بَدائون، يا بُدائون، ناحيه و شهري كهن در ايالت اوتارپرادش در شمال هند.
اين نام به صورت بداون و بدايون نيز آمده است (ابن بطوطه، 411؛ بابر، ؛
I/267 ندوي، 10؛ احمديادگار، 39). گفته شده كه واژة بدائون برگرفته از نام
شاهزادهاي به نام بوداست كه اين شهر را در سدة 4ق/10م بنا نهاد
(«مجله...1»، .(IX/34
ناحية بدائون در جنوب غربى رودخانة گنگ قرار دارد و شعبههاي اين رودخانه
آن را آبياري مىكند. نام اين ناحيه نيز برگرفته از نام شهر قديم بُدائون
بوده است. مساحت آن 158 ،5كم 2 و سرزمينى است كشاورزي كه توليدات مهم آن
گندم، نيشكر و برنج است. صنايع ناحيه شامل صنايع شيميايى و موادغذايى
است. طبق آمار 1369ش/1990م جمعيت ناحية بدائون 000 ،290 ،2نفر بود
(«اطلس...2»، 156 ، 163 ، 170 ؛ بريتانيكا، ميكرو، .(II/341 مركز ناحية بدائون
شهر قديم بداون است كه در تاريخ هند جايگاه ويژهاي دارد. اين شهر در 28 و
3 عرض شمالى و 79 و 7 طول شرقى و در نزديكى رودخانة سوت نادي، شاخهاي از
گنگ قرار گرفته است. در 1350ش/1971م اين شهر 204 ،72نفر جمعيت داشت و
امروزه در مسير جادة اصلى و راه آهن قرار دارد و مركز داد و ستد فرآوردههاي
كشاورزي ناحيه است ( بريتانيكا،همانجا).
از تاريخ پيش از اسلام بدائون آگاهى درستى در دست نيست. مسعود سعد سلمان
در قصيدهاي تصرف بدائون را به دورة محمود غزنوي (387-421ق/997-1030م) نسبت
مىدهد (ص 397). در 590ق/1194م و در دورة سلطنت محمد بن سام غوري (حك 558 -
594ق/1163- 1198م)، قطب الدين آبيك، بدائون را تصرف كرد و پس از آن
مسلمانان در آنجا حكومت كردند (منهاج، 1/395، 401، 422؛ سهيلى، 9).
بدائوندر دورةحكومت سلاطيندهلى جايگاهحكمرانانقدرتمندي بود كه برخى از
آنان از جمله شمسالدين التتمش (607 -633ق/ 1210- 1236م) به تاج و تخت
دست يافت (حسين، 56 ؛ «مجله»، .(IX/42 در دورة حكومت سلسلة سيدها، شهر بدائون
اهميت خويش را حفظ كرد. علاءالدين عالم شاه (د 883ق/79- 1478م)، آخرين
پادشاه اين سلسله، پس از كنارهگيري از سلطنت در بدائون زندگى مىكرد.
بدائون در دورة خلجيان پايگاهى نظامى به شمار مىرفت. در دورة بابر
(932-937ق/1525-1530م) و همايون نيز اين شهر از اهميت ويژهاي برخوردار بود و
در دورة اكبر (حك 963-1014ق/1556- 1605م) يكى از سركارهاي صوبة دهلى گرديد كه
داراي 13 «پرگنه» و يك «دستور» بود و سكههاي مسى در آنجا ضرب مىشد. در
979ق/ 1571م آتش سوزي بزرگى در شهر بدائون رخ داد و احتمالاً پس از اين
حادثه بود كه از اهميت آن كاسته شد و در دورههاي بعد نيز هيچگاه اهميت
گذشتة خود را باز نيافت. در دورة شاهجهان (حك 1037- 1068ق/1628- 1658م) مركز
سركار بدائون، به شهر باريلى انتقال يافت (صديقى، 11 ؛ ابوالفضل، 1/369؛
«مجله»، 42 ، .(IX/34-35 بدائون پس از كاهش قدرت بابريان، زير نظر روهيله
قرار گرفت و در 1774م تحت فرمان نوابان اوده (ه م) درآمد و از 1801م زير
سلطة حكومت انگليس واقع شد. اين شهر در شورش سال 1274ق/ 1858م برضد حكومت
انگليس، از مراكز درگيري بود («مجله»، ؛ IX/42 برجس، .(369
آثار و بناهاي بسياري از دورة شكوفايى فرهنگ اسلامى در شهر بدائون باقى
مانده است، از جملة آنها مىتوان به مسجد جامع شمسى كه از بناهاي دورة
التتمش و از بزرگ ترين مساجد هند است، اشاره كرد كه بر جايِ يك معبد هندو
بنا شده، و در سدههاي بعد چندين بار تعمير گرديده است؛ همچنين مقبرة
علاءالدين، آخرين پادشاه سلسلة سيدها؛ مسجد كوتبى؛ مدرسة معزي، و حوض سلطان
(نقوي، 87 ؛ بلوخمان، 111 -110 ؛ مارشال، درخور ذكرند.
بدائون خاستگاه برخى از عالمان اسلامى هند چون عبدالقادر بدائونى، تاريخ
نگار سدة 11ق/17م و نويسندة كتاب منتخب التواريخ، نظام الدين اوليا و رضى
الدين ساقانى محدث است (رضوي، 210 ؛ اليت، ؛ V/477 فرشته، 2/391).
مآخذ: ابن بطوطه، رحلة، بيروت، 1384ق/1964م؛ ابوالفضل علامى، آيين اكبري،
به كوشش بلوخمان، كلكته، 1872م؛ احمديادگار، تاريخ شاهى، ترجمة نذير نيازي،
به كوشش آفتاب اصغر، لاهور، 1985م؛ سهيلى خوانساري، احمد، مقدمه بر آداب
الحرب و الشجاعة فخر مدبر، تهران، 1346ش؛ فرشته، محمدقاسم، تاريخ، لكهنو، چ
سنگى؛ مسعود سعد سلمان، ديوان، به كوشش رشيد ياسمى، تهران، 1362ش؛ منهاج
سراج، طبقات ناصري، به كوشش عبدالحى حبيبى، كابل، 1342ش؛ ندوي،
معينالدين، معجم الامكنة، حيدرآباددكن، 1353ق؛ نيز:
An Atlas of India, Delhi, 1990; B ? bur, Z. M., B ? bur- N ? ma, tr. A. S.
Beveridge, New Delhi, 1965; Blochmann, H., X Notes on Arabic and Persian
Inscriptions n , Journal of the Asiatic Society, Calcutta, 1872, no. 1;
Britannica, 1978; Burgess, J., The Chronology of Indian History, Delhi, 1975;
Elliot, H. M., The History of India, Delhi, 1990; Husain, Y., Indo-Muslim
Polity, Simla, 1971; The Imperial Gazetteer of India, New Delhi, 1908; Marshal,
J., X The Monuments of Muslim India n , The Cambridge History of India, vol.
III, ed. W. Haig, New Delhi, 1987; Naqvi, H., Agricultural, Industrial and Urban
Dynamism under the Sultans of Delhi, New Delhi, 1986; Rizvi, A. A., Sh ? h p Abd
al- 'Az / z, Canberra, 1982; Siddiqi, W.H., X Inscriptions of the Sayyid Kings
from Budaun n , Epigraphia Indica, ed. Z. A. Desai, Calcutta, 1966.
مجيد سميعى