زبانهاي‌ خارجى‌ تسلط كافى‌ داشت‌، به‌ سرعت‌ پيشرفت‌ كرد. در 1322ق‌/1904م‌ مأمور خدمت‌ در سفارت‌ ايران‌ در بلژيك‌ شد و اندكى‌ بعد مقام‌ وزير مختاري‌ ايران‌ در آن‌ كشور را به‌ دست‌ آورد و با گذشت‌ زمان‌ در ميان‌ سفيران‌ كشورهاي‌ خارجى‌ در بلژيك‌ اعتبار فراوان‌ و شهرتى‌ درخور يافت‌ (سپهر، 128؛ وحيدنيا، 79؛ نوايى‌، همانجا؛ يغمايى‌، 177).
دوران‌ سفارت‌ او 6 سال‌ طول‌ كشيد. پس‌ از بازگشت‌ به‌ ايران‌ رئيس‌ ديوان‌ عالى‌ تميز شد و سپس‌ در 1334ق‌ در كابينة نخست‌ ميرزا حسن‌خان‌ وثوق‌الدوله‌ (همسر خواهرش‌) به‌ سمت‌ معاونت‌ وزارت‌ خارجه‌ منصوب‌ گرديد و اندكى‌ بعد كفيل‌ اين‌ وزارتخانه‌ شد (وحيدنيا، همانجا؛ يغمايى‌، 178). نصيرالدوله‌ در دورة دوم‌ صدارت‌ وثوق‌الدوله‌ كه‌ از 8 شوال‌ 1336ق‌/26 تير 1297ش‌ آغاز شد و حدود دو سال‌ دوام‌ داشت‌، وزير معارف‌ بود و در اين‌ دوران‌ توانست‌ از عهدة خدمات‌ مهمى‌ به‌ فرهنگ‌ و معارف‌ كشور برآيد. اين‌ دولت‌ تا 8 شوال‌ 1338ق‌/4 تير 1299ش‌ بر سر كار بود و در اين‌ تاريخ‌ به‌ سبب‌ انعقاد قرارداد 1919م‌ با انگليس‌ و مخالفت‌ عمومى‌ با آن‌ ساقط شد (يغمايى‌، 176- 178؛ صفايى‌، 432، 441).
بدر پس‌ از آن‌ تا چند سال‌ كار مهمى‌ نداشت‌ و اوقات‌ را براي‌ رسيدگى‌ به‌ امور شخصى‌ مى‌گذراند. تا آنكه‌ در اوايل‌ سال‌ 1305ش‌ در دورة ششم‌ مجلس‌ نمايندة سيرجان‌ شد ( اسامى‌...، 72؛ قس‌: شجيعى‌، 307، كه‌ او را نمايندة كرمان‌ دانسته‌ است‌)، اما پيش‌ از افتتاح‌ مجلس‌، مستوفى‌الممالك‌، رئيس‌ الوزراي‌ وقت‌، او را به‌ وزارت‌ معارف‌ برگماشت‌ (ملكى‌، 1/205). دوران‌ اخير وزارت‌ او كوتاه‌ بود و از 22 خرداد تا 18 بهمن‌ 1305 ادامه‌ داشت‌ (سعادت‌، 75؛ نيز نك: يغمايى‌، 291).
پس‌ از آن‌ نصيرالدوله‌ بجز عضويت‌ در كميسيون‌ معارف‌ منصبى‌ نداشت‌، تا آنكه‌ در 4 بهمن‌ 1309، در 62 سالگى‌ درگذشت‌ (اقبال‌ آشتيانى‌، 37). پيكر او را در حرم‌ حضرت‌ عبدالعظيم‌ به‌ خاك‌ سپردند و وثوق‌الدوله‌ رئيس‌ الوزراي‌ سابق‌ در رثاي‌ او قطعه‌اي‌ سرود (يغمايى‌، 186-187). نصيرالدوله‌ مردي‌ ميانه‌ قامت‌، هوشمند، نيك‌ محضر، گشاده‌رو، و مشوق‌ علم‌ و هنر بود و در دوران‌ وزارت‌ خود به‌ سادگى‌ مى‌زيست‌.
خدمات‌ و فعاليتهاي‌ فرهنگى‌: بدر از جمله‌ وزيران‌ نامى‌ معارف‌ ايران‌ بود و در راه‌ توسعه‌ و گسترش‌ دانشهاي‌ جديد در كشور سخت‌ كوشيد.از خدمات‌برجستة او تأسيس‌وتكميل‌ مدارس‌بود.وثوق‌الدوله‌ رئيس‌ الوزراي‌ وقت‌ نيز با او همراهى‌ كامل‌ داشت‌ و پيشنهادهاي‌ وي‌ را تا جايى‌ كه‌ بودجة دولت‌ اجازه‌ مى‌داد، مى‌پذيرفت‌ و خواسته‌هاي‌ او را برآورده‌ مى‌كرد (نك: همو، 179-180).
نصيرالدوله‌ براي‌ اجراي‌ كامل‌ قانون‌ اداري‌ وزارت‌ معارف‌ - كه‌ پيش‌ از او به‌ تصويب‌ رسيده‌ بود - شوراي‌ عالى‌ معارف‌ را تشكيل‌ داد (همو، 183-184). اقدام‌ پسنديدة ديگر او، تأسيس‌ دارالمعلمين‌ (دانشسرا) مركزي‌ و تبديل‌ مدرسة دخترانة «فرانكوپرسان‌» به‌ دارالمعلمات‌ بود (1297ش‌). دارالمعلمين‌ مركزي‌ در 1298ش‌ افتتاح‌ شد و در آغاز دو كلاس‌ داشت‌، يكى‌ ابتدايى‌ و ديگري‌ عالى‌؛ رياست‌ آن‌ را ابوالحسن‌ فروغى‌ برعهده‌ داشت‌ و استادان‌ نام‌آوري‌ چون‌ عباس‌ اقبال‌، غلامحسين‌ رهنما و بديع‌الزمان‌ فروزانفر در آن‌ تدريس‌ مى‌كردند (قاسمى‌، 502، 504؛ نوايى‌، 36- 38).
بدر در 1297ش‌ 3 مدرسة متوسطة جديد داير كرد. مدرسة سلطانى‌ به‌ رياست‌ سلطان‌ العلما، مدرسه‌ سيروس‌ به‌ رياست‌ محسن‌ قريب‌، و مدرسه‌اي‌ ديگر به‌ رياست‌ آقاميرزا ضياءالدين‌. در اين‌ زمان‌ آموزش‌ ابتدايى‌ و متوسطه‌ گسترش‌ بسيار يافت‌ و افراد بى‌بضاعت‌ به‌ صورت‌ رايگان‌ در اين‌ مدارس‌ آموزش‌ مى‌ديدند (قاسمى‌، 257، 322). او از محل‌ تصويب‌نامة 4 ماده‌اي‌ هيأت‌ وزرا (28 جمادي‌الاول‌ 1336) جمعاً 30 دبستان‌ دو كلاسه‌ تا چهار كلاسة پسرانه‌ و 10 مدرسة دخترانه‌ و 9 دبيرستان‌ يك‌ يا دو كلاسه‌ همراه‌ با كلاسهاي‌ دبستانى‌ در تهران‌ و چند مدرسه‌ در شهرستانها تأسيس‌ كرد (همو، 322- 325، 424).
از خدمات‌ ديگر نصيرالدوله‌ در دوران‌ وزارت‌، تصويب‌ نظام‌نامه‌اي‌ براي‌ حل‌ مشكلات‌ داروفروشان‌ و اطبا بود كه‌ براساس‌ آن‌ از داروفروشان‌ تهران‌ و شهرستانها امتحان‌ به‌ عمل‌ آمد و كسانى‌ كه‌ از عهده‌ برآمدند، اجازة ادامة كار يافتند. همچنين‌ وي‌ مقرر كرد كه‌ دانشجويان‌ مدرسة طب‌ هفته‌اي‌ دو روز در بيمارستان‌ دولتى‌ حضور يابند و پزشكى‌ عملى‌ را از استادان‌ بياموزند (يغمايى‌، 182-183).
از اقدامات‌ ديگر نصيرالدوله‌، تفكيك‌ كلاس‌ موزيك‌ از مدرسة دارالفنون‌وتشكيل‌ مدرسه‌اي‌جديد براي‌آموزش‌موسيقى‌بود.شاگردان‌ اين‌ مؤسسة آموزشى‌ را كه‌ زيرنظر وزارت‌ معارف‌ اداره‌ مى‌شد، افراد نظامى‌ و غيرنظامى‌ تشكيل‌ مى‌دادند (قاسمى‌، 289). از كارهاي‌ ديگر دورة اول‌ وزارت‌ او، انتشار مجلة اصول‌ تعليم‌ يا اصول‌ تعليمات‌ بود كه‌ شمارة اول‌ آن‌ در 14 رجب‌ 1338ق‌/3 آوريل‌ 1920م‌ به‌ چاپ‌ رسيد و پس‌ از انتشار 6 شماره‌، ادارة آن‌ بر عهدة ابوالحسن‌ فروغى‌ رئيس‌ دارالمعلمين‌ عالى‌ نهاده‌ شد. سالنامة معارف‌ ايران‌ نيز در 1297ش‌ منتشر شد. اين‌ سالنامه‌ اطلاعات‌ گرانبهايى‌ از اوضاع‌فرهنگى‌ آن‌ عصر را دربردارد (همو، 123-124، 254- 255).
بدر در دوران‌ كوتاه‌ وزارت‌ معارف‌ خود در كابينة مستوفى‌ الممالك‌ در 1305ش‌ نيز خدمات‌ مهمى‌ انجام‌ داد. از جمله‌ كتابخانة معارف‌ را تأسيس‌ كرد كه‌ بعداً نام‌ آن‌ به‌ كتابخانة ملى‌ تغيير يافت‌ و حدود 15 هزار جلد از كتابهاي‌ كتابخانة سلطنتى‌ به‌ آنجا منتقل‌ گرديد (صفايى‌، 521 - 522). در همين‌ زمان‌ او لايحة تعليمات‌ عمومى‌ را به‌ مجلس‌ برد و در راه‌ تصويب‌ و اجراي‌ آن‌ كوشيد. براساس‌ اين‌ لايحه‌ آموزش‌ رايگان‌ به‌ تصويب‌ مجلس‌ رسيد (مرواريد، 2/32-33).
بدر در سالهاي‌ آخر عمر به‌ عضويت‌ كميسيون‌ معارف‌ درآمد. اعضاي‌ ديگر اين‌ كميسيون‌ مشيرالدوله‌ پيرنيا، مؤتمن‌ الملك‌ پيرنيا، يحيى‌ دولت‌آبادي‌، محمد مصدق‌ و چند تن‌ ديگر بودند. وظيفة اعضا برنامه‌ريزي‌ براي‌ كميسيون‌ و انتخاب‌ كتابهاي‌ مناسب‌ براي‌ چاپ‌ بود (باستانى‌پاريزي‌، 544).
بدر شخصى‌ دانشمند، اديب‌ و ميهن‌پرست‌ بود و دانشمندان‌ را ارج‌ مى‌نهاد. آثار و نوشته‌هايى‌ از او برجاي‌ مانده‌ است‌ كه‌ ترجمة كتاب‌ معرفةالارض‌، تاريخ‌ نادرشاه‌ و رساله‌ در حساب‌ و خواص‌ اعداد از آن‌ جمله‌اند. اشعار اندكى‌ از او در دست‌ است‌ كه‌ نشانة ذوق‌ سليم‌ اوست‌. وي‌ در آن‌ روزگار كه‌ جوانان‌ متأثر از تمدن‌ غربى‌ به‌ فرهنگ‌ ملى‌ خود كمتر توجه‌ و اعتنا مى‌كردند و در تغيير خط از الفباي‌ فارسى‌ به‌ لاتين‌ تبليغاتى‌ صورت‌ مى‌گرفت‌، چكامه‌اي‌ سرود و در آن‌ فرنگ‌ رفتگان‌ را از ورود در اين‌ معركه‌ برحذر داشت‌ (حكمت‌، 163-164؛ يغمايى‌، 185-186). او به‌ حفظ آثار ملى‌ و هنري‌ ايران‌ علاقه‌مند بود و خود چند مجلد مرقع‌ از خطوط استادان‌ قديم‌، چند جلد كتاب‌ خطى‌ نفيس‌ و يك‌ مجلد قرآن‌ كريم‌ به‌ خط آقا ابراهيم‌ قمى‌ را به‌ موزة ملى‌ اهدا كرد (همو، 186). ظاهراً اين‌ آثار بعدها به‌ كتابخانة ملى‌ انتقال‌ يافت‌ (نك: ملى‌، 1/دو).
مآخذ: اسامى‌ نمايندگان‌ مجلس‌ شوراي‌ ملى‌، به‌ كوشش‌ عطاءالله‌ فرهنگ‌ تهرانى‌، تهران‌، 1356ش‌؛ اعتمادالسلطنه‌، محمدحسن‌، روزنامة خاطرات‌، به‌ كوشش‌ ايرج‌ افشار، تهران‌، 1345ش‌؛ اقبال‌ آشتيانى‌، عباس‌، «ميرزا عبدالوهاب‌ خان‌ آصف‌الدوله‌»، يادگار، تهران‌، 1327ش‌، س‌ 5، شم 6 -7؛ باستانى‌ پاريزي‌، محمد ابراهيم‌، تلاش‌ آزادي‌، تهران‌، 1347ش‌؛ بامداد، مهدي‌، شرح‌ حال‌ رجال‌ ايران‌، تهران‌، 1357ش‌؛ حكمت‌، على‌اصغر، سى‌ خاطره‌، تهران‌، 1355ش‌؛ سپهر، عبدالحسين‌، مرآت‌ الوقايع‌ مظفري‌، به‌ كوشش‌ عبدالحسين‌ نوايى‌، تهران‌، 1368ش‌؛ سعادت‌ نوري‌، حسين‌، رجال‌ دورة قاجاريه‌، تهران‌، 1364ش‌؛ شجيعى‌، زهرا، نمايندگان‌ مجلس‌ شوراي‌ ملى‌ در بيست‌ و يك‌ دورة قانون‌گذاري‌، تهران‌، 1344ش‌؛ شيبانى‌، ابراهيم‌، منتخب‌ التواريخ‌، به‌ كوشش‌ ايرج‌ افشار، 1366ش‌؛ صفايى‌، ابراهيم‌، رهبران‌ مشروطه‌، تهران‌، 1362ش‌؛ قاسمى‌ پويا، اقبال‌، مدارس‌ جديد در دورة قاجاريه‌، تهران‌، 1377ش‌؛ مرواريد، يونس‌، از مشروطه‌ تا جمهوري‌، تهران‌، 1377ش‌؛ ملكى‌، حسين‌ (زاوش‌)، دولتهاي‌ ايران‌ در عصر مشروطيت‌، تهران‌، 1370ش‌؛ ملى‌، خطى‌؛ نوايى‌، عبدالحسين‌، «دارالمعلمين‌ عالى‌ و پروگرام‌ مدارس‌»، تاريخ‌ معاصر ايران‌، تهران‌، 1377ش‌، س‌ 2، شم 5؛ وحيدنيا، سيف‌الدوله‌، «رجال‌ معاصر»، وحيد، تهران‌، 1350ش‌، دورة جديد، شم 1؛ يغمايى‌، اقبال‌، وزيران‌ علوم‌ و معارف‌ و فرهنگ‌ ايران‌، تهران‌، 1375ش‌.
سيدعلى‌ آل‌داود

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 11  صفحه : 4606
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست